الهه کولایی . استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت:
مانند همه دوران ٣٦ ساله پس از انقلاب اسلامی، روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی یا فدراسیون روسیه، بدون درنظرگرفتن عامل آمریکا، قابل تحلیل و تفسیر نیست. تصمیم اخیر ولادیمیر پوتین برای لغو توقف فروش سامانه دفاع موشکی «اس -٣٠٠» که روز گذشته توسط دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین و همزمان با سفر علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان، اعلام شد نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
از یکسو، شرایط پس از تحولات اوکراین و شبهجزیره کریمه و به دنبال آن تحریمهای اتخاذشده توسط کشورهای اروپایی و آمریکا علیه روسیه و تیرگی روزافزون روابط میان آنها، اهمیت راهبردی رابطه با ایران در روابط روسیه با غرب را بیشازپیش برجسته کرده است و از دیگرسو، رویکرد دولت یازدهم در اعتمادسازی و تعامل سازنده با جهان نیز بر این تصمیم اثر گذاشته است. این تصمیم میتواند یکی از پیامدهای اجرای این سیاست ارزیابی شود؛ اما بهعنوان عامل نزدیکتر، باید به تحولات در روابط روسیه و ایالات متحده پرداخت.
بهنظر میرسد چنانچه سیاست کلان تعامل سازنده با جهان و تحول احتمالی در روابط ایران با کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، واقعیت و گسترش پیدا کند، میتوان انتظار داشت روسها در تنظیم روابط با ایران، گشادهدستی بیشتری به نمایش گذارده و حاضر شوند در چشمانداز توسعه روابط ایران با اتحادیه اروپا و آمریکا، امتیازات بیشتری برای حفظ روابط با ایران عرضه کنند.
البته این سیاست کرملین، اتفاق تازهای محسوب نمیشود. در دو دهه ٤٠ و ٥٠ شمسی، در پرتو نوع رقابت شوروی و آمریکا در جهان دوقطبی بلوک شرق و غرب، ایران توانست آثار آن را تجربه کند؛ دورانی که روابط بیسابقه اتحاد شوروی با کشورهای جهانسومی نزدیک به آمریکا، نظیر نداشت و ایران توانست بهعنوان نزدیکترین دولت منطقه به ایالات متحده، از دولت کمونیست شوروی نیز سلاح و ادوات پیشرفته جنگی و حتی زیرساختهای صنایع سنگین دریافت کند.
در آن هنگام روسها بر این باور بودند که توسعه روابط با ایران سبب خواهد شد، شرایط برای کاهش گرایش به آمریکا فراهم شده و رابطه تهران با بلوک شرق نیز بهبود یابد. آنان تصور میکردند حفظ روابط با ایران میتواند در یک بازه قابل پیشبینی، فضا را تا حدی به تعادل برساند. بهبیاندیگر الزام برآمده از«ژئوپلیتیک» ایران و توجه به «موازنه ژئوپلیتیکی»، چنین رخدادی را ممکن کرده است. پیشازاین، بارها در یادداشتها و گفتوگوهای نگارنده، یادآوری شد جمهوری اسلامی از چنان توانایی برخوردار است که میتواند روابط سازنده و سودمندی را همزمان با قدرتهای شرقی و غربی شکل داده و منافع ملی خود را از قِبل آن، حداکثری کند.
بازهم تأکید میشود در چارچوب چنین سیاستی، ایران بهجای آنکه کارت بازی دیگران قرار گیرد، میتواند از اختلافها و منازعات کشورهای دیگر، بهویژه قدرتهای بزرگ، بهنفع خود بهرهبرداری کند و خوشبختانه دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم، این اصل راهبردی را مد نظر دارد. بیانیه سوئیس، دورنمای روشنتری از تحول در دیپلماسی به سود منافع ملی را نشان میدهد و بهنظر میرسد تصمیم اخیر پوتین، گام نخست پس از این رویداد خواهد بود. با رسیدن به توافق بر سر«برنامه جامع اقدام مشترک» با شش قدرت جهانی و عادیشدن رابطه با غرب، روسها و چینیها منافع ایران را بیشازپیش محترم خواهند شمرد.