صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۵۳۶۵
مؤلفه‌ها و متناقض‌نماهایی چون عرفانِ طور ورای عقل‌ در کنار عقلانیت و یا فقه سنتی در کنار فقه مصلحت‌اندیش، از عناصر قویم مکتب امام خمینی هستند که زمینه و زمانه ما سخت نیازمند بازاندیشی و اجتهاد در آن مکتب است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۴
فرارو- غلام‌رضا حسین پور؛ مؤلفه‌ها و متناقض‌ نماهایی چون عرفانِ طور ورای عقل‌ در کنار عقلانیت و یا فقه سنتی در کنار فقه مصلحت‌اندیش، از عناصر قویم مکتب امام خمینی(ره) اند که زمینه و زمانه ما سخت نیازمند بازاندیشی و اجتهاد در آن مکتب است.
 
مرحوم امام خمینی بی‌تردید از سلسله احیاگران سنت اسلام شیعی است که از یک سو، در به چالش کشیدن استبداد و استعمار زمانش، و از سوی دیگر، در تقابل با فقیهان زمانه‌اش در فهم دین و نگرش به حکومت، نامدار بود و آنجا که همواره دغدغه استقلال و عزّت مسلمانان و «درک عزیزانه از دین» داشت، نسب از سیدجمال اسدآبادی می‌برد و از مصلحان اجتماع مسلمین بود.

تحصیلات کلاسیک او در فقه و اصول و اخلاق و فلسفه و عرفان، تا بدانجا رسید که او را از فحول زمان کرده بود و صاحب مکتب، اما با این حال از عنفوان جوانی تا حوالی سال 1328 یعنی همان سال وفات استادش آیت‌الله شاه‌آبادی که به توصیه علمایی چون مرحوم آیت‌الله بروجردی و فضلایی چون مرحومان مطهری و منتظری، رسماً وارد حوزه تدریس فقه و اصول شد و از تعلیم رسمی اخلاق و فلسفه و عرفان دست کشید، ممحّض در این علوم الهی و عقلی بود و تا به آخر عمر، دل‌مشغول آن‌ها باقی ماند، چنان که در ماه‌های پایانی عمرش، در نامه به گورباچف، صدر هیئت رئیسه وقت اتحاد جماهیر شوروی، در دعوت او به اسلام، او را به تأمل در اندیشه‌های عارفان و فیلسوفان مسلمانی چون ابن عربی و فارابی و ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا فرا خواند تا بگوید همچنان دل در گرو باطن معنوی و عقلانی دین دارد و آن‌ گونه که از جلسات تفسیر سوره حمد او که در اثر فشار متحجران عقیم ماند، پیداست، تفسیر او از آیات شریف قرآن نیز تفسیری عمیقاً عرفانی است، همچنان که مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین را هم «تفسیر ملاجلال» می‌نامید و نوع کلمات عرفا را تفسیر قرآن و حدیث می‌ دانست.

اما با این حال، به جدایی و استقلال حوزه‌ های معرفتی عرفان و فلسفه می‌ اندیشید و معترف به عدم امکان تحلیل قول عرفانی با سلیقه فلسفی بود و معتقد بود عرفایی که مطالب عرفان را از غیر راه کشف و شهود و ذوق و سیر عملی، به صورت استدلال درآورده‌ اند، هم با عرفان محض و هم با فلسفه محض، مخالفت کرده‌اند.

غلبه قرائت عرفانی در او، حتی در تئوری فقهی ولایت فقیه او هم مؤثر افتاد و شاید تعبیر «مطلقه» در ولایت فقیه او نیز ریزه‌ خوار خوان پر نعمت عرفان اوست که آن‌ چنان قائل به بسط ید فقهاست که آن‌ها را حتی در صدور حکم حکومتی در حصار احکام اولیه شرعیه هم نمی‌داند و بدین لحاظ، فصل نوینی از حضور عناصر زمان و مکان را در اجتهاد بیان می‌کند.

با این که در ابتدای حکومتش، فقه را تئوری اداره جامعه، از گهواره تا گور، می‌دانست، در اواخر عمرش، به فراست، در یافته بود که اجتهاد مصطلح در حوزه‌ها کافی نیست و بدینسان، همیشه متفکری در حال صیرورت ماند و لذا ولایت مطلقه فقیه و بازوی آن؛ یعنی مجمع تشخیص مصلحت را ابداع کرد تا میان تعارضات فقه سنتی و دنیای جدید، مصلحت نظام را در اولویت قرار دهد تا شاید همچون غزالی، فقه را علمی دنیوی بداند.

بدین‌گونه، مؤلفه‌ها و متناقض‌نماهایی چون عرفانِ طور ورای عقل‌ در کنار عقلانیت و یا فقه سنتی در کنار فقه مصلحت‌ اندیش، از عناصر قویم مکتب امام خمینی اند که زمینه و زمانه ما سخت نیازمند بازاندیشی و اجتهاد در آن مکتب است که البته اجتهاد در مکتب امام خمینی، به تعبیر یادگار او، جناب سیدحسن خمینی؛ یعنی تلاش برای یافتن پاسخ‌های لازم به سؤالات جدید بر مبنای اندیشه مکتب امام.

خداوند سبحان را می‌خوانم که مرقد مطهر و مضجع شریف امام عزیز را روضه‌ای از ریاض بهشت قرار دهد و بیت شریفش را همچنان از بلیّات مصون بدارد.

 رحمت واسعه حضرت ایزد متعال بر او باد!
ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
بر اساس پیشبینی های زرتشت که اغلب درست هستند. خمینی بسیار شبیه، همنام و همانند منجی ماقبل اخر است. خدایش بیامرزاد.
ناشناس
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
درود بر امام خوبیها