مهدي مالمير در مردم سالاری نوشت:
درباره قابليتهاي گردشگري که در کشور از آن برخورداريم، در طول تمامياين سالها به اندازه کافي کليشههاي تکراري وحوصله سربر شنيدهايم. اما به راستي آنچه در عرصه گردشگري وجذب سرمايه دراين حوزه پرسود در برابر چشمان ماست، تنها ميتواند حسرت آنچه که ميتوانستيم والبته نکردهايم را تيز تر کند. با وجود ديدنيهاي تاريخي و امکانات تفريحي که از سر وکول اين سرزمين بالاميرود، و اشتهاي هر ماجراجو و عاشق سير وسياحتي را بر ميانگيزد اما، درآمد کشور در اين وانفساي بيکاري و تورمي که در آن غوطه وريم چنان ناچيز است که يادآوري آن تنها مايه شرمساري است.
نيازي به بيان ندارد که صنعت گردشگري سالهاست که در رديف پرسودترين صنايع جهان است و ارزش آن هيچ کمتر از چاههاي نفتي که بالاخره زماني ته خواهند کشيد نيست. امروزه روز شماري از بهترين متخصصين و نخبگان کشورها در اين صنعت مشغول به کارند و هر روز شاهد ابتکارات تازه در جلب گردشگر هستيم که هر روز شگردهاي جذب مشتري را در اين صنعت پيچيدهتر و تخصصيتر ميکنند. به طوري که حالا رشتههاي مربوط به اين صنعت در بهترين دانشگاههاي جهان تدريس ميشود وسالانه هزاران کارشناس در شاخههاي گوناگون اين صنعت پس از فارغالتحصيلي به بازار کار وارد ميشوند.
با اين همه اما، ما از گنج شايگاني که طبيعت و تاريخ اين سرزمين در اختيارمان نهاده است، چه بهرهاي بردهايم؟ آيا جز تلف کردن امکانات و سر دادن مشتي شعار و تعارف کار نمايان ديگري صورت دادهايم؟ جادههاي نا امن، هتلها و مسافرخانههايي که فرسخها با استانداردهاي جهاني که سهل است حتي با معيارهاي کشورهاي حاشيه خليجفارس نيز فاصله دارند، بيکاري و بلاتکليفي متخصصان اين عرصه، مديريتهاي کارنابلد و...و دهها مشکل ديگر از اين دست، زخمهايي است که سالهاست پيکر حوزه گردشگري کشور را پوشانده است و صنعتي را که ميتوانست تکاني به آمار بيکاري واقتصاد کشور بدهد، عملا از کار انداخته است!
بر حال پريشان حوزه گردشگري ما نمونهاي نزديکتر از حادثه چند روز گذشته سرنگوني ماشين حامل گردشگران خارجي که در جاده شمال کشور رخ داد، نميتوان آورد! از بين رفتن بيشاز بيست گردشگر خارجي (عراقي) در حادثه واژگون شدن اتوبوس، به خوبي مشکلات عرصه گردشگري را در برابرمان قرارداد.
خودروهاي نامطمئن، جادههاي نامطمئنتر، رانندگاني که از آموزش کافي بهره نبردهاند، جملگي سبب ساز رقم خوردن حادثه تلخي شد که ميشد با کمي تدبير، آموزش وبرنامه ريزي مناسب وجدي گرفتن اين صنعت که در روزگار ما بسيار جدي است، از آن جلوگيري کرد وخاطره تلخي براي معدود گردشگران خارجي به جا نگذاشت.که البته اين همه بسيار بسته به اين است که مسوولين محترم دولت، رونقافزايي بينظير و فرصتهاي بي مانندي که در صنعت گردشگري نهفته است را باور کنند و بدانند که ورود هر گردشگر خارجي به کشور يعني رنگين شدن سفره يک خانواده ايراني وحوادثي از نوع جاده شمال و به دنبال آن بيرغبتي گردشگران خارجي و نديدن مناظر هوش رباي تاريخي وطبيعي ايران به قيمت بيرنگ وجلا شدن زندگي بسياري از مردم تمام ميشود!