نظافتچی شرکتی که به اتهام تجاوز و قتل زن منشی، پای میز محاکمه رفت هرچند اتهام قتل را پذیرفت، اما مدعی شد مرتکب تجاوز نشده است.
به گزارش شرق، نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، در جایگاه قرار گرفت و در توضیح کیفرخواست گفت: متهم در آخرین روز فروردین سال ٩٢ هنگامی که شرکت صنعتی خالی بود و از کارمندان کسی در آنجا حضور نداشت به سمت منشی شرکت رفته و بعد از تعرض به او زن جوان را به قتل رساند. متهم با توجه به تماس تلفنیای که با یکی از کارمندان شرکت داشت، ردیابی و بازداشت شد و اکنون با توجه به درخواست اولیایدم، خواستار صدور حکم قانونی هستم.
در ادامه اولیای دم درخواست صدور حکم قصاص کردند و سپس وکیلمدافع آنها در جایگاه حاضر شد و گفت: نگار روز حادثه مثل هر روز در محل کارش بهعنوان منشی حاضر شد و از آنجایی که هنوز شرکت باز نشده بود با مدیرش تماس گرفت و اعلام کرد پشت در ایستاده است، مدیر هم در یک تماس تلفنی از نظافتچی شرکت خواست در را برای نگار باز کند. بعد از حضور نگار در محل کارش، نظافتچی به بهانه آوردن چای و تمیزکردن اتاق نگار وارد اتاق شد و سپس به او حمله کرد و قصد تعرض به او را داشت اما وقتی با مقاومت نگار روبهرو شد سر او را به دیوار کوبید، او را مورد تجاوز قرار داد و به قتل رساند. بعدازظهر روز حادثه وقتی همسر نگار با او تماس گرفت و متوجه شد تلفنش را جواب نمیدهد با مدیر نگار تماس گرفت و جویای همسرش شد. مدیر نیز گفت صبح به شرکت آمده بود، اما حالا نیست و نمیدانم کجاست ضمن اینکه همان موقع مشخص شد نظافتچی شرکت مفقود شده است. در تحقیق از کارمندان مشخص شد صبح روز حادثه یکی از کارمندان متوجه فرار نظافتچی شده و بعد هم در تماسهای بعدی معلوم شد این مرد قصد فرار به شرق کشور را دارد. او در مکالمه تلفنی به همکارش گفت نگار را به قتل رسانده است. بهاینترتیب جسد کشف شد. وضعیت پوشش نگار هنگام کشف جسد و اعترافات اولیه متهم نشان میدهد او ابتدا به نگار تجاوز کرده و سپس او را به قتل رسانده است، بنابراین انکارهای بعدی او مورد قبول نیست و خواستار رسیدگی به هر دو اتهام قتل و تجاوز هستم.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد، اما مدعی شد تجاوزی در کار نبوده است. او گفت: وقتی نگار وارد شرکت شد، برایش چای بردم و همینطور که داشتم اتاقش را تمیز میکردم، از من در مورد اینکه چه زمانی به شرکت آمدهام سؤال کرد. نزدیک میزش که شدم، یکدفعه وسوسه شدم و به سمتش رفتم؛ اما نگار عصبانی شد و من را هل داد. با هم درگیر شدیم. او میخواست دوباره من را بزند که اینبار هلش دادم و سرش به دیوار برخورد کرد و روی زمین افتاد. چندباری هم من سرش را به زمین کوبیدم و یکباره متوجه شدم فوت کرده است. در همین زمان یکی دیگر از کارمندان شرکت زنگ در را زد که من به بهانه نداشتن کلید در را باز نکردم. جسد را داخل گونی گذاشتم و به انباری شرکت بردم. سوار اتوبوس بودم و داشتم به سمت شرق میرفتم که تلفنم زنگ خورد، یکی از همکارانم بود و من همه ماجرا را برای او گفتم.
هیأت قضات با پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
نميدونم چرا بعضي خانواده ها اين چيزها رو به دختراشون ياد نداده اند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اشد عذاب برای
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این حیوان صفت