فرارو- نیمهشب
بود که صدای بمبافکنهای B-29 به گوش رسید. توکیو با تکانهای شدید از
خواب بیدار شد. بمبهای آتشزا از دل این بمبافکنها بر سر مردم بیگناه
شهر ریخته شد. کسی مانند آن را ندیده بود.
به گزارش فرارو به نقل از ایندیپندنت،
در بمبهای آتشزا از یک عامل آتشافروز مانند ژله نفت خام استفاده
میشود. این بمبها حتی رودخانهها و کانالهای آب را نیز به آتش کشیده
بود. اگر این ژله بر روی شما میافتاد تا زمانی که گوشت بر روی استخوان
مانده بود، آتش میگرفت.
میشیکو
کیوکلا میگوید: «هواپیماها مثل هجوم سنجاقکها آسمان را پر کرده بودند.
هر جایی را که نگاه میکردی، جسدهای سوخته شده را میدیدی.»
خانم
کیوکا 91 ساله شده است. او امروز به گروهی از افراد مسن ساکن توکیو
میپیوندد تا یاد مرگ پدر و خواهرش در بمباران 1945 را زنده کند. بمبارانی
که منجر به کشته شدن 100 هزار نفر در شب دهم مارس شد.
مردان
سرزمینشان در نقاطی دورتر در حال جنگ بودند. به همین دلیل، اکثر قربانیان
زنان و کودکان بودند. مدتها بعد پژوهشی در آمریکا انجام شد که نشان داد
آمار کشتهشدگان آن تهاجم در واقع بیشترین میزان تلفات یک حمله در تمام طول
تاریخ بوده است.
بمباران توکیو پرده اول بمباران شهرهای دیگر
ژاپن در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم بود. پس از آن، چندین شهر دیگر نیز
بمباران شد. این حملات در نهایت به بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی در
ماه اوت منجر شد. روز 15 اوت حملات بمبافکنها به پایان رسید. در نتیجه
این حملات، 70 شهر به خرابهای تبدیل شدند و بیش از نیم میلیون انسان جان
خود را از دست دادند.
برخی فکر میکنند که امپراتوری ژاپن، درست
مانند آلمان نازی، سزاوار چنین مجازاتی بود. بمباران شانگهای و چونگکینگ،
تجاوز نانجینگ و قساوتهای دیگر آنها در نقاط دیگر آسیا به اعتقاد آنها
دلیل این مجازات بود.
مخالفان اما میگویند زمانی که نازیها
حملات «رعدآسای» خود را به بریتانیا انجام میدادند و رئیسجمهور آمریکا
«فرانکلین روزولت» آن را «وحشیگری غیرانسانی» مینامید، این اخلاقمداری
آنها کجا رفته بود؟
مارک سلدن، تاریخنویس دانشگاه کورنل،
مینویسد: «درسدن یک ماه پیش از توکیو بمباران شد و موج نگرانی را در اروپا
به راه انداخت. اما بمباران شهرهای ژاپنی که در مقیاسی بزرگتر انجام شده
بود، هیچ موج نگرانیِ خاصی را در آمریکا و اروپا به راه نیانداخته بود.»
در
هیروشیما و ناگازاکی، موزههایی برای یادبود کشتهشدگان بمباران اتمی وجود
دارد. در توکیو اما موزهای که از طرف مردم حمایت شود برای زنده نگهداشتن
یاد 10 مارس وجود ندارد. با این حال، سال 2010 چند شهروند درخواستی را از
دولت مطرح کردند. آنها خواستند که فهرست اسامی ناقص کشتهشدگان تکمیل شود.
یک بنای یادبود کوچک در گوشه پارک یوکوامیچو حاوی این اسامی است. این بنا
در کنار آرامگاهی است که در آن مخلوطی از خاکستر جسد هزاران کشته وجود
دارد.
بازماندگان حمله 1945 راه خود را از میان آوار باز میکنند
امروز
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، به شینزو آبه از لزوم مواجهه با گذشته سخن
گفت. مرکل در سخنرانی خود در توکیو گفت کسانی که چشمان خود را به گذشته
میبندند، نسبت به زمان حال نیز بیاعتنا هستند. نقلقولی از سخنرانی مشهور
ریشارد فون وایتساکر، رئیسجمهور فقید آلمان، که مرکل نیز از آن استفاده
کرد.
برِت فیسک رماننویسی است که در توکیو به سر میبرد و در
مورد حملات 1945 مینویسد. او معتقد است توکیو منابع مالی و احساسی کافی
برای برگزاری مراسم سوگواری قربانیان آن حملات را پس از جنگ در اختیار
نداشت. مدتی بعد از جنگ جهانی دوم نیز میل چندانی برای نبرد سیاسی با
واشنگتن از سوی توکیو دیده نمیشد. در واقع، واشنگتن متحد جدید دوران جنگ
سرد توکیو شده بود. یک نمونه بارز آن، اهدای بالاترین جایزه ژاپن در سال
1964 به کورتیس لِمای بود. کورتیس ژنرال ارتش آمریکا و طراح حملات 1945 به
ژاپن بود و این جایزه را به دلیل بازسازی «نیروهای دفاع از خود» ژاپن پس از
جنگ دریافت کرد.
طرح ساخت موزههای یادبود در دهه 90 میلادی
پیشنهاد شد. محافظهکاران اما گفتند که این طرحها «ضد ژاپنی و خود
آزاردهنده» است. این تصمیم بازماندگان آن اتفاق را خشمگین کرد. کاتسوموتو
سائوتامه در زمان بمباران 12 ساله بود. او معتقد است دولت ژاپن شهامت کافی
ندارد تا وحشت جنگ را برای مردمش بازگو کند. کاتسوموتو از سرمایه شخصی خود
برای ساخت مرکز تهاجم توکیو و آسیبهای جنگی هزینه کرده است و دعوی قانونی
برای گرفتن غرامت را دنبال میکرد. هر چند این طرح در سال 2009 رد شد.
وکلای دولتی میگویند از آنجایی که غیرنظامیان ژاپنی همه به یک اندازه
سختیهای جنگ را تحمل کردند، نمیتوان گروهی خاص را تحت مراقبت ویژه قرار
داد.
بازماندگان
تهاجم هوایی توکیو که رفتهرفته از تعدادشان نیز کم میشود، هفته گذشته به
دور هم جمع شدند تا مطمئن شوند آن اتفاق از ذهن مردم ژاپن پاک نشود. آقای
سائوتامه میداند که مبارزهی آنها بینتیجه است، اما با گذشت چند دهه
هنوز مایل نیست که کشتار صد هزار نفر را فقط به صورت آمار بشنود. او
میگوید: «همه آنها برای خود زندگی داشتند. تنها چند ساعت قبل از آن حمله،
تکتک آن افراد با خانوادههای خود مشغول گپ زدن بودند.»
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من
اما غیر از مردم خود رابطه داشتن با همه کشورهای دنیا باعث پیشرفت هم هست پس اون عده ای که می فرمائین پر بیراه نگفتن