صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۲۸۱۷۶
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۱ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۴
ویژه نامه نوروزی روزنامه اعتماد نوشت:
 
گفتم آقای میرابی؟ سری به علامت تایید تکان داد. به محض اینکه خودم را معرفی کردم از کوره دررفت و عصبانی شد. اما گپی کوتاه شکل گرفت:
 
آقای میرابی می شه کمی گپ بزنیم؟
آقا دست از سر ما بردارید. انگار تا سر من بالای دار نرود، نمی خواهید ول کنید. واقعا هیچ خبری جذابتر از من در این مملکت نیست که شما خبرنگاران بیفتید دنبالش؟
 
اما ما دوست نداریم سر شما بالای دار برود!
اگر دوس ندارید چرا دست از سر من برنمی دارید؟ تا کی می خواهید به این بازی ادامه بدهید؟ این بازی شما تنها باعث آسیب زدن به یکی دیگر می شود.
 
موضوع بازی نیست، فقط می خواستم چند تا سئوال از شما بپرسم
من به سئوالان شما جواب نمی دهم. خواهشا برو دنبال کارت و بگذار من هم زندگی ام را داشته باشم. خدا رو خوش نمی آید که با زندگی مردم اینطور بازی کنید.
 
آقای میرابی، تقصیر خبرنگاران در مشکلاتی که گریبان شما را گرفت چیست؟
شما دایما آمدید و نوشتید جمشید بسم الله فلان است و فلان است. که چی شود؟ آنقدر این کار را ادامه داید که دیگر کسی حاضر نیست با من کار کند. تو همین مغازه تا چند سال پیش چهار تا شریک داشتم اما زندگی ای برای من ساختید که امروز هیچ کس پا به مغازه من نمی گذارد. از این بدتر دیگر چه چیزی باید اتفاق می افتاد؟
 
این اتفاقاتی که برای شما افتاده چه ربطی به خبرنگاران دارد؟
آقای رحیمی الکی اسم من را مطرح کرد. برای اینکه روی مشکلات خودش سرپوش بگذارد مرا به خاک سیاه نشاند. شما نیز بر این آتش دمیدید و باعث شدید زندگی من تحت تاثیر این حرف و حدیثها قرار بگیرد.
 
شما چه رابطه ای با آقای رحیمی داشتید؟
مثل اینکه مرغ شما یک پا دارد؟
 
قصد ایجاد مشکل نداریم!
شما به ما شر نرسانید خیر پیشکش.
 
چه چیز در شما بود که باعث شد این اتفاق برایتان رخ دهد؟
من یک آدم عادی هستم مانند همه آدمهای دیگر و هیچ چیز خارق العاده ای ندارم. همانطور که می بینی نه یک آدم غول پیکر هستم و نه چیزی بیش از انسان های دیگر دارم. به خاطر همین اصلا اتفاق عجیبی در این میان رخ نداده جز اینکه برخی دوست داشتند من را به عنوان مسبب مشکلات معرفی کنند و از این طریق از مسئولیت های خود شانه خالی کنند.
 
چرا نمی توانید و نباید مصاحبه کنید؟
می دانی وقتی یک نفر کاسب را ببرند زندان اوین یعنی چی؟ می دانی سلول انفرادی چیست؟ می دانی ممکن است بابت همین مسایل که برای شما فقط یک سوژه است ممکن است یک نفر اعدام شود؟
ارسال نظرات
بهروز
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
اگز واقعا بیگناه هست چرا اعاده حیثیت نمیکند؟
ناشناس
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
نگراني حق داري تاريخ مصرفت برا اين جماعت تموم شده بود !
در دوران سياه بگم بگم و هتک حرمت صغير و کبير هر کس تاريخ مصرفي داشت و برو خداروشکر کن که بيشتر از اين بتو نبستن !
داریوش
۰۸:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
راستی آنکه داستان جمشید بسم الله راه انداخت حالا کجاست !!
علیرضا
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
خودشیرینی آمدنیامد داره روزای خوشت بود حالا مهره سوخته شدی
ناشناس
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
خوب راست میگه بنده خدا! یک عده یی را بی دلیل به خاک سیاه نشاندند، یک عده یی را هم بی دلیل، بر عرش اعلی! خودشان هم فعلا حسب مسموعات، "گاهی" در زندانند!
امیدی
۲۲:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۹
بسم الله شما که گفته بودی به لطف رحیمی از جمشید مشایخی معروفتر شدی
ناشناس
۲۱:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۹
حالا اون که آدم جالبی نیست و جمشید جان دل بندم خودتو به موش مردگی نزن!!!
ناشناس
۲۰:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۹
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
ناشناس
۲۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۹
متاسفم.
ناشناس
۱۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۹
خب راست می گه بنده خدا شما خبرنگارها چقدر سمج هستید.