حسین شریعتمداری در کیهان چنین نوشته است: امتیازات برجسته و در پاره ای از موارد، منحصربه فرد دکتر احمدی نژاد، مخصوصاً تاکید نظری و عملی ایشان بر گفتمان امام(ره) و انقلاب و تحولات کم نظیر و گاه حماسی و مثال زدنی که طی نزدیک به 4 سال اخیر در بسیاری از عرصه های داخلی و خارجی آفریده است به اندازه ای محسوس و آشکار است که به آسانی قابل انکار نیست تا آنجا که برخی از مخالفان ایشان در انکار این واقعیات به پریشان گویی می افتند و بی آن که قصد شوخی داشته باشند، حرف های خنده دار می زنند!
از سوی دیگر، آقای دکتر احمدی نژاد، برآمده از رویکرد مردم به اصولگرایی است و نه پدیدآورنده آن، بنابراین حضور ایشان در جایگاه ریاست جمهوری به نمایندگی از اصولگرایان، یعنی توده های عظیم مردم مومن و انقلابی است. مردمی که هرچه از عمر ریاست جمهوری ایشان بیشتر می گذرد، از انتخاب شایسته خویش خشنود تر و راضی تر می شوند.
و اما مردمی که آقای احمدی نژاد را انتخاب کرده و به نمایندگی از جریان اصولگرایی بر کرسی ریاست جمهوری نشانده اند، اگر در نقطه ای از خط حرکت ایشان «خطا» و یا «اقدام نسنجیده ای» ببینند که آشکارا با معیارهای شناخته شده اصولگرایی تناقض داشته باشد، حق دارند برای حفظ جریان اصولگرایی از گزند اینگونه خطاها و حفاظت از شخصیت اصولگرای رئیس جمهوری که خود برگزیده اند، خواستار رفع خطا- که گاه به معنای رفع خطر است- شوند، و رئیس جمهور نیز به عنوان یک شخصیت اصولگرا نباید نسبت به اینگونه هشدارها که «مستدل» و «دلسوزانه» بودن از مشخصات آن است بی تفاوت باشد و خدای نخواسته رأی و نظر خود را که اثربخش بودن آن ناشی از رأی مردم به ایشان است، بر صدر بنشانند و نظر مردمی که به ایشان رأی داده اند را «قدر» ندانند، البته، مقصود آن نیست که هر سخنی را نظر مردم تلقی کنند، بلکه منظور آن است که وقتی حرکت یا عملکردی با معیارهای بدیهی و تعریف شده اصولگرایی در تضاد است، بی توجه از کنار آن عبور نکنند.
متاسفانه جناب آقای احمدی نژاد با وجود امتیازات برجسته و بعضاً منحصربه فردی که دارند و به قول رهبرمعظم انقلاب، دولت ایشان بهترین دولت از آغاز مشروطه تاکنون است، گاه- و البته به ندرت- اقدامات شتابزده ای نیز دارند که با توجه به پرکاری و گستره مسئولیت ایشان، مصداق بارز این سخن حکیمانه است که «فقط دیکته ننوشته ها غلط ندارند»! و بدیهی است غلط نویسی گاه وبیگاه برای دیکته نویس ها عیب نیست بلکه دیکته نویس های بعضاً غلط نویس، هزاران بار برتر و قابل تقدیرتر از کسانی هستند که کنج عافیت می گزینند و دیکته ننوشته بر دیکته نویس ها خرده می گیرند. اما به همان اندازه که «غلط» دیکته نویس عیب نیست، اصرار بر آن اقدام شایسته ای نیست.
از جمله موارد یاد شده، الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است که این روزها اعتراض دوستان را به دلسوزی و مخالفان را به سوژه یابی برای مخالفت در پی داشته است. این الحاق به لحاظ جایگاه تعریف شده دو سازمان یاد شده کمترین توجیهی ندارد و گردش کار آن نیز قانونی نبوده است و باید پرسید مگر «حج و زیارت» از مقوله «گردشگری»! یا «صنایع دستی»! است که به سازمان گردشگری سنجاق شود؟! آنهم به عنوان زیرمجموعه این سازمان؟! کاش جناب احمدی نژاد که در اخلاص و تاکید عملی و نظری ایشان بر پیروی از حضرت امام«ره» تردیدی نیست، قبل از تصمیم به این الحاق، نگاهی گذرا به جایگاه حج و زیارت در کلام امام(ره) که برگرفته از کلام خداست، می انداختند تا مغایرت اقدام اخیر خویش با نظر امام راحل(ره)- که اصلی ترین معیار اصولگرایی است- را درمی یافتند.
و اما، از سوی دیگر، رئیس محترم سازمان میراث فرهنگی اگرچه می توانند در چرخه مدیریتی دولت، صندلی مناسبی داشته باشند ولی با توجه به سوابق و عملکردی که طی چند سال اخیر داشته اند، به یقین شرایط لازم برای تصدی امور حج و زیارت را ندارند. چگونه می توان مسئولیت خطیر حج را که به قول حضرت امام(ره) برائت از مشرکین یکی از اصلی ترین ویژگی های آن است، به شخصی سپرد که علی رغم نگاه اسلامی، قانونی و حقوقی امام و رهبری و نظام، صهیونیست های غاصب و ساکنان خونخوار فلسطین اشغالی را «مردم اسرائیل» می داند؟! و اظهارات نسنجیده دیگری که شرح آن از محدوده این وجیزه بیرون است.
نگارنده با اطمینان و براساس اظهارنظرهایی که به گوش خود از برخی اعضای محترم کابینه و نزدیکان فداکار و دوستدار جناب آقای احمدی نژاد شنیده است،می داند که بسیاری از آنان نه فقط از جناب مشایی- به دلایل گفته و ناگفته- دل خوشی ندارند، بلکه از حضور برجسته ایشان در کنار رئیس جمهور محبوب خود خون دل هم می خورند! و درباره نظر توده های مردمی که عمیقاً به آقای احمدی نژاد علاقه دارند و از حضور ایشان در جایگاه ریاست جمهوری به خود می بالند نیز پیشنهاد می شود، در هر میدانی که خود می پسندند دست به یک نظرسنجی بزنند. و البته اندک کسانی که به بیماری تملق دچارند- و به یقین موردپسند رئیس جمهور اصولگرا نیستند- حساب جداگانه ای دارند. اشتباه نشود، سخن این است که آقای مشایی برای جایگاه یاد شده مناسب نیست و مناسب نبودن یک فرد برای فلان جایگاه به معنای نفی صلاحیت ایشان در امور دیگر نخواهد بود.
با توجه به آنچه گذشت مصلحت آن است که برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد اولا ؛ الحاق مورد اشاره را لغو فرمایند و ثانیاً ؛ آقای مشایی را در جایگاه مناسب ایشان بگذارند نه آنکه همه جا درکنار خویش بنشانند.
و بالاخره، همانگونه که گفته شد و به حق نیز گفته شد، این خطا اگرچه به هر حال خطاست ولی هرگز از قدر و منزلت جنابعالی و شایستگی بدون شک و تردید شما برای ادامه راهی که در پیش گرفته و تاکنون به صلابت و سلامت طی کرده اید نمی کاهد.