ظاهرا تا سالهای متمادی میتوان از عجایب دولتهای نهم و دهم گفت. این روزها بحث بر سر فسادهای مالی رخداده در دولت محمود احمدینژاد داغ است. موضوع گمشدن دکل نفتی در دوره احمدینژاد نهتنها موجب حیرت سیاسیون و اقتصاددانان شد بلکه شعرا را هم به واکنش واداشت و چندین بیت شعر عاشقانه با کنایه «دکل نفتی» سر از شبکههای اجتماعی برآورد. اما این تمام ماجرا نیست.
حواشی احمدینژادیها فقط به فساد خلاصه نمیشود و هر دم از این باغ بری میرسد. اخیرا سایت خبری تابناک سخنان جدیدی از رئیس دولت دهم درباره ماجرای عجیب برکناری منوچهر متکی در سنگال منتشر کرده است. موضوعی که توجه به آن، فروپاشی دیپلماسی در دوران احمدینژاد به دلیل اختلافات و منازعات شخصی را آشکار میکند. منوچهر متکی ماندگارترین وزیر احمدینژاد از نظر عمر وزارت بود. او با پنجسالو چهار ماه حضور در وزارت خارجه، رکورد وزارت در دولت نهم و دهم را به نام خود ثبت کرده بود و بههمیندلیل برخی از وی بهعنوان «شیخالوزرا» نام میبردند. متکی اما در بیست و دوم آذر ماه ۱۳۸۹ درحالیکه بهمنظور ابلاغ پیام محمود احمدینژاد در سنگال بهسر میبرد، از سمت خود برکنار شد. متکی حین مذاکره و توسط رئیسجمهوری سنگال از عزل خود باخبر شد. پس از آن بود که دولت سنگال این اقدام را توهینآمیز تلقی کرد و سفیر خود را از تهران فراخواند.
چه کسی دروغ میگوید؟ محمود احمدینژاد، اخیرا در یک گردهمایی دانشجویی علت برکناری متکی را اینگونه توضیح داده است: «سه، چهار دیپلمات را که بنده مخالف اعزام اینها به کشورهای غربی بودم، ایشان به غرب اعزام کرد و آنها هم رفتند و پناهنده شدند. بعد از سفر نیویورک، در جلسهای قضیه بررسی شد و بنا شد ایشان عوض شوند. لازم به ذکر است که من در دور دوم دولت با ایشان دیگر کاری نداشتم و تمام کارهای بینالمللی به عهده خودم بود. بههرحال از روزی که تصمیم گرفتیم ایشان وزیر نباشد، همیشه در سفر بود؛ حتی در دولت هم که حضور پیدا میکرد سریعا ناپدید میشد تا اینکه بعد از سه ماه بالاخره در ساعت ١٠ شب با ایشان وقت تنظیم شد و گفتیم که شما دیگر در دولت، وزیر نیستید؛ ولی من دوست دارم شما بهعنوان معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان انرژی اتمی فعالیت کنید. گفت من امشب میخواهم به سنگال بروم و اصرار کرد که من میروم. گفتم شما از نظر من وزیر نیستی. ولی با این حال با هواپیمای اختصاصی رفت و گفت که دوشنبه ظهر برمیگردم. من هم همانجا حکم عزل ایشان را صادر کردم و نوشتم که دوشنبه عصر اعلام شود. دوشنبه عصر گفتم شاید از سفر برنگشته باشد. با دفتر تماس گرفتم که فعلا حکم را اعلام نکنند. گفتند پنج دقیقه قبل اعلام کردیم. گفتم بردارید تا مطمئن شویم که برگشته است. گفتند دیگر دیر شده چونکه در رسانهها منتشر شده است. بعد که از سفر برگشتند، از مدیرکل تشریفات وزارت خارجه پرسیدم چرا دیر آمدید؟ گفت: دوشنبه ظهر جلسات رسمی تمام شد و بنا بود برگردیم ولی ایشان به من گفت که یک قرار شام بگذار و سفر را تمدید کن. گفت حتی اگر میتوانید یک سفر دیگر هم برای من هماهنگ کنید تا من از اینجا مستقیم به ایران نروم. ضمنا زمانی هم که ایشان حکم عزلش اعلام شد، در هیچ جلسه رسمیای نبوده است. بعدا معاونان ایشان به ما گفتند که ما تعجب میکردیم چون ایشان از همان سه ماه قبل به ما گفته بود هرجا میتوانید برای من سفر هماهنگ کنید. فقط سفر باشد هرجا بود مشکلی نیست! این معاونان میگفتند ما نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده، ولی ایشان اصرار به سفر خارجی داشتند. مأموریتها را باید من به وزیر میدادم اما ایشان بدون هماهنگی با من همهجا میرفت و این سفرها نه نتیجهای و نه گزارشی داشت. بهخدا میل شخصی من بر برداشتن متکی نبود ولی شرایطی ایجاد شده بود که باید ایشان را برمیداشتم».
منوچهر متکی پیش از این وعده داده بود ناگفتههای خود از این برکناری را روزی که محمود احمدینژاد دیگر رئیس دولت نباشد، بگوید اما اکنون دو سال از آن روز گذشته و خبری از متکی نشده است. البته منوچهر متکی روز هفتم شهریور ٩٣ در برنامه «شناسنامه» بخشی از ماجرا را بازگو کرده بود که با سخنان احمدینژاد تفاوتهای ماهوی دارد.
متکی در آن برنامه تلویزیونی گفته بود: «ما ٢٢ روز قبل از سفر یعنی درواقع اول آذر این نامه را برای رئیسجمهور فرستادیم که در آنجا سفر من برای سنگال ذکر شده بود. بهنظر من سفر، سفر مهمی بود و خود ریاستجمهوری و نظام بر انجام این سفر تأکید داشتند، مقدمات سفر بسیار طبیعی انجام شد و من عازم شدم و برخلاف برخی اظهاراتی که شده، اتفاقا من در آن سفر با هواپیمای مسافری رفتم نه با هواپیمای اختصاصی».
متکی در ادامه افزوده بود: «معمولا در سفرها اگر فرصت ایجاد میشد یا موضوع مهمی مطرح بود، با آقای رئیسجمهور دیدار میکردیم و نقطه نظرات ایشان را میفهمیدیم، آن روز درواقع ساعت ١٠ صبح وقت گذاشتند که ما به دفتر رئیسجمهور برویم. تغییر کرد و گفتند مثلا این ١٠ شده ساعت دو، ساعت دو تغییر کرد رسید به ساعت پنج و ساعت پنج تغییر کرد و شد ساعت ٩ که من ٩ شب رفتم در حالی که دو صبح هم پرواز داشتم. و در دفتر رئیسجمهور یک ساعت و تا ١٠ نشستم. بعد برای من مشخص شد که در یک جلسه سه نفره، آقای احمدینژاد با آقای رحیمی و آقای مشایی با هم هستند و برخی از خبرها این بود که احتمالا در رابطه با ما صحبت میکردند، اختلافی با هم داشتند یا نداشتند، جزئیاتش را من نمیدانم. ایشان ساعت ١٠ آمدند و من توضیح مختصری را به ایشان دادم که قصه نیجریه این گونه شده و من آفریقا بودم، نشد بروم و الان باید بروم، ایشان هم دو، سه جملهای معمولا میگفتند که اینجا هم گفتند مثلا به آقای رئیسجمهور اینها را بگویید و تأکید روی روابطی که داریم. ادعایی هم کردند. این اظهارات که به من گفته شده نروید و من اصرار داشتهام که بروم و بعد گفتهام حالا این سفر را بروم و برگردم، اساسا واقعیت ندارد».
در این منازعه هر یک از طرفین مناقشه همچنان حرف خود را زده و سخن دیگری را نقض میکنند، هنوز ناگفتههایی از این موضوع باقی مانده است. دعوای بین رئیس دولت و وزیر خارجه او لطمه بزرگی به اعتبار جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی وارد کرد.
جنجال ترکیه در سالهای دور البته دوره سفارت متکی در ترکیه هم چندان بدون حاشیه نبود. در همان سال اول مأموریتش در ترکیه و درحالیکه ایران درگیر جنگ با عراق بود، متکی، در دیداری از یک خیریه، یک چک یکمیلیونلیرهای در حمایت از جمعیت کودکان و سالمندان ترکیه میکشد. سال ٦٧ سال خوبی در روابط دو کشور و برای سفیر ایران هم نبود. اردیبهشت ماه وزیر خارجه این کشور متکی را احضار میکند و از او میخواهد دیگر در گردهماییهای سیاسی این کشور شرکت نکند.
سفیر ایران در همایش «همبستگی با مردم فلسطین» که در قونیه و از طرف حزب آشتی ملی متعلق به اربکان برپا شده بود، شرکت کرده بود. متکی در ابتدای سال ٦٨ از سوی وزارت امور خارجه ترکیه بابت اظهاراتش به روزنامه «حریت»، احضار میشود.
«حریت» از قول متکی نوشته بود با توجه به بحرانی که بین دو کشور درباره مسئله حجاب رخ داده تهران، آنکارا را به کاهش حجم مبادلات تجاری به ٤٠٠ میلیون دلار در سال تهدید کرده است، اما متکی گفت که این روزنامه حرفهایش را تحریف کرده است. چند روز بعد ترکیه سفیر خود را از ایران فرامیخواند و ایران هم متعاقبا چنین میکند، اما مشخص است که دو کشور به دنبال بهبود روابط هستند.
تیرماه ٦٨ اولین دور مذاکرات هیأتهای سیاسی ایران و ترکیه در آن کشور آغاز میشود و بشارتی، قائممقام ولایتی و رئیس هیأت ایرانی از ضرورت مداخلهنکردن کشورها در امور یکدیگر سخن میگوید و اینکه هر کشور مقدساتی دارد که برای مردم آن کشور قابل احترام است، اما با وجود اینها مشخص است آنکارا تمایلی به بازگشت متکی ندارد، تا جایی که معاوناول وزارت خارجه این کشور حضور متکی و دیدارش با نخستوزیر را به منزله خداحافظی او تلقی میکند.
موازیکاری و منازعه شخصیمحمود احمدینژاد مدعی است منوچهر متکی انتخاب او نبوده است. در دوره دوم ریاست بر دولت هم به وزیرخارجهاش گفته بود که او را وزیر خود نمیداند. در چنین شرایطی چرا متکی در دولت دوم احمدینژاد هم بهعنوان وزیر به مجلس معرفی شد؟ سایت خبری دولت بهار، نزدیک به محمود احمدینژاد، ٢٠ آذر ١٣٩٢ در گزارشی نوشته بود: «منوچهر متکی را میتوان از جمله وزیرانی برشمرد که جزء گزینههای تحمیلی به احمدینژاد بود، چراکه وی در سال ۸۴ و در جریان انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری جزء مدیران اصلی ستاد علی لاریجانی بهشمار میآمد» و در ادامه به نقل از رئیس دولت دهم نوشت: «آقای متـکی در دوره اول کاندیدای من نبـود، در دولت دهم که اصـلا وزیـر من نبـود. من در دور دوم دولـت با ایشـان دیگر کاری نداشتـم و تمام کـارهای بینالمللی به عهـده خودم بود».
احتمالا رئیس دولت دهم تصور کرده بود بیان این جملات برای او نکته مثبتی است، اما این یک فاجعه در حوزه دیپلماسی تلقی میشود. اختلافات میان رئیس دولت و وزیر خارجه کار را به جایی رساند که محمود احمدینژاد با صدور احکامی مشاوران خود در امور خاورمیانه، آسیا، آفریقا، آمریکایلاتین، افغانستان و دریای خزر را منصوب کرد.
در آن مقطع اسفندیار رحیممشایی بهعنوان مشاور رئیسجمهور در امور خاورمیانه، حمید بقایی بهعنوان مشاور در امور آسیا، سیدشمسالدین حسینی، بهعنوان مشاور در امور آفریقا، محمد عباسی بهعنوان مشاور در امور آمریکایلاتین، ابوالفضل ظهرهوند بهعنوان مشاور در امور افغانستان و محمدمهدی آخوندزاده بهعنوان مشاور در امور دریای خزر منصوب شدند.
در چنین حالواحوالی، مقاممعظمرهبری که نوعا در مسائل اجرائی و اختلافات کاری مسئولان ورود مستقیم پیدا نمیکنند، از موضعی عقلمدارانه و مبتنی بر مصالح عمومی کشور وارد موضوع شدند و در دیدار اعضای هیأت دولت، از موازیکاریهای موجود با دستگاه سیاست خارجی انتقاد کردند و خواستار عدم استمرار وضعیت موجود شدند. این در حالی بود که آیتالله خامنهای از بین تمام وزرای حاضر در جلسه دیدار با رهبری، تنها به وزارت خارجه و تحرکات مثبت دستگاه دیپلماسی اشاره کردند و بهصراحت دستور دادند که همه امور مربوط به سیاست خارجی، باید از مجرای وزارت خارجه صورت گیرد و مدیریت دولت نیز در اینباره به وزیر اعتماد کند.
پس از سخنان رهبری، منوچهر متکی هم با انتقاد شدید از سخنان بقایی در حوزه سیاست خارجی گفت: «سیاست خارجی عرصه ناپخته سخنگفتن نیست. مشخص نیست آقای بقایی براساس کدام مسئولیت و از چه جایگاهی اینگونه سخنان نسنجیده را بیان میکند درحالیکه هنوز آثار منفی اظهارات اخیر وی که موجب بروز مشکل در روابط خارجی شد از بین نرفته است». واکنش متکی به خبر بقایی مبنی بر انتصابات جدید در وزارت خارجه بود. از این دست مسائل در حوزه دیپلماسی در آن دولت بسیار رخ داده بود.
متكي در يك نگاهمنوچهر متکی متولد ١٣٣٢ است و گفته شده بود مدرک کارشناسیارشد روابط بینالملل از دانشگاه تهران دارد، اما شایعاتی در فضای مجازی حاکی از آن بود که مدرک تحصیلی وی دیپلم است. سایت پارسینه در سال ٩٠ نوشت: «منوچهر متکی كه آخرين سمتش وزارت امورخارجه در دولتهای نهم و دهم است، دیپلم علوم طبیعی دارد. سوابق ثبتشده از او در سازمان بازنشستگی کشوری در تاریخ ٢٣ اسفند ٨٩ گویای این حقیقت است. براساس این سند، متکی گروه یا رتبه علمی خاصی ندارد و آخرین مدرک تحصیلی وی، دیپلم علوم طبیعی است.
او مجموعا ٣٥ سال و ١٢ روز خدمت کرده است. منوچهر متکی با مدرک دیپلم طبیعی با پایه حقوقی «وزیر» بازنشسته شده است». او از دانشجويان انجمن اسلامي بود كه در دانشگاه بنگلور هند در رشته علوم اجتماعي مشغول به تحصیل بود و با پيروزي انقلاب اسلامی به ايران بازگشت. او پس از انقلاب در بخشهای مختلف وزارت امورخارجه دارای پستهای مهمی بوده و مراتب ارتقا را به طور تدریجی طی کرده است.
از مهمترین دستاوردهای دوران حضور او در وزارت خارجه بهدستآوردن میزبانی و ریاست جنبش عدم تعهد در سال ۱۳۸۸ بود که دو سال بعد در سال ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد. او همچنین در سالهای آخر دهه ٦٠ عضو تیم مذاکرهکننده ایران در جریان تصویب قطعنامه ۵۹۸ بوده است. از دیگر سوابق متکی نمایندگی مجلس در دوره اول و هفتم، سفیر جمهوری ایران در ترکیه و ژاپن، مدیر کلی اروپای غربی وزارت امور خارجه و معاونت امور بینالملل وزارت امور خارجه بوده است. متکی از سکانداران ستاد انتخاباتی علی لاریجانی در سال ۸۴ بود و با پیروزی محمود احمدینژاد از ستاد رقیب به وزارت خارجه کاندیدای پیروز رفت.
کسی که چشم و گوشش بسته باشد و مشغول منافع بادآورده اش باشد، هیچ سخنی بر او اثر نخواهد کرد. ما هم مطمئن هستیم. ولی مطلب نوشته شده توسط فرارو برای انسان های بیدار است. شما راحت باشید.