حاجی فیروز را اغلب مژده رسانِ آمدنِ بهار و نوروز میدانند. پیدا شدنِ او در کوی و برزن ظاهراً ملازمِ جشن و شادی و رقص و لبخند است. ولی تمام این کلمهها، تمام این حاجی فیروزها، بهارها، نوروزها، جشنها، شادیها، رقصها، لبخندها، کلماتیاند هر کدام انباشته از تاریخ و استعاره. همانطور که ما هر سال رختهای تازهای بر آن رختِ قرمز حاجی فیروز میپوشانیم، هر کداممان به صدای او و ترانهی او صدا و ترانهی توی ذهنمان را سنجاق میکنیم.