صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۲۷۸۴۴
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۸ - ۰۶ فروردين ۱۳۹۴

«یک ملت؛ یک همه پرسی روزانه است.» (ارنست رنان)


فرارو- قاسم توکلی؛ «اسدالله عسکراولادی» در گفتگوی اخیرش با وب سایت «نامه نیوز» برای فرزندان افراد ثروتمند چند پیام نوروزی دارد: «به ماشین 100 میلیونی رضایت دهید... ماشین 2 میلیارد تومانی اسراف است. اینگونه تجمل گرایی نفرین به همراه دارد و نباید نفرین طبقه متوسط جامعه را فراموش کرد.»! او اما پیامی برای طبقه فرودست و حاشیه نشین جامعه ندارد، عسکراولادی هیچ پیام نوروزی برای دختر خردسال «یونس عساکره» ندارد، دختری که اکنون یتیم است و در چشمان بهت زده اش، در حالی که به دوربین خبرنگاران خیره مانده، حتی اثری از نفرین هم دیده نمی شود!

عسکراولادی پیامی برای مرد خرمشهری که تمام دارایی اش یک گاری چند ده هزار تومانی و چند کیلو میوه بود ندارد، دارایی ناچیزی که توسط ماموران شهرداری ضبط شد. یونس از تجمل گرایی چیزی نمی دانست و وقتی از بازپس گیری اموال مصادره شده اش ناامید شد در مقابل شهرداری خرمشهر خودسوزی کرد و چند روز بعد در بیمارستان درگذشت.
 
یونس عساکره و اسدالله عسکراولادی هر دو شناسنامه ایرانی دارند، اما جهان هایشان هیچ نسبتی با یکدیگر ندارد، تو گویی هر یک ساکن سیاره ای بیگانه و متفاوت با دیگری است. آنقدر متفاوت که هیچ کدام قادر به درک و حتی تصور «سبک زندگی» یکدیگر نیستند. یونس ها هرگز درک نمی کنند چگونه داشتن ماشین 100 میلیون تومانی برای عده ای می تواند «قناعت» محسوب شود و متقابلاً اسدالله ها هم هرگز نمی توانند درک کنند یک گاری دستی زهوار در رفته و چند کیلو میوه می تواند تمام مایملک یک انسان از این دنیا باشد، مایملکی که مصادره اش به معنای مصادره حق حیات اوست. آیا می توانیم  یونس ها و اسدالله ها را یک «ملت» بنامیم؟ فرزندان یونس ها و اسدالله ها چه چیزی برای گفتن به یکدیگر دارند؟ آنها چگونه می توانند هویت و حس مشترکی داشته باشند؟ آیا آنها می توانند جزئی از یک «ما»ی جمعی باشند؟
 
اساساً آیا «ملت بودن» صرفاً یک مفهوم سیاسی است؟ آیا به صرف داشتن شناسنامه، کارت ملی و گذرنامه ایرانی ما می توانیم «احساس» تعلق به یک ملت را در قلب خود داشته باشیم؟ اگر تعلق به یک ملت، حسی ارادی و ناشی از رضایت توأم با غرور نسبت به یک «ما»ی جمعی باشد، آیا یونس ها هم به همان اندازه اسدالله ها احساس رضایت و غرور از «ما» بودنشان دارند؟ سهم طبقات فرودست جامعه، میلیونها جوان بی کار، میلیونها فارغ التحصیل دانشگاهی با شغل های پَست، صدها هزار مهاجر به فراسوی مرزها و... از ملتی که نام آن را یدک می کشند چه بوده است؟ آیا توزیع منابع، امکانات و فرصتها توسط سیستم سیاسی و اقتصادی کشور با رویکردی ملی و جامع صورت گرفته است؟ آیا تا به حال اندیشیده ایم که «نابرابری و تبعیض اقتصادی» چه تاثیر مخربی بر تمامیت یک ملت دارد؟ آیا تا به حال اندیشیده ایم که فلاکت اقتصادی فزاینده ای که گریبان جامعه را گرفته است با مفهوم «ایرانی بودن»، با مفهوم «مومن بودن»، با مفهوم «اخلاقی زیستن»، با مفهوم «عزت نفس»، با مفهوم «انسان بودن» چه می کند؟
 
دولتمردان و تصمیم گیرندگان سیاسی و اقتصادی اگر نمی دانند، بدانند که مفهوم «ملت» بیش از آنکه امری پیشینی (یعنی طبیعی و از قبل موجود) باشد امری پسینی (یعنی ساخته شده و تصنعی) است. سیّالیت مفهوم ملت، بدان معناست که این مفهوم همیشه در حال صیرورت و شدن است و این مسئله رسالت دولتمردان را بسیار سنگین می کند. ملت ساختمانی است که خشت هایش، تک تک افراد جامعه و معمارش دولت است. ملت سازه ایست که در فرایند زمان، با مدیریت صحیح و خشت به خشت ساخته می شود، سازه ای که ساختنش بسیار دشوار و ویران کردنش بسیار ساده است.
 
امروزه «مهندسی اقتصادی» حتی بیش از «مهندسی اجتماعی» محرک ملت سازی است. دقیقاً از همین روست که بخش اعظم مفهوم ملت «پسینی» است تا اینکه «پیشینی» باشد. شکل گیری یک «ما»ی جمعی محصول سالها رنج و مرارت و کار سخت از سوی تمام نهادها و ارگانهایی است که با نام دولت می شناسیم. از این روست که «رونق اقتصادی» بخش لاینفک تکامل ملی در درون مرزهای سرزمینی موسوم به کشور است. رأی اسکاتلندی ها به ماندن در مجموعه ای به نام «ملت بریتانیا» بیش از آنکه ناشی از اشتیاق سیاسی آنها به لندن باشد، ناشی از علاقه آنها به حفظ منافع مادی و اقتصادی شان است. از این روست که ملت بودن «یک همه پرسی روزانه است»!
 
اکنون سئوال این است: آیا دولتمردان ما، سیاستمدارانمان و مدیران بخش اقتصادی کشور از این «همه پرسی روزانه» سربلند بیرون می آیند؟ اکنون در آغاز سال جدید، ما اصحاب رسانه های ارتباط جمعی به عنوان گلوی جامعه، به عنوان وجدان بیدار جامعه، به عنوان صدای افکار عمومی باید با صراحت از دولت فعلی، و دولتهای گذشته، از مجلس فعلی و مجلس های گذشته و از تمام نهادهای متولی اداره جامعه بپرسیم که طی چند دهه گذشته چه اقداماتی در جهت، ملت سازی انجام داده اند؟ اکنون که در قرن بیست و یک بار سیاسی مفهوم ملت کمرنگ گشته و بار اقتصادی آن بیش از پیش برجسته گردیده چه پاسخی برای نابرابری های اقتصادی و اجتماعی دارند؟ چه پاسخی برای خیل بیکاران لیسانس و فوق لیسانس و دکتری دارند؟ چرا جوانان ما از دستفروش (یونس عساکره) تا دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهران (حسین خجسته نیا) باید بدلیل مشکلات اقتصادی خودکشی کنند؟ از منابع و ثروتهای بیکران سرزمین ایران چه چیزی سهم یونس ها و حسین ها شده است؟
ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
احسنت به نویسنده
محمد
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
و سعدی چه زیبا گفت:
بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش زیک گوهرند//
چو عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار//
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی//
رضا
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
دلواپس ها کجایید کجایید
دلواپسی اینجاست بیایید بیایید...
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
دلواپسا اینجاها پیداشون نیست رضاجون
دادار
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
انگاری خواب میبینم این واقعیتهای تلخ و دردناک که دل هر انسانی رو بدرد میاره تو یه سایت ایرانی نوشته شده ممنون فرارو راستی منم از تحریم بیرون بیار ممنون مگه سانسور واقعیت خوبه که نوشته های منو سانسور میکنی ؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
دولتمردی که درآمد میلیاردی داره ، بدون مشورت و زندگی بین مردم نمیتونه واسشون تصمیم گیری صحیحی بکنه!
وقتی یک دولتمرد میخواد با مترو یا بی آر تی بره سر کار ، کل مسیر رو قرق نکنید تا زحمت مردم برای رسیدن به محل کار رو دقیقا متوجه بشه!
علی
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
ملت یعنی تعدادی محدود از افراد جامعه با امکانات وسیع و رانتی هستند وکاری ندارند که بقیه چه باشند و نباشند
ناشناس
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
فقر جامعه مدنی باعث اختلاف طبقاتی...
مریم
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
داشتن ماشن 100 میلیونی برای من هیات علمی با 15 سال سابقه کار وقتی که هنوز خانه هم ندارم و یک سوم حقوقم را برای کمک به خانواده طبقه متوسط رو به پایینم خرج می کنم و با اتوبوس و تاکسی جابجا می شوم، هنوز یک رویاست. ما ملت نیستیم فقط عنوان آن را یدک می کشیم و هنوز هم به سابقه تاریخی چندهزارساله خودمان می نازیم.داشته های امروزمان هیچ است.
جعفرى
۰۸:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
بالاخره نمرديم و يك مقاله حقيقى و خوش متن و خوش بيان در اين انبوه سايتهاى قارچى كه همه تملق گو و غيرواقع بين هستند رو ديديم و خوانديم ، دست مريزاد به نويسنده
ناشناس
۲۰:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
از این بزرگوار-قاسم توکلی- و دیگر نویسندگان که با نوشتن حقایق افکار عمومی رو اگاه میکنن و چه بسا دشمنی ارباب ثروت و قدرت را بجان میخرند واقعا متشکرم. چشم بیدار و گوش شنوای مایی.
ناشناس
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
اختلاف طبقاتى وجود داشته و خواهد داشت مهم آن است كه حكومت حداقل معيشت لازم را براي طبقات فرودست فرآهم نمايد. البته لازمه اين امر جلوگيري از غارت أموال توسط چپاولگران ميباشد، آنچه كه متاسفانه به كرات در چند سال گذشته اتفاق افتاده است.
سمنانی
۱۹:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++فقط همینو میتونم بگم.دست و پنجت درد نکنه آقای نویسنده
محمد
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
کاش بجای نقد این و آن و خاک بر سر ریختن خودمان ، کمکی برای خانواده و همچنین این دختر معصوم باشیم. اگر شخص امینی اهل خرمشهر می تونه آدرس درست این خانواده رو بگه تا ما ها بتونیم دست این خانواده رو بگیریم ، حتی با مقادیر ناچیز نقدی.
یا علی
محمد
۱۸:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
کاش بجای نقد این و آن و خاک بر سر ریختن خودمان ، کمکی برای خانواده و همچنین این دختر معصوم باشیم. اگر شخص امینی اهل خرمشهر می تونه آدرس درست این خانواده رو بگه تا ما ها بتونیم دست این خانواده رو بگیریم ، حتی با مقادیر ناچیز نقدی.
یا علی
فریب تاریخی
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
قصه ی نـــا گفته بسیار است باز / دردهـــا خـروار خــروار است بـــاز
دستهارا باز در شبـــهای ســـرد / هــــــا کنید ای کودکان دوره گـرد
مژدگــانی ای خیابان خوابــــــــها / می رسد ته مانده ی بشقابــــها
ناشناس
۱۷:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
در دنیا دو ملت بیشتر نداریم ؛
ملت فقرا؛
ملت اغنیا؛
ناشناس
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
به نام خدا

من یکی از فارغ التحصیلان دانشگاهی با شغل بسیار
ناشناس
۱۷:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
من کارمندم

دوتا بچه دارم

حاضرم این دختر را به فرزندی قبول کنم

به اندازه سرسوزنی بین آنها فرق نخواهم گذاشت
ناشناس
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
مثل همیشه پاک کردن صورت مسله
امیر
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
از شما سپاسگزارم
ناشناس
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
خیلی مطن زیبا بود واقعا مرسی

آفرین به نویسنده
محمدرضا
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
ما قاسم زیاد داریم یکی خوب می نویسد ویکی خوب می جنگد انها درد مشترک دارند یاد کتاب اقتصاد اسلامی استادمطهری بخیر
ناشناس
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
ساکت باش
ما داریم رکورد می زنیم
اهههههههههههمممممم
ناشناس
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
عالى بود فرارو.اگرچه هيچ چيز تغيير نخواهد كرد.ومتاسفم براى خودم
ناشناس
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
چند سال قبل همین آقای عسگراولادی عکسی با ماشین بنز انداخته بود و افتخار میکرد و گفته بود از نوجوانی در بازار کار میکرده است .اخیرا نیز آقای وزیر بهداشت اعلام کرده که چرا باید پولدار شدن خود را پنهان کنم؟!!!!!
قاسم
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
سلام
نمیدونم چه شده ما رو?ینی واسه یونس و واقعه ای که پیش اومد باید ساکت بشینیم،حساسیت و غیرت اجتماعی ما کجا رفته?از افغانستان هم کمتر شدیم...برا به اتش کشیده شدن اون خانم ببینید مردم چه کردند?
ای خدا،،،،
فرارو تو که چاپ نمیکنی
وطن دوست
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
متاسفانه انسان موجود فراموش کاریه و تا به موقعیت و قدرت بالاتری برسه، فراموش می کنه که کجا بوده. این داستان اکثر انسانهاست.
ولی داستان اونهایی که از اول تو رفاه و امکانات بزرگ شدن، بسیار متفاوته و بعید میدونم که طبقات فقیر رو درک کنن!
ناشناس
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
عالی بود..عالی
هر جمله این مقاله رو باید طلا گرفت
ناشناس
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
چند تا حرف داشتم. به اندازه تمام حرف های سانسور شده و حرفایی که بعدا سانسور می شوند!
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
همین "اسدالله" ها خود را ممیز شهروندی دیگران هم می‌دانند و جامعه را به "خودی" و "غیرخودی" تقسیم می‌کنند
ناشناس
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
درود بر روزنامه نگاران با وجدان، کاش این حرفها به گوش مسئولین سیاست زده می رفت. آخه ایران با این همه امکانات باید تا چه زمانی به عقب گرد اقتصادی ادامه دهد، تا ما این همه شکاف طبقاتی رو شاهد باشیم؟
علی
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
چرا الکی شلوغش می کنید خب واضحه اقای عسگر اولادی از طبقه بالا دست اجتماع هست و فقط از دغدغه های همرده های خودش اطلاع داره دونستن این مطلب ای کیوی بالایی نمیخواد هر کسی جای اون بود همینطور بود
ناشناس
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
اصلا فهمیدی هدف این مقاله چی بود مجید جان!!!
هدف ، شکاف طبقاتی بسیار زیاد در جامعه ایران بود.
babak
۰۱:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
ممنون فرارو ...
ناشناس
۰۱:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
حقیقته اما ثروتمندبودن فردی مثل آقای عسگراولادی الزاما درتضادبااعتقادات شخصی ایشان نیست ودلیلی برظالم بودن همه اغنیا
ناشناس
۲۱:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
اما ثروتمند شدن در ایران ، دلیلی است بر استفاده از رانت.
ناشناس
۰۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
چه عجب حرف حساب خواندیم اینجا
ناشناس
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
واقعا متاسفیم از این همه اختلاف طبقاتی............تا امام زمان ظهور نکند وضع همینه......
ناشناس
۲۳:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
afarin b newisande
ناشناس
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
فوق العاده بود....
مثلن دانشجوی دکتری
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد/ تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس/ به هیچ دور دگر نیست حاجت ای حافظ/ دعای نیم شب و درس صبحگاهت بس...
ناشناس
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
عالی بود
ناشناس
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
بدون برقراری عدالت اقتصادی مفهوم ملت عینی نمی شود.عدالت اقتصادی هم یعنی مبارزه با دلالی قاچاق فساد اقتصادی و دزدی
یک هموطن مشهدی
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
متن متین و دردناکی بود. دیدن تصویر دختر یونس تا مغز استخوانم را سوزاند و قلب و روحم را آتش زد. بیائید برای آینده این فرشته معصوم یک خاکی به سرمان خودمان بریزیم.
ناشناس
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
چرا کینه و نفرت در سینه جمع می شود ویک روز آتش فشان خواهد شد وخشک وتر را با هم خواهد سوزاند.
ناشناس
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
چرا ماشین ممنوع کردین که بشه 2 میلیارد.
ناشناس
۲۰:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
سخن مولا علی ندیدم کاخی مگر کوخی در کنارش باشد،
صفری
۲۰:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
درود بر شما قاسم توکلی
ناشناس
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
کاملا درست و خیلی خوب نوشتید
ناشناس
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
هه هه هه دیر یادت افتاده دادا
ناشناخته
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
خوب آخرش؟به نظر شما اسدالله و اسدالله ها اونقدر بیکارند که فرارو بخونند ؟
رضا
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
ای کاش مسولان این مقاله زیبا را بخوانند۰این شکاف روز به روز بیشتر میشود۰
ناشناس
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
من یک کارمند ساکن پایتخت هستم و یک زندگی معمولی مانند خیلی از هموطنانم دارم و هرنوع مالیاتی که فکرش را بکنید از من دریافت می شود و من هم پرداخت می کنم.
به امید آنکه هموطنم سر گرسنه بر بالین نگذارد. ولی نمیدانم چرا با خواندن این مطلب احساس خجالت کردم، فرق دختر یونس با دختر من چیست؟ چرا نباید تمام فرزندان این آب و خاک از یک زندگی معمولی برخوردار باشند.
ناشناس
۰۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
تا وقتیکه حسابهاب بانکی حریم خصوصی باشه و مالیات هم مختص به کارمندها اوضاع همینه. تو این مملکت فساد حرف اول رو میزنه، رشوه بیداد میکنه. خانه از پایبست ویرانه