صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۲۹۳۵۵
به گفته یک جامعه شناس پزشکی ورود سرمایه به هر عرصه‌ای می‌تواند آن را از تقدس‌های پیشین جدا کند و هر چیز که بتوان به آن خندید دیگر در جایگاهی مقدس و بی‌خدشه قرار نمی‌گیرد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۶ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۴
فرارو- به گفته یک جامعه شناس پزشکی ورود سرمایه به هر عرصه‌ای می‌تواند آن را از تقدس‌های پیشین جدا کند و هر چیز که بتوان به آن خندید دیگر در جایگاهی مقدس و بی‌خدشه قرار نمی‌گیرد. 

مزدک دانشور (جامعه‌شناس پزشکی و عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران) در گفتگو با فرارو گفت: «اگر حقیقت فرضیات و نظرات ما از منظری تاریخی نگریسته نشوند، نمی‌توانند به جامعه‌ی امروز منضم شوند. به همین دلیل باید برای توضیح آنان به گذشته نگریست.»

وی ادامه داد: «بحث «پزشکی کردن» به معنای بهبود بخشیدن جسم و جان بیماران از کهن‌ترین شغل‌های بشر محسوب می‌شود. در حقیقت ما می‌توانیم ریشه‌ای پزشکی در تغذیه بیابیم.» 

وی افزود: «اینکه ما از هر غذایی انتظاری داریم و اصطلاحاتی چون سردی و گرمی برای آن به کار می‌بریم و تلاش می‌کنیم تا این طبایع را با هم ترکیب کنیم، در حقیقت نشان دهنده‌ی ریشه‌های تاریخی پزشکی است.»
 
دانشور ادامه داد: «درمانگری در ابتدای خود شکلی آیینی و سپس مذهبی داشته است. جایگاه درمانگران جایگاهی بوده که نه فقط برای جسم بیماران که برای روح آنان نیز تجویزاتی داشته‌اند. پس می‌توان دید کسی که اختیار روح و جسم افراد را در زیر نگاه خود دارد، چه احترام و جایگاهی در اجتماع خود نیز به دست می‌آورد.» 

به گفته این جامعه‌شناس پزشکی این شیوه نگرش کل گرایانه‌ی درمانگران ماقبل مدرن (یعنی توجه به وضعیت فرد در کلیت اجتماع و بررسی مسایل روحی و روانی او)، رویکردی بود که در پزشکی مدرن به آن بی‌توجهی شد و به همین علت درمانگران سنتی هنوز به بقای خود در جامعه‌ی امروز نیز ادامه می‌دهند. (می‌توان به آمار بالای مراجعه به دعانویسان، عطاری‌ها و دیگر اشکال طب حاشیه (همچون سنگ درمانی، ماساژ درمانی، حلقه‌های عرفانی و... که به نظر مدرن می‌آیند ولی ریشه‌های کهنی دارند اشاره کرد).»

عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی انجمن جامعه‌شناسی ایران با اشاره به ورود پزشکی مدرن در سال‌های اول قرن بیستم به ایران گفت: «فارغ التحصیلان دارالفنون و سپس دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران، با یک گسست معرفت‌شناسی در امر پزشکی مواجه شدند. آن‌ها دیگر بدن انسان را از دریچه‌ی سنت و در یک کلیت نمی‌دیدند بلکه با پذیرفتن پزشکی علمی غرب به عنوان مرجع بلافصل، بدن انسان را به صورتی مجزا از جامعه، روح و سنت می‌دیدند.» 

دانشور با بیان آنکه در شرایط جدید پزشکان خود نهادهایی ویژه برای بررسی تخلفات پزشکی تدارک دیدند افزود: «آنان هم در دوران پهلوی اول و دوم و هم در دوران معاصر (البته تا پس از جنگ و پیش از آغاز روند کالایی سازی عرصه‌های زندگی) نه تنها از نخبگان حکومتی بودند که در شهرستان‌ها و شهرهای کوچک نیز از افراد مورد وثوق و شخصیتهای مرجع جوامع خود به حساب می‌آمدند.» 

وی توضیح داد: «چنین جایگاهی در حقیقت تداوم جایگاه حکیمان و درمانگران سنتی در فضای مدرن بود که با این جایگاه و اعتبار، باعث ایجاد نوع خاص ارتباطی با بیمار می‌شد.» 

وی با توضیح مقوله‌ی ارتباط با بیمار توضیح داد: «ارتباط با بیمار در جامعه‌شناسی پزشکی بر سه نوع تقسیم می‌شود: ارتباط از بالا به پایین، ارتباط برابر و ارتباط نامتوازن.» 

وی افزود: «در ارتباط از بالا به پایین، پزشک به واسطه‌ی تحصیلات و جایگاهش از برتری روانی و اقتداری برخوردار است که باعث می‌شود بیمار از دستورات پزشک پیروی کامل کرده و آن را بی‌خدشه بپذیرد. پزشکانی از این دست از صفاتی سنتی نیز برخوردار می‌شوند؛ مانند نفسش حق است، دستش شفاست، دستش سبک است و... که نشان دهنده‌ی توانمندی فراطبیعی آن پزشک از دید بیمارانش است.» 

وی ادامه داد: «ارتباط برابر در حقیقت رابطه‌ای مدرن است که در جوامع شمال اروپا شکل گرفته است و در آن پزشک به عنوان یک متخصص در امر بدن شناخته می‌شود و نه فردی بر‌تر. در این شکل رابطه پزشک توضیحات کاملی به بیمار در رابطه با بیماری‌اش می‌دهد و او را به اصطلاح در رابطه با درمان و یا جراحی توجیه می‌کند و او را فردی بالغ و صاحب اختیار فرض می‌کند که نمی‌توان از جانبش تصمیم گرفت و یا صلاحدید ارائه داد.» 

این جامعه شناس گفت: «رابطه‌ی سوم رابطه مخدوش و نامتوازن است که در آن بیمار به واسطه‌ی آشنایی اندک با مسایل پزشکی، پزشک خود را به چالش می‌کشد و پزشک برای دستیابی به موقعیت بر‌تر، خود را پشت دستگاه‌های پیچیده، تخصص‌های رنگارنگ و مطب‌های آنچنانی پنهان می‌کند تا بیمار نتواند جایگاه او را به چالش بکشد.» 

به گفته دانشور این طبقه بندی صوری است و مسایلی چون ورود سرمایه‌داری به عرصه‌ی پزشکی به طور کامل می‌تواند این طبقه بندی را بی‌اعتبار کند. 

وی در توضیح واکنش اخیر پزشکان گفت: «پزشکان ایرانی به واسطه‌ی سابقه سنتی و حتی مدرن، جایگاه خود را بسیار بالا می‌بینند و اینجایگاه معنوی و تقدس گونه را حتی به نفع بیماران نیز معرفی می‌کنند. پس می‌توان نتیجه گرفت که هر چیزی که این جایگاه را ازآنان بگیرد و رابطه‌ی از بالا به پایین با بیمارانشان مخدوش کند، می‌تواند مورد نقد آنان باشد.» 

 وی ادامه داد: «اینکه بسیاری از پزشکان از نقد درست و منطقی دفاع کرده و نقدهای در حاشیه را مخرب می‌دانند در حقیقت نگرانیشان را از پایین آمدن جایگاه‌شان بازتاب می‌دهد. زیرا هر آن‌چیز که بتوان به آن خندید دیگر در جایگاهی مقدس و بی‌خدشه قرار نمی‌گیرد.» 

وی با بیان آنکه پزشکان هم تا حدی حق دارند گفت: «زیرا از میان دیگر نخبگان موجود فقط جایگاه قدسی آنان مورد سوال و تخطئه قرار گرفته است، اما آنان فراموش کرده‌اند که بیش و پیش از آنکه طنزپردازان و در حاشیه سازان جایگاه مقدسشان را مورد حمله قرار دهند، خود پزشکان با پذیرش و سپس استقبال از حضور سرمایه در پزشکی اینجایگاه را به زیر کشانده‌اند.» 

وی تصریح کرد: «پزشکانی که بیمارانشان را به شکل قسط آخر ماه مسکن و ماشین و مطب می‌بینند و یا با دیدن تعداد بیماران در انتظار، دریافتی آخر روزشان را به سرعت در ذهنشان محاسبه می‌کنند، خود در به زیر کشاندن تقدس امر پزشکی مقصرند.» 

وی با توضیح آنکه پزشکان در اقلیتی هم جود دارد توضیح داد: «ولی پزشکانی برای سوددهی بیشتر بیمارستان و مطبشان، آزمایش‌ها و جراحی‌ها و تصویربرداری‌های غیرلازم را برای بیماران تجویز می‌کنند و چرخ اقتصادشان را به شیوه‌ای نادرست می‌چرخانند. از قضا این سریال نیز به آنان نظر دارد.» 

وی با بیان آنکه تجربه نشان داده ورود سرمایه به هر عرصه‌ای می‌تواند آن را از تقدس‌های پیشین جدا کند گفت: «به قول دو فیلسوف قرن نوزدهمی، «بورژوازی از تمام حرفه‌هایی که قبلا شریف شمرده می‌شد و اعجاب توأم با احترام مردم را برمی انگیخت، سلب حرمت و شخصیت کرده است.»

 وی ادامه داد: «لذا به نظر من پزشکان بیش از آنکه نگران هتک حرمتشان به واسطه‌ی سریال‌های کم مایه و آبکی تلویزیون باشند باید به فکر حضور سرمایه در امر پزشکی و روند کالایی شدن هر چه بیشتر سلامت و درمان مردم بیافتند.» 

به گفته این جامعه‌شناس، خدایی پول در روابط بین انسان‌ها، آن‌ها را از یکدیگر بیگانه می‌کند و احترام‌ها را از بین می‌برد، پس بهتر است که نگرانی پزشکان سمت و سویی بهتر یافته و ورود پول به رابطه‌ی پزشک و بیمار را هدف بگیرد.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
خاطره منو فرارو چاپ کن . یکبار نیمه شب حالم بد شد فت فشار داشتم. من به پزشک گفتم برای یه آزمایش بنویسه که چرا دائما دچار این وضع میشم . پزشک شیفت شب بعد معاینه گفت فردا حتما بیا دوباره معاینت کنم. من به خیال اینکه مشکلی دارم فردا مرخصی گرفت رفت پیش دکتر. واقعا باعث خجالت بود از من دوباره پول ویزیت گرفت و
آزمایش نوشت. در حالی که شب قبل می تونست بنویسه.
احسان
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
خیلی جالب است که در این مقاله جامعه شناس فقط دو نظر چاپ شده و توی مقاله ای که مردم بدی پزشکان را میگوییند هزاران نفر نظر دادند . اکثر پزشکان هم اتفاقا معتقدند که باید رابطه مالی پزشک و بیمار قطع شود. پزشکان اتفاقا نگران کم شدن جایگاهشون نیستند انها نگران ضایع شدن حقوق مالی شان بیشاز اینی که هست هستند. چون هیچ کدوم از مردم حدود 10 تا 20 سال کار مجانی و اجباری میکنند
ناشناس
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
مزدک جون
من اینو یاد گرفتم کللللش واس واس
همش ماس ماسسسسسسس
ناشناس
۲۰:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
نرود میخ آهنین در سنگ
اینجا جهان سوم پس هرچقدر هم از خودمون دفاع کنیم فایده نداره واسه همینه که فقط تو اتریش 3000 نفر پزشک ایرانی زندگی میکنه حالا جمع پزشکای ایرانی تو اروپا ببینین چقدره چون حوصله جروبحث با امثال شمارو ندارن
ناشناس
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
این دومین جامعه شناس بعد اقای رحمانیه که اوردین دقیقا همون حرفای قبلی ایشونو کپی کرده و هرچی دلش خواسته گفته
نظریات و عقاید قرن نوزدهم یه عده ماتریالیست بدرد اینجا نمیخوره
ناشناس
۱۹:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
چقدر مطلب ضد پزشک تو این یه هفته زدی اونم طولانی از جامعه شناس انسان شناس فیلم شناس و ....
از رسانه به اصطلاح اصلاح گرا این انتظار رو نداشتم اگه جزو اصول گراها بودید میگفتم خب دیگه منطقو اونا میخورن ولی شما چرا؟
رسانه وظیفش نقد منصفانس شما از طرف مقابل دعوت نکردید ولی یکسره دارید میکوبید اونم با بدترین لحنها
امیدوارم حداقل نظرات مخالف رو بیارید
ناشناس
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
فراروی محترم لطفا برای شناخت تاریخ پزشکی ایران با اساتید فرهنگستان علوم پزشکی گفتگو کنید تا افراد نا آگاه اینچنین موارد نادرست نگویند
ضمنا پزشکان همون چند پزشک بیمارستانهای شیک شمال تهران نیستن که حتی نگهباناش کراوات میزنن بهتره ایشون بیان و هزاران پزشک مناطق محرومو ببینن .پزشکایی که تو روستاهای بلوچستان طبابت میکنند رو از نزدیک ببینند تا ببینند چقد ایثار میخواد بعد کلی تلاش برای رفاه بیای تو جایی که هیچ امکاناتی نداره حتی برق و تلفن که بخواد به اینترنت وصل بشه و از خودش دفاع کنه
اقای دانشور
پزشکان قبل از ایجاد مدرسه دارالفنون در ایران جزو اقلیت نخبه کشور بودن وقتی که هنوز تو ایران سواد خواندن و نوشتن نبود این پزشکان بودن که باسوادترین فرد هر منطقه بودن و یا به عبارتی طبیبان قدیم هم معلم هم دانشمند هم مفسران قرآن و هم ادیب و شاعر بودند و دیوانهای بسیاری از طبیبان قدیم وجود دارد پس نمیتوانید فقط بگویید طبقه و شان اجتماعی پزشکان بواسطه مدرسه دارالفنون و قدرتمند و پولدار بودن خانواده ها بالا رفت چون از قدیم الایام طبیب مورد احترام بوده بواسطه مواردی که گفتم

اما نکته دیگر که گفتید که فقط فرزندان افراد قدرتمند و پولدار شهرها بعد از ساخت این مدرسه به سمت پزشکی رفتند کاملا غلط میباشد چرا که با مطالعه زندگی اکثر پزشکان نامی میبینید اکثرا روستازاده بوده اند و به هیچ طبقه ای وابسته نبودند

شما بهتره نظریات غربی خودتونو برای جامعه ایرانی بسط ندهید
پزشکی باستان در ایران و غرب یا همان روم کلا شاکله ای جدا دارند که تقریبا حفظ شده است
پزشکی ایران از امثال ابوعلی سینا و زکریای رازی به ارث رسیده که نه تنها افرادی اشرافی نبودند بلکه در خدمت مردم بودند ایا شما تا حال بیمارستان ربع رشیدی به گوشتان خورده ؟که هزاران دانشجوی پزشکی از کشورهای دور به ایران جهت تربیت می امدند و در ان زمان دارای مهمانخانه بیمار و همراهانش بصورت رایگان بود و تمام درمان رایگان انجام میگرفت
پزشکان در روم و غرب و حتی در صده های نزدیک همیشه عفقط و فقط در خدمت شاهان و اشراف بودند به همین جهت افرادی مثل میشل فوکو چنین نظریه ای را دارند وشما با کدام دلیل واستدلال به کشور ما تعمیم میدهید؟
ایا کشوری که از قدیم نام زیبای حکیم و طبیب برروی پزشک بود با غربیها که به پزشک physician میگویند یکی است؟
استفاده از کلمات دهن پرکن شاید بتوانید ذهن افراد عوام را برضد پزشکان منحرف کنید اما بدانید افراد با سواد فکری بالا به غلط بودن افکار شما واقعند
اتفاقا اکثر پزشکان نامی ایران در صدسال گذشته روستازاده و از طبقه محروم جامعه بوده اند که فقط نمونه ای از انهارا عرض میکنم که اگر حرف شما درست بود این نخبگان پزشکی ما در صد سال گذشته چرا اشرافی نیستند؟

دکتر پروفسور توفیق موسیوند
شناخته شده ترین جراح قلب ایرانی
متولد ١٣١۵ روستای ورکانه استان همدان است. گویش مردم ورکانه لری است. او همچون بسیاری دیگر از کودکان روستایی، در دوران کودکی و نوجوانی تا سن چهارده‌سالگی برای کمک به خانواده اش به چوپانی اشتغال داشت. او درباره زندگی خود می‌گوید: «خانواده شلوغی بودیم، ساده زندگی کردن را دوست دارم، گله چرانی و دعوا و آشتی و عید نوروز و… من خیلی خوشبخت بودم که پدرم گذاشت درس بخوانم، فرصتی که نصیب خواهرانم نشد!…
اشتیاق توفیق موسیوند به آموختن، او را در ابتدا به دانشگاه تهران و سپس با بورسیه‌ای که به دست آورد به دانشگاه آلبرتا کانادا راهیساخت

دکتر محمد قریب
در سال ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. پدرش مرحوم علی اصغر خان قریب و از مردم روستای گرکان از توابع آشتیان بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارالفنون گذراند. او در سال ۱۳۰۶ شمسی در زمره اولین گروه دانشجویان ایرانی بود که برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفتند. وی در پایان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزه لابراتور تشریح دانشکده پزشکی شد. وی در سال ۱۳۱۴ نخستین ایرانی بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود

دکتر حسین صادقی جراح قلب

پنجم بهمن ۱۳۰۸ در خانواده ای ادب دوست در روستای چکنه بخش سرولایت شهرستان نیشابور به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا و در مدرسه ای آغاز نمود
ناشناس
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
پزشکان بیش از آنکه نگران هتک حرمتشان به واسطه‌ی سریال‌های کم مایه و آبکی تلویزیون باشند باید به فکر حضور سرمایه در امر پزشکی و روند کالایی شدن هر چه بیشتر سلامت و درمان مردم بیافتند.