آیتالله هاشمی رفسنجانی، در کتاب خاطرات سال 1365 خود با نام "اوج دفاع" که به زودی منتشر میشود، به بررسی دو عملیات مهم کربلای چهار و پنج پرداخته و شروع عملیات کربلای چهار را غیرمنتظره خوانده است.
به گزارش آینده، وی در خاطره 3 دی ماه 65 درباره این عملیات مینویسد: «مغرب به پایگاه رسیدیم. ارتباط با قرارگاه مقدم نداشتیم. معلوم نبود که امشب حمله آغاز میشود یا خیر؟ آقای سنجقی را به منطقه فرستادیم. نزدیک ساعت 10 بود که خبر دادند عملیات با نام کربلای 4 آغاز شده است؛ غافلگیر شدیم.... محسن رضایی و محسن رفیق دوست تلفنی خبر از موفقیت اولیه دادند. بعد از ساعت 12 شب خوابیدم. بیدارم کردند و گفتند عراق حمله را اعلام کرده است.»
وی در ادامه با اشاره به عدم موفقیت عملیات سرنوشت مینویسد: «قرار شد اسم عملیات را کربلای 4 و هدف را جواب به شرارتهای اخیر عراق اعلام کنیم.»
عملیات سرنوشت چه عملیاتی بود؟
عملیات کربلای 4 با هدف تصرف ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب؛ با رمز «یا محمد(صلی الله علیه و آله)» انجام شد. با پیروزی در این عملیات شبه جزیره فاو کاملا آزاد شده و موقعیت ایران در خلیج فارس بیش از پیش تقویت میشد. در ابتدا سپاه تمایل داشت این عملیات بلافاصله پس از والفجر 8 انجام شود، ولی عملا به دلیل عدم آمادگی نیروها میسر نشد. از طرف دیگر سپاه درخواست 1500 گردان برای اجرای تضمین شده عملیات داشت که در این مورد هم به تنها 300 گردان بسنده کرد.
درباره اهمیت این عملیات، همین بس که سال 65 را به سال سرنوشت جنگ نامگذاری کرده و این عملیات را عملیات سرنوشت میخواندند که در صورت پیروزی، ایران میتوانست از راه دیپلماسی به جنگ پایان داده و صدام را ساقط نماید.
با شروع عملیات مشخص شد که دشمن از طرح عملیات خودی آگاه بوده و با آمادگی و هوشیاری کامل مهمترین معبر عملیاتی یعنی معبر کم عرض آبی «ام الرصاص» (تنگه هرمز) را مسدود کرده است و در نتیجه با وجود برخی پیشرویها، ایران از رسیدن به اهداف خود بازماند.
هاشمی رفسنجانی در این باره مینویسد: «ساعت هفت صبح و قبل از اخبار رادیو، اهواز اعلان وضعیت قرمز کرد. این به معنای تحرک هواپیمای دشمن است. تلفنی اطلاع دادند که آقای سنجقی میآید و اخبار حمله را میآورد و گفتند به اهداف اولیه نرسیدهاند.
... بالاخره آقای سنجقی آمدند و معلوم شد به جز دو سه محور موفقیت نداشتهایم. کم کم روشن شد که از منطقه شلمچه و جزایر بوارین و ماهی عقب نشستهاند و از جنوب جزیره مینو که عبور کرده بودند و سرپل قابل توجهی، آن طرف اروند به دست آورده بودند نیز عقب نشستهاند. جزیره ام الرصاص را در تصرف دارند ولی گفتند در بیانیه نیاید که معلوم میشود تثبیت نشدهاند.»
با عدم موفقیت ایران در این عملیات (که به 1000 شهید و 3900 مفقودالاثر و 11000 مجروح منجر شد) موجی از ناامیدی و یاس در میان همگان شکل گرفت به طوری که هاشمی در جایی از خاطراتش مینویسد: «مدتی به تنهایی در کنار ساختمان محل اقامت قدم زدم و فکر کردم. شکست عملیات، با آن همه امکانات و تبلیغات که داشتیم، بسیار تلخ است. دشمن از این وضع استفاده زیادی خواهد کرد. اگر بتوانیم جبران کنیم خوب است ، ولی روحیهها پایین آمده و روحیه دشمن بالا رفته است.» وی در جایی دیگر مینویسد: «در مجلس سرخوردگی شدیدی در ارتباط با عملیات بروز کرده و قابل توجیه نیست که برای آنها صحبت کنم. من هم در فشار شدید روحی قرار گرفتم.»
اما تنها به فاصله 2 هفته از شکست عملیات کربلای 4 عملیات دیگری به نام کربلای 5 آغاز شد که اوج پیروزی ایران بر ارتش عراق محسوب می شود.
هاشمی درباره این عملیات و اجرای آن بلافاصله بعد از کربلای4 هم مینویسد: «بعد از نماز و شام به قرارگاه خاتمالانبیا رفتیم و تا ساعت 4 بامداد فرماندهان سپاه جمع شدند. درباره عملیات و زمان آن بحث شد. بعضیها با زمان مقرر به خاطر اشکال مهتاب موافق نبودند و جمعی با تاخیر، به خاطر آماده شدن نیروها و امکانات در پای کار و احتمال قوی کشف شدن عملیات در صورت تاخیر و برگشتن نیروها که مدت تعهدشان تمام شده، مخالف بودند: آقایان محسن رضایی و علی شمخانی موافق و آقایان غلامعلی رشید و رحیم صفوی مخالف.»
هاشمی رفسنجانی و سایر مسئولان، ادامه جنگ را به شرط تضمین پیروزی مقبول میدانستند و فرماندهان یگانهای سپاه نیز که از نتایج عملیات کربلای 4 دچار فشار روحی بودند و نیز استحکامات شلمچه را غیرقابل عبور میدانستند، نه تنها تضمین پیروزی را میسر نمیدیدند بلکه کسب موفقیت در شلمچه را غیرقابل دسترسی ارزیابی میکردند.
اما در این میان فرمانده سپاه که از شکست در کربلای 4، نقاط ضعف دشمن در شلمچه را شناسایی کرده بود، از افراد امیدواری بود که در جلسات تصمیمگیری بر اجرای عملیات در منطقه شلمچه اصرار میورزید و به عبارت دیگر، اگرچه عملیات کربلای 4 به موفقیت نینجامید، لیکن تاکتیک به کار رفته در آن عملیات در محور شلمچه که سبب شکسته شدن خط دشمن و نفوذ به عمق مواضع آنها شد، آسیبپذیری موانع مستحکم شرق بصره را آشکار ساخت.
هاشمی درباره تصمیمگیری برای شروع عملیات مینویسد: «تردیدها بسیار رنجدهنده است. برای اولین بار در تاریخ جنگ، قبل از عملیات دچار چنین حالی شدهام. شاید به خاطر وضعی که در عملیات کربلای چهار پیش آمد و چشممان ترسید و به خاطر مسئولیت مستقیمی که دارم و همین وضع درباره فرماندهان دیگر هم صادق است.»
عملیات کربلای پنج در تاریخ 18 دی ماه 65 با رمز «یازهرا(س)» آغاز شد. در این عملیات ارتش عراق نتوانست مانع از سقوط مواضع خود در شرق بصره شود و پیروزی ایران در این زمین شمارش معکوس پایان جنگ را در پی داشت.
هاشمی رفسنجانی درباره پیروزیهای این عملیات ذیل خاطرات روز 19 دی مینویسد: «ساعت چهار بامداد است و در گلف اهواز هستیم. ساعت دو و پانزده دقیقه بامداد آقای سنجقی بیدارم کرد و اطلاع داد پیشروی آغاز شده و چهار واحد ثارالله و فجر و عاشورا و سیدالشهدا خطها را شکستهاند.
... پس از طلوع آفتاب از قرارگاه مقدم اطلاع دادند که در بخشی از منطقه عملیاتی نیروهای ما جای پای محکمی به دست آوردهاند و مشغول پیشروی هستند و چند پل- که دشمن در آب احداث کرده بود- را تصرف نمودهاند و ضلع شمالی کانال پرورش ماهی را تصرف کردند.»
شایان ذکر است در طی چندین روز، ایران توانست پیشروی زیادی در خاک عراق کرده و تا نزدیکی بصره پیشروی کند. فرصت دادن به نیروهای سپاه و واگذاری این منطقه به معنای تسلیم عراق و تحقق خواستههای ایران در جنگ بود و لذا عراق پذیرفت که برای سدکردن حرکت رزمندگان ایرانی بهای سنگینی بپردازد و با گسیل انبوه نیروهای خود به منطقهای با وسعت کم در زیر آتش شدید و موثر نیروهای ایرانی ایستادگی کند. این اقدام که با متلاشی شدن شمار فراوانی از یگانهای عراقی همراه بود ، به این معنا بود که دشمن برای از دست ندادن زمین شرق بصره آماده پذیرش تلفات فراوان است.
در عین حال ارتش عراق نتوانست مانع از سقوط شرق بصره شود و 80 درصد از اهداف عملیات کربلای 5 تامین شد. پس از این عملیات تلاشهای دیپلماتیک بینالمللی (از جمله آمریکا و شوروی که پیروزی ایران را در این جنگ نزدیک میدیدند و احساس خطر کرده بودند) برای جلب نظر ایران و پذیرش صلح از طرف ایران شدت گرفت.