مرد 50 ساله که از بیماری سخت جسمانی رنج میبرد و از عهده کارهای ساده شخصیاش نیز برنمی آمد از طریق شرکتی خصوصی پرستار جوانی را استخدام کرد. زن 30 ساله که دلسوزی میکرد در زمان حضورش در خانه مرد بیمار با ابراز محبتهای بیاندازه به صاحبکارش زودتر از حد تصور توانست اعتماد او را جلب کند.
پرستار خانگی خیلی زود هم صحبت تنهاییهای مرد شد و اسراری را از اموال صاحبکارش فهمید که طرح نقشه شیطانی را در ذهنش ترسیم کرد. یک هفته از حضور زن جوان در خانه مرد بیمار نگذشته بود که هر دو تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند و یک ماه نگذشته بود که عاقد به خانه مرد آمد و پرستار خانگی به صورت رسمی همسر مرد بیمار شد.روزهای بعد از عقد اما دیگر خبری از پرستار مهربان نبود. زن برای انجام کارها مدام به شوهرش غر میزد و با بیاعتنایی به التماسهای او با پولهای همسرش حسابی خوشگذرانی میکرد. با گذشت روزها بیماری مرد وخیمتر شد و چون پرستاری برای نگهداری او نبود کارش به بیمارستان کشید.
افشای کلاهبرداری
با بستری شدن مرد در بیمارستان دیگر هیچ کس از عروس جوان خبری نداشت. پرستار فریبکار نه تنها سری به همسرش نمیزد که حتی تماسی نیز با او نداشت. روند درمانی مرد طبق روال طی شد و پزشکان پس از دو ماه اجازه ترخیص او را صادر کردند.
مرد بیمار که توان ایستادن روی پاهای خود را هم نداشت با کمک خانوادهاش به خانهاش رفت و در کمال ناباوری هیچ کلیدی قفل در را باز نکرد. دیگر شکی نبود که پرستار خانگی خیانت بزرگی به شوهرش کرده است.
مرد بیمار که بشدت از نظر جسمانی ضعیف بود به خانه یکی از اقوام رفت و چند روز بعد با طرح شکایتی در دادسرای شرق تهران به دستور بازپرس حکم ورود به خانهاش را گرفت. با باز شدن در خانه واقعیت هولناکتری فاش شد، چرا که همه اثاثیه خانه تخلیه شده بود و حتی داروهای مرد نیز سرجایش نبودند.
وصیتنامه جعلی
مرد فریب خورده در شوک سرقت دار و ندارش بود که تماسی از سوی یک ناشناس پرونده این زندگی کوتاه زناشویی را وارد مرحله تازهای کرد. یک ناشناس که مدعی بود مدارک و اسناد اموال مرد را در کیفی زنانه در کنار خیابان پیدا کرده است، با گرفتن نشانی آنها را برایش فرستاد. همه اسناد املاک و حسابهای بانکی گمشده مرد در درون کیف بود.
مرد در حال بررسی اسناد به وصیت نامهای رسید که با اثر انگشت خودش تأیید شده و در آن همه اموال را به زن جوان بخشیده بود. با این مدرک مرد فریبخورده که میدانست بیماری بزودی جانش را میگیرد به خیانت همسرش مطمئن شد و برای شکایت از زن کلاهبردار و تقاضای طلاق او به دادسرا رفت و پروندهای را تشکیل داد.
اصرار به بیگناهی
با آغاز تحقیقات به دستور بازپرس پرونده، پرستار فریبکار بازداشت شد. او که اصرار بر بیگناهی داشت و مدام گریه میکرد در برابر اتهام جعل وصیت نامه و سرقت اموال مرد گفت: «شوهرم از بیماری سختی رنج میبرد و از آنجا که در این مدت کوتاه علاقه زیادی به هم پیدا کرده بودیم، تصمیم داشت پیش از مرگش همه اموالش را به من بدهد، به همین دلیل نیز این وصیتنامه را تنظیم کرد و پای آن انگشت زد.»
این زن درباره پیدا شدن اموال در کنار خیابان نیز به دادگاه گفت: «روزی که میخواستم مدارک را برای انتقال اسناد به محضر ببرم یک جوان موتورسوار کیفم را قاپید و همه اسناد گم شد.»این ادعا از سوی زن درحالی بیان شد که در همه جلسات مرد بیمار بر بیاطلاعیاش از این وصیت نامه تأکید داشت و چون همیشه تحت تأثیر دارو بیحال و خواب بود احتمال میداد زن جوانش همان زمان از او اثر انگشت گرفته باشد.
با گذشت چند جلسه ابتدایی این پرونده کلاهبرداری که همزمان با دادخواست طلاق مرد پیش میرفت مرد 50 ساله به علت شدت بیماری درگذشت و از آنجا که نتوانست اتهامات وارده را ثابت کند این پرونده با تبرئه زن جوان بسته شد.
بنابر این گزارش، با مرگ این مرد از آنجا که هنوز دادخواست طلاق به جایی نرسیده بود زن جوان به عنوان همسر قانونی بخشعمدهای از اموال را به جای مهریه و دیگر حقوق زناشویی کوتاه مدتش گرفت و در حالی که قصد داشت با کلاهبرداری سهم دیگر وراث را نیز مال خود کند با هشیاری بازپرس پرونده ناکام ماند.
منبع: روزنامه ایران
خخخخخخ
فرارو بررسی کند
خب حداقل تا پايان عمرش مثل يك همسر واقعي با اون مرد ناتوان زندگي ميكرد و بعد از مرگ پيرمرد هم از ثواب بيمارداري و هم از اموال شوهر سابق خود لذت مي برد!
مردا اينهمه ميچزونن زنها رو. اين بابا هم شايد با مال و منالش خواسته اين دختر جوون رو همسر خودش کنه. غافل از اينکه دختره از اون زرنگتر بوده. به نظر من که دمش گرم.
.