فرارو- وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته است "آسیبهای اجتماعی زنانه شدهاند". این اولینبار نیست که از زنانهشدن آسیبهای اجتماعی سخن به میان میآید. مسئولان و کارشناسان زیادی ضمن ابراز نگرانی از بالارفتن آمار زنان در آسیبهای اجتماعی از حرکت آسیبها به سمت زنانهشدن سخن گفتهاند.
به گزارش فرارو، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران چندیپیش در اینباره گفت: زنانهشدن آسیبهای اجتماعی زنگ خطر و هشدار جدی برای تمامی دستاندرکاران است. همچنین سیدحسن موسویچلک –رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران- نسبت به زنانهشدن آسیبهای اجتماعی هشدار داده و آن را یکی از معضلات اساسی امروز خوانده است.
بالا رفتن آمار اعتیاد، افزایش ایدز، شدت یافتن فقر، بیکاری و... از آسیبهایی است که عمدتا درباره زنانهشدن آنها صحبت میشود. اما آیا ما در سالهای پیشِ رو با حرکت بیشتر آسیبها به سمت زنان نسبت به مردان روبرو خواهیم بود؟ و آیا نگرانی از زنانگی آسیبهای اجتماعی بهجاست؟
سعید معیدفر-جامعهشناس، استاد دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسی ایران- بالا رفتن آسیبهای اجتماعی در میان زنان را امری طبیعی و آن را حاصل جامعهای در حال تغییر و در گذار میداند و معتقد است این امر از حضور بیشتر زنان در جامعه نشات میگیرد.
چرا میگوئیم زنانهشدن آسیب؟
این جامعهشناس
در گفتگو با فرارو، با انتقاد از بهکار بردن اصطلاح زنانهشدن آسیبهای اجتماعی گفت: از نظر من بهکار بردن اصطلاح زنانهشدن آسیبهای اجتماعی چندان درست نیست؛ چرا که نمیتوان گفت آسیبها زنانه شدهاند. زنانهشدن آسیبها این را به ذهن متبادر میکند که اگر قبلا مردها دچار آسیبها بودهاند، حال زنان درگیر آن هستند. در مورد برخی آسیبها مانند فحشا میتوان از زنانهشدن سخن گفت؛ کما اینکه پیش از این نیز وجود داشتهاند، اما درمورد آسیبهای دیگری مانند فقر، اعتیاد و... نمیتوان از زنانهشدن حرف زد. درست آن است که ما بگوییم میزان آسیبدیدگان زن نسبت به گذشته افزایش یافته است.
وی با طبیعیخواندن شدت بیشتر آسیبها در زنان نسبت به گذشته تصریح کرد: به طور کلی باید گفت افزایش آسیبدیدگان زن یک امر عادی و طبیعی است، چرا که به میزانی که حضور زنان در جامعه افزایش پیدا کند، قرارگیری آنها در معرض آسیبها نیز افزایش خواهد داشت.
معیدفر با تشریح چگونگی آسیبپذیری زنان در گذشته و مقایسه آن با حال اظهار کرد: سابقا زنان بیشتر در خانه و مشغول کارهای خانهداری، فرزندپروری و... بودند، که مسلما در آن شرایط آسیبها در آنها هم کمتر بوده و هم کمتر دیده میشده است. در گذشته در فضای خانه زنان مورد ظلم قرار میگرفتند، اما هم خود آنها آن را پنهان میکردند و هم به دلیل دیدهنشدن کسی متوجه آن نمیشد. امروز اما جامعه تغییر کرده و حتی آن بخش از زنان که خانهدار هستند نیز، اگر مورد ظلم واقع شوند آن را پنهان نکرده و نسبت به آن واکنش نشان میدهند و حتی در مواردی خود آنها نیز رفتارهایی خشونتآمیز خواهند داشت. این نشاندهنده تغییر تلقی زنان از خود است؛ امروز آسیبهای پیشین نیز دیده و توسط زنان گزارش میشود.
حضور بیشتر و آسیبپذیری بیشتر
این استاد دانشگاه همچنین گفت: دلیل اینکه امروز زنان بیشتری در معرض آسیبهای اجتماعی قرار گرفتهاند، این است که آنها بیش از پیش وارد جامعه شدهاند. پیش از این، به دلیل حضور کمتر زنان در جامعه، آنها کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی مانند خشونت قرار میگرفتند.
وی در مورد آسیبپذیری بیشتر زنان در حوزه اعتیاد در زمان فعلی توضیح داد: برای مثال در آسیب اعتیاد، در گذشته زنانی که معتاد میشدند، غالبا به دلیل شوهران و یا فرزندان معتادشان بوده است. امروز اما همه عواملی که ممکن است یک مرد را به اعتیاد بکشاند، مانند انزوا پیدا کردن، یک زن را نیز به اعتیاد خواهد کشاند.
سعید معیدفر همچنین به ورود بیشتر زنان به عرصه اقتصادی اشاره کرده و در اینباره گفت: در مورد آسیبهای اقتصادی نیز همین تحلیل صادق است، زنان در گذشته کمتر در فعالیتهای اقتصادی دخیل بودند، اما امروز آنها در این فعالیتها بیشتر مشارکت میکنند و ممکن است آنها نیز مانند مردها در معرض آسیبهای اقتصادی و مالی قرار گیرند.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران با برشمردن دلایلی که منجر به فقیرترشدن زنان در سالهای اخیر شدهاند در ادامه اظهار کرد: زنانهشدن فقر اصطلاح دیگری است که بهکار برده میشود و آنهم اصطلاح درستی نیست، چرا که ممکن است نسبت زنانی که درگیر فقر هستند به نسبت مردان افزایش داشته باشد، اما به این معنا نیست که فقر زنانه شده باشد. فقیرشدن زنان عوامل اجتماعی مختلفی دارد. به دلیل عواملی همچون عدم ازدواج زنان، آسیبدیدن مرد خانواده و سایر عوامل، خانوارهایی شکل گرفتهاند که زنان سرپرست آنها هستند و این خود یکی از دلایل فقر آنها شده است. همچنین زنان ممکن است نسبت به مردان مهارتهای کاری کمتری داشته باشند و همین نیز سبب شده باشد تا درآمد کمتری کسب کنند و دربرابر مردان فقیرتر باشند.
وی تصریح کرد: اما به طور کلی دلیل آسیبپذیرتر بودن و افزایش زنان در آسیبهای اجتماعی بیش از همه به حضور بیشتر آنها در جامعه بازمیگردد و از یک روال طبیعی تبعیت میکند.
لزوم بهکارگیری تبعیض مثبت
این جامعهشناس بر لزوم بهکارگیری تبعیض مثبت برای زنان تاکید کرده و در اینباره توضیح داد: در حل مشکلات زنان و کاهش آسیبپذیر آنها باید یک نوع تبعیض مثبت برای آنها قائل شد. چرا که از آنجایی که زنان به هر دلیلی در شرایطی قرار گرفتهاند که نتیجه تبعیضهای منفی اعمالشده بر آنان بوده است، امروز برای حل مسائل آنان باید تبعیض مثبت را برای آنان بهکار برد. بنابراین کاهش تاثیر آسیبها بر زنان نیازمند انجام اقداماتی ویژه است و برنامهریزیها برای این امر باید با تبعیض مثبت و متفاوت از نوع برخورد کلی با آسیبهای اجتماعی همراه باشد.
دکتر سعید معیدفر در انتها گفت: برای مثال از نظر من داشتن روزی به نامِ "پدر" یا "مرد" در تاریخ سالانه ما چندان مهم نیست، اما "روز زن" یا "مادر" بسیار اهمیت دارد. احساس نیاز به انجام اقدامات ویژه برای مردان چندان احساس نمیشود، اما همین اقدامات برای زنان، سالمندان و کودکان لازم است؛ چرا که بهخاطر تضییع حقوق آنها در گذشته، حال باید از آنها حمایت شود تا در وضعیت بهتری قرار گیرند.
اگر قراراست مجازات زن و مرد مجرم یکی باشد وبه یک اندازه مسئول کارهایشان شناخته شوند پس باید هردو ببه طور یکسان به ابزارهای لازم برای تصمیم گیری و سرنوشت سازی خود دسترسی داشته باشند
هیچ یک از زنان کلیه فروش وتن فروش وکارتن خواب و.... شاغل نیستندودرآمدی ندارند
همه خانومها شوهر ندارند و تازه بعضیها مجبورند مخارج پدرومادرشان راهم تامین کنند
پسران هم اگر ازدواج بخواهندعلاوه برمعیاری چون زیبایی بینهایت و... یازن شاغل میخواهند یاپدرزن پولدار
اگر مردی نخواهد نفقه بدهد محکمترین کاری که زن میتواندانجام دهد شکایت است که بازهم به دلیل قانون الزام به تمکین زن شوهر در چتر همین تمکین خانه را برای زن جهنم میکند تاشکایتش را پس بگیرد
البته قانو ن اجازه داده یک مرد هرگاه خواست زنش را رها کند (طلاق )
از طرفی بسیاری از زندگیها بایک درآمدنمیچرخد
باید در دسترسی به امکانات وفرصتها شایستگی را ملاک داد
فیمنیسم کار به همراه بهره کشی جنسی را در زنان و دختران افزایش داد.
فیمنیسم کارگر ارزان از زن ها ساخت موجب بیکار شدن مردها و پایین آمدن آمار ازدواج ها شد.
فیمینیسم در زنان روحیه پرخاشگری را بالا برد و طلاق را به اوج رساند.
اگر زندگی زنان با فیمنیسم بهتر می شد در اروپا و امریکا ، اینقدر زنان افسرده و بیمار روانی نبودند
در کشور ما و دیگر کشورهای مسلمان اسلام واقعی در باره زنان اجرا نمی شود وگرنه بهترین گزینه برای زن احترامی است که اسلام برای زن ها قائل شده است.
زنها در اسلام می توانند برای کار در منزل ، شیر دادن فرزند از همسر خود مزد و حقوق طلب کنند و اگر آنها از حق خود می گذرند مردها باید از آنها متشکر باشند.
عیب در مسلمانی ما است