صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۰۶۹۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴
هر یک از آنها دیدگاه هایی دارند. قرار نیست که هر انسانی با انسان دیگر مشابه باشد. بنابراین آرزوها شان هم با یکدیگر فرق دارد. نوع نگاهشان به زندگی و همینطور مطالباتشان با یکدیگر یکسان نیست.

ابتکار در ادامه نوشت: شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که در خیابان در حال قدم زدن هستید و به چهره اخمو یا شاد یک نفر می‌نگرید و در ذهن خود این سوال را مرور می‌کنید که در چه فکری است؟ یا از زندگی چه می‌خواهد...

فکر مشغول مسایل مالی نباشد
رضا، 30 ساله، برنامه نویس می‌گوید: ما در ایران داده های کف هرم مازلو را هم داشته باشیم، کافی است. دغدغه من خواندن و نوشتن و دیدن است. به شرایطی نیاز دارم که به حد کافی وقت آزاد داشته باشم تا هم به علایقم و هم به خانواده و تفریحم برسم و فکرم مشغول مسایل مالی نباشد. برای همین باید شغل مناسب و درآمد کافی داشته باشم. زیاده خواه نیستم ولی یک حدی از جاه طلبی مثبت در من است.

ازدواج با فرد مورد علاقه
لیلی هم 30 ساله است. وی کارشناسی روابط عمومی دارد. نظرش شاید در زمینه آرامش به رضا نزدیک باشد. وی می‌گوید: نیاز من شغل خوب و دائمی است که متناسب با سطح تحصیلاتم باشد. دوست دارم بتوانم با درآمدم برای خودم خانه و خودرو تهیه کنم. یک زندگی آرام و بی حاشیه و بی دغدغه می‌خواهم، به گونه ای که حتی بتوانم سالی یک بار به سفر خارج از کشور بروم. خواسته دیگر من در زندگی ازدواج با فرد مورد علاقه ام است.

فقط آرامش!
نکته ای که به اشتراک در میان همگی خود را نمایان می‌کند، رسیدن به آرامش است. مهرداد، 33 ساله، روزنامه نگار می‌گوید: من دوست دارم در اطرافم آرامش ببینم. ببینم که مردم با هم خوب رفتار می‌کنند، بر سر مسائل جزئی دعوا نمی‌کنند، سر هم کلاه نمی‌گذارند و احترام همدیگر را حفظ می‌کنند. در صورتی که افراد با هم تعامل خوبی داشته باشند و برخورد ها و روابط مبتنی بر شعور اجتماعی و روابط عمومی بالا و دوستانه باشد. با هر امکاناتی می‌توان توجه خود را به کار معطوف کرد. مثلا وقتی در جایی کار کنم که حقوق دریافتی کمی داشته باشم، در صورت وجود همکاران و روابط و تعامل خوب در آن محیط، دریافتی کم حقوق برایم قابل قبول می‌شود. مسائل مادی هیچ گاه آدمیزاد را ارضا نمی‌کند. مادیات لازمه ی زندگی است ولی آرامش فکری انسان را تامین نمی‌کند. در صورت داشتن همفکر و دوست خوب مثل همسر، همکار و خویشاوند و ارتباط با آن‌ها می‌توان از زندگی لذت برد.

همه ی ما در پی یک زندگی با امکانات خوب هستیم. خداوند وقتی نعمت هایش را آفرید، خواسته که انسان از آن ها استفاده کند و این انسان باید از سلامتی برخوردار باشد تا بتواند از نعمت ها بهره ببرد. حال که آدمی، سلامتی، همکار و دوست خوب و آرامش دارد، باید تلاش کند برای زندگی بهتر و در واقع برای رسیدن به خواسته های درجه ی دوم. از نظر من خواسته های مادی در درجه ی دوم اهمیت هستند. وقتی سلامتی و روابط خوب و آرامش (خواسته های درجه ی یک) برقرار نباشد، نمی‌شود به خواسته های درجه دوم رسید. همه انسان ها دوست دارند پیشرفت کنند. مثلا وقتی یک خانه کوچک داریم، بعد از 10 سال تمایل داریم آن را بزرگتر کنیم. همه تمایل دارند از یک فضای سکونت قابل قبولی بهره مند شوند. برای داشتن امکانات خوب در زندگی، شرط اولیه این است که همه از یک شعور منطقی و درک متقابل و البته سلامتی برخوردار باشند. در کنار همه ی این موارد حالا می‌توان به تفریح و مسافرت هم رسید. البته در صورتی که اطرافیان هم از این شرایط برخوردار باشند زیرا در غیر این صورت نمی‌توان به آرامش رسید.

آرامش و سلامتی
احمد، 32 ساله، نویسنده و شاعر است. وی می‌گوید: برای من مهم ترین چیز در زندگی داشتن جسم سالم و سلامتی است و پس از آن زندگی آرام و ارتباط خوب و معقول با اطرافیان و دوستان و خانواده. بهبود شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه که در سایه ی آن همه به یک آرامش نسبی برسند. بهبود روابط ایران با کشورهای دنیا و برقراری صلح و آرامش در جهان به گونه ای که تاثیر مثبت روی زندگی مردم داشته باشد. پیشرفت در زمینه کاری خودم و برطرف شدن مشکلات چاپ و نشر در کشور و به تبع آن چاپ و انتشار کتاب خودم. روابط اقتصادی مناسب هم که لازمه هر فعالیتی است. شرایط فرهنگی حال حاضر جامعه آزارم می‌دهد. ناهنجاری هایی که به خاطر ضعف های یک دهه اخیر پیش آمد و مصادف با دوره فارغ التحصیلی و ورود من به بازار کار بود، باعث شد تا من دست به هر کاری بزنم با مشکل رو به رو شوم. امیدوارم بقیه ی زندگی ام به ان سختی نگذرد. در کل مهم ترین چیزها برایم سلامتی و آرامش هستند. الآن این دو تا را دارم ولی ترس از دست دادنشان، نگرانم می‌کند.

سفر به دور دنیا
فریبرز، 28 ساله، فعال حوزه گردشگری است. پاسخش به حوزه فعالیتش نزدیک است. وی می‌گوید: همه مردم دوست دارند که مشکلات اجتماعی و اقتصادی نداشته باشند و یک حداقلی از زندگی آنان مانند سلامت، خانه، درآمد و آموزش خوب در یک جامعه آرام تامین باشد. من هم مانند بقیه خواسته ام همین است. در این فضا می‌توانم به علاقه ام که مسافرت به همه ی جای دنیا است، برسم.

هیجان و تفریح
حسین، 26 ساله، فعال سیاسی است. وی می‌گوید: دوست دارم مشکل مسافرت و مسکن نداشته باشم. بتوانم راحت پول خرج کنم. زندگی آرام، البته با کمی هیجانات و تفریحات داشته باشم. بیشتر جاهای دنیا را ببینم. برای آینده ام بتوانم فرزندان خوبی تربیت کنم و زندگی خوبی را برایشان فراهم کنم. چشیدن لذت آزادی و ندیدن استرس در چهــره هیچ فردی از بزرگترین خواسته های من است.

استرس کم
بهاره، 30 ساله، مهندس صنایع غذایی است. وی می‌گوید: دوست دارم شغل مورد علاقه ام نویسندگی را ادامه بدهم. رفاه اجتماعی داشته باشم و بتوانم به مسافرت بروم. لازمه همه این ها تامین مالی است. در صورت تامین مالی، استرس کم می‌شود. مالکیت (خانه، خودرو و...) باعث می‌شود نگرانی وجود نداشته باشد، به ویژه وقتی که کار فکری است.

ذهنی بی دغدغه
زینب، 25 ساله، دانشجو می‌گوید، دوست دارم در کار روزنامه نگاری پیشرفت کنم و یک روزنامه نگار حرفه ای بشوم. یک زندگی آرام داشته باشم و بتوانم به مسافرت خارجی بروم. تامین مالی باشم و درآمد خوبی داشته باشم.

فراهم شدن امکانات لازم
جعفر، 27 ساله، به رشته نقاشی مشغول است. وی در مورد این سئوال می‌گوید: تامین مالی در حد متوسط به گونه ای که در حرفه مورد علاقه خودم (هنر)، بدون دغدغه کار کنم. زمان و امکانات لازم برای ارائه آن چیزی که در ذهنم است را داشته باشم.

اطرافیان با ملاحظه باشند
کریم، فیلمنامه می‌نویسد. 33 سال سن دارد. وی می‌گوید: می‌خواهم در کارم به سطح بالایی برسم. اطرافیان با ملاحظه تر داشته باشم. خانه ای بزرگتر در محله ای بهتر داشته باشم. بتوانم به سفـر نیویورک بروم. زندگی ام بی معنی نباشد. ملالی در زندگی ام نداشته باشم. رفتار معقولی داشته باشم و در زندگی کاری نکنم که پشیمان شوم.

مسافرت، خانه بزرگ
بابک، 27 ساله، گرافیست می‌گوید: خواسته من در زندگی فقط پول در حد خیلی زیاد است. چون با پول می‌شود همه چیز را تامین کرد. به مسافرت رفت، خانه بزرگ و خودروی خوب داشت، به هنگام به خطر افتادن سلامتی از خدمات درمانی خوب بهره مند شد و... صاحبخانه خوب هم در این شرایط بد نیست!

پرورش فرزندان خوب...
علی، 23 ساله دارد. وی که دوران سربازی خود را می‌گذراند در پاسخ به این سوال می‌گوید: اولین خواسته من ادامه تحصیل و رسیدن به تحصیلات عالیه است. داشتن درآمد کافی، مسکن مناسب و توان مالی ازدواج، اعتبار و احترام اجتماعی بالا، کسب موفقیت های بزرگ و پرورش فرزندان خوب در آینده از دیگر خواسته هایم است. دنبال تجملات نیستم. یک زندگی متوسط و آرام شهری به دور از مشکلات و هیاهوی دو شغله بودن که هم آرامش روانی و هم آرامش اقتصادی ام تامین باشد، برایم کافی است.

ساده گفتند
ساده، صادقانه، بی آلایش گفتند و شنیدیم و شنیدید و خواندید و خواندند. اما این پایان ماجرا نیست. ماجرایی که سرش از خواسته ها در می‌آید و انتهایش به تمامی تلاش ها برای رسیدن به آن می‌رسد. راهی که برای هر کسی هموار نیست و البته نباید از ناهمواری هایش هم ترسید. تنها گفتند وشنیدیم. به دور از هر صحبت کارشناس. چرا که کارشناس آنهایند و ماییم و شمایید. پایان یک داستان... آرزوهای یک جوان.

برچسب ها: دهه شصت آرزو کار
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
شرایط زمان من دهه شصتی را طوری پرورش داده که بیشتر آرزوهام برای دیگران هست تا خودم
ناشناس
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
دیگه از ما گذشته آرزو کنیم،تقریبا به هیچکدوم از اروزهامون نرسیدیم.از دوچرخه بعد کارنامه گرفته تااااا الان که آرامش تو زندگیه!
شصت
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
نویسنده چی فکر کرده؟
یک دهه شصتی در حال حاضر حداقل 34 و حداکثر 43 سالشه.
عنوان این نوشته باید باشه "دهه هفتادی ها چه آرزوهایی دارند" چرا که فقط با دهه هفتادی ها مصاحبه کرده. آخه سواد و مطالعه هم خوب چیزیه. هرکه رقم دهگان سال تولدش عدد 6 باشد دهه شصتی نیست دلبندم
مهرداد
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
نکته جالب این بود که همه دهه شصتی ها کم کمش یه لیسانس گرفتن !!!!!!!!!!
ناشناس
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
نمی دونم نسل پیش از ما چه گناهی به در گاه خدای منان کردند که ما شدیم دهه شصتی؟!
هرچی میخونیم، هیچی!
دنبال پول میریم، هیچی!
از کار مطمئن خبری نیست که نیست!
ازدواج که حرفشم نزن، صادقانه بگیم،توی تخیل مون ازدواج میکنیم و خونه و ... داریم!!!
این آخری که افسرده مون کرده و چو بید بر سر ایمان خودمونم به لرزه انداخته است مارا.
خدایا چه کنیم؟!!!
مسئولی که نیست!!!
ناشناس
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
شروع دهه 60 من 15 سالم بود و پایانش 25 سال کودکی و نوجوانیمون بخشیش دوره قبل انقلاب بود بخشی از آن بعدش و شروع جنگ و جوانیمون با جنگ و جبهه رفتن و ورود به کارزار جامعه و یافتن شغل ماها که نمیتونستیم تو اون نوسانات بازار و احتکار و ...... کارهای خلاف کنیم رفتیم کارمند شدیم و با پول تو جیبی خودمون درس خوندیم و زن گرفتیم و بچه دار شدیم و هنوزم که هنوزه به سه فرزند مستاجریم و آرزوی بردباد رفته ای به نام مسکن داریم در سال 83 داشتیم یواش یواش فکر میکردیم که به آرزومون در سالهای پیش رو میرسیم که یک دفعه کسی آمد که همون چندرغاز پس انداز و درآمدمون هم تبدیل به کشک شد مثل آرزومون هرچند بیرون شهر خواست بهمون خونه بده اما نمیتونستیم پول پیش خونمون را از صاحبخانه بگیرم و مسکن مهر ثبت نام کنیم چون اونموقع باید تو خیابان چادر میزدیم، خیلی از آرزوهامون کوچک کوچک بودند که هیچگاه تو این کشور برآورده نمیشوند برای همین به بچه هام گفتم خوب درس بخونید تا بتونید از این کشور بروید تا بتونید به حداقل آرزوهاتون تو دنیا برسید
ناشناس
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
متولد 55 هستم یعنی یک دهه شصتی تمام عیار.تمام مشکلاتی که من داشتم پشت سر من یکی یکی حل میشه،مثل آب خوردن در صورتی که من برای هر کدامشان کلی زجر کشیدم.
مهدی
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
نمیدونم چرا ما زندگیمون هِی نمیشه...#دهه‌شصت!!
ناشناس
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
مرگ...
مریم
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
به نظرت وقتی از 20 تا 28 سالگی عمرت رو در دوره آن رئیس جمهور بزرگ و عدالت محور گذرانده باشی...آرزوی هم می ماند که داشته باشی؟
فکر کنم باید دعا کنیم خانه سالمندان خوبی در سالمندی با خیل جمعیت سالمندان نصیبمون بشه:)
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
ما دهه شصتی ها یعنی :
صف شیر , نفت , قند و شکر با روغن
یعنی تلویزیونی فقط با 2-3 تا کانال
یعنی بچه هایی که چون امکانات مالی خوبی ندارن هیچ وقت هم نتونستن عاشق بشن !!!
بچه هایی که رو نیمکت های با صفای سه نفره مدرسه ها بزرگ شدن ....
ابوالفضل
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
از سايت فرارو خيلي خيلي متشكرم،استانداردهاي رسانه اي در ايران رو دارين ارتقا ميدين
واقعا گزارشتون عالي بود
شبيهش در سايت دويچه وله ميشه ديد
راهتان پر رهرو باد
درود و خسته نباشيد
امیر
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
دهه شصت=دهه ترافیک تو همه چی=بیکاری=کنکور باداوطلبان زیاد=تعویض نظام آموزشی=......=دهه پیک تو هرموضوعی=...............= نسل سوخته ایران
مهدی
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
یه مسئله ای هست به نام بیبی بوم.مفهومش اینه که تو هر نسلی متولیدین یک یا دو سال بیشتر از همه هستن.تو ایران متولدین 64 و 63 بیشترین جمعیت رو دارن.تمام دولت های رفاه و موفق از همون اول میان از زایشگاه و مای بیبی تا کلاس درس و ازدواج و اشتغال را تامین می کنند.حتی پیش بینی آسایش اونا رو تو 60 سال دیگه وقتی بازنشسته می شن یا میخوان بمیرن با یه قبرستون خوب.اون وقت ما از همون اول با مشکل مواجه بودیم و هنوز هستیم و فکر کنم تا بازنشستگی و مرگ هم این مشکلات رو داشته باشیم.
محمود
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
دهه شصت 30 میلیون جمعیت دارد یعنی:
30میلیون شغل
30میلیون خانه
30 میلیون فرست زندگی
30 میلیون پیر درسالهای نزدیک
30 میلیون گور
(سال 60 طبق امار جمعیت ایران 33 میلیون بوده سال 75 جمعیت 75 میلیون نفر)
هیچ دولتی در هیچ کجای دنیا توانایی مدیریت ی همچین بحرانی را نداره
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
يه كاري كرديد كه حق مسلم زندگي براي مردم به آرزو تبديل شده.
ناشناس
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
دهه شصت=نسل سوخته
مصطفی
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
ما دهه شصتی ها در ترافیکیم!
1-ترافیک بیمارستانها در هنگام تولد
2-ترافیک مدرسه ها
3-ترافیک پشت کنکور
4-ترافیک دانشگاه ها
5-ترافیک مشاغل
6-ترافیک ازدواج
7-ترافیک ...
ترسم از اینه که بچه ها و نوه های ما به خاطر اینکه والدینشون دهه شصتی بودن دچار همین مشکلات شوند
ناشناس
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
ترافیک جمعیت برای اواخر دهه پنجاه (57) تا اوایل شصت (63) است و صرفا برای کل دهه شصت نیست. متولدین این سالها بسان نسل 1945 آمریکا موسوم به Baby Boomers هستند. پیشنهاد میکنم متولدین این سالها در باره این نسل آمریکا که در سال 2000 به سن بازنشستگی رسیدند تحقیق کنند تا ببینند چه سرنوشتی خواهند داشت.
فرشاد
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
در صورتی که دهه شصتی ها همه با هم وارد بازار کار بشوند و شاغل شوند تا 30 سال آینده هیچ فرصت شغلی دیگری با متولدین سالهای بعد وجود نخواهد داشت.
محمد
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
23 ساله و 33 ساله دهه شصتی نیستن
ناشناس
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
1394-33=1361
ناشناس
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
33 ساله یعنی متولد سال 1361 عزیزم میشه دهه شصتی
ناشناس
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
دقیقا. اگه کمی مطالعه کنند می فهمند که دهه شصتی یعنی متولد 1351 تا 1360 دهه هفتادی یعنی متولد 1361 تا 1370 و الی آخر
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
23 ساله شاید ولی متولد 61 الان 33 سالشه و متاسفانه نیمه اول دهه شصت اوضاع به مراتب بدتری دارن چون سن استخدامشون گذشته وهنوز بیکارن
ناشناس
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
آرزوی من نابودی آمریکاست
دهه شصتی
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
از دهه شصتی ها نگو که دلم واسشون خونه! متولدین هیچ دهه ای مظلوم تر از دهه ما نبوده!
علی
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
آروز؟!؟!؟!؟
دیگه با این همه سختی و سطح تحصیلات و تلاش و باز هم به جایی نرسیدن، تنها آرزویی که برامون مونده اینه که اقلا یه مرگ راحت و ی دغدغه و آبرومند داشته باشیم.
حسین
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
شغل نظافت چی منازل تهسیلات کارشناس عمران سن 27 ارزو فقط مرگ تا رسیدن به ارامش ونوشتن این جمله سر مزارم که در قرن چهاردهم ارزوی اکثر جوانان مرگ بود