صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۱۶۱۹
شما مرگ مغزی شده‌اید یا سینما!
پس از فروش اندک فیلم «روباه» حال انتقادهای افخمی به سمت فیلم‌های سفارشی نشانه رفته است. فیلم «آقای همیشه منتقد» که قرار بود خیل عظیم مخاطبان را به سینما بکشاند، به علت فروش اندک از سرگروهی سینما‌ها کنار گذاشته شده و کارگردانش را هم وادار کرده تا توجیهی جدید برای شکست فیلمش بیاورد. افخمی در آخرین انتقاد‌هایش گفته در دنیا فیلم‌های جاسوسی هیچ وقت جزو آثار پرفروش نیستند و معمولا مخاطبان کمتری دارند. علاوه بر آن فیلم‌هایی که با بودجه و حمایت دولت تولید می‌شوند انگیزه رقابت را در میان فیلمسازان از بین می‌برند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴


فرارو- پس از فروش اندک فیلم «روباه» حال انتقادهای افخمی به سمت فیلم‌های سفارشی نشانه رفته است. فیلم «آقای همیشه منتقد» که قرار بود خیل عظیم مخاطبان را به سینما بکشاند، به علت فروش اندک از سرگروهی سینما‌ها کنار گذاشته شده و کارگردانش را هم وادار کرده تا توجیهی جدید برای شکست فیلمش بیاورد. افخمی در آخرین انتقاد‌هایش گفته در دنیا فیلم‌های جاسوسی هیچ وقت جزو آثار پرفروش نیستند و معمولا مخاطبان کمتری دارند. علاوه بر آن فیلم‌هایی که با بودجه و حمایت دولت تولید می‌شوند انگیزه رقابت را در میان فیلمسازان از بین می‌برند این در حالیست که او پیش از این فروش بالای فیلمش را وعده داده بود.
 
داستان از آنجایی آغاز شد که رسانه‌ها اعلام کردند بنیاد سینمایی فارابی که وابسته به وزارت ارشاد است به صورت صد در صدی هزینه‌های آخرین ساخته افخمی را بر عهده گرفته است؛ کارگردانی که به فیلم سازی برای مردم علاقه داشته و بر آن تاکید می‌کرد. او حتی در این باره توضیح مشخصی هم ارائه نداد بلکه تنها به گفته‌هایی متناقض گونه بسنده کرد. 

او در پاسخ به این سوال که بودجه «روباه» از کجا تامین شده است به ساخت فیلم «روز شیطان» بازگشت و گفت: «روز شیطان» را با پول خودمان ساختیم. من رفتم پیش آقای بهشتی مدیرعامل وقت فارابی و خلاصه داستان را که اقتباسی بود از رمان «فردریک فورسایت» برایش تعریف کردم.»  

اما کمی بعد‌تر اعلام کرد: «این را می‌دانستم که «روز شیطان» پرفروش نمی‌شود، برای همین به بهشتی گفتم شما هزینه‌هایی که معمولا بابت پیش خرید حقوق تلویزیونی و پخش ویدیویی و فیلمخانه می‌دهید که چیزی حدودا ۵۰ درصد بودجه فیلم می‌شود را پرداخت کنید و بقیه را خودمان از جیب می‌گذاریم.» 

در ادامه افخمی درباره بودجه فیلم «روباه» هم اینچنین توضیح داد که: «درباره دریافت بودجه تولید «روباه» هم درست مانند «روز شیطان» {یعنی‌‌ همان پروژه‌ای که نصف بودجه‌اش را فارابی داده بود} که علاقه‌ای به ساخت چنین فیلمی میان مسئولان بنیاد فارابی و وزارت ارشاد نبود بعد از بیست سال به هنگام ساخت «روباه» هم علاقه‌ای میان مسئولان احساس نکردم.» 

اما پس از این گفت: «در واقع سازمان انرژی اتمی از طریق بنیاد فارابی هزینه «روباه» را پرداخت کرد و فکر می‌کنم فیلم مورد علاقه مسئولان وزارت ارشاد نیست.» 

 در ‌‌نهایت هم مشخص نشد که بودجه روباه از کدام طریق تامین شده است. هرچند که به علت دولتی بودن هر دو سازمان آنچنان هم تفاوت نداشت. اتفاق مهم آن بود که در آن زمان افخمی برعکس اعتقادات اخیرش معتقد نبود که سفارشی بودن فیلمی می‌تواند عامل شکست آن باشد. بلکه بر این نکته تاکید کرده بود که فیلنامه‌ای شسته رفته و خوش ساخت همچون «روباه» به راحتی می‌تواند خیل انبوه مخاطبان را به سینما بکشاند. 

او درباره چگونگی ساخت آخرین فیلمش گفته بود: «آقای پیرهادی تهیه کننده فیلم با من تماس گرفت و گفت سازمان انرژی اتمی پول دارد و می‌خواهد یک فیلم جاسوسی دربارهٔ ترور دانشمندان هسته‌ای بسازد از من سوال کردند که آیا شما طرحی برای ترور دانشمندان هسته‌ای دارید؟ من هم که دلم برای ساخت فیلم‌های جاسوسی – پلیسی تنگ شده بود به ایشان پاسخ مثبت دادم و قرار شد که روی این طرح کار کنیم.» 

به گفته خودش در آن زمان حدود ۲۰ سال از ساخت فیلم سینمایی «روز شیطان» که آخرین کار جاسوسی او محسوب می‌شد گذشته بود و خیلی دوست داشت که دوباره بتواند در این ژانر فیلم بسازد. 

 
جشنواره خوب است یا بد؟  
 «روباه» به فیلم‌های جشنواره سی و سوم هم راه یافت اما بر خلاف سال گذشته که دو جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلنامه را برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به افخمی رسیده بود، در هیچ کدام از رشته‌ها کاندید نشد. 

جالب اینجاست که افخمی که سال گذشته پس از گرفتن جایزه جشنواره اعلام کرده بود که این جوایز برایش هیچ اهمیتی ندارد و جشنواره فیلم فجر را تنها یک جشن و مهمانی بزرگ نامیده بود، از این اتفاق تعجب کرد. 

او که بار‌ها بر این نکته تاکید کرده بود که که هیچ اثری از نگاه‌های تخصصی در جشنواره به چشم نمی‌خورد از کاندید نشدن روباه انتقاد کرد و گفت: «کاندیدا نشدن «روباه» در هیچ یک از بخش‌های جشنواره برای من مسئله‌ای عجیب و غیر عادی بود چرا که بسیاری از مردم، منتقدان و سینماگران فیلم را به شدت پسندیدند و من نفهمیدم که دلیل کاندیدن نشدن «روباه» در هیچ یک از رشته‌ها چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟» 

هرچند که در ادامه خودش اینچنین نتیجه گرفته بود که: «من معتقدم هیأت داوران جشنواره همیشه به صورت سلیقه‌ای با فیلم‌ها برخورد می‌کنند و نگاه کار‌شناسی در انتخاب‌هایشان وجود ندارد و مسلماً اگر اعضای این هیأت تغییر کنند کاندیداهای رشته‌های گوناگون جشنواره نیز با تغییرات اساسی و جدی روبرو می‌شوند.» 

به دنبال این اتفاق افخمی گفت که تنها اکران فیلمش برایش مهم است. او گفته بود: «تصمیم داشتم که اگر برای اکران فیلم مشکلی به وجود بیاید این بار به صورت جدی یک «دعوا» راه بیندازم! البته این در حالی است که من در این فیلم به عنوان تهیه کننده و یا سرمایه گذار حضور ندارم و به هیچ عنوان شریک اقتصادی این فیلم نیستم که بخواهم از قبل آن نفعی را ببرم، اما مردم و مخاطبان به شدت برایم اهمیت دارند و از همین رو می‌خواستم که فیلمم در یک فصل مناسب روی پرده برود.» 

به این ترتیب روباه هم در لیست اکران‌های نوروزی قرار گرفت تا به گفته کارگردانش تماشاگر را درگیر کند. افخمی تصریح کرده بود که: «خیلی جشنواره را جدی نمی‌گیرم چه جایزه بگیرم و چه نگیرم «روباه» مخاطب خود را پیدا می‌کند، زیرا این فیلم را باید تماشاگر ببیند و بپسندد و بر اساس آنچه که ما در جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم من مطمئن هستم که «روباه» خصوصیت این را دارد که بتواند مخاطبان انبوهی را به سالن‌های سینما بکشاند.» 

 

چرا مردم نرفتند «روباه» را ببینند؟  
اکران «روباه» در ایام نوروز آغاز شد اما پس از فروش ناامیدکننده‌اش در دو هفته اول سال که به چیزی حدود ۷۵ میلیون رسیده بود، افخمی به مرور زمزمه‌های انتقاد‌هایش را آغاز کرد. او در ابتدا گفت که نه تنها این شکست تجاری را قبول ندارد بلکه اگر بتواند چند ماهی فیلمش را شده در یک یا دو سینما روی پرده نگهدارد فروش آن بالا خواهد رفت! 

اما وقتی فروش پایین «روباه» در هفته‌های بعدی هم ادامه پیدا کرد و در طول یک ماه به زور به ۲۰۰ میلیون رسید، مسیر انتقادهای افخمی هم از اعلام آمار غلط فروش‌ها و ریزش مخاطبان به سفارشی بودن فیلم‌ها تغییر مسیر داد. 

این کارگردان در آخرین گفتگوی خود مبنی بر علت دیده نشدن و نقد نشدن فیلم جاسوسی – پلیسی‌اش گفته: «شاید علت آن را بتوان در فیلم‌ها و فیلمسازان سفارشی جستجو کرد یعنی ما تا حدودی چوب فیلم‌های تصنعی و قلابی را می‌خوریم.» 

او گفته که متاسفانه فیلم‌هایی که با بودجه و حمایت دولت تولید می‌شوند انگیزه رقابت را در میان فیلمسازان از بین می‌برد. چنین فیلم‌هایی در حالی که تولید می‌شوند پول خود را درآورده و برای تهیه‌کننده اهمیت ندارد به سود برسد یا خیر. حالا آخرین ساخته‌اش هم دارد چوب همان فیلم‌های تصنعی را می‌خورد که باید از حافظه مردم پاک شود.

به گفته افخمی آنهایی که رفته‌اند و فیلم را دیده‌اند، خوششان آمده، اما مشکل اینجاست که کسی نمی‌رود این فیلم را ببیند! 

 

افخمی‌‌ همان افخمی است؟  
این سال‌ها برای افخمی که فیلم‌های موفق و پر فروشی همچون «شوکران»، «عروس» و «سن پترزبورگ» را در کارنامه خود دارد سال‌های خوبی نبوده است. هرچند خودش هم در گفته‌هایش سینمای ایران را سینمایی مرده توصیف کرده که مرگ مغزی شده و به کمک دستگاه‌ها نفس می‌کشد اما انتظار خودش مبنی بر پر مخاطب بودن فیلمش برآورده نشد. 

فیلم گذشته او هم با نام «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که توانست در جشنواره سی و دوم جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را به دست آورد هم از نگاه منتقدان بسیار مورد نقد قرار گرفت. انتخاب این فیلم در میان سایر ساخته‌هایی که هم از لحاظ ساخت و هم از لحاظ پرداخت داستان در رتبه بالاتری قرار داشتند کمی عجیب به نظر می‌رسید. اتفاقی که از دید بسیاری از منتقدان هم مخفی نمانده بود. 

تا جایی که حتی آنان پای همسر نویسنده‌اش را هم به میان آوردند و گفتند از وقتی همکاری این دو با هم آغاز شده عقبگرد مسیر حرفه‌ای افخمی هم آغاز شده است. این شبهه‌ای بود که «دکتر مصطفی جلالی فخر» منتقد سینما برای اولین بار مطرح کرد. 

 به گفته او حضور «مرجان شیرمحمدی» در مقام داستان نویس و بازیگر در فیلم‌های اخیر افخمی، آن هم حضوری «به شدت تصنعی» یکی از ضعف‌های مهم ملال آور بودن فیلم افخمی بوده است. 

او گفته: «واقعا این سوال را نمی‌توان نادیده گرفت که رابطه همسری میان او و افخمی تا چه حد باعث چنین انتخاب‌های اشتباهی شده است. افخمی که لااقل به استناد «عروس» و «شوکران» توان کافی برای داستان گویی و شخصیت‌پردازی دارد، فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را بر اساس یک داستان زیر متوسط به قلم همسرش ساخته و نقش اصلی را هم به او داده است، در حالی که حتی توان بازیگری در حد گریه و خنده درست هم ندارد».  
 
با این حال هنوز به صورت کامل مشخص نیست که چرا آخرین ساخته بهروز افخمی، فیلمساز قصه گو، اینچنین مورد بی‌مهری قرار گرفته است. تا جایی که فروش آن جزو کمترین میزان فروش در سال‌های اخیر معرفی شده است. اما سوال اصلی آن است که دوران کارگردانان موفقی همچون افخمی و تبریزی به سر آمده و یا انتخاب‌های غلطشان آنان را به این نقطه رسانده است؟  
 
داستان «روباه» از آنجا شروع می‌شود که «نتانیاهو» تصمیم می‌گیرد برای ایجاد اخلال در روند مذاکرات هسته‌ای، ترورهایی را در ایران انجام دهد، در حالی که باراک اوباما مخالف این کار است و به او هشدار داده که ترور‌ها را پایان دهد. «نتانیاهو» برای اینکه هیچ‌یک از سازمانهای جاسوسی-امنیتی از این ماجرا بویی نبرند این مأموریت را به برادر خود واگذار می‌کند. یوهان نتانیاهو برادر بنجامین نخست وزیر وقت اسراییل همانند برادران خود در سازمان مخفی سایرت متکل فعالیت می‌کند، برای عملیات ترور به تهران می‌آید. عملیاتی که حتی موساد هم از آن اطلاعی ندارد و هدف آن ایجاد تنش برای اختلال در روند مذاکرات اتمی میان ایران و آمریکا است. سازمان‌های امنیتی بین المللی تصور می‌کنند که یوهان سه ماه قبل توسط داعش اسیر شده. یوهان برای انجام ماموریتش یک پیک موتوری ساده را با وعده دستمزد بالا استخدام می‌کند و...
ارسال نظرات
شهرآشوب
۱۷:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۰
من با ایشون در دانشگاه کلاس داشتم فردی باسواد و با مطالعه ای هستن ولی متاسفانه کسی رو قبول ندارن و مدام منم منم میکنن و به چنتا فیلم نسبتا پر فروش قبلی اشون می بالن در حالی که دیگه به فیلمسازی کاملا معمولی تبدیل شده و خودشون هنوز این مسئله رو قبول ندارن!
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۰
اینقدر به شریفی نیا و ده نمکی حمله میکنید باز اینها یک رو هستند و ادم میدونه چی هستند

ولی این افخمی که ادعای اصلاحطلبیش میشه ولی وقتی پای بودجه بیاد با اصولگراها قهوه میخوره و به سینمای روشنفکری حمله میکنه ادم چی بگه

که هر چه کرد با من ان اشنا کرد البته منظور اشنا مشاور فرهنگی نیست شاید هم هست
چیزهایی هست که نمیدانی
ناشناس
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۰
توی این هیاهوی سیاسی بازی ، وقتی هم از غرور ملی توسط کارگردانی که فکر میکردند به جهت خوش آمد دیگران ، منافع و عزت کشور را ندید میگیره ، صحبت میشه ، کار کارگردان خوب و دارای اندیشه و علاقمند به کشور ، تخطئه میشه و با ناجوانمردی مورد بی مهری قرار میگیره . فیلم خوب و با تکنیک و خوش ساختی بود و درود و سلام بر گارگردان با غیرت و صاحب سبک ، که اسیر توهمات سیاسی و بی ریشه نشد و با وجودی که میدانست مورد غضب واقع میشه اما کار خودشو کرد و به" به به" و "چه چه " جو زده ها توجهی نکرد . درود بر غیرتت.
ناشناس
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۰
بخشی از مردم که از موضوع فیلم خوششون میاد به کارگردان رقبتی ندارند برا بقیه هم احتمالا موضوع جذابیتی نداره
mehdi
۰۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۰
دیگه اگه مبنای فیلم اسراییل باشه بدون شک صد در صد سفارش سفارشی بوده،در واقع چندین صاحب نظر توی این پروژه نظر دادند؟حالا میخواد ضعیف باشه یا قوی؟!
مهرداد
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
اسم فیلم دیگه شو بگذاره بادبانهای برافراشته ؛ انصافا جهت یاب خوبیه.ملت هم فقط شریفی نیا رو می بینند در صورتیکه شریفی نیا پیش این آدم باید شاگردی کنه.
بانو
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
ما تو جشنواره این فیلم رو دیدیم... به اندازه ده تا فیلم کمدی خندیدیم.
خنده دارتر از همه چیز حضور بی سر و صدای داداش نیتانیاهو تو ایران و افدامات احمقانه ش بود.
اکرانش هم حتی عجیب بود چه برسه به انتظار برای فروش بالاش
ناشناس
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
قلاده های طلا فروخت چون بی پرده و صریح حرف میزد!
احسان
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
فيلم را تو عيد ديدم. انصافا فيلم خوش ساخت و خوبي بود...
کامران
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
مردم دیگر حالشان از شنیدن نام اسراییل و غیره بهم می خورد. یک فیلم خوب می خواهند که سرگرم شوند. شهر موشها به عنوان مثال خوب بود اما بقیه فیلم ها تعریفی نداشت. تازه شاختن فیلم جاسوسی خیلی سخت است و در غرب هم فیلم سازان بزرگ سراغ این ژانر می روند چون گاها" خیلی کار تخصصی میشود و اگر کارگردان بلد نباشد از فیلم های درجه چندم هم بدتر از اب در می آید








ز
ناشناس
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
موافقم با اون آقاى منتقد. خانم شيرمحمدى اگه قرار بود بازيگر بشه تا حالا شده بود. مطمئنم كه ايشون همسر و مادر بسيار خوبيه ولى واقعاً بدرد بازيگرى نمى خوره آقاى افخمى.
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
یوهان نتانیاهو خیلی وقت است به درک واصل شده. آقای افخمی فیلم تخیلی ساختی
کامران
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
مردم دیگر حالشان از شنیدن نام اسراییل و غیره بهم می خورد. یک فیلم خوب می خواهند که سرگرم شوند. شهر موشها به عنوان مثال خوب بود اما بقیه فیلم ها تعریفی نداشت. تازه شاختن فیلم جاسوسی خیلی سخت است و در غرب هم فیلم سازان بزرگ سراغ این ژانر می روند چون گاها" خیلی کار تخصصی میشود و اگر کارگردان بلد نباشد از فیلم های درجه چندم هم بدتر از اب در می آید








ز
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
کدوم مردم ؟
ناشناس
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
آره خب این دوستمون بس که شنیدن و محل نگذاشتن خسته شدن، خیلی چیزا توی جامعه ما زیاد شنیده شده ولی اهمیت داده نمیشه. لیاقت مردم همون دیدن شهر موشها است
ناشناس
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
جواب روشن هست...ایشان حرفه اصلی خود را رها کردند و به جای افزایش علم خود در آن به این شاخه و آن شاخه پریدند(سیاست)و چون جامعه ایران سریع در حال عوض شدن هست امثال ایشان را به دلیل عقب ماندن از ذائقه ایرانی پس میزنند
ناشناس
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
هاهاها! "برادر نتانیاهو" شخصا پا میشه میاد ایران؟!! بعد برای رسیدن به اهدافش یه پیک موتوری ساده استخدام میکنه؟!! مادر جان!! بعد براتون سواله که چرا کسی نمی ره ببینه؟!! اقلا قصه رو رونمیکردین، اون چهارتا مخاطب احتمالی هم سوخت شدن که!!