فرارو- یک جامعهشناس پزشکی میگوید: «...نباید پزشکان را مقصر دانست، بلکه
باید آنها را مسوول عوض نکردن چنین وضعیت غیرانسانی دانست، چراکه آنان خود
قربانی کالاییشدن هر چه بیشتر زندگی روزمره هستند؛ پزشکانی که نه فقط به کالایی
شدن درمان و سلامت جامعه تن دادهاند (که در اینجا قربانیاند) بلکه خود با
تبلیغات تهاجمی، بدل شدن به ویزیتور و مبلغ کالاهای زیبایی و داروهای
انرژی زا و جوان کننده و ضد اعتیاد و... به این دور باطل دامن میزنند...»
پزشکی از گذشته تا حالمزدک دانشور -عضو گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی ایران- در ابتدا با شرحی تاریخی از پزشکی در ایران در گفتگو با فرارو گفت: پزشکی مدرن در ایران با پایان عصر قاجار و آغاز تجدد آمرانه رضاشاهی به عنوان یکی از وجوه دولت مدرن آغاز شد. در این پروژه – پروسه تاریخی قرار بود بدن انسان از نهادهای ماقبل مدرن تحویل گرفته شود و به نهادهای مدرن تحویل شود. سازمان ثبت اسناد عقد و ازدواج و طلاق و سایر مسایلی را که به واسطه نهادهای ماقبل دولت مدرن حل میشد، به زیر نگین خود درآورد. از آن سو آموزش اجباری ابتدایی برای آحاد ملت اجرا شد و دیگر نهادهای سنتی آموزش یا به عقب رانده شدند و یا تحت فشار شدید قرار گرفتند و مثالهایی از این دست...
وی در ادامه گفت: پزشکی مدرن نیز با تاسیس دانشگاه تهران (و البته پیش از آن در دارلفنون) به صورت رسمی وجهه دولت مدرن شد. دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران بر سر در تالار تشریح تاریخ ۱۳۱۳ را حتمن دیدهاند. این تاریخ را در حقیقت میتوان آغاز مرحلهای نوین در رفتار با بدن انسان در نظر گرفت. پیش از آن بدن مردهٔ انسان متعلق به نهادهای سنتی بود و چگونگی رفتار با این بدن به دقت تعیین و مرحله بندی شده بود و دانشجویان پزشکی دارلفنون به سختی میتوانستند با دزدیدن جسد از گورگاه مردگان زرتشتی در کوه بیبی شهربانو، آناتومی بدن انسان را تمرین کنند. حال آنکه پس از ۱۳۱۳ بدن انسان به صورت رسمی در اختیار پزشکان قرار میگیرد و آنها نه تنها بدن انسان را تحت قلمرو خود میاورند، بلکه تجویز دارو و جراحی را به زیر «مهر» خود در میآورند و نهادهای مدرن با مداخله گران در زمینه پزشکی برخورد قانونی میکنند. به همین واسطه است که هرگونه درمانگری در ایران باید مجوز نظام پزشکی و وزارت بهداشت را داشته باشد.
دانشور در رابطه با پزشکی مدرن توضیح داد: پس میتوان پزشکی مدرن را یکی از وجوه دولت مدرن در نظر گرفت و هم مشروعیت خود را ازدولت مدرن میگیرد و هم نهادهایش در دل این دولت جای میگیرد. چنین جایگاهی به پزشکان دانشگاه دیده (و نه حکیمان سابق و دعانویسان و رمالها و...) تقدسی مدرن بخشید. تا آنجا که داشتن بیمارستان و یا حضور پزشکان در دورافتادهترین مناطق، به یکی از خواستههای اجتماعی بدل شده و افراد پس از ناامیدی از نهادهای سنتی به آستان نهادهای مدرن متوسل میشدند.
تقدس مدرن!وی همچنین گفت: در کنار این تقدس مدرن (به رغم متناقض نما بودن چنین عبارتی)، به واسطهٔ اندک بودن تعداد پزشکان تربیت شده از سوی نهادهای مدرن، تخصیص منابع دولتی به این افراد و طول دوران تحصیل و نیاز به نهادهای آموزشی غنی، پزشکان جایگاهی ممتاز در دوران پهلوی اول و دوم اشغال کردند. تا آنجا که وارد شدن به دانشکدهٔ پزشکی به نوعی آغاز تغییر طبقه به شمار میآمد. طبقهٔ متوسط حرفهای که جایگاه و شأن ممتازی در این دوران داشت و میتوانست به راحتی از پلکان ترقی بالا برود. تا آنجا که دکتر شدن بدل به یکی از آرزوهای جوانان و البته پدر و مادران آرزومند بود.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه و درباره قشر متوسط جامعه ایران و روند تحولات آن اظهار کرد: این قشر از طبقهٔ متوسط جدید، امتیازات خود را پس از انقلاب و جنگ (به علت خروج بسیاری از پزشکان باتجربه و نیاز شدید به کادر تخصصی) حفظ کرد. اما پس از پایان جنگ و شروع پروژهٔ کالایی سازی دولت سازندگی، تربیت سریع و پولی پزشکان نیز در دستور کار قرار گرفت تا آنجا که سالانه هزاران پزشک از دانشکدههای تازه تأسیس وگاه فاقد وسایل آزمایشگاهی کافی فارغ التحصیل میشدند و به بازار کاری میپیوستند که نه دولت برای آن برنامه مشخصی داشت و نه در انجام درمان برنامه و نظارت خاصی وجود داشت.
دانشور ادامه داد: در حقیقت کار پزشکی در ایران امروز یا کارمندی بیاجر و مواجب است و یا حضور در بازار آزاد. پزشکان بخش همگانی، عموما به واسطهٔ دستمزد اندک، مراجعات بالا و شرایط نامطلوب کاری به کار خود علاقه چندانی ندارند و نمیتوانند به سوگند کاری خود عمل کنند. هر چند که در تحول سلامت اگر به سلامت مردم توجه چندانی نشده به انتفاع پزشکان شاغل در بخش دولتی توجه ویژه شده است؛ اما نباید فراموش کرد که خرده فرهنگ شکل گرفته را نمیتوان با انتفاع مالی عوض کرد و این تغییر فقط از مسیر تجدید سازماندهی، آموزش و کارکرد سازمانهای درمانی میگذرد و نه ریختن پول در جیب کارمندان عالی رتبه.
مطبهایی به مثابه بنگاه اقتصادیدکتر مزدک دانشور گفت: در مورد بازار آزاد وضعیت متفاوت است. در این بخش پزشکان با صرف پول زیاد (به خصوص در شهرهای بزرگ) مطب و یا درمانگاهی تأسیس میکنند و بیماران و مراجعه کنندگان قرار است با پرداخت پول این بنگاههای اقتصادی را بچرخانند. در این رویکرد بیماران ابژههایی دیده میشوند که قرار است به واسطهٔ بیماریشان هزینهها و اقساط پزشکان را پرداخت نمایند. پس میتوان نتیجه گرفت که ازدیاد مراجعات بیماران، یا افزایش کمی تعداد آنها و یا تعدد درمانهای انجام گرفته میتواند به سودآوری مطبها و کلینیکهای خصوصی کمک برساند. وقتی نظام و سازمان پزشکی ایران به بخش خصوصی اجازه میدهد که بیماران را به شکل تأمین کنندهٔ منابع مالی خود ببینند، البته چندان دور از ذهن نیست که تمامی اشکال بازاریابی و تبلیغات تهاجمی نیز به این بخش هجوم بیاورد. آنوقت ما پیکهای برتر مناطق شمال شهر را پر میبینیم از تبلیغات لیپوساکشن و کشیدن پوست و کوچک و بزرگ کردن سینه و... و همچنین در مطب پزشکان بالای شهر ما انواع تجویزات پمادها و کرمهای زیبایی و جوان کننده و... را شاهد هستیم. در آن سوی شهر نیز انواع تبلیغات ترک اعتیاد و توان دهی جنسی و... به مخاطبان ارائه میشود. پزشکان نیز مناسب با مناطقی که در آن کار میکنند روشهای بازاری را به کار میبندند: از شیک بودن مطب و بوی عطر و مدل کراوات در شمال شهر گرفته تا تجویزات فلهای داروهای خواب آور و ضد افسردگی و ضد سرماخوردگی! در جنوب شهر.
دانشور در رابطه با جانشینی روابط پولی بهجای روابط اخلاقی اظهار کرد: از آن سو نه فقط نظام پزشکی که در تمامی زمینهها روابط پولی جانشین روابط اخلاقی عاطفی پیشین شده است. گویی سخن فیلسوف قرن نوزدهمی در اینجا نیز مصداق پیدا میکند که هرچیز مقدسی نامقدس میشود و هر آنچه سخت و استوار مینمایاند، دود میشود و به هوا میرود. یک پزشک برای اینکه خانهای درخور داشته باشد، فرزندش را به مدرسهای مناسب بفرستد، مایحتاج عمومیاش را تهیه کند و برای روز بازنشستگی و پیریاش چیزی کنار بگذارد به میلیاردها ریال نیازمند است. آیا میتوان از پزشکان خواست که در جامعهای که همه چیز بدل به کالا شده است به اخلاق پزشکی پایبند بمانند و با یک زندگی بسیار سطح پایین بسازند؟ در یک مسابقهٔ دهشت بار برای تملک اشیاء آیا میتوان از بخش نخبهٔ جامعه خواست که صبور باشد و برای تمام عمر مسابقه تجمل را در خیابان به نظاره بنشیند؟ پس میتوان نتیجه گرفت که این قشر نخبه نیز از امکاناتی که دارد بهرهمند شود و اینبار متاع مورد معامله جان انسانهاست و درد و رنجی است که بدل به کالای قابل معامله میشود.
به دنبال مفصر نگردیم!دکتر مزدک دانشور در پاسخ به این سئوال که "آیا باید برای شرایط امروزین حاکم بر پزشکی دنبال مقصر باشیم؟" گفت: من برای این فرایند مقصری نمیبینم. این ساختارهای نظام سرمایه داری هستند که افراد را در برابر هم قرار میدهد. درحقیقت این ساختار، منطقهای خاکستری میآفریند که قربانی-مقصر در آن خلط میشود. وضعیتی که بالاجبار انسانها را وادار میکند تا برای خوب زیستن، زندگی دیگران را سخت کنند. در جامعهای که همه چیز با پول سنجیده میشود، خدمات پزشکی نیز با پول توزین میشود و این کالایی شدن حتی تا اعضای بدن انسان نیز پیش میرود. بعضی امور آنقدر در اطراف ما تکرار میشود که به نوعی بدیهی فرض میشوند وگرنه پنجاه سال پیش چه کسی باور میکرد کلیه و قرنیه چشم انسانها به کالایی برای فروش بدل شود؟ یا چه کسی باور میکرد که افرادی به خاطر نداشتن پول از تخت بیمارستان به گوشهٔ اتوبان پرتاب شوند؟ و پزشکان که روزگاری اقرارنیوشان نوین جامعه بودند، بدل به دارونویسانی شوند که به صورت فلهای بیماران را ویزیت میکنند؟
دانشور با انتقاد از پزشکان در ادامه گفت: پزشکان از این روند کلی جامعه جدا نیستند و نباید آنان را مقصر دانست، بلکه باید آنها را مسوول عوض نکردن چنین وضعیت غیرانسانی دانست. آنان خود قربانی کالایی شدن هر چه بیشتر زندگی روزمره هستند ولی برای عدم تلاش برای تغییر این وضعیت میتوان آنان را تخطئه کرد. پزشکانی که نه فقط به کالایی شدن درمان و سلامت جامعه تن دادهاند (که در اینجا قربانیاند) بلکه خود با تبلیغات تهاجمی، بدل شدن به ویزیتور و مبلغ کالاهای زیبایی و داروهای انرژی زا و جوان کننده و ضد اعتیاد و... به این دور باطل دامن میزنند. آنها نه تنها برنامهای برای تغییر این وضع ارائه نمیکنند که برای مقررات زدایی و یا مقررات گریزی نیز آمادگی دارند که البته این اخلاقیات را از جامعهٔ خود جذب کردهاند.
این جامعهشناس پرشکی در پاسخ به اینکه چه راهحلهایی برای بهبود شرایط فعلی میتوانیم به کار ببندیم، گفت: کلا معتقد نیستم که با سخنان ژورنالیستی و راهحلهای حاضر و آمادهٔ سیاستمداران، مسایل ریشهای چون رابطهٔ کالایی پزشک-بیمار قابل حل باشد. از دیگر سو بر این باور نیستم که در جامعهای مصرف زده و نمایشی بتوان از پزشکان خواست که پرهیزگاری پیشه کنند و همچون حکمای ماقبل مدرن و یا پزشکان نامداری چون قریب و دانش و... با ارتزاق از میراث خانوادگی و یا داشتن زندگی درویشی چشم بر درآمد حاصل از پزشکی ببندند.
وی در ادامه اظهار کرد: شاید اگر بخواهیم مرحلهبهمرحله پیش برویم اولینکار در همین جامعه سرمایهزدهٔ ما این باشد که کاری کنیم تا پزشکان از سلامت مردم سود ببرند و نه از درد و رنج و بیماری آنها. شاید این مساله عجیب باشد ولی در پزشک خانواده و طرح طب ملی در بریتانیا، اگر یک پزشک بتواند بیمارانش را تشویق به ورزش، کاهش وزن و ترک سیگار و... کند و میزان وابستگی آنها را به داروها کاهش دهد، پاداش مادی میگیرد. این شیوه سود بردن پزشکان فقط و فقط در طرح پزشک خانواده قابل اجراست و نه در طرح تحول سلامت و ریختن پول در بیمارستانها برای درمان بیماریهای فعلی.
دانشور با تاکید بر ایجاد تغییر در تربیت پزشک در جامعه در ادامه گفت: دومین کار تغییر ماهوی آموزش پزشکی و سلامت محور کردن آن است. پزشکانی که فقط و فقط برای درمان تربیت شده باشند و از جامعه و انسان و تاریخ و اقتصاد بهداشت و درمان اندک اطلاعی نداشته باشند، پزشکانی از خود بیگانهاند که فقط جراحی و تجویز دارو را میشناسند و فقط میتوانند با دیدن جزئی نگر و زیست پزشکانه یbio-medical خود بیماری را به صورت موقت درمان کنند و نه به فکر زمینههای ایجاد بیماری هستند و نه تلاشی برای تغییر جامعه و محیط زیست بیمارانشان میکنند.
تلاش برای حذف رابطه پولی و کالایی از جامعهوی همچنین به حذف رابطه پولی میان پزشک و بیمار تاکید کرد و گفت: سومین قدم میتواند حذف رابطه پولی میان پزشک و بیمار باشد. این به معنای دولتی کردن خدمات بهداشتی درمانی نیست. بلکه میتوان یک نظام پیوستهٔ درمانی-بهداشتی در غالب پزشک خانواده و طب ملی داشت که هزینهها و آیین نامههای آن از نظام واحدی برخوردار باشد ولی اداره آن به دست کارکنان آن بوده و به شهرداریها و شوراهای محلی پاسخگو باشند. به این شیوه از بوروکراتیسم حاکم بر سازمانهای عریض و طویل دولتی پرهیز شده و از خمودگی و بیحالی موجود در دستگاههای دولتی در آنها خبری نیست و همچنین پزشکان میتوانند بدون توجه به اینکه چه درمانی متناسب با جیب بیماران است برای آنها بهترینها را بخواهند و عمل کنند و در حقیقت به سوگند پزشکیشان وفادار بمانند.
دانشور همچنین به راهحل چهارم در این رابطه اشاره کرد و توضیح داد: چهارمین قدم که البته اساسیترین قدم است میتواند حذف رابطه کالایی در جامعه باشد. چرا که بهترین و سختگیرانهترین مقررات توان مهار زدن به روند کالایی شدن مداوم عرصههای زندگی را از جانب سرمایه مالی ندارند. این مقررات اگر به واسطهٔ پزشکان نقض نشوند از سوی کسانی دور زده خواهند شد که سیاستهای کلان آن جوامع را مینویسند. مثال آن یونان پس از ۲۰۰۹ است. بسیاری از بیمارستانهای عمومی به واسطهٔ سیاستهای تعدیل اقتصادی بسته شدهاند و اعتراضات پزشکان شرافتمند نیز به جایی نرسیده است و بیمارانی که بر اساس قانون اساسی اروپا حتمن باید مورد درمان قرار بگیرند در حال رنج کشیدن هستند.
این جامعهشناس پزشکی در پایان و با انتقاد از ساختارهای اشتباه اجتماعی گفت: با تصحیح همهٔ ساختارها باز هم نمیتوان خودخواهی و زیادهطلبی را به طور کامل از جامعه حذف کرد. به حداقل رساندن زیاده خواهی و قصور و سستی در یک جامعهٔ آرمانی نیز نیاز به تلاش سختگیرانهٔ اخلاقی دارد تا بهترین نتایج از آن حاصل شود، اما میتوان حداقل مطمئن بود در جامعهای که ساختارهای مساعد در آن وجود دارد، اخلاقی رفتار کردن آسانتر است. پس میتوان و باید از پزشکان خواست نه تنها برای ایجاد ساختارهای مساعد تلاش کنند بلکه برای اخلاقیتر رفتار کردن نیز با خود و همکارانشان به مداقه بنشینند. سخنی که بر دروازهٔ دانشکدهٔ پزشکی هاوانا و خطاب به دانشجویان پزشکی نوشته شده، شاید به حال و هوای این مصاحبه نزدیک باشد:
«در برابر شما جهانی وجود دارد از خودخواهی و همکاری... انتخاب شماست که به جهان اطرافتان معنا میدهد...»
ولی متاسفانه رشته های دیگه چی؟ساختمونهامون باچهل سال قبل هیچ فرقی نکردن.
ولی متاسفانه رشته های دیگه چی؟ساختمونهامون باچهل سال قبل هیچ فرقی نکردن.
شما از نگارنده هم نکات مهم تری را دیدید...
درحالی که 4 ضلع نظام سلامت یعنی
بیمار/ بیمه گر / پزشک/ نهادپیراپزشکی شامل بیمارستان و حاکمیت و ... هریک در نظام سلامت باید نقش یکسانی داشته باشند تمامی قدرت در دستان پزشکان تجمع یافته است و با قدرت هرچه تمام تر سعی در بهره گرفتن از این خوان دارند اکنون نه تنها نظام سلامت که مرجع بیمه گری نیز در دستان باکفایت کاست پزشکی به بازیچه ای تمام و کمال تبدیل شده است.... دوستان دیگرمان نیز مطالب صحیحی را تقریر کرده اند لیکن تا وقتی که سیاست گذاری در دست پزشکان باشد انتظار تغییر نمیرود و حاصل کار بی اعتمادی کامل به جامعه پزشکی خواهد بود.
حتی طبقه پرستاری نیز با تجمعی که اواخر سال 93 در روبروی مجلس شورای اسلامی داشتند برای رفع مشکل خود نسخه ای را پیچیدند که جامعه پزشکی سالهاست پیچیده است. و آن چیزی نبود جز حضور پرستاران در مناسب بهداشت و درمان ...
و شاید هم بخشی از چاره مشکل همین باشد که همه اضلاع در سیاستگذاری ها و اداره این نظام نقشی داشته باشند...
کجا به ما آموختند که کار چیست و درآمد و کسب به هنجار چه ویژگی هایی دارد. بنده در طول تحصیل 22 ساله ام، با وجود قوایین کار و تجارت و حتی طرح مباحث سنتی مکاسب ، بعد از بابا نان داد، با چنین آموزش هایی مواجه نشدم! در قانون کار ما تعریف واژه "کار" وجود ندارد! رویکرد قالب در جامعه ما همواره کار کمتر در کنار خواست درآمد بیشتر بوده. این موضوع تنها ربطی به پزشکان ندارد و در مورد تحصیل کرده ها و نکرده ها در هر بعدی تمام شمول است.
متر ما در جامعه برای اندازه گیری ارزش و سپس قیمت کار در دست کسانی است که به دلیل موقعیتشان، دارای توان و قدرت بیشتری برای اخذ منافع افزون تر برای خود هستند.
راه حل؟.............!
بهداشت ودرمان رایگان حق همه مردم است واز وظایف حاکمیت چرا از دولت نمی خواهید ودولت شانه خالی میکند وسرانه واقعی بهداشت ودرمان را نمیدهد ولی مقصر پزشک نیست دولت با ایجاد سیستم بکپارچه بهداشت ودرمان رابطه مالی پزشک وبیمار را قطع کند وپزشک و خانواده اش را در حد فرد معمولی تانین کند چرا چرا چرا و هزاران چرای دیگر
ایا پزشکانی که در حال حاضر در دور ترین وصعب العبورترین نقاط این کشور خدمت میکنند وبطور شبانه روزی در خدمت هستند انسان نیستند وحق وحقوق کافی میگیرند وکسی از حقوق انها دفاع میکنند عزیزان ایا کاسب و تاجری که یک شبه باگرانی دلار
ثروتش چند برابر شد کسی سراغش را گرفت وحق مردم را از او گرفت ایا قاضی وپلیس ومهندس وسایر رشته ها با پول بیت المال تحصیل نکرده اند ایا همه جامعه وظیفه خود را انجام میدهند ایا اگر نیروی انتظامی وپلیس وقاضی هم که با جان مردم سر وکار دارند درست وظیفه شان را انجام دهند این همه تصادفی خواهیم داشت ایا جان افرادی که در تصادفات تلف میشوند ارزش ندارد پس چرا از انها بازخواست نمیشود اکثر پزشکان امروز بخصوص پزشکان عمومی مثل بقیه مردم برای سیر کردن شکم ونیازهای اولیه مشکل دارند اما هیچ سیستمی نیست که حمایت کند
1 - ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺗﺨﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ *.
*
2 - ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﯽ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ *.
*
3 - ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻣﻔﺖ ﺣﺎﺿﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺑﺰﻧﯿﻢ *.
*
4 - ﺑﻪ ﺑﺪﺑﯿﻨﯽ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ *.
*
5 - ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ *.
*
6 - ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﻀﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ « ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ» ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ *.
*
7 - ﮐﻠﻤﻪ ﯼ «ﻣﻦ » ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ « ﻣﺎ » ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ *.
*
8 - ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ *.
*
9 - ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ *.
*
10 - ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻋﺎﺟﺰﯾﻢ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ *.
*
-11 ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ *.
*
12 - ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ *.
*
13 - ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ آخرین دقایق ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ *.
کشور سازنده: امريکا
موضوع: دکتر هاوس يک متخصص طب تشخيصيست که هر چند معلول است و مى لنگد، ولى با درايت خود بيماران را يک به يک چون معما حل مى کند و جانشان را نجات مى دهد.
توضيحات: اين برنامه يکى از سریالهاى تلویزیونی بسیار پرطرفدار در امریکاست. این سریال نزدیک به ۲۰ میلیون بیننده دارد و از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۱۲ در آمریکا پخش شد. فصلهای دوم تا چهارم این سریال جزء ده سریال پربینندهٔ ایالات متحده بودند. در سال ۲۰۰۸ این سریال پربینندهترین برنامهٔ تلویزیونی در سرتاسر جهان بود و ۶۶ کشور این سریال را پخش کردند.
نام سريال: در حاشيه
کشور سازنده: ايران
موضوع: مسخره کردن پزشکان
توضيحات: اين سريال در نوروز 94 پخش مى شود. بيست ميليون بيننده در ايران دارد و جزء پربيننده ترين سريالهاى نوروزى در ايران مى باشد.
...به ما ياد نداده اند به کسانى که برايمان زحمت مى کشند احترام بگذاريم.چه زود "دکتر چه مهربونه" تبديل به مسخره کردنشان شد
تفاوت کشورهاى جهان اول و سوم در پشتوانه طلايي نيست که در بانکهاى خود ذخيره دارند، بلکه در پشتوانه فرهنگيست که در ذهن افراد آن جامعه نهادينه شده است.
حدود 98 درصد پزشکان، در حال تجارت هستند نه طبابت. این واقعیت امروز جامعه پزشکی هست. به بهانه اینکه بعد از دیپلم، 8 سال درس پزشکی هعمومی خوندند و بعد از آن 4 سال تخصص گرفتند (حدودا 12 سال) ، درآمدهای ماهانه بالای 200 میلیون تومانی آنها را راضی نمی کند و همیشه خودشان را قشر زحمت کش جامعه می دانند.
در حالیکه بسیاری از پرسنل درمانی که دارای تحصیلات دکترا هستند و مانند آنها حداقل 10 سال بعد از دیپلم درس خواندند، و بسیاری از پرستاران که بسیاری از کارها و وطایف پزشکان به گردن آنهاست، با ماهانه حدود 2 میلیون تومان را افراد دارای IQ پایین می انگارند (طبق گفته وزیر بهداشت کنونی).
متاسفانه پزشکان در بهداشت و درمان خدایی می کنند و کسی هم نیست به آنها بگوید بالای چشم شما ابروست.
امیدواریم روزی وزیر بهداشت ما یک پزشک نباشد بلکه یک مدیر متخصص در حوزه پزشکی باشد و به امید روزی که اختلاف طبقاتی بین پزشکان و سایر کارکنان بهداشتی بالای 200% نباشد.
و هزاران حرف دل دیگه ...
دکترای شیمی بیشتر درس خونده یا متخصص اطفال؟
اونوقت دکترای شیمی اگه شانس بیاره هیات علمی دانشگاه بشه ماهی 5/3 اگه هیات علمی نشه که ممکنه مجبور بشه با ماهی 1 تومن کار کنه باور کنید یک دکترای شیمی یا فیزیک خیلی درس خونده 2 بار پایان نامه دفاع کرده اصبلا بین زحمتی که کشیده شده و حقوقی که یک فرد دریافت میکنه توازنی وجود نداره
متخصصین پزشکی واقعا درامدشون بالاست مگه یک دکترای زیست شماسی کم زحمت کشیده چه فرقی هست آخه بین این عزیزان
چرا رشته های دیگه پذیرششون 10 برابر شده؟
چرا پزشکی نشه چرا؟
باید جوری بشه که پزشکان رقابت کنند قیمت خدماتشون رو بیارن پایین تا یک ادم فقیر هم بتونه دندونش رو درست کنه نه اینکه از ترس پول دست به دندوناش نزنه.
عزیزان من راه حلش 10 برابر کردن پذیرش هست
باور کنید هیچ راهی نداره.
اگر مردم تفسیر ازمایش و عکس را هم مثل دارو یاد بگیرن دیگه با اینترنت و کتاب میشه مثل پزشکان درمان کرد
متاسفانه پزشکان ریشه های بیماری را که پیدا نمیکنند هیچ معمولا هم یا جراحی اشتباه میکنند یا تشخیص غلط در زمان مرگ
من حساسیت دارم دکتره یک پماد داد والسلام خودم رفتم کلی خوندم و قرص پیدا کردم و دنبال پیدا کردن عامل حساسیتم
این که نشد پزشکی
پزشک پزشکهای قدیم که با گرفتن نبض و دیدن زبان و لمس بدن بدون ازمایش و عکس میفهمیدن مشکلت چیه
پزشکای الان که حتی نبض هم نمیگیرن
الان
حق ویزیت متناسب با سابقه کار ( البته نه فقط 10-15 درصد) .... اینها همگی ضروری
دندانپزشک تحصیل کرده یک دانشگاه غیر دولتی کسی که تو دوره طرحش حتی 20 تا بیمار رو ویزیت نکرده آیا صلاحیت علمی شدن رو داره چه انتظاری از دانشجوهاش ( پزشکان و دندان پزشکان آینده ) دارید...
باعرض سلام
چنانچه ملاحظه میفرمائیدمقاله فوق به هیچ وجه قصدکوبیدن آندسته ازاطباء دلسوزرانداشت وخودسرکارهم قبول داریدکه متاسفانه دراین زمانه بسیاری ازپزشکان مانندمشاغل دیگرفقط به پول فکرمیکنندوهدف آنها تجویزبی رویه دارو ویاانجام جراحی های غیرضروری است.وچون پزشکی باجان انسانهارابطه مستقیم داردبنابراین نمودبیشتری دارد.
در فبل از انقلاب الگوی اخلاق و سبک زندگی روحانیت بوند ولی اکنون خود روحانیت حرف اول را در تجمل گرایی میزنند و اکنون اثرات منفی آن را در زندگی مرم میبنیم.
گذشته ها گذشته فعلا ایران شده صحرای قیامت هرکسی به فکر خودش است
متاسفانه روشنفکری ما هنوز از دهه 1970 اینورتر نیومده و سر همین توهماته که زندگی ملت شده این!
باز جای شکرش باقی است که روشنفکری اقلا دهه 1970 را درک کرده دشمنان روشنفکری که هنوز در اعماق قرون سیر میکنند و در وجود سرمایه داری شک دارند.
2- ارایه مجوز تاسیس کلینکهای پزشکی به سایر کشورها در ایران جهت رقابت در افزایش خدمات رسانی بهینه
3- ممنوعیت مادام العمر مدیران و کارکنان وزارت درمان از کار در کلینک های و بیمارستانهای و بنگاههای خصوصی
پزشکانی را سراغ دارم که مدیر بیمارستان دولتی هستند و از طرف دولت 150 میلیون تومان درآمد ماهانه دارند!!!
خواهشا در مورد پزشکان تطهیر صورت نگیرد؛ آنها مقصر هستند و ذی نفع شرایط فعلی!
مگر سیاست گزاران و برنامه ریزان فعلی و گذشته 70 ساله پزشکی مدرن، همین پزشکان نبوده اند که همیشه منابع و شرایط را به نفع خود سوق داده اند!
سوال: چرا علی رغم حضور و تجربه موفق تایلند در پرداخت های پزشکان به صورت سرانه (Capitation) برنامه ریزان سلامت به سراغ آکداغ مشاور ترکیه ای می روند که از نظام پرداخت کارانه (Fee for service) استفاده می کند!
چرا بدون وجود داده های قوی و انجام تحقیقات و مطالعات تجربی، طرح تحول سلامت بدون پایداری منابع و هزینه - اثربخشی آن اجرا می شود!
اگر اقتصاد آزاد به آن صورتی که نویسنده محترم اشاره داشته و در کشورهای غربی اجرا می شود در ایران هم اجرا می شد ما راضی بودیم!
چرا باید در ایران پرداخت مستقیم سلامت به گفته معاون وزیر 57 درصد باشد که خود جای سوال دارد اما در کشورهایی مانند انگلستان، آمریکا و ... این میزان به مراتب بسیار پایین تر است.
=================== تا تقسیم قدرت در نظام سلامت ما صورت نگیرد و قدرت پزشکان تعدیل نشود و همزمان نظارت قاطع صورت نگیرد، خروجی های مختلف نظام سلامت بهتر نخواهد شد!
جراحی هزینه دارد و برای مداوای بیماری باید شجاعت جراحی را داشت!
خود منچندین پزشک ارتوپد در بیمارستان مدنی تبریز سراغ دارم که دست کم ماهی 400 میلیون کارانه دریافت می کنند.چشم پزشکی را سراغ دارم که قریب به یک میلیارد درآمد ماهانه دارد
روانی: هر جا مظلومی باشد ظالمی هم هست.عواملی چون دلواپسی ، استرس و اضطراب.کمال گرایی (نه کمال طلبی)، حرص و طمع
یکی که پزشک جراح و از سهامدارای بیمارستان بود از قسمت مدیریت دراومد رفت با پذیرش صحبت کنه
گفت امروز چه خبره طرف با خوشحالی! گفت خیلی شلوغه اونم از خوشحالی بال درآورد و رفت
حالم از دیدن این صحنه بهم خورد
یعنی جامعه شریف پزشکی این همه خاطر خواه و مرید داره؟ یعنی از بدشانسی من بوده که تجربه های متعددی شبیه این ناشناس محترم داشتم؟
باشدکه ازخزانه غیبش دواکند.(حافظ)
مطلب بسیارجالب وروشنگرانه ای بودبارهاشده برای خودمان ونزدیکان اتفاق افتاده که یک بیماربرای بیماری خودبه چندپزشک مراجعه کرده وهرپزشک داروهای متفاوتی تجویزنموده وحتی بیماری مدت طولانی به تجویزپزشک داروهایی رااستفاده نموده که همان داروهانه تنهامفیدنبوده بلکه بیماری اش رابدترهم کرده بنابراین بهترین کاردراین شرایط باسالم خوری وورزش وعدم استرس وپرهیزازالکل وسیگاروفست فود وغیره جسم وروان خودراهرچه کمترمحتاج این بنگاههای اقتصادی نمائیم باورکنیددراین زمانه جای خالی ابوعلی سیناهابیش ازهمیشه حس میگرددخداوندرحمتش کند.
چند صباحى است كه پيكان انتقادات سازنده و گاها مخرب از طرف گروهاى مختلف به سوى جامعه پزشكى نشاته رفته است ، خيلى خوشحال شدم وقتى نوشته شما را كه يك جامعه شناس هستيد خواندم ، فكر ميكنم با شما بتوانم گفتگوى سازنده ترى داشته باشم تا بعضى منتقدان ديگر كه بعضا انتقاد را با فحاشى و تخليه عقده هاى روانى اشتباه گرفته بودند ،،،
١- از اينكه با تيزبينى متوجه شديد كه يك پزشك جزيي از جامعه هست و نيازمند امكاناتى هست كه ساير اعضاى جامعه براى ان برنامه ريزى ميكنند از شما سپاسگذارم ، چون بسيارى از مردم و بعضى از نهادهاى سياست گذارى فكر ميكنند ما از زمانى كه وارد دانشكده پزشكى شديم بي نياز از هر خواسته اى هستيم ! و با هاله تقدس كاذبى كه برايمان رقم زدند ، سالهاست بى هيچ اجر و مواجبى يارانه درمان و بهداشت را با واقعى نشدن تعرفه هاى پزشكى پرداخت كرديم و ميتوانم به جرات قسم بخورم كه تنها صنفى هستيم كه بدون هيچ اعتراضى ساليان زيادى مشغول پرداخت يارانه هستيم . . شما كدام صنف را سراغ داريد كه تعرفه هايش حداقل به موازات تورم ساليانه بالا نرفته باشد ؟؟؟؟؟
٢- در راهكار هايتان سيستم پزشك خانواده انگلستان را مثال زديد ، و افزايش درامد پزشكان با پيشگيرى ، نه صرفا درمان ، بسيار هم عالى ، ولى برادر من انچه كه امروز در انگلستان ميبينيد ثمره سالها تلاش براى ايجاد زير ساخت هاى لازم و همكارى ارگان هاى مختلف از جمله محيط زيست ، وزارت كشاورزى ، وزارت فرهنگ ، دانشگاههاى مختلف و بسيارى ديگر است كه منجر به اين نوع عملكرد پزشك خانواده اش شده ، نه اينكه در دولت قبل با يك فكس طرح پزشك خانواده را شروع كنند و نتيجه اش ان شود كه در دو استان در حال اجرا هم مردم و هم پزشكان را ناراضى كنند و در حال حاضر نه راه پس داشته باشند نه پيش ،،،
٣- درامد پزشك خانواده در نيو ولز استراليا ماهانه پانزده هزار دلار و در لندن ماهانه نه هزار پوند است ، يعنى بسيار بالاتر از سطح متوسط درامد افراد ان جامعه ، و تمام همكاران من در همه كشورهاى دنيا از وضعيت رفاهى و طبقه اجتماعى بالاترى برخوردار هستند كه نتيجه ارزش افزوده سالها تحصيل و دور ماندن از بازار كار است ، ولى در كشور ما جز معدود همكاران قديمى و گاها جديد سطح درامد بسيارى ازپزشكان ناچيز و حداكثر در حد گذران زندگى هست و مويد اين ادعا همكاران پزشكى هستند كه به كار ازاد و فروشندگى و ،،، مشغول به فعاليت هستند .
٣- هجمه بى سابقه اى كه در ماه هاى اخير به جامعه پزشكى وارد شده ، نه تنها كمكى به بهبود شرايط نكرده است ، بلكه باعث شده سرمايه اجتماعى كه بدنبال اعتماد بيماران به درمانگران ايجاد شده بود ، از بين رفته و وضعيت بهداشت و درمان از انى كه بود بدتر شود ، تجربه نشان داده رفتارهاى پوپو ليستى ممكن است نتيجه كوتاه مدت داشته باشد ولى در دراز مدت به شدت اسيب رسان است .
٤- خوشحال ميشوم كه شما و ساير همكارانتان ، براى نتيجه بهتر ، به جاى اصلاح رفتارى من و همكارانم ، توان و سعى خود را در جهت راهكارهايى براى بهبود زير ساخت هاى بهداشتى و درمانى بگذاريد و فراموش نكنيد كه در مملكت ما ، پزشكان اخرين تكه پازل درمانى هستند ، و نقش عمده و مهمى در سياست گذارى هاى كلان ندارند ، شما تلاش كنيد امثال ما متولى امرى شوند كه سرباز خط مقدم ان هستند ،،،
با سپاس :
دكتر رضا افتخاريان
حقوقی که الان پزشکی دارند میگیرند چندین برابر حقوق عضو هیات علمی رشته دیکگر است. بطور مثال حداقل حقوق دکتری علوم پزشکی با تخصص بالا 30 میلیون تومان در حالی که دکتری عمران 3 میلیون هم نمیشه.
تازه جالبه مادرم رو بردم بیمارستان دولتی روحانی بابل، اما دریغ از متخصص برای معاینه کردن، همشون دانشجو پزشکی عمومی بودند و یک نفر دانشجو سال اول تخصص بودند. گفتم چرا متخصص نیست، میگه آنکال هستند، هر موقع بیمار داره میمیره شاید اومدند. پس این حقوق نجومی که آقای دکتر هاشمی به اونا داره میده چیه!!!
فقط حقوق چندین برابر شده، اما دریغ از خدمات.
هیچ وقت فکر کردین چرا ما فرار مغزها تو پزشکی نداریم. چون هیج جا دنیا مثل اینجا پزشکی درآمد ندارند. تازه برای وارد شدن به کار هم باید دوباره امتحان بدهند.
جناب آقا دکتر افتحاریان، ممکن مردم عادی متوجه این امور نیستند، اما نخبگان اینها رو میبینند!
با تشکر
راجع به این جمله که نوشتید "درامد پزشك خانواده در نيو ولز استراليا ماهانه پانزده هزار دلار و در لندن ماهانه نه هزار پوند است.." بهتر است اطلاعات خود را تصحیح کنید. بنده خودم در محله Kensington شهر لندن زندگی می کنم و پزشک هستم. درآمدی که گفتید برای GP یا بقول شما پزشک خانواده مبالغه آمیز است. مشکل از ضعف سیستم نظارتی بر جامعه پزشکی ایران است که پزشکی اگر زیرمیزی گرفت و یا بعلت سهل انگاری بلایی سر بیمار آورد مؤاخده نشده و بلکه طلبکار هم می شود. بهتر است به قسم پزشکی همه ما احترام بگذاریم حتی اگر قانون بالای سرمان نباشد.
0- پس از رفتاری که از طرف جامعه مطبوعه جناب عالی با طفل خردسالم شد و نیز تکرار این فجایع برای برخی دیگر از اعضای خانواده، به شخصه اقرار میکنم که برای اولین بار در زندگی – به فرمایش شما – دچار عقده های روانی شده ام و برای تخلیه آن هیچ فرصتی را از دست نخواهم داد. خواه انتقاد سازنده یا نسازنده یا فحاشی یا غیره.مشکلی هست؟
1- آقای دکتر شما فقط در "نیازمندی" جزیی از جامعه هستید یا شباهت دیگری هم با ما دارید؟ خوشابه حال ما که نیازمندامون شماهایید.اما یارانه رو شما از جیب مبارک پرداخت نکردید بلکه ما مردم از جان عزیزمون دادیم البته به واسطه و با زحمت شما. دکتر جرات به جرج دادی من هم به جرات میگم که تنها قشری هستید در ایران که مستقیما به واسطه تحصیلاتتون و بدون تحمل ریسک به ثروت های نجومی میرسید-اگر چه ظاهرا همین ثروت هم برآورده کننده نیاز های شما نیست-
اما آقای دکتر شما راهی ندارید که یا مقدس باشید یا خیانت کار و پلشت. نگاهی به قسم نامه تون بندازید.پایبندی به همین قسم نامه برای تقدس کافیه
2- باشه
3- آقای دکتر همکاران شما که در عین داشتن چنین انباشته ای از ارزش افزوده،این چنین محتاجند چرا تشریف نمیبرند به همون مثلا استرالیا یا خصوصا انگلستان؟ درسته که ما عوام به اندازه شما درس نخوندیم ولی به خدا نون خوردیم
باز هم 3- بیمار مجبوره به درمانگر اعتماد کنه. راه دیگه ای هم هست؟ ولی وجود چنین سرمایه اجتماعی، وهمی بیش نیست.اون چه که موجب برباد رفتن اعتماده خیانته آقای دکتر و نه به فرمایش شما رفتار پوپولیستی
4- اتفاقا اون چه که نیازه اصلاح رفتاری و اخلاقی شما و همکارانتونه. آیا در 50 سال اخیر زیرساخت ها بهتر شده یا نه؟ رضایت و اعتماد مردم به جامعه پزشکی چطور؟ اگرقرار بود راهکار خوشحال کننده شما نتیجه بخش باشه الان ما مردم باید از اون – به قول شما- معدود پزشکان پر درآمد راضی باشیم .درحالی که بزگترین جفا ها از طرف همون ها در حق مردم روا میشه. گفت چشم تنگ دنیا دوست را ...
میدونم طولانی شد ولی منتشر کن فرارو جان!با سپاس
راه حل: راه حل این مشکل افزایش ده برابری پذیرش دانشجوی پزشکی - پرستاری و تخصص است . من به شما قول میدم ظرف 4 سال در دور افتاده ترین شهرهای کشور هم متخصص مغز و قلب و چشم وجود خواهد داشت و هزینه های پزشکی برای مردم متعادل خواهد شد.
شاید سوال کنید که چطور با امکانات موجود دانشجوی تخصص رو ده برابر کنیم؟
پاسخ : به نظر شما تخصص قلب امکانات بیشتری میخواهد یا دکترای مثلا شیمی یا فیزیک؟ برای دانشجوی تخصص مریض و بیمارستان لازم است که به وفور در کشور وجود دارد.
باور کنید بیمارستان در کشور داریم که خالیه و دکتر نداره. پس امکانات در کشور برای ده برابر کردن دانشجوی پزشکی وجود داره.
من از سایت فرارو خواهش میکنم یک آماری ارائه بده در مورد اینکه از 10 سال قبل تا امروز ، پذیرش دانشجوی پزشکی چه تغییری داشته و مقایسه کنه با پذیرش دانشجوی شیمی یا فیزیک یا کشاورزی.
این مقایسه که انجام بشه همه چیز معلوم میشه.
کل این مقاله معنیش این بود که پزشکی نباید عرصه عرضه و تقاضا باشد؟؟؟!!!
و اما خسارت تخصصهای فله ای دادن همین است که داریم می بینیم. به ابتذال کشیده شدن علم پزشکی .
بکنید 100برابر اگر درست شد تف همه دنیا تو صورت من. لعنت همه دنیا به ارواح همه گذشتگان و خود من. برادر من بحث بر سر اخلاق است و انسان تا سیر نباشد و تا حیوانیتش تامین نباشد به انسانیت روی نمی آورد. بحث بر سر اینست که الان بسیاری از پزشکان در مخارج روزمره اشان مانده اند اونوقت این برادر عزیز میگه 10 برابر کنید؟؟؟!!!!!!!
بنظرم ایشان در کشور ایران پتانسیل رئیس جمهور شدن داره چون تا اونجاکه من میدونم فقط اینجاست که همه چی واروونه است.
ولی مافیای پزشکان با بهانه قرار دادن جان مردم مانع گسترش رشته های پزشکی می شوند. جدا بودن وزارت خانه های علو م و بهداشت -درمان هم مزید بر علت شده
کسی نیست به آنها بگوید مگر مهندسی عمران با جان مردم ارتباط ندارد که از اقصی نقاط ایران فارغ التحصیل دارد...
نگاهی به اعتراضات پزشکان در کشور آلمان بیندازید که بخاطر کمی درآمد هرز چند گاهی به خیابان ها می ریزند. درآمد بسیاری از پزشکان متخصص ایرانی از درآمد پزشکان آمریکا هم بیشتر است ...
مقصر دولت است که نمی تواند این بخش از جامعه را سامان دهی کند
من یکی که به این نتیجه رسیدم رشته های دیگه رو هم باید بدن دست وزارتخانه های مربوطه. به نظرم عاقلانه تر از وزارت علوم رفتار خواهند کرد.
من سه سال منشی یه متخصص مغز و اعصاب بودم که هر روز بیش از 70 مریض ویزیت میکنه. میانگین برای هر مریض یک دقیقه وقت. هر روز بیش از 2 میلیون فقط از مطب درآمد داشت. به نظر شما این شکل طبابت درست و اخلاقیه؟
تا حال از یک پژشک شنیده اید که 5 دقیقه در مورد علت محیطی بیماری حرف بزند فقط نسخه و پول .بی دلیل نیست که اکثر مردم مشکلات خود از پژشکان حاذق خارجی به صورت تقریبا مجانی از طریق تلویزیون مشاوره می گیرندو........