صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۴۱۶۰۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۹ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۴
فرناز هاشمی دختر جوانی است که شغلی سخت و غیرمتعارف را برای خودش انتخاب کرده است؛ نعلبندی کسی که برخلاف خیلی از همنوعانش سروکارش با میخ، چکش، پتک و کوره و سندان است. تنها بانوی نعلبند ایران، زبان اسب هارا خوب می فهمد و تخصصش تعویض نعل های پولادین اسب هاست.

هیجان حرف اول و آخر زندگی‌اش است؛ انگیزه تمام کارهایش، علاقه‌ای که همیشه مثل سایه همراهش بوده از کودکی تا امروز .همین امروز که ایستاده پای کوره و سندان، زیر سقف بلند یک اصطبل، شانه به شانه یک اسب 550 کیلوگرمی. همین حالا که پیش رویش آتش است و آب؛ آهن است و اسب. بهانه‌ای که باعث شده کاری را انتخاب کند که از نظر خیلی‌ها مردانه است؛ اتفاقی که یک عنوان اختصاصی را برایش به ارمغان آورده؛ تنها بانوی نعلبند ایران! تعجب نکنید؛ فرناز هاشمی را خیلی‌ها به خاطر همین شغل غیرمتعارفی که انتخاب کرده می‌شناسند؛ دخترجوانی که موفقیتش را بیش از هرچیز مدیون جسارت و پشتکار در کارهایش است.


قهرمان 22 ساله گزارش ما عاشق اسب است به قول معروف از بچگی نافش را با سوار کاری بریده‌اند، پس بودنش بین چهاردیواری یک اصطبل کنار یک اسب منتظر تعویض نعل، در باشگاه‌های اسب‌سواری خیلی هم عجیب نیست: «سه ساله بودم که برای اولین بار سوار اسب شدم. در یکی از پارک‌های تهران، پدرم مرا سوار یکی از این اسب‌هایی کرد که صاحبش برای سواری از مردم پول می‌گرفت. وقتی سواری‌ام تمام شد، پدرم از من پرسید: خوب بود؟ من هم درجواب گفتم: نه ...کم بود. همین شد که پدرم فردای آن روز مرا در یک باشگاه اسب‌سواری ثبت‌نام کرد.آن موقع آن قدر کوچک بودم که نمی‌توانستم به تنهایی روی اسب بنشینم. پدرم با یک دست مرا روی اسب نگه می‌داشت و با دست دیگرش اسب را دور زمین هدایت می‌کرد. تا یک ماه هر روز کارمان همین بود.»


از آن روزها تا امروز که فرناز هاشمی از اسب‌سواری به نعلبندی رسیده فاصله زیادی است؛ سال‌هایی پر از تجربه‌های عجیب که نقطه مشترکشان همان هیجانی بوده که همیشه دنبال کرده؛ «همزمان با سوارکاری، 14 سال کاراته را به صورت حرفه‌ای دنبال کردم و چند مقام بین‌المللی به دست آوردم؛ آن سال‌ها نمی‌تواستم سوارکاری را به صورت حرفه‌ای ادامه بدهم چون روزی شش هفت ساعت برای کاراته وقت می‌گذاشتم و تمرین می‌کردم، اما بالاخره تصمیمم را گرفتم و دیدم آن هیجانی را که دنبالش هستم در کاراته پیدا نمی‌کنم؛ به خاطر همین تمرکزم را گذاشتم روی سوارکاری.»


اما چطور گذر فرناز از اسب‌سواری به نعلبندی افتاده؟ جواب این سوال خیلی هم عجیب نیست: «‌با اسب و اسب‌سواری که از بچگی آشنا بودم، به کارهای فنی و آهنگری هم علاقه داشتم، به خاطر همین تصمیم گرفتم این مهارت را یاد بگیرم البته فقط به خاطر این که اگر یک روز اسب داشتم، اسبم را خودم نعل کنم.»


همین علاقه، انگیزه‌ای شد که همزمان با امتحانات پیش‌دانشگاهی‌اش، موضوع را با پدرش مطرح کند و به دنبال استاد نعلبندی باشد که این مهارت را به او بیاموزد: «آن سال با این که کنکور هم داشتم اما وقتی پدرم علاقه‌ام را به این کار دید با پرس وجو از دوستانش، مرا به استاد سازوار که یکی از باسابقه‌ترین نعلبندهای ایران است، معرفی کرد. من همزمان کنکور دادم و با این‌که دوست داشتم در رشته دامپزشکی ادامه تحصیل بدهم، اما گذرم به رشته زیست‌شناسی سلولی مولکولی افتاد،‌ با این حال به خاطر علاقه‌ام به حیوانات تصمیم گرفتم نعلبندی را به صورت حرفه‌ای ادامه بدهم.»


به این ترتیب قهرمان گزارش ما از خرداد 89 دوره کارآموزی‌اش را زیر دست یک استاد حرفه‌ای شروع کرد؛ دوره‌ای که 4 سال و نیم طول کشید: «در تمام این مدت تقریبا هر روز از 7 صبح تا 5 بعدازظهر کنار دست استادم می‌ایستادم تا مهارت لازم را برای این کار یاد بگیرم.


تا دو سال اول هم فقط با این هدف فوت و فن‌های کار را یاد می‌گرفتم که یک روزی اسب خودم را نعل کنم؛ اما هرچه کار جلوتر رفت و خودم بیشتر درگیر کار شدم، جذابیتش هم برایم بیشتر شد و علاقه بیشتری به ادامه دادنش پیدا کردم.»


حضور در کلاس‌های نعلبندی، یک خاطره دور را در ذهن فرناز هاشمی زنده کرد: «نعلبندی را یک بار در هفت سالگی از دور دیدم، خیلی برایم جالب بود اما آن موقع اصلا نگذاشتند جلو بروم و از نزدیک کار را ببینم. مدام می‌گفتند برای تو خطرناک است، از اینجا دور شو. از همان موقع، این سوال در ذهن من ماند که نعل‌های اسب را چطور عوض می‌کنند و چرا برای من خطرناک است؟»


سوال‌هایی که دیگر برای او بدون جواب نیستند: «حالا که خودم این کار را یادگرفته‌ام، واقعا با این حرف که نعلبندی سخت و خطرناک است موافقم. به عنوان نعلبند باید اعتماد اسب را جلب و رابطه خوبی با او برقرار کنی، درکنارش باید مهارت‌های زیادی را برای خوب نعل زدن کسب کنی. نعلبندی شاید درکشور ما مهجور مانده باشد، اما در کشورهای دیگر واقعا یک علم است. کسی که می‌خواهد نعلبند شود باید دانشگاه برود، بعد اگر بخواهد کار کند باید دو سه سال زیرنظر یک نعلبند حرفه‌ای دستیاری کند تا در نهایت به عنوان یک نعلبند درجه 3 استقلال پیدا کند.»


دنبال کردن علاقه‌ها خیلی وقت‌ها کار راحتی نیست، مخصوصا وقتی قرار باشد عنوان اولین نفری که از خط قرمزها عبور می‌کند روی پیشانی شما بخورد؛ ‌اتفاقی که فرناز با آن بخوبی کنار آمده: «از وقتی کارآموزی‌ام را به عنوان یک نعلبند حرفه‌ای شروع کردم، همیشه و بدون استثنا با نگاه‌های متعجب خیلی‌ها مواجه شده‌ام. بزرگ و کوچک، پیر و جوان و ... وقتی مرا مشغول کار می‌بینند، می‌ایستند و از نزدیک کارم را نگاه می‌کنند. حالا دیگر با این نگاه‌های متعجب کنار آمده‌ام.


بجز این نگاه‌ها اما، با دو واکنش کاملا متفاوت در محیط کارم مواجه شده‌ام؛ برای عده زیادی این حضور جالب بوده مخصوصا در جامعه سوارکارها، خیلی‌ها تشویقم کردند و گفتند کارم جالب است ولی باورشان نمی‌شد من روزی مستقل شوم. همه فکر می‌کردند یا دستیار می‌مانم یا بالاخره کار را رها می‌کنم و می‌روم سراغ سوارکاری؛ اما من پای انتخابم ایستادم .»


واکنش گروه دوم اما تنها بانوی نعلبند کشورمان را به ادامه کارش مصمم‌تر کرده: «عده‌ای هم بودند که از همان ابتدا به حضور من جبهه گرفتند و گفتند ایشان خانم است؛ نعلبندی فقط شغل مردهاست. اما من به این انتقادها توجه نکردم و همان جا تصمیم گرفتم به کارم ادامه بدهم.»


فرناز هاشمی بالاخره بعد از گذراندن دوره‌های تئوری و عملی زیاد و خواندن کتاب‌های آموزشی مختلف درباره نعلبندی، اولین اسبش را همزمان با شروع سال 94 نعل کرده: «تا قبل از این همیشه به عنوان دستیار کار می‌کردم و هیچ وقت به تنهایی یک اسب را نعل نکرده بودم؛ اما بالاخره با یکی دیگر از استادان نعلبندی آشناشدم؛‌ استاد محمود امیری که در این کار به من اعتماد کرد و اسب در اختیار من گذاشت. اگر اعتماد ایشان نبود شاید من هنوز مستقل نشده بودم. اعتماد ایشان در کنار اعتماد خانواده‌ام و مخصوصا پدرم، فضا را برای استقلال من در این شغل آماده کرد. تجربه اول هم، با تمام سختی‌هایش خیلی جالب بود. خیلی هم طول کشید چون ابزارم به اندازه بقیه نعلبندها کامل نبود و البته دوست داشتم کارم را با دقت خیلی زیادی انجام بدهم.»


شاید از نظر خیلی‌ها ابزار این کار در یک نعل جدید و چند میخ و یک کوره داغ خلاصه شود، اما اگر نگاهی به ابزار و وسایلی بیندازید که خانم هاشمی با آنها کار می‌کند، تازه متوجه می‌شوید دنیای این کار بزرگ‌تر از این حرف‌هاست؛ دنیایی که پر است از انواع سم چین، چکش، سوهان، چاقو، میخ‌کش، سه‌پایه،‌کوره، سندان و دستگاه سنگ فرز. به اینها نعل و میخ در سایزها و اندازه‌های مختلف را هم اضافه کنید تا با کاری آشنا شوید که یکی از شاخه‌های آهنگری است. حالا که با شغل عجیب و غیرمتعارف فرناز هاشمی تا حدودی آشنا شده‌اید، شاید علاقه‌مند باشید اطلاعاتی هم درباره دلایل تعویض نعل‌ها پیدا کنید؛ ‌ جواب سوال شما در دو کلمه خلاصه می‌شود: اصلاح سم.

*گزارش از مینا مولایی و مجید آزاد/ جام جم
ارسال نظرات
شیعه
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
سلام
مطمیئنا خانم با غیرت و خوبی است
اما چیزی که خیلی مهمه اینه که کاربری زن و مرد عوض شده
پیامبر میفرمایند زن گل است و باید مراقبش بود
متاسفانه این هم از بی لیاقتی مدیران هست که این خانم باید اینطور با مشقت کار کنه و دختران مدیران در رفاه و آسایش ...
سیاوش
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
آفرین به زنان غیرتمند ایرانی که بر خلاف تبلیغات منفی در شبکه های اجتماعی هم از هوش سرشاری برخوردارند و هم از توان بالا.
ناشناس
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
اسب اول سه پایه است؟
seyedi
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
سر كار خانم دستكش دستت كن.
ناشناس
۰۱:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
درود به غیرتت
ناشناس
۰۰:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
خیلی مردی
علی
۲۳:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
از راه دور برای این خانم بزرگوار درود میفرستم. به خدا باید دستهای این فرشته ایرانی را بوسید که شرف و وجدان را معنی کرد. در مقابل برخی هم حاضر به هیچ زحمتی نیستند و با خفت و خواری تنها با تن فروشی روزگار میگذرانند
ناشناس
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
شرط میبندم مایه داره و این کار برایه دلخوشی وتفریح انجام میده
ناشناس
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
آفرین بر شما، شاگرد قبول می کنید؟ جدی جدی
احمدرضآ
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
عالیه کارت. مرحبا
ناشناس
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
درود بر انسان درود برزن درود برهرانسانی که نمی خواهد سربار باشد و تلاش میکند
ناشناس
۱۹:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
افرین به این افرادکه با تلاش کار میکنند ومسل بعضیها بیکار وبیعار نیستند.واختلاص ودزدی نمی کنند.ها
ناشناس
۱۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
جای این دختر آشپزخونه س نه طویله میان ی مشت حیوون
ناشناس
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
مردامون ياد بگيرند.
شاپور
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چو زن تعلیم دید و دانش آموخت
چراغ جان به نور بینش افروخت
به هیچ افسون زعصمت برنگردد
به دریا گر بیفتد تر نگردد(ایرج میرزا)

درود بر تو ای انسان با شرف امیدوارم روزی دختری مثل شما داشته باشم این آرزوی قلبی منه
فرید
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
خانم یلدا دلت برای خودت بسوزه
موفقیعت اقتصاد ایران در کار و تجارت به
مثل شما احتیاج دارد . احسنت به شما
خانم فرناز هاشمی
بسیار عالی بود . اومیدوارم هرجای ایران هسنید سر بلند باشید
خودم و خودت
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
من پسرهای بسیاری را می شناسم که فقط دنبال میز هستند چون لیسانس و فوق لیسانس دارند. به عبارتی هیچ هنری را طی درس خواند و قبل از آن کسب نکرده اند. این خانم از هر انگشتش حتماً هنر می بارد. و آقا پسرهای زیادی باید از ایشان یاد بگیرند. البته راهنمائی و هدایت پدر ایشان نیز موثر بوده است.
امید
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
اینا آقایون رو هم نعل می کنند این که اسبه
امید
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
تدبیر عاشق نظرت شدم...
ناشناس
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
امیدوارم روزی مثل پدر تو برای دخترم بشم و مهم تر از اون امیدوارم روزی دختری مثل تو داشته باشم!
این خواص بودند و هستند که دنیا رو ساختن و بهش جهت دادن نه ما عوام هم رنگ جماعت!
ناشناس
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
ببخشید، این اسب های چند صد میلیونی مال کیه؟
این خانم خیلی هم خوب، اما این ورزش اعیونی رو کیا تو ایران انجام می دن؟
شما هرگز سوالای اصلی رو نمی پرسین و همش در فکر بزک دوزک هستین
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
عالی بود. آفرین خانم
ناشناس
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
مفت خور ها واختلاسچی ها این عکس ها را ببینند و شرم کنند.
ناشناس
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
تابلوه که مایه داره.....
ناشناس
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
تو عکس اول یکی از پاهای اسبه نیست که !!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
دلت نسوزه، مثل شیر داره کار میکنه، باید بهش ادای احترام کرد.
ناشناس
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
آفرین به شما ..... ولی اینکه چیزی نیست خانومهایی هستند که پشه رو رو هوا نعل میکنن !!!!
بهروز
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
یلدا خانم
دلت برا خودت بسوزه
ایشون دارن کار میکنند دلت برا کسانی که بیکار هستند و بعضی مواقع مضر جامعه بسوزه
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
كامنت 12.53 واقعا از طرز تفكر اين دختر بانو گرامي لذت بردم مرحبا و احسنت ، ولي براي مزاح چطور كه وقتي يك زن خوب كار ميكنه ميگن مثل مرد كار ميكنه ولي متاسفانه يك مرد وقتي خوب كار ميكنه دور از جون آقايان خودم هم هستم ميگن مثل خر كار ميكنه !!!!!
ناشناس
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
مشکل اینجاست که ماها در کل " در حاشیه " هستیم
بهروز
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
آفرین به این غیرت و پشتکار.
ناشناس
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
قابل توجه پسران بیکار ودنبال میز نشینی
ناشناس
۲۳:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
صنعت اتومبیل که نیس همه جوونا سرکار برن..
ناشناس
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
قابل توجه مردان تنبل و زنان قمپوض در كرده !
ناشناس
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چرا صورتش مشخص نیست.. از چی میترسید؟ چه اشکالی داشت نشونشون میدادید.. درود بر زن
بیتا
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چرا طفلکی؟ خودش با علاقه و جسارت این کارو انتخاب کرده.طفلکی اونایی هستن که به خاطر ترس از نگاه جامعه و مردم و ناآگاهی خانواده هایشان به کارهای ناخواسته و اجباری تن میدهند.
منصوره
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
شما دلت واسه خودت بسوزه یلدا جان
دیگران نیازی به سوختن دل شما ندارند
ناشناس
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
من حاضرم خودم رو پیش ایشون نعل کنم....
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
درود بر شرفت خواهرم
000
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
باریکلا به این دختر
فریبرز
۱۳:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
دستها پینه بسته ات را باید بوسید. ای بانوی بزرگ...
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
وای چه رمانتیک!
ناشناس
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
خانمها هیچ کاری را نه عار می دونند و نه اینکه می گن از پسش بر نمیایم
زن ايراني
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
براشون آرزوي موفقيت دارم
محمدم
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
درود بر شرفش
احمد
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
احسنت بر شما
یلدا
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
دلم واسش سوخت طفلکی
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
دلت براي خودت بسوزه
بهنام
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
دلت واسه خودت بسوزه که فقط با پول بابات مانور میری و هیچ هنری از خودت نداری که بتونی به جامعه خدمت کنی وفقط مصرفگرایی
ناشناس
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
دلت برای خودت بسوزه نه برای این شیر زن
جعفر
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چرا دلت سوخت؟ چون همیشه زنهای مفلس را دیدی عادت کردی. یکی دنبال علاقش رفته و الزاما تو آشپزخانه نمیمیره
ناشناس
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چرا اونوقت دلت سوخت ؟؟؟
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
منم دلم واسه تو طفلکی سوخت
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
منظورت اسبه بود دیگه...؟
یه دختر
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چرا چون اهل کارو به کارش اعتقاد داره یا چون قر وفر بزک ودوزک نکرده بیاد تو محیط کار عشوه گری کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
اتفاقا خیلی هم شیکه دمش گرم نون بازوش رو میخوره. خسته نباشی خواهر
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
عالی بود عالی
افرین به هر دو گزارشگر
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
احسنت بسیار عالی است
کاش همه کار بکنند و کارشان را هم با عشق و علاقه انجام بدهند
سپيدار
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
خيلي هم عالي.
تدبیر
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
یک چیز برایم خیلی جالب بود
اینکه در فکر این دختر نازنین ایرانی شغل فقط دکتری و مهندسی و کارمندی و ... تعریف نشده است.
می توانی نعلبند باشی
بهترین باشی
و عده ای هم محتاج و نیازمند به مهارت شما باشند.
درود بر شما باد.
امیدوارم ما هم مثل شما به این درجه از بلوغ برسیم.
ناشناس
۰۱:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
خدا وکیلی من که پسرم بمیرمم اینکارو نمی کنم چه به برسه به دخترای لوس دماغ عملی این دوره زمونه! بجز این خانم که الحق روی هرچی مرده بیکاره کم کرده
ناشناس
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
حمایت خانواده و بخصوص پدرشون بسیار مهم بوده. اینکه پذیرفتند ایشون به عنوان یک انسان مستقل، آزاذه برای آینده اش بر اساس علایقش تصمیم بگیره. درود بر این پدر
ناشناس
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
درود و درود
امین
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
آفرین بر این روحیه و تلاش
ناشناس
۰۰:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
بو اسب میده اینطوری که
کی شوهرش میشه؟
ناشناس
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
مردیه واسه خودش
مریم
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
نه جناب مرد نیست بلکه یک زن توانمنده
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
انسانیه واسه خودش!
حاج محمدرضا
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
عاشق اسبم

الان هم دوتا دارم

اسب به قند علاقه عجیبی داره

کافیه بهش یک مشت قند بدی هروقت ببینت دوان دوان میاد پیشت
محمد
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چرا نوشتین نعلبند مینوشتین کفاش اسب
saed
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۷
چه ارزشی داره این نعلهای کهنه (واسه شانس)
امید
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
دستاش از دستای من خشن تره!
من سر تعظیم فرود میارم واسه زنان اینچنینی!
ایولا
ناشناس
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
ماشاالله
شهروند
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
بالاخره از اون سه نفری که یک زن بی دفاع را ربودند و در بیابان مورد آزار قرار دادند و در نهایت بهش تجاوز کردند ، مردتره !
ایرانی
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
چند نفر در دنیا ایشان را می شناسند ؟ شاید شغل ایشان بهانه ای برای جلب توریست و درآمد زائی باشد ، البته اگر بقیه هم مثل ایشان در پی کار و تلاش سالم و خاص بودن باشند !
ناشناس
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
شیرزنه!!!