صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۰۴۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۴
تحقیقات درباره پسری که پس از شنیدن جواب رد از دختر مورد علاقه‌اش در شهر دوگنبدان گچساران مرتکب جنایت شد، همچنان ادامه دارد. این جوان شامگاه یکشنبه هفته پیش‌ روی دختر موردعلاقه‌اش، خواهر او و یکی از اقوام آنها آتش گشود و در همان محل جنایت به زندگی خودش پایان داد. کارآگاهان اکنون مشغول تحقیق دراین‌باره هستند که قاتل سلاح را چگونه تهیه کرد و آیا برای این جنایت همدستی داشت یا خیر.

شلیک به مغز "الهام"!

درهمین‌حال یکی از همسایه‌ها که شاهد ماجرا بود دراین‌باره به خبرنگار ما گفت: «حادثه ساعت ٢١:٣٠ اتفاق افتاد. همسایه‌ها جلو در نشسته بودند و سبزی پاک می‌کردند. قاتل وقتی به در خانه مورد نظر مراجعه کرد، عصبانی نبود اما وقتی فهمید نمی‌تواند با دختر مورد علاقه‌اش صحبت کند، عصبانی شد و از ماشینش اسلحه درآورد و شروع به تیراندازی کرد».

این شاهد که عامل جنایت را می‌شناخت، گفت: «او پسر خوبی بود. وضع مالی خوبی داشت و فردی تحصیل‌کرده بود و ما بعید می‌دانستیم این کار را بکند. من شنیده‌ام او و الهام -یکی از مقتولان- چند سال دوست بودند، اما الهام با پسری دیگر نامزد کرده بود که سر همین با هم درگیر شده بودند». یکی از آشنایان خانواده مقتولان نیز در این‌باره به خبرنگار ما گفت: «فکر می‌کنم این پسر چند ماه پیش الهام را در مسیر دانشگاه دیده و اولین‌بار از طریق یکی از دوستان خانوادگی‌شان به او ابراز علاقه کرده، اما الهام جواب منفی به او داده بود. ولی آن پسر باز هم بر علاقه خود پافشاری کرده بود و به‌تازگی که الهام قصد داشت با پسری یاسوجی نامزد کند، این جوان او را به قتل و اسیدپاشی تهدید کرده بود».

او ادامه داد: «این پسر مرضیه را که خواهر بزرگ‌تر الهام بود عامل مخالفت الهام می‌دانست به همین دلیل مرضیه را هم کشت. چون مرضیه الهام را راضی کرده بود که با آن پسر یاسوجی ازدواج کند».

روایت برادر مقتولان

درحالی‌که تحقیقات پلیس پیرامون این کشتار ادامه دارد، پسر بزرگ خانواده مقتولان، به نام بهمن که پس از فوت پدرشان نقش بزرگ خانواده را برعهده دارد در گفت‌وگو با خبرنگار ما درباره جنایت توضیحاتی داد:

‌جنایت چگونه اتفاق افتاد؟
ماجرا در خانه یکی از خواهرانم به نام راضیه که ازدواج کرده و فرزند هم دارد، اتفاق افتاد. قاتل می‌دانست شوهرخواهرم که کارمند آموزش‌وپرورش است تا دیروقت سر کار است، به همین دلیل آن ساعت را انتخاب کرد. او جلو در خانه راضیه رفت و گفت می‌خواهد با الهام صحبت کند، اما خواهر دیگرم، مرضیه که در این ماجرا کشته شد، جلوی در رفت و گفت: الهام با تو کاری ندارد؛ در این هنگام قاتل که دید نمی‌تواند با الهام صحبت کند یک لیوان آب خواست، مرضیه هم رفت برایش آب بیاورد.

قاتل در همین فاصله سراغ ماشین پیکانش رفت و کلاشنیکفی را که داخل ماشین بود، برداشت و وقتی مرضیه برایش آب آورد، یک گلوله به قلب او شلیک کرد و خواهرم درجا فوت شد. قاتل پس از آن داخل حیاط رفت. خواهرشوهر راضیه نیز که آنجا بود با شنیدن صدای شلیک به حیاط دوید که قاتل دو گلوله هم به او شلیک کرد که خدا را شکر او فعلا حالش خوب است، اما هنوز برای درمان در بیمارستان به‌سر می‌برد.

بعد قاتل به قسمت پذیرایی خانه خواهرم رفت و اسلحه را روی سر دختر خواهرم گذاشت و فریاد زد الهام بیا بیرون می‌خواهم با تو صحبت کنم وگرنه این بچه را می‌کشم. به گفته بچه‌ها که از نزدیک شاهد این اتفاقات بودند، الهام زیر تخت خواهرزاده‌ام مخفی شده بود، اما وقتی دید جان دختر خواهرم در خطر است از زیر تخت بیرون آمد و قاتل دو گلوله به او شلیک کرد. بعد بلافاصله اسلحه را زیر چانه خودش گذاشت و یک تیر شلیک کرد. همان‌طور که گفتم بچه‌های خواهرم همه این صحنه‌ها را دیده‌اند.

‌پس آن دو کودک هم از لحاظ روحی شرایط سختی دارند.
تا الان درگیر مراسم عزاداری بودیم، اما با دو مشاور که برای فاتحه‌خوانی آمده‌ بودند، در مورد موضوع صحبت کرده‌ایم و گفته‌اند این بچه‌ها حتما به مشاوره درمانی احتیاج دارند و باید در روزهای آینده به آنها مراجعه کنیم.

‌شما قاتل را می‌شناختید؟
خانواده‌هایمان همدیگر را کامل می‌شناسند، اما من این پسر را نمی‌شناختم. برادران او را می‌شناختم. شنیده‌ام طایفه تندمزاجی هستند.

‌آیا بعد از این ماجرا آنها را دیده‌ یا با آنها صحبت کرده‌اید؟
هنوز با آنها صحبت نشده‌ است، ولی با توجه به چیزهایی که خواهرم می‌گوید، احتمالا خانواده قاتل در جریان این بودند که برادرشان از خواهرم خواستگاری کرده بود، اما نمی‌دانم از نقشه قاتل خبر داشتند یا نه، بنابراین قضاوت نمی‌کنم.

‌بعد از این اتفاق درباره قاتل اطلاعاتی به‌دست‌آورده‌اید؟
می‌گویند وقتی آرام بود، آدم خوش‌اخلاقی بود، اما شنیده‌ام سابقه پرخاشگری داشت و وقتی عصبانی می‌شد نمی‌توانست خودش را کنترل کند.

‌آیا خانواده شما در جریان ابراز علاقه قاتل به الهام بودند؟
من در جریان نبودم، اما خواهرم راضیه بعد از این اتفاق گفت در جریان این ماجرا بود و می‌دانست الهام به او جواب منفی داده و حتی می‌دانست این پسر سه، چهار روز قبل از این اتفاق تهدید کرده بود که یا روی خواهرم اسید می‌پاشد یا او را می‌کشد. چون مدتی قبل الهام به پسری دیگر جواب مثبت داده و قرار بود با او نامزد کند. خواهرانم این تهدیدها را جدی نگرفته بودند.

‌آیا فکر می‌کنید اگر موضوع را به شما اطلاع داده بودند، می‌شد از این اتفاقات جلوگیری کرد؟
فکر می‌کنم با ریش‌سفیدی و کدخدامنشی می‌شد از این ماجراها جلوگیری کرد یا درنهایت با کمک مراجع قانونی می‌شد، مانع او شد.

برچسب ها: جنایت گچساران عشق
ارسال نظرات
ناشناس
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
کامران نجف زاده کجاس ؟؟؟ پاریس کارتون خواباش تموم نشد؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
هيچ دختر و هيچ پسري ارزش اينرو نداره كه به خاطرش جونت رو به خطر بندازي
یرانی
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
سلام
اگه در کشورهای دیگه وضع بهتری هست، مطمئناً آموزشهای بهتری برای زندگی کردن افرادشون دارند.

در کشور ما هم برخی کارها شروع شده که امیدوارم بجای کشمکشهای بیفایده، عملاً و بصورت کاربردی برای افزایش توانمندیهای اجتمائی و اخلاقی(حد اقل برای دانش آموزان) اقدام شایسته ای انجام شود.
ضد استکبار
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
تمام ناهنجاری ها زیر سر ماهواره ست
تمشک
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
چقدر ناراحت کننده هست.....کاش وقتی بچه ایم مادرانمان تو گوشمون لالایی نخونند وغم نامه ی خودشون و از اول تو مغز ما فرو نکنند به جاش انسان بودن، وفا داربودن، یک رنگ بودن برامون تا وقتی بزرگ بشیم... شاید شاید جلوی این اتفاق ها یه کمی گرفته بشه کاش اون دختره سر قولش می موند...
من یک شهروند
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
مگه دختره به پسره قولی داده بوده؟!
ناشناس
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
من فكر مي كنم بايد براي جوانان از دوره دبيرستان ، درس "شناخت عشق و خصوصيات عاشق" به ساير درس ها اضافه بشه.
الان اكثر جوانان ما هر هوس و هر خودخواهي و هر ميل تصاحب كردن ديگران رو با "عشق" اشتباه ميگيرن.
اصلا معني "عشق" رو نمي دونن !!
ناشناس
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
باید " عاقبت پول حرام " و " یک شبه ، ره صدساله رفتن " را هزاران بار آموزش بدهند .
ناشناس
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
خیلی کار خوبی کرده دختر جماعت رو باید کشت ، منم جاش بودم دقیقا اینکارو میکردم
ناشناس
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
وقتی در جامعه خشونت نهادینه می شود این می شود نتیجه
ناشناس
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
فرهنگ در به داغونی داریم و اون مناطق هم که نوبرن
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
اصلا برات خبر عجیبی نیست اگه جامعه اونجا رو بشناسی. واقعیت همینه که هست و به این زودی ها هم تغییر نمیکنه.
با نگاه تهرانی نمیتونی جامعه گچسارانی رو نقد کنی.
ناشناس
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
چه بیشعوری
ناشناس
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
این شاهد که عامل جنایت را می‌شناخت، گفت: «او پسر خوبی بود. وضع مالی خوبی داشت و فردی تحصیل‌کرده بود(((((بایدتو تحصیلاتش فاتحه خوند))))
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
تحصیلات مگه چیه؟! پاس کردن چند ترم همراه با افتادن و مشروطی در فلان دانشگاه ازاد ربطی به فرهنگ و شعور نداره.
مجید
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
شهرهای بزرگ قحطی پسره. بچه جون پا شو بیا و خودتو ناکار نکن.
ناشناس
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
پسره تحصیلکرده بوده.....عالم شدن چه آ سان آدم شدن.....
سعید مسلمان
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
متاسفانه در جامعه ما حد برخورد مردم به همدیگر ان قدر پایین امده که صحبت روزمره هم با داد و فریاد انجام میشود البته دلایل ان بیشتر مشکلات جامعه است که متخصصین امر وقت کافی برای ان بگذارند که ان هم سیمای غیر ملی وقت این کار را ندارد چون هجویاتی که برنامه ان را پر کرده اجازه بهش نمی دهد
ناشناس
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
فیلم های میلی خودش بدترین نوع رفتار رو آموزش میده
موسویان
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
اشتباه به عرض رسوندن! عشقی اصلا" درکار نیست دراین موارد. موضوع طایفه گری وتعصبات قبیله ای هستش که دراین مناطق هنوز جنایت بوجود میاره. پسره اصلا واسش مهم نبوده این دختر یا کسی دیگه منتها وقتی فهمیده یه پسره از طایفه ای دیگه رفته وجواب مثبت گرفته، سوخته ومطمئنا" اطرافیان دلسوزنمای طایفه هم تحریک کرده اند که بله ابروی طایفه مون درخطره واز این حرفها، این دیوانه هم زنجیر پاره کرده ودست به جنایت زده. داریم که همین الان هم بخاطر تحریکات اطرافیان وکشاندن پای طایفه وتعصب به میان کار، جوانان رو به دهها جنایت میتونند وادار کنند... وگرنه عشق واقعی در این موارد اصلا راهی نداره... سوختن از جواب رد وبا دیگری بودنه که انگیزه جنایت رو بوجود میاره واسه اینها....
ادیب
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
دیوونه ..اگه درآمریکابود بیست وسی هرشب میگفت.ثانیا هرکه میخوات ازدواج کنه منت دخترنکشه ..چیزی که زیاد توتهران دختر..پسرای گل بیایئ شهرماتهران برای ازدواج دیگه احتیاج به جنایت نیست
من یک شهروند
۱۲:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
چیزی که زیاده دختر
چیزی که زیاده پسر
اما
کو پسری که لایق ازدواج باشه
کو دختری که لایق ازدواج باشه
ناشناس
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
وقتی ی مشت پسر دختر بدون اینکه چهار واحد درسی از روابط بین جوانان پاس کنن خونواده ها همین جوری بچه هاشون تو این شهر اون شهر رها می کنن دخترم خودش تصمیم بگیره پسرم بزرگ شده اختیار با خودشه و ....
نتیجه همینه دیگه
اگه این اتفاق تو آمریکا افتاده بود 24 ساعت شبانه روز 4 تا شبکه ی ما بین اذان هم پخشش می کردن
ناشناس
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
با نظرت موافقم
ناشناس
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
ایران برای خودش شده تکزاس هرکس هر جور دلش خواست عمل می کند.
ناشناس
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
لطفا به تگزاس توهین نکنید!
ناشناس
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
همیشه پای یک زن در میان است.
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
همیشه پای یک مرد در میان است. همیشه. بلا استثناء.
وقاحت انتها ندارد
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
مردها حتی وقتی کشتار می کنند هم دو قورت و نیمشون باقیه!!!
ناشناس
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
بنظر قبلا با هم دوست بودند. محاله کسی بدون وابستگی قبلی با یه خواستگاری چند روزه دست به چنین کاری بزنه. ولی کلا توجیهی در کار نیست. ولی کاش افراد یاد میگرفتند باز زبان انسانی با هم صحبت کنند نه تهدید از طرف هر دو گروه
ناشناس
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
جهالت و خریت یه عده چکارا نمیکنه
ناشناس
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
آدمی در عمر خود صدبار هم خر می شود - باز صد رحمت به خر چون او شده است یک بار خر
فرشید
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
ببینید جامعه ما به علت شرایطی که نمی شه گفت و همه می دونیم به شدت پرخاشگر و خودخور استو شخص وقتی عصبانی می شه هم می خواد بزنه طرفش رو ناکار کنه هم دخل خودش رو بیاره. از نزاع های داخل خانواده بگیر تا بیرون.
ایرانی
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
تحلیل کاملا درستیه
میرسیدی
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
من گچسارانی هستم ، متاسفانه نیروی انتظامی با تهدید ها ، مشاجرات و دعواها برخورد قاطعی نمی کند ، گردن کلفتی نوعی فرهنگ محسوب می شود ، مزاحمین و کسانی که مشاجره و دعوا می کنند اغلب به واسطه وجود پارتی و بستگان هم طایفه خودشان در نیروی انتظامی از بار مجازات خلاص می شوند ، به داد مردم برسید
امیر
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
واقعاً بعضی جاهای کشورمون شبیه تگزاس، بعضی جاها شبیه بمبئی و هرات، بعضی جاها شبیه سیسل و غیره هست!
ناشناس
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
لپ کلام:
اینجا ایرانه
مهدی
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
در عشق واقعی،شما،صلاح وخیر دیگران رامی خواهید،ولی در عشق احساسی شما دیگران را می خواهید.
امیر
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
این عشق احساسی هم نیست؛ وحشی گری و حیوان صفتی است!
جنون است!
ناشناس
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
عجب خبر وحشتناکی

بچه های طفل معصوم را بگو که الان چه روحیه ای دارند
دلسوز جوانان
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
درگیری های قبیله ای و افکار شوم و پوسیده عاقبتی بجز قتل و خونریزی ندارد . لعنت خدا بر جهالت و بیسوادی و قبیله گری باد .