حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان نوشت:
1- انتظار این بود- و هنوز هم هست- که مسئولان محترم در مقابل انتقادهای مستند کسانی که توافق لوزان را با منافع ملی کشورمان ناسازگار میدانند، پاسخهای روشن و مستندی ارائه کنند ولی تاکنون نه فقط این انتظار برآورده نشده است بلکه اعضای محترم تیم هستهای در پاسخ منتقدان به کلیگویی اکتفاء کردهاند و در مواردی نیز برخی از وابستگان دولت- و نه اعضای تیم مذاکرهکننده- در مصاحبهها، نوشتهها و سخنرانیهای پی در پی خود، منتقدان را به باد تهمت و افتراء گرفته و آنان را با دشمنان نظام همسو معرفی کردهاند! بیآن که کمترین توضیحی داده و یا دلیل و سندی بیاورند که کدامیک از انتقادات مطرح شده به توافق لوزان را نابهجا و غیرواقعی میدانند و در مقابل آن، چه پاسخ منطقی و قانعکنندهای دارند؟!
به عنوان مثال، کیهان طی چند گزارش که با شواهد و اسناد خالی از ابهامی همراه بود به نقد توافق لوزان پرداخته و مخصوصا در یادداشتی با عنوان «دستاوردها یا از دستدادهها» به متن اصلی توافق لوزان استناد کرده و نمونهها و مواردی از ناهمخوانی آن با منافع ملی را برشمرده بود ولی پاسخ کیهان و سایر منتقدان همان بود که به آن اشاره شد و حال آن که دستاندرکاران برنامه هستهای و یا افرادی به نمایندگی از دولت محترم میتوانستند و شایسته و بایسته نیز همین بود که محورهای مورد انتقاد را با سعهصدر و ارائه دلایل محکم و مستند پاسخ دهند.
آیا میتوان این انتظار را غیرمنطقی و بیرون از امکان تلقی کرد؟ بهیقین، نه!... چرا که تمامی منتقدان- و یا اکثریت قریب به اتفاق آنان- و از جمله کیهان تیم مذاکرهکننده کشورمان را فرزندان اسلام و انقلاب و مدافع منافع ملی دانسته و به آنان اعتماد دارند و البته حق دارند و به قول حضرت آقا جرم نیست که نسبت به خدعه و نیرنگ حریف و فریب احتمالی فرزندان انقلاب نگران باشند.
2- و اما، دراینباره مروری بسیار گذرا بر نمونهای از اظهارنظرهای غیرکارشناسانه و همراه با اهانت برخی از نزدیکان یا مدعیان نزدیکی به دولت محترم ضروری به نظر میرسد؛
دو شب پیش و پس از انتشار متن توافق لوزان آقای صادق خرازی که به عنوان کارشناس امور بینالملل و مسائل هستهای و برای چندمینبار به برنامه گفتوگوی ویژه شبکه دو سیما دعوت شده بود، در پاسخ به پرسشهای مجری برنامه پیرامون توافق لوزان اظهاراتی داشت که به مواردی از آن فقط به عنوان اندکی از بسیارها اشاره میکنیم؛
آقای صادق خرازی ادعا کرد «امروز، روز عزای اسرائیل و مخالفان داخلی توافق است»! و توضیح نداد مگر توافق لوزان چه ویژگیهایی دارد که توانسته است رژیم صهیونیستی را به عزا بنشاند؟! آیا توقف غنیسازی صنعتی، کاهش سانتریفیوژها از 19 هزار دستگاه به 5 هزار دستگاه، تعطیلی فعالیت هستهای در تأسیسات عظیم فردو، تبدیل 10هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده 5 درصدی به 300 کیلوگرم، پذیرش 25 ساله اجرای پروتکل الحاقی، مشروط شدن تعلیق- و نه لغو- تحریمها به گزارش آژانس تحت فرمول PMD که دسترسی بازرسان آژانس به مراکز نظامی کشورمان را امکانپذیر میسازد، تن دادن به توافق دومرحلهای و اعلام آن به عنوان «بیانیه مطبوعاتی»،
محرومیت 10 ساله از تحقیق و توسعه، منحصر شدن غنیسازی اورانیوم به سانتریفیوژهای نسل اول IR-1 با ظرفیت 1/7 سو، آنهم در حالی که به سانتریفیوژهای پیشرفته از نوع IR-8 با ظرفیت غنیسازی 24 سو دست یافتهایم، دادن امتیازات نقد و قابل اندازهگیری در مقابل دریافت وعدههای نسیه و چندپهلو و تفسیرپذیر که هماکنون آمریکاییها تفسیرهای متفاوت خود از آن را آغاز کردهاند و... میتواند مخالفت اسرائیل با توافق لوزان را در پی داشته باشد؟! مخصوصا در حالی که اوباما و سایر مقامات بلندپایه آمریکا بارها تأکید کردهاند پای هیچ توافقی که به زیان اسرائیل باشد را امضاء نخواهند کرد؟! از اظهارنظر رسانهها و مقامات رژیم صهیونیستی میگذریم که این روزها با ذوقزدگی اعلام میکنند «توافق لوزان حداقل برای 20 سال امنیت اسرائیل را تضمین میکند و گزینه نظامی هم نمیتوانست مانند این توافق برای تلآویو دستاورد داشته باشد- هاآرتص» و دهها نمونه مشابه دیگر. جا داشت جناب صادق خرازی که به عنوان کارشناس هستهای و امور بینالملل به برنامه ویژه شبکه 2 دعوت شده بود، با توجه به موارد یاد شده به این سوال پاسخ میداد که آیا منتقدین داخلی توافق لوزان همراه اسرائیل عزا گرفتهاند یا ایشان همصدا با رژیم صهیونیستی برای توافق یاد شده دستافشانی میکنند؟!
آقای خرازی در بخش دیگری از اظهارات خود میگوید «قبلا حتی اجازه داشتن یک سانتریفیوژ را به ایران نمیدادند، اما اکنون میتوانیم بیش از 5هزار دستگاه سانتریفیوژ داشته باشیم»! و این پرسش را بیپاسخ میگذارند که چرا ابتداء و انتهای این گزاره را حذف کردهاند؟! مثلا نمیفرمایند که مخالفت حریف با برخورداری ایران «حتی از یک سانتریفیوژ» در دوران اصلاحات و حاکمیت همفکران و همحزبیهای ایشان بر دولت بود که از ترس حمله نظامی آمریکا حاضر نبودند فعالیتهای تعلیق شده هستهای بعد از اجلاس سعدآباد را از سر بگیرند ولی فرزندان انقلاب و دانشمندان هستهای کشورمان به باجخواهی دشمن تن ندادند و با تلاش و ایثار شبانهروزی خود ضمن از سرگیری فعالیتهای تعلیق شده، تعداد سانتریفیوژها را به 19 هزار دستگاه رساندند. آقای صادق خرازی با حذف این بخش از ماجرا، نتیجه گرفتهاند که تیم هستهای کشورمان توانسته است در توافق لوزان، عدم اجازه برخورداری از «حتی یک سانتریفیوژ » را به اجازه برخورداری از 5هزار دستگاه برساند! و حال آن که باید میفرمودند، دولت محترم یازدهم 19 هزار سانتریفیوژ را تحویل گرفته و در جریان توافق لوزان 14 هزار دستگاه آن را از چرخه غنیسازی خارج کرده است. بدیهی است که در این حالت به جای افتخار به تبدیل یک به 5 هزار، بایستی در مقابل تبدیل 19 هزار به 5 هزار پاسخ میدادند! آیا در ریاضیات جدید 5هزار بزرگتر از 19 هزار است؟!
آقای خرازی در همان برنامه تلویزیونی میگوید «5+1 فشار سنگینی را وارد کرد تا فردو تعطیل شود، اما با مقاومت جدی ایران نتوانستند موفق به این کار شوند»! و باز هم توضیح نمیدهند که در متن اصلی و منتشر شده توافق لوزان تاکید و تصریح شده است «ایران موافقت کرده است تا دستکم برای مدت 15 سال در فردو تحقیقات و توسعه مرتبط با غنیسازی اورانیوم صورت نپذیرد» و این که «ایران برای مدت 15 سال هیچ مواد شکافتپذیری در فردو نخواهد داشت» آیا باز هم آقای خرازی ادعا میکنند که حریف نتوانسته است فردو را به تعطیلی بکشاند؟! بله، قرار است تعداد 1000 دستگاه سانتریفیوژ در فردو باقی بماند اما اجازه غنیسازی اورانیوم را نداشته باشد! بنابراین معلوم نیست ایشان چگونه ادعا میکند که تأسیسات فردو تعطیل نشده است؟! ممکن است بگویند که مطابق متن توافق لوزان، ایران میتواند از تأسیسات فردو برای تحقیقات صلحآمیز دیگر غیر از غنیسازی اورانیوم استفاده کند! که باید گفت برای انجام اینگونه تحقیقات نیازی به تأسیسات عظیم و پرهزینهای نظیر فردو نیست بلکه این تحقیقات در آزمایشگاههای معمولی درونشهری با هزینهای بسیار پائینتر نیز امکانپذیر است.
سخنان مشابهی از این دست در اظهارات شماری دیگر از کسانی که به دفاع از توافق اخیر برخاستهاند دیده میشود و تعجبآور اینکه برخی از اتهامات یاد شده نظیر ناسزاگویی صادق خرازی به منتقدان و همسو دانستن آنان با رژیم صهیونیستی از شبکهها و برنامههای پربیننده سیما مطرح میشود و متاسفانه کمترین اعتراض و انتقادی از سوی مجریان برنامه را نیز در پی ندارد و البته ادعاهای بیاساس آنان درباره توافق لوزان هم با پرسشهای روشنگر مجریان که در اینگونه موارد ضروری و بلکه وظیفه آنان است، روبرو نشده است.
3- و بالاخره از دولت محترم انتظار میرود ضمن خودداری از تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز و غیرمستند از توافق لوزان که غیرواقعی بودن آن به وضوح قابل درک است، زمینه مناسبی برای شنیدن انتقاد منتقدان و ارزیابی آن فراهم آورد و انتقاد دلسوزانه را در چارچوب حمایت از منافع ملی ارزیابی کند، چه اشکالی دارد که اگر توافق لوزان با منافع ملی همخوان نباشد- که به یقین نیست- اکنون که هنوز وقت باقی است و همه فرصتها از دست نرفته است، دولت و تیم مذاکرهکننده در تصمیم خود تجدیدنظر کنند.
زبان در دهاناي خردمند چيست
کليد در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسي
که جوهر فروش است يا پيله ور!
*****
نبرد ديپلماتيک ظريف نابرابر بود. به قول قديميها، يک نفر به چند نفر. اما او موفق شد، در نبردي نابرابر براي تحقق اولويتهاي برتر کشور و فرزندان ايران، چارچوب احقاق حقوق ملي را به مودبانهترين و متمدنانهترين شکل ممكن معرفي کند. دو چيز نقطه قوت او بود. ادب و دانش. و مهم آنکه چنبره تنگ و فشار خردكننده حريف نتوانست اين نقطه قوت را از ما بگيرد. تيم ما نشان داد که در ميدان مذاکره در طراز بالاي جهاني است. ايران تاريخي، هرجا دخالت جدي مدني کرده، همين بوده. وزن بالقوة تاريخيمان را بياد آورديم. اين خود دست آوردي است که فقط زينت و تفاخر نيست. در امنيت استراتژيک ما دخيل است. اين را دست کم نگيريم. اين يعني اعتماد به نفس. همانکه در دفاع مقدس هم نقطه اصلي قدرت ما بود و ثمر داد و متبلور شد.
******
در لحظه حساسي قرار داريم. بگذاريد براي رسيدن منظورم از ذخيرة تاريخ کمک بگيرم. از سعدي:
«پادشاهي با غلامي عجمي در کشتي نشست و غلام ديگر دريا را نديده بود و محنت کشتي نيازموده گريه و زاري در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد چندان که ملاطفت کردند آرام نميگرفت و عيش ملک ازو منغص بود چاره ندانستند. حکيمي در آن کشتي بود، ملک را گفت اگر فرمان دهي من او را به طريقي خامُش گردانم گفت غايت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام به دريا انداختند باري چند غوطه خورد مويش گرفتند و پيش کشتي آوردند بدو دست در سکان کشتي آويخت چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت کشتي نميدانست همچنين قدر عافيت کسي داند که به مصيبتي گرفتار آيد
اي سير تو را نان جوين خوش ننمايد
معشوق من است آن که به نزديک تو زشت است
حوران بهشتي را دوزخ بود اعراف
از دوزخيان پرس که اعراف بهشتست
فرقست ميان آن که يارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در»
1- محور سیاسی - امنیتی 1.1 - حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها 1.2 - تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند.
رسانه های ایرانی در شهریور ماه 1388 متن بسته پیشنهادی ایران به گروه 1+5 را منتشر کردند.
به گزارش عصر ایران این بسته پیشنهادی توسط سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی به نمایندگان گروه 1+5 ارائه شد.
خبرگزاری مهر ضمن انتشار متن بسته پیشنهادی ایران در روز 21 شهریور ماه 1388 نوشت: متن کامل بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران به گروه 1+5 که چهارشنبه 18 شهریور به نمایندگان این گروه در تهران تحویل داده شد به این شرح است :
متن بسته پیشنهادی ایران در سال 88
تردیدی نیست که امروز جهان در آستانه ورود به دوران جدیدی است. دوره سخت استیلای امپراطوری ها و سیطره شبکه های پیوسته رسانه ای و وزن کشی بر اساس قدرت تهاجمی و تسلیحات متعارف و نامتعارف رو به پایان بوده و دوران جدیدی با رویکرد فرهنگ و اندیشه و احترام به حقیقت خدا مدار انسانی در حال رشد و شکوفایی است. بسیاری از معضلات امروز جهان از جمله بحران بی سابقه اقتصادی، بحران فرهنگ و هویت، بحران های سیاسی و امنیتی و رشد تروریسم، جنایات سازمان یافته و مواد مخدر دستاورد دوران رو به پایان حاکمیت تفکر غیر خدایی بر مناسبات جهانی و نیز میراث نحص برای امروز و فردای بشریت است.
حل این مشکلات و برپایی دنیایی سرشار از معنویت، دوستی، رفاه، سلامت و امنیت مستلزم سازماندهی جدید و فراهم آوردن فرصت مناسب برای مشارکت عمومی در مدیریت جهانی است. سازوکارهای موجود قادر به پاسخگویی به نیازهای امروز بشر نبوده و ناکارآمدی آنها در قصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت به وضوح قابل مشاهده است. این سازوکارهای ناشی از مناسبات قدرت و سلطه گری است در حالی که جهان امروز نیازمند سازوکار برآمده از تفکر الهی و رویکرد سنتی بر ارزش های انسانی و نیز لطف و محبت است. سازوکاری که زمینه های رشد و شکوفایی همه ملت ها و استقرار صلح و امنیت پایدار جهانی را فراهم نماید.
ملت ایران با تاکید بر ظرفیت های ذاتی ملی و نیز توانمندی های منطقه ای و بین المللی خود و با التزام اصولی، اعتقای و تاریخی به بهره گیری از این ظرفیت ها و توانمندی ها در جهان بر قراری صلح، آرامش، ثبات پیشرفت و رفاه ملت های منطقه و جهان آمادگی دارد تا بر اساس اصول و ارزش های الهی و انسانی از جمله به رسمیت شناختن حقوق ملت ها، احترام به حاکمیت کشورها، رعایت مردم سالاری و حق آزاد انتخاب برای ملت و نیز پرهیز از فشار و تهدید و بر اساس بنیان های محکم عدالت و قانون و از طریق گفتگو و مذاکره مسیر مناسب برای دستیابی به صلح پایدار و ثبات درون رای منطقه و جهان و نیز پیشرفت مستمر و رفاه فراگیر ملت های منطقه و جهان را فراهم آورد.
در این راستا جمهوری اسلامی ایران معتقد است در چارچوب رعایت اصول عدالت محوری، مردم سالاری و چندجانبه گرایی طیف گسترده ای از موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح منطقه ای و جهانی را می توان در بستر گفتگو و با هدف همکاری سازنده به محورهای رشد و تعالی ملت ها و برقراری صلح و ثبات در منطقه و جهان تبدیل کرد.
همانطور که در بسته پیشنهادی سال گذشته نیز تاکید شده جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که درس گرفتن از اشتباهات گذشته و عدم اصرار بر مسیرهای بی نتیجه و بن بست، شرط ضروری موفقیت در مذاکرات فرا رو بوده و از این رو التزام همه طرف های درگیر به اولا، تدوین چارچوب نوینی از تعاملات در سطح بین المللی که به دور از اشتباهات گذشته باشد و یقینا پر از حسن نیت همه طرف ها در قول و عمل، پایبندی به احترام متقابل عدالت و قانون می تواند مرحله جدیدی از مذاکرات برای تحقق همکاری های بلند مدت در جهت تحکیم صلح و امنیت پایدار در منطقه و جهان را در پی داشته باشد.
موضوعات سیاسی - امنیتی، اقتصادی و بین المللی از جمله محورهایی هستند که نگرانی های مشترکی را در منطقه و جهان برای دولت ها و ملت ها ایجاد کرده است. جمهوری اسلامی ایران اعتقاد راسخ دارد که بر اساس اصول و مبانی ذکر شده در بالا شرایط کنونی بین المللی نیز اقتضاء دارد تا همه دلسوزان به سرنوشت بشریت و طرف های ذی ربط با تبدیل نگرانی های مشترک به تعهدات دسته جمعی، زمینه موثر همکاری های موثر منطقه ای و بین المللی را فراهم آورند.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات همه جانبه فراگیر و سازنده با هدف دستیابی به چارچوب مشخص همکاری ها از طریق التزام همه طرف ها به تعهدات دسته جمعی اعلام داشته و آینده ای عاری از بی عدالتی و توام با رفاه و پیشرفت و به دور از استانداردهای دوگانه را برای تمامی کشورهای جهان و منطقه در پرتو این همکاری ها پیش بینی می کند.
در ادامه متن بسته پیشنهادی ایران آمده است : بر اساس اولویت های منطقه ای و بین المللی محورهای مذاکرات برای صلح و رفاه را می توان در سه محور سیاسی - امنیتی، بین المللی و اقتصادی لحاظ نمود.
1- محور سیاسی - امنیتی
1.1 - حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها
1.2 - تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند بر مبنای:
اول: احترام به حقوق ملت ها و منافع ملی کشورها
دوم: تحکیم حاکمیت ملی کشورها در چارچوب روش های مردم سالارانه
سوم: پرهیز از خشونت و نظامی گری
چهارم: مقابله ریشه ای با تروریسم
نقاطی در جهان به ویژه خاورمیانه، بالکان ، بخش هایی از آفریقا و آمریکای جنوبی و شرق آسیا از جمله مناطقی هستند که در اولویت باید مورد توجه قرار گیرند. تعامل مشترک برای کمک به ملت فلسطین برای تدوین طرحی جامع، مردم سالارانه و عادلانه برای دستیابی ملت فلسطین به حقوق اساسی خود می تواند نمونه ای از این همکاری ها باشد.
1.3 - مبارزه با تهدیدهای امنیتی مشترک از طیق مقابله اساسی، همه جانبه و موثر با عوامل ایجاد کننده و تقویت کننده تهدیدهای امنیتی از جمله تروریست، مواد مخدر، مهاجرت های غیر قانونی، حمایت های سازمان یافته و دزدی دریایی
2. مسائل بین الملل
2.1 - اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت و ارتقای کارکرد آنها بر مبنای مردم سالاری و عدالت
2.2 - ارتقای وزن و جایگاه موضوعات زیست محیطی در مسائل بین المللی و مشارکت عمومی در مدیریت مسائل زیست محیطی
2.3 - تعریف و تدوین عادلانه حقوق فضا و سهیم شدن همه دارندگان فناوری فضا در مدیریت و بهره برداری عادلانه از آن
2.4 - تعریف و تدوین حقوق مربوط به تبادل فناوری های نو و پیشرفته
2.5 - توسعه نظارت قانونمند و عادلانه آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایجاد سازوکار لازم برای بهره برداری همگانی از انرژی پاک هسته ای در زمینه کشاورزی، صنعت، پزشکی و تولید نیرو
2.6 - جهان شمولی معاهده NPT و سازماندهی عزم جهانی و اعمال برنامه واقعی و اساسی برای خلع سلاح کامل و جلوگیری قاطع از هر گونه توسعه و اشاعه تسلیحات هسته ای، شیمیایی و میکروبی
2.7 - ارتقاء ملاحظات اخلاقی و انسانی و حاکمیت کامل آنها در سازوکارها، مناسبات و رویه های بین المللی
3. محور اقتصادی
3.1 - انرژی و امنیت آن در عرصه های تولید، عرضه و انتقال و مصرف
3.2 - تجارت و سرمایه گذاری
3.3 - ظرفیت سازی برای ارتقاء رفاه عمومی، فقر زدایی از جهان و کاهش فاصله طبقاتی و فاصله شمال جنوب
3.4 - ریشه یابی عوامل بحران اقتصادی و مالی جهانی و جلوگیری از وقوع جنبه های دیگر بحران در عرصه اقتصادی جهان و طراحی سازوکاری جدید وعادلانه
3.5 - مبارزه با اقتصاد زیر زمینی، مفاسد اقتصادی، جرایم مالی و جنایات سازمان یافته علیه امنیت اقتصادی.
کیهان با این انتقاد های بی پایه نان می خورد و کاسبی میکند و اصلا به فکر منافع ملی نیست .شما اینقدر به این ادعا ها بها ندهید آقای شریعتمداری دقیقا دنبال همین مسئله است و شما به نحوی به ایشان کمک میکنید.
نظرات دوستان را خواندم به نظرم خيلي تعجب نكنيد نمرات منفي به شريعت مداري مي ديد اين نشان مي دهد گوش و چشم خود را بسته ايد حداقل احتمال درست بودن فرضيه ايشان را در نظر بگيريد يا اينكه ممكن است يك عده دشمن داخلي مخالف نظام بدشان نمياد روز را براي مردم و بازديد كنندگان تار نشان بدهند اين مملكت صاحب دارد و مردان غيرتمندي مثل شريعت مداري كه جلو جوجه فكلاي غرب دوست مي ايستند انشاءالله هر آنچه خير است نصيب مردم شود ما كه زورمان نميرسد فقط مي توانيم حمايت كنيم يا موضع بگيريم ...
یکی بیدارش کنه این آقا را
مردم کی به امثال شماها (رسایی قدوسی شریتمداری و...)گفته اند که از طرف ما حرف بزنیییییییییی
اصن کلا ماس ماس :)))))))))
" خاموشی " است .
لطفا جهت حفظ حرمت خود سکوت اختیار کنید.
جناب آقاي شريعتمداري، مومن هرآ»چه براي خود مي پسندد براي ديگران هم مي پسند، دوست عزيزي كه گوئي خزانه المثال فارسي نزد شماست. چرا معياري را كه در گذشته نه چندان دور ورد زبان مبارك بود و محك شما براي شناخت دوست و دشمن بود را امروز از ياد برده ايد. حال ديگران فقط چندبار آن هم به صورتي خيلي لطيف از محك قبلي شما استفاده كرده اند. كمي صبرۀ كمي تحمل، لحظاتي خود را به جاي كساني قرار دهيد كه از سوي شما قضاوت شده اند. شايد كه در قضاوت هاي آتي بيشتر جانب انصاف نگه داشته شود.
هدف و وظیفه حکومت در هر کشوری فراهم نمودن زندگی بهتر مردم آن کشور است ، امروزه در جهان کشورهای زیادی وجود دارند که بدون فعالیت هسته ای موفق به ایجاد زندگی خوب و سعادتمند برای مردمشان شده اند ، سوییس ، سوِئد ، فنلاند ، دانمارک ، نروژ ، مالزی ، سنگاپور ، ترکیه نمونه هایی از این کشورها هستند.
فعالیت هسته ای یک وسیله است نه هدف ، وابسته شدن به یک وسیله و فراموش نمودن هدف خطاست.
فقر و بیکاری و فشار اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی و اضطراب و افسردگی جامعه چیزی نیست که نادیده گرفته شود.
بعد از سالها آنچه که ما امروز داریم یک نیروگاه هسته ای روسی با تکنولوژِی قدیمی و خارج از رده است و تعدادی سانتریفیوژ که بدون هیچ بهره ای فقط میچرخند آن هم به قیمت گزافی که مردم هزینه آن را پرداخت میکنند و نه هیچ کس دیگری.
من نمی دونم مگه اینا صبحانه نون و اورانیوم می خورند که برای سانتریفیوژ اینقدر خودشون رو به در و دیوار می زنند ؟!
کشورهائی مانند سوئد،سوئیس، هلند، دانمارک و شاید تقریبا همه کشورهای دیگر اروپائی توان هسته ای دارند. برزیل، آرژانتین، استرالیل، زلاند نو به هم چنین. آفریقای جنوبی بمب ساخت ولی کنار کشید.
ایران هم کار عاقلانه ای کرده است و متعهد شده بمب نسازد.
وقتی میفرمودند :رییس جمهور آمریکا مانند نیکسون و چین با اجازه هسته ای به ایران خواهد آمد .
اینا به چه درد این مملکت میخوره با این خیل عظیم بیکار و معتاد و اقتصاد ورشکسته و کارخونه های تعطیل شده و نیمه تعطیل؟!
ما نخوایم شما برامون دلسوزی کنید کیو باید ببینیم آقای شریعتمداری......
به خاطر اکثریت مردم ایران
اینطور که معلومه از نظر جناب شریعتمداری، معیشت مردم هم دیگه یعنی کشک!!!!!!
این آقا بخودش زحمت بده یه راهکار منطقی و عملی ارائه کنه که زندگی مردم هم مثل اون 8 سال فلج نباشه.
اگر به حرف زدن باشه که منم بلدم تزهای آنچنانی و تئوری بدم!
مگه نه اینکه هنوز هیچ سندی امضاء نشده؟
شما بوديد چه مي كرديد؟ آيا از نظر شما معني مذاكره اين است كه هرجه يك طرف گفت طرف ديگر بايد بپذيرد؟ شما واقعا معني مذاكره را نمي دانيد؟!!!
اولا ایا درمغازه میوه فروشی بدون دادن پول یا کالای دیگربه شما میوه میدهند.ایشان میگویدما هیچ امتیازی نبایدبدهیم وهمه امتیازهای نقد رابگیریم.کجای این حرف منطقی به نظرمیرسد.
ثانیا:شرایط روز ما ایجاب میکند که به خاطرحفظ نظام با اعتمادبه تیم مذاکره کننده که خودشامل چندین نفرسیاستمدار ورزیده ومشاور خبره مانندجناب دکترظریف ودکترممتاز میباشند،نتایج بدست امده که شامل بقای تولید سوخت هسته ای ،لغو تحریمهای ظالمانه وازهمه مهمتر اعتماد مجدد جامعه بین المللی به جمهوری اسلامی دست اوردهای بزرگی است.
ثالثا :طرف مقابل درهر مذاکره ،مناقشه،عهدنامه و....مطمنا در فکر منافع خویش است وانقدرهم نادان وابله نیست که همه امتیازها راداده ودر عوض با دست خالی به کشورخود بازگردد.کما اینکه طرف های مقابل 6 کشور بزرگ دنیا از نظر سیاسی هستند.
رابعا:گاهی برای نگهداری شیی یا چیزی گرانبها بایدهزینه داد،در صدراسلام نیزپیامبراکرم(ص)صلح نامه حدیبیه راپذیرفتند،زیرابایدبرای حفظ اسلام بها ی ان را پرداخت میکردند.مطمن باشیداگر همین اقایان درصدر اسلام میبودندکه امروز مخالف تفاهم نامه لوزانند،به خاطرمفادصلح نامه حدیبیه به پیامبرحمله مینمودند.
خامسا:با توجه به اشراف رهبرمعظم انقلاب واگاهی ایشان از کلمه به کلمه تفاهم لوزان ،عده ای برای پوشش ضعف های گذشته خود ونشان دادن دلسوزی دروغین ،خود رالوس میکنند،وخودرابالاتر از اشراف رهبرعزیزمان به مسئله میدانند.مطئمن باشیدکه اینگونه لجاجت نشان دادن فقط و فقط به خاطربعضی ضعف ها یا حفظ سمت هاست.زیرا اگر کسی از سردلسوزی بخواهد انتقادکند،یکبارحرفش رامحترمانه ابراز میداردوهرلحظه به مخالفت خوددر بوق وکرنا نمیدمد.موفق باشید
فک کنم خیلی ها مثل من اشتباهی منفی دادن
خداییش خودت فهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز باید باج داده و به آن افتخار کنیم!.به فرزندانمان بگوییم:از حقوق و ملک خودمان گذشتیم تا کدخدا به ما اجازه ی نفس کشیدن و زندگی بدهد!؟آیا برای زندگی و برخورداری از مواهب آن باید زیر بار دیکته ی دشمن برویم؟پول خود ما را بلوکه کرده و میگوید باید توانایی پیشرفته و استراتژیکتان را هم بدهید تا آن را پس بدهیم! و ما آنقدر باهوشیم که برای اینکار جشن هم میگیریم!!
ولی از حالا تا ۱۸ ماه آینده که این اقدامات انجام شود، در ایران دو انتخابات مهم در جریان خواهد بود، و صدای همه از اداره اقتصادی کشور توسط دولت امید، در آمده و با این وضعیت، امید چندانی به پیروزی آنها نیست، پس لازم است در این ۱۸ ماه دولت امید بتواند کمی پولهای ذخیره شده نفتی ایران را به داخل انتقال دهد و مردم را شاد کند،این احتمالا همان قسمتی از امتیازات طرف ایرانی است که دو طرف برای اعلام آن دست به عصا راه میروند,وقتی به موارد این توافق دقیق میشویم، هیچ عقل سلیمی نمیتواند بپذیرد که نتیجه دیدارهای ۸ ساعته آقای ظریف با کری، لیست بلند بالایی از امتیازات آمریکاییها باشد و دولت ایران هیچ امتیازی همسنگی نگرفته باشد،یا هیچ بحثی از سوی آمریکاییها در مورد صنایع موشکی ایران که جزئی از قطعنامهها است صورت گرفته نشده باشد. فقط چیزی که اتفاق افتاده، طرف ایرانی، نمیخواد این مسائل و فکت شیت خود را منتشر کند، چون به درگیریهای انتخاباتی ارتباط دارد!نگرانی اصلی و رقابت سیاستمداران دلواپس و معتدل هم دقیقا از همین بیخبریها است!
پس به احتمال زیاد، در زمان آماده سازی (باز کردن پیچ و مهره ها) از سوی ایران، مقرری ماهانه ایران از ۷۰۰ میلیون دلار کنونی، به دو برابر یا بیشتر، آنقدر که بتوان رای را جمع کرد افزایش خواهد یافت و البته سیل واردات مواد مصرفی طبقه شهری و مصرف کننده افزایش خواهد یافت و البته یارانهها نیز بیشتر، ضمن اینکه در همان زمان ، ذخیره ارزی ایران به دلیل در گیری در عراق، سوریه ، یمن و البته کاهش قیمت نفت بیش از پیش کاهش خواهد یافت، و در نتیجه، بیشتر و بیشتر ایران نیاز به راستی آزما یی در همه زمینهها دارد، و به تور کلی باید در همه سیاستهای خود، از جمله آرمانها و شعارها کوتاه بیاید و مهمترین معیار هم نتیجه همین انتخابات پیش رو خواهد بود. و این داستان ادامه خواهد داشت تا ایران یک عضو مورد اعتماد جامعه جهانی از جنس ترکیه ، مالزی و چین تبدیل شود.
اینجاست که برخی برای دروغ دانستن هلکست یا حمله به سفارت انگلیس یا مقصر دانستن آمریکا برای کشتار مردم خود وشعارها و رجز ها... باید بهای لازم را به پردازند، بالاخره دنیا ایران نیست که بشود با لبخند و آجر و سکوت، خود را از باز خواست معاف نمود و همچنان برای دیگران شاخ و شونه کشید. عین این داستان در ماجرای قطعنامه ۵۹۸ اتفاق افتد و همان جریانی که مسول اشغال سفارت آمریکا در تهران بودند و چون همه پستها و مقامها را داشتند و با توجه به منافع حزبی، ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را به کشور تحمیل کردند، بهای آن اشغال و تندرویها و همه خواهیها را پرداختند و آنها که تاریخ انقلاب را میدانند، میدانند که همین حالا هم دارند با به حاشیه رفتن کامل میپردازند.پس بعضیها با پنبه پرّ!
به صورت خلاصه، جریانی که با نفت ۱۴۰ دلاری همه چیز را در داخل و خارج برای خود میخواست ، حالا باید، بهای آن را بدهد.بنابر تغییرات بزرگ در راه است, در دنیای ما آخرت را به بها میدهند ولی در دنیای آنها ، دنیا را هم بهائی و حسابی و باز خواستی است.این چیزی است که حتی پوتین هم نتوانست متوجه آن شود، ولی حالا دارند ذره ذره، او را متوجه میکنند.
شما فکر می کنید تیم مذاکره کننده عده ای وطن فروش بودند که سرخود به مذاکرات رفتند؟؟
آیا شما اطلاع ندارید که تمام خطوط قرمز توسط رهبری تعیین شده و تمام تصمیمات با ایشان چک می شود؟؟شما به چیز اعتراض دارید اصولا؟