صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۰۴۳۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۴
سایت کافه سینما نوشته مهراب قاسم خانی یکی از نویسندگان پاورچین را به شرح زیر منتشر کرد:

 «اوايل پاييز هشتاد و يك بود و ما مشغول نوشتن و ضبط سريال «پاورچين» بوديم. يه روز پيمان و من توى اتاق نويسنده ها هر كدوم پشت يه ميز مشغول نوشتن قسمت هاى خودمون بوديم. طبق معمول هم وسطاش به هر چيزى ميرسيديم كه به نظرمون جذاب بود با هم حرف ميزديم در موردش. پيمان داشت روى يه سكانسى كار ميكرد كه قرار بود توش فرهاد و داوود (مهران و جواد) به شدت وارد رقابتى بشن در رابطه با چاپلوسى از رئيسشون. پيمان كه ذهنش حسابى درگير شده بود گفت ميخوام اين چاپلوسى رو تبديل به يه شيوه و روش مرسوم بين برره‏ اى‏ها بكنم و دلم ميخواد يه اسم مناسب براى اين رفتار پيدا كنم، ولى واژه چاپلوسى خيلى لوس و قلمبه است و به اندازه كافى حس واقعى اين رفتار رو نميرسونه

مي گفت كاش ميشد يه تركيب هم وزن پيدا كنيم كه هم حس درستش رو برسونه، هم اشكال پخش نداشته باشه. منم همونطور كه مشغول كار خودم بودم درجا گفتم پاچه خارى... پيمان يه كم فكر كرد و گفت خوبه. همينو مي‏نويسم. اين شد كه ما اون روز موفق شديم واژه جديدى رو وارد ادبياتمون بكنيم و ملتى رو راحت كنيم و از نگرانى برهانيم. حالا پدر و مادرهاى ديگه افتخار مي‏كنن كه بچه‏هاشون واكسن كشف مي‏كنن و ماهواره هوا مي‏كنن و دكتر و مهندس ميشن، پدر و مادر ما هم مي‏تونن افتخار كنن كه بچه‏هاشون موفق شدن برگى زرين به دفتر ادبيات پارسى اضافه كنن»!

 
ارسال نظرات
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
خسته نباشی