صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۶۴۴۴
بررسی علمی یک ادعای کهن
نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد که احتمال بروز اختلال دوقطبی و شیزوفرنی در افراد خلاق 25 درصد بیشتر از افراد معمولی است. این در حالی است که گروهی دیگر این یافته را بی‌اساس می‌دانند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۴
نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد که احتمال بروز اختلال دوقطبی و شیزوفرنی در افراد خلاق 25 درصد بیشتر از افراد معمولی است. این در حالی است که گروهی دیگر این یافته را بی‌اساس می‌دانند.
 
به گزارش فرادید به نقل از گاردین، یونانیان باستان اولین کسانی بود که به این نتیجه دست یافتند و شکسپیر نیز به آن اشاره داشت. لرد بایرون شاعر بزرگ انگلیسی اولین کسی بود که به طور مستقیم به این مطلب اشاره داشت: «ما هنرمندان همه دیوانه هستیم.»
 
حالت یک هنرمند واقعی زمانی که در خلوت فکری خودش است را در نظر بگیرید. همان لحظاتی یک هنرمند ناب ساعاتی را تاریکی به سر می‌برد تا ایده‌ای را در سرش بپروراند. هنرمندانی چون ون‌گوگ و بتهوون می‌توانند نمونه‌های خوبی برای این تجسم ذهنی باشند. این حالت برای دانشمندان نیز جالب است. یک مطالعه جدید اما ادعا می‌کند که ارتباط ژنتیکی بین خلاقیت و بیماری روانی بر روی DNA ما نوشته شده است.
 
یک مطالعه گسترده در روز دوشنبه به چاپ رسید که در آن دانشمندان ایسلندی گزارش دادند که عوامل ژنتیکی که احتمال بروز اختلال دوقطبی و شیزوفرنی را افزایش می‌دهند در افراد خلاق بیشتر است. از نظر آن‌ها احتمال بیشتری دارد که نقاش‌ها، موسیقی‌دان‌ها، نویسندگان و رقاص‌ها حامل ژن‌های اختلال دوقطبی و شیزوفرنی باشند. از طرف دیگر، کشاورزان، کارگران و فروشندگان در رده آدم‌های معمولی یا بهتر بگوییم غیر خلاق هستند.



دیکود deCODE شرکتی است که بر روی پژوهش‌های ژنتیکی فعالیت دارد. کاری استِفانسن موسس و مدیرعامل این شرکت می‌گوید که پژوهش منتشر شده در ژورنال نیچر نوروساینس به یک زیست‌شناسی رایج برای برخی از اختلالات روانی و خلاقیت اشاره دارد: «برای اینکه خلاق باشیم باید متفاوت فکر کنیم و وقتی متفاوت فکر می‌کنیم به احتمال فراوان به ما برچسب عجیب بودن و یا حتی دیوانه بودن می‌زنند.»
 
این دانشمندان از اطلاعات پزشکی و ژنتیکی 86000 ایسلندی استفاده کردند تا متغیرهای ژنتیکی خاصی را پیدا کنند. آن متغیرهای ژنتیکی همان‌هایی هستند که احتمال ابتلا به شیزوفرنی را دو برابر و احتمال ابتلا به اختلال دوقطبی را تا یک‌سوم افزایش می‌دهند. زمانی که دانشمندان اطلاعات را بررسی کردند تا ببینند این متغیرها تا چه اندازه شبیه هم هستند به نتیجه‌ای جالب رسیدند، چرا که مشخص شد این اطلاعات برای اعضای انجمن‌های هنری ملی کشور ایسلند نسبت به کسانی که عضو این انجمن‌ها نیستند 17 درصد بیشتر شباهت دارد.
 
این محققان تصمیم گرفتند داده‌های خود را در بانک‌های اطلاعاتی پزشکی بزرگتر در دو کشور هلند و سوئد بررسی کنند. بین 35 هزار نفر مورد بررسی در این تحقیق، حدودا 25 درصد بیشتر احتمال داشت تا کسانی که احتمالا خلاق بودند (بر اساس شغل یا پرسشنامه) حامل متغیرهای اختلالات روانی باشند.
 
استفانسن بر این باور است که چندین ژن وجود دارد که احتمال بروز شیزوفرنی و اختلال دوقطبی را افزایش می‌دهند. این ژن‌ها می‌توانند بر روی طرز فکر بسیاری از افراد تاثیرگذار باشند؛ البته همین ژن‌ها بر روی گروهی دیگر چندان تاثیری ندارند. اما عوامل ژنتیکی، تجارب زندگی و تاثیرات مشابه برای یک درصد مردم می‌تواند مشکل‌ساز باشد و خود شروع یک بیماری روانی باشد.
 
استفانسن می‌گوید: «اغلب وقتی که ما چیز جدیدی را خلق می‌کنیم، بین سلامت روانی و جنون حرکت می‌کنیم. به نظرم این نتایج مفهوم قدیمی نابغه دیوانه را پشتیبانی می‌کند. خلاقیت همان چیزی است که به ما افرادی مانند موتزارت، باخ، ون‌گوگ و دیگران را هدیه داد. این ویژگی برای جوامع بشری بسیار ضروری است، اما تقریبا یک درصد جمعیت بهای آن را پرداخت می‌کنند.»
 
استفانسن معتقد است که پژوهش او تنها توانست ارتباط ضعیفی بین بیماری روانی و خلاقیت را نشان دهد و پژوهش‌های دیگر می‌توانند مسیر این پژوهش را ادامه دهند. استفانسن در ادامه می‌گوید: «به نظرم خلاقیت به ما هدایای ارزشمندی را هدیه می‌دهد ولی ما باید بهای آن را بپردازیم. زمانی هم که نوبت بیولوژی بدنی ما می‌رسد باید بپذیریم که خلاقیت هم تاثیرات خوب دارد و هم تاثیرات بد.»
 
آلبرت روتِنبرگ استاد روان‌پزشکی دانشگاه هاروارد است که با صحبت‌های استفانسن قانع نشده است. او می‌گوید: «رابطه‌ای بین بیماری روانی و خلاقیت وجود نداد. این حرف‌ها یک مفهوم رمانتیک بوده که به قرن 19 متعلق است. در آن موقع مطرح می‌شد که هنرمند همیشه در تقلا است و از جامعه جدا شده است و در درونش با اهریمن در ستیز است. اما ون‌گوگ را ببینید؛ او همان‌قدر که خلاق بود، بیماری روانی هم داشت. اگر نظر من را بخواهید باید بگویم که به نظرم عکس آن بیشتر صحت دارد: یعنی کسانی که خلاق هستند بیماری روانی ندارد؛ اما آن‌ها از الگوها و فرآیندهای فکری استفاده می‌کنند که با دیگران متفاوت است.»


اختلال دوقطبی (شیدایی - افسردگی)

شاید بیماری روانی ون‌گوگ برای او یک نعمت بزرگ بود، اما خود ون‌گوگ به این قضیه اعتقاد نداشت. او در یکی از آخرین نامه‌هایش یاس و ناامیدی خود نسبت به اختلال همیشگی‌اش را ابراز کرد: «آه، اگر من این بیماری ملعون را نداشتم چه کارهایی که می‌توانستم انجام دهم.»
 
روتنبرگ در سال 2014 کتابی را چاپ کرد که در آن با 45 برنده جایزه علمی نوبل مصاحبه کرده بود و ترفندهای خلاقیت را از آن‌ها جویا شد. در طول آن مصاحبه‌ها هیچ نشانه‌ای از وجود بیماری روانی دیده نشد. به همین دلیل روتنبرگ با مطالعه انجام شده مخالفت می‌کند و معتقد است که احتمالا آن پژوهش بر روی چیزی دیگر تمرکز کرده است: «مشکل اینجا است که ملاک خلاقیت را اشتباه در نظر گرفته‌اند. اینکه شخص در یک انجمن هنری عضویت داشته باشد یا در حوزه ادبیات و هنر فعال باشد به این معنا نیست که آن شخص خلاق است. حقیقت ماجرا این است که کسانی که بیماری روانی دارند مایل‌اند که در کارهای هنری و ادبیات فعال باشند، البته نه بین خاطر که در این کارها خوب هستند، بلکه جذب آن می‌شوند. تقریبا تمام بیمارستان‌ها روانی از هنر برای درمان استفاده می‌کنند، بنابراین کسانی که از آنجا مرخص می‌شوند رو به کارهای هنری می‌آورند.»
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
علی
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
من همه این علائم را دارم ولی هنری ندارم شاید بعدا کشفم کردند.
بهرنگ
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
به نظر من محققانی که این تحقیق رو انجام دادن خودشون دارای شیزوفرنی هستند.
ناشناس
۰۴:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
نظر فروید در مورد عقده ها می تونه اینجا صادق باشه
سپيدار
۱۹:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
من فكر ميكنم نوابغ زندگي خيلي سختي دارند و معمولا از زندگيشون لذت چنداني نميبرن.
در واقع يك جورايي بهاي نبوغشون رو در اين دنيا پرداخت ميكنن يا بعبارتي زندگيشون صرف بهتر شدن زندگي اكثريت غير خلاق ميشه و البته فكر كنم اون دنيا براشون جبران ميشه.
ناشناس
۱۷:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
خیلی ممنون از مقالتون . تازه الان فهمیدم برای چی می گن هنر نزد ایرانیان است و بس
ناشناس
۱۷:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
بنده اشتراکات زیادی با افراد دیوانه دارم اما متاسفانه از هیچ خلاقیتی برخوردار نیستم. من کیستم؟
محمدرضا
۱۷:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
من خودم دو قطبی هستم و واقعا از کودکی متفاوت از سطح معمول جامعه می اندیشیدم . فقط اینو میتونم بگم که در عین اینکه خیلی خلاق و عجیب و غریبم خیلی هم اذیت میشم از این اختلالم و فقط امیدوارم از این بی پول تر نشم که نتونم خرج دوا و درمان این اختلالاتم را بدم ... :(
ناشناس
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
یکی از شعرای معروف که مورد علاقه فراوان مردم و از جمله خود من نیز بود و چند دهه پیش با هم درس می خواندیم برخی مواقع آنچنان بر اشفته و عصبی بود که کسی را یارای نزدیک شدن به نبود .وقتی علت را در یککی از معدود دفعات آرامش و شیدایی از او پرسیدم ، گفت این همه یکی از علائم نبوغ و هنری است که در ماهاست. خلاصه بگویم حتی چندین نفر در فامیل من هر کدام به نوعی در کار هنرند چنین حالات عجیب و غریبی دارن و نمنه بارز ان نقاش زبردستی بین انهاست که روزی از سر یاس و ناتوانی روحی تمام نقاشیهایش را که حد اقل به قیمت چهل سال پیش حتی از دید غیر اهل هنر میلیونها می ارزید، به آتش کشید
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
کلا مردم دیونه شدند چه هنرمند چه غیر هنرمند . دیدم که میگم. خودمم در آستانه روانی شدن هستم والا!!
ناشناس
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
درست گفتی واقعا
ناشناس
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
منم همینطور
سسو
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
منم دیوانه شده بودم و حالا با شنیدن نرخ جدید اجاره خانه ها در وضعیتم حاد میشه
ناشناس
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
خود احمدی نژاد چقدر خلاقیت داشت از دوربرگردون بگیر، حذف سازمان برنامه، برکناری وزیرخارجه در حین دست دادن با طرف خارجی،...
ناشناس
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
مرز بین "نبوغ" و "جنون" به اندازه یک تار مو است.
ح ـ س
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
می گم ها همه به من میگن دیووووووووووونــــههههههههههه
ناشناس
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
اکثر نابغه های ریاضی هم در سن 30 سالگی به بعد دچار اسکیزوفرنی حاد می شوند. نمونه اش رو من تو فامیل میشناسم که مدرسه تیزهوشان میرفت و نابغه ریاضی بود و دانشگاه صنعتی شریف در بهترین رشته قبول شد و متاسفانه دچار توهم شد و ......
(نمونه دیگر هم "جان نش" ریاضیدان نابغه آمریکایی که از 30 سالگی دچار اسکیزوفرنی حاد شد و هفته پیش بر اثر تصادف درگذشت.)
ناشناس
۲۱:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
این حرف مزخرف چیه میزنی...مهندسا و دکترا مثلا خیلی آدمای اصلحی هستن؟؟؟؟اتفاقا من هر چی استاد ریاضی داشتم خیلی با کلاس تر و بی ریاتر و رفتار درست حسابی تری داشتن تا مهندسا و دکترای رشته مهندسیمون...
ناشناس
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
اکثر؟! چه تعمیمی خنده داری! این تعدادی که دچار شیزوفرنی شدن در مقابل افراد سالم اپسیلون حساب میشند. ضمنا خیلی ساده لوحانه هست که کسانی که تیزهوشان درس خوندن رو نابغه معرفی کنی! نابغه ریاضیات یعنی میرزاخانی، گوس، نیوتن و ...
علیرضا
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
بررسی این مسئله می تواند در گفتمان های مختلفی لحاظ شود. این گزارش در یک گفتمان علمی و زبان علمی است در گفتمان پراگماتیک معنای دیگری دارد و در گفتمان نظری هم معنای متفاوتی.
بحث سلامتی و بیماری یکی از اساسی ترین بحث های نیچه بوده که درآمدی به فهم فلسفه ورزی یاسپرس بسیار کامل به آن پرداخته است. یا ارجاع به کتاب تاریخ جنون میشل فوکو هم، همین بحث را می تواند معکوس کند و جای بیماری و سلامتی را با هم عوض کند. ولی به اعتقاد من آنچه این جا بسیار اساسی یک نابغه، هنرمند و به هر حال خلاق دارای یک نیروی کنشیئی است که سعی در تحمیل اراده کند و منقاد ساختن دیگری دارد. یک خلاق و نابغه مترصد واژگونی ارزش های مستقر و تاکنونی است. اصلا همین امر و شجاعت در پیگیری آن او را خلاق کرده است. همین شک در ارزش های تاکنونی و فراروی از آن و ارائه بدیلی به جای آن. قطعا ذهن یک هنرمند در ادا و اطوار نیست و ریخت شناسی و مورفولوژی یک هنرمند از دید دیگری به چشم می آید ولی یک نابغه به آن چیزی که نسبت به او گشوده است در تعامل و ارتباط است و فکر و ذکر او آن است. این گونه افراد تحمل جامعه به عنوان کسانی که هر روز در قالب کلیشه غوطه ورند را ندارد افرادی که به زعم هایدگر Das Man یا پرحرف و بیهوده گوی فرد منتشر زمانه. به نظر در اینکه کدام یک از دو طرف بیمارند یا سالم می توان بحث کرد!
ناشناس
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
علیرضا یه سر به دکتر برو
سپيدار
۱۹:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
آقاي عليرضا،اگر كامنتتون رو كه كملا تخصصي و ارزشمند هست(به نظر من)با زبان محاوره و ساده تر مينوشتيد خيلي مفيدتر بود
ناشناس
۰۲:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
خدایا! خودت همه رو شفا بده!
ناشناس
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
ممنون علیرضا. ناشناس 14:38 همیشه نیازی نیست وقتی از یه موضوع سر در نمیاری اعلام وجود کنی!
ناشناس
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
این حرف درصورتی درسته که همه غیر هنرمندان سالم باشند.
روی هم رفته 80 الی 95 درصد مردم مشکل روانی دارند این پیامد نظام سرمایه داریه.
ناشناس
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
از کجا درصد گرفتی?
مشکلات اخلاقی با روانی فرق دارد
ناشناس
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
ای کمونیست
محمد
۰۱:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
البته سرمایه داری بدون قانون اخلاقی !
سپیده
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
پسر خاله من یک نقاش و خطاط فوق العاده بود که متاسفانه در حال حاضر مبتلا به شیزوفرنی حاد هست و از همون دوران کودکی با همه فرق داشت. من فکر می کنم این مقاله تا حد زیادی درست باشه.
فرشاد
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
البته بازیگران هنرمند محسوب نمی شوند. چون هیچ خلاقیتی ندارند مگر چند مورد معدود اوم از ستارگان بازیگری.
سپيدار
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
دقيقا قبول دارم.
من هميشه مشكل متفاوت بودن با ديگران رو داشتم و در نتيجه تنها بودم.حالا دارم زور ميزنم شبيه ديگران بشم حتي اگه اين شبيه شدن منجر به سقوط بشه.
ماها به چيزايي اهميت ميديم كه ديگران اهميت چنداني به اونها نميدن يا حتي اصلا اونها رو نميبينن و برعكس.يعني چيزهاييكه براي ديگران جالبه معمولا براي من بي اهميت يا حتي مسخره است.
در نتيجه به تدريج تو خودمون فرو ميريم چون هم زبون نداريم.
من فكر ميكنم ايجاد يك كلوپي كه اينجور آدمها رو كنار هم جمع كنه(با وجود شبكه هاي اجتماعي كار راحتيه)تا حدود زيادي مشكل ما ها رو حل كنه و با خلاص شدن از اين حس تنهايي لعنتي بتونيم استعدادهاي خودمون رو خيلي بهتر بروز بديم.