در غربیترین مرزهای استان تهران، پشت جادههای خاکی منتهی به شهرستان نظرآباد، حادثهای تلخ و شیرین رخ داد. وقتی کیف یکمیلیارد و ٥٠٠میلیون تومانی مرد سرمایهدار به سرقت رفت، هیچکس تصور نمیکرد این پول در گردشی عجیب به دست مردی ساده و بااخلاق بیفتد.
صبحگاه ١٣ اسفندماه وقتی کوچهپسکوچههای شهر، کمترددترین عابران را به خود میدید، مرد کارمند از خانهاش واقع در بلوار ٤٠ دستگاه بیرون آمد. شهر سوت و کور بود و ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ نمیرفت کنار هم چیده شده بود، دقیقا در زمانی خاص. مرد جوان درحال عبور از خیابان نگارستان دوم بود، ناگهان کیف قهوهای رنگ چرمی که در پیادهرو رها شده بود، توجهاش را جلب کرد. خودرواش را متوقف کرد، پیاده شد و در برابر کیفی حاوی مدارک معتبر، چک با مهر و امضاء و سند منگولهدار به ارزش یکمیلیارد و ٥٠٠میلیون تومان قرار گرفت.
در روزهایی که کابوس ناامنی و وحشت از هجوم سارقان در خیابانها، اذهان رهگذران کوچههای خلوت را پُر میکند، کیف پول میلیاردی به دست مردی افتاد که پول را در عرض چند ساعت به صاحب اصلیاش بازگرداند.
حرکت خداپسندانه کارمند آموزش و پرورش، حالا نقطه عطفی است تا در این روزها بیشتر به اخلاق و درستکاری عاری از مادیات بیندیشیم. رفتاری که این روزها جای خالیاش به شدت در روابط و ضوابط اجتماعی احساس میشود.
از روزی که کیف را پیدا کردید بگویید.
ساعت ٨ صبح بود كه برای رفتن به سركار از خانه خارج شدم. خانه ما در خیابان ٤٠ دستگاه است و مدرسه امام خمینی چند چهارراه با خانهمان فاصله دارد. خیابان خلوت بود و من با سرعتی کم درحال حرکت با خودرو بودم. متوجه کیف بزرگ شدم كه در پیادهروی کوچهای خلوت افتاده بود. ابتدا فكر كردم چون زمان خانهتکانی برای عید است احتمالا جزو وسایل بیاستفاده خانهای بوده که آن را بیرون انداختهاند. اما خیلی نو به نظر میرسید، شک کردم و از خودروام پیاده شدم. نزدیك كه رفتم با یك كیف چرم قهوهای رنگ درحالیکه چند مُهر و دسته چک از آن بیرون ریخته بود، روبهرو شدم.
داخل کیف چه بود؟
اسناد و مدارک و چندین برگ چک نوشته شده با مهر و امضاء و سفتههای ضمانتی. بعدا متوجه شدم كه ارزش این کیف یکمیلیارد و ٥٠٠میلیون تومان بوده است. این کیف اگر به دست آدم نابابی میافتاد، زندگی صاحبش به باد میرفت.
با دیدن این همه اسناد و مدارک، وسوسه نشدی كه آنها را برای خودت برداری؟
هرگز، اما تنها چیزی که من را به تردید انداخت، نحوه اطلاعدادن به صاحب کیف گمشده بود. میترسیدم کار خیرم باعث سوءتفاهم شود. چون چند سال پیش وقتی در یک جاده خلوت ٢ مرد را که تصادف کرده بودند به بیمارستان رساندم، بهعنوان راننده مقصر شناخته شدم. درحالیکه آنها با خودرو دیگری تصادف کرده بودند و من از سر خیرخواهی آنها را به بیمارستان رساندم. اما این موضوع باعث شد آن زمان ٣٥میلیون تومان دیه بپردازم. آن روز هم دست و دلم لرزید و با خودم فکر کردم، اگر پولی از کیف کم شده باشد پای من بیفتد. به همین خاطر به خانه مادرم رفتم، او هم مدیر مدرسه بود که سالها پیش بازنشست شده است. با اینکه چشم همه ما ترسیده بود تصمیم گرفتم کیف را به مدرسهای که در آن مشغول به کار هستم ببرم و در آنجا با کمک مدیران مدرسه و شورای شهر، کیف را به صاحبش بازگردانیم.
چطور صاحب کیف را پیدا کردید؟
با کمک آقای محرمی عضو شورای شهر و آقای عبدی مدیر مدرسه، مدارک داخل کیف را بررسی کردیم، نامی را که روی چکها نوشته شده بود شناختیم، پسر صاحب کیف از دانشآموزان مدرسه خودمان بود. با او تماس گرفتیم و او را درجریان پیدا شدن کیف گمشدهاش قرار دادیم. او هم با خوشحالی به مدرسه آمد و کیف را در حضور مدیر و دبیران مدرسه به او بازگرداندیم.
چند تا بچه داری؟
یك دختر ٢ ساله دارم.
چقدر حقوق میگیری؟
ماهانه دور و بر ٢٥٠هزار تومان.
با این حقوق كم و زندگی مستاجری، فکر میکنی چقدر پول لازم داری تا زندگیت را سروسامان بدهی؟
این پول که متعلق به من نبود و باید به صاحب اصلیاش بازمیگشت، اما به نظرم پولی که بتوانم برای خانوادهام یک خانه بخرم کافی است و بیشتر از این از خدا نمیخواهم. مادرم مدیر بازنشسته آموزش و پرورش است و بعد از فوت پدرم، من و خواهر و برادرانم را به تنهایی بزرگ کرد و حالا در زمان بازنشستگی در یک اتاق ٣٠ متری اجارهای زندگی میکند.
به نظر شما، پول خوشبختی میآورد؟
هرگز، دخترم وقتی به دنیا آمد یک مشکل بینایی داشت که باید چندینبار تحت عمل جراحی قرار میگرفت تا اینکه با نذر و نیازهای مادرم و زحمتهای پزشک جراحش با یک عمل بهبود یافت، هر بار آن روزها را که ما برای دخترم «ستایش» نگران بودیم مرور میکنم بیشتر به این موضوع پی میبرم که پول اگر در کنار سلامتی و احساس آرامش نباشد هرگز خوشبختی نمیآورد.
اطرافیانتان وقتی از ماجرا باخبر شدند، چه واکنشی داشتند؟ از شما در آموزش و پرورش قدردانی هم شد؟
همه شگفتزده شدند و باورشان نمیشد من کیف را به صاحبش بازگرداندهام اما تا این لحظه از طرف آموزش و پرورش مورد تقدیر قرار نگرفتهام.
اگر دوباره یك كیف پر از پول پیدا كنی، آن را به صاحبش پس میدهی؟
من به کارم افتخار میکنم و قطعا اگر باز هم در چنین شرایطی قرار بگیرم همین کار را خواهم کرد.
دو روی یک سکه
مرد ثروتمندی که کیفش را گم کرده بود در رابطه با روز حادثه به «شهروند» گفت: «صبح زود به بانک ملت رفته بودم. ٢٠میلیون تومان پول نقد گرفتم و در زیر صندلی خودرو گذاشتم. وقتی برای انجام کاری خودروام را ترک کردم ٢ سارق موتورسیکلت سوار که از مقابل بانک زاغزنی کرده بودند با بازکردن درِ خودروام و با تصور اینکه من پولها را داخل کیفی که روی صندلی عقب بود، گذاشتهام کیف را به سرقت بردند. وقتی برگشتم متوجه سرقت شدم. خیلی سریع پلیس را درجریان ماجرا قرار دادم، چون ارزش آن کیف حدود ٢میلیارد تومان بود و همه اسناد گاوداری و نمایشگاه اتومبیل به همراه دستهچک در آن قرار داشت. تا اینکه ٢ ساعت بعد از سرقت کیفم از طرف مدرسه پسرم با من تماس گرفتند و گفتند یکی از کارمندان کیف را پیدا کرده است. ظاهرا سارقان، پول نقد میخواستهاند و وقتی با پیچیدگی روبهرو شدهاند کیف را در کنار خیابان رها میکنند.
این مرد در رابطه با در نظر گرفتن مژدگانی برای این کارمند با اخلاق به «شهروند» گفت: «همان روز که طی مراسمی با حضور یکی از اعضای شورای شهر و مدیران مدرسه کیف را به من بازگرداندند من آنها را به ٤٠ پرس کباب میهمان کردم.»
اگه كسي با نون حلال بزرگ شده باشه يك ونيم ميليارد كه سهله اگه سه هزار ميليارد هم كه باشه به صاحبش بر مي گردونه....
به نظر من يه شماره حساب بدين ايشون بابت كار خوبش از طرف مردم تقدير بشه
2- 1.5میلیارد 2.5درصدش میشه 37.5 میلیون تومان مشتی چه جوری حساب کردی شده 400 هزارتومان
بیاد تازه با خوندن تیتر خبر فکر کردم همه ی 40 پرس کباب و به یابنده داده بعد متوجه شدم در حد یه آفرین بوده
درود بر اون آموزگار درستکار........
چرا بايد اين توقع بايد باشه كه صاحب اصلي كيف حتما بايد هديه اي به شخصي كه كار درست رو انجام داده بدهد؟
اگرچه بخاطر شادي يافتن كيف ميشود با بخشش به ديگران شادي رو به شخصي كه كار درست رو انجام داده هم داد،اما بنظر من يك ضرورت نيست كه در اين كامنت ها همه دادن كباب رو اينگونه مسخره كردن .
40 پرس کباب !
تازه چقد راین حقوق را اجراه خونه میده اونم توی تهران؟؟؟؟
تورو خدا ملت را احمق فرض نکنید
آنان که غنی ترند محتاج ترند
تا اینکه ٢ ساعت بعد از سرقت کیفم از طرف مدرسه پسرم با من تماس گرفتند و گفتند یکی از کارمندان کیف را پیدا کرده است. حالا این بانک ساعت کاری آن ساعت چند بوده تقریبا ٌمیشه 4 صبح بعد دزدها سحر خیز یکساعت قبل آنجا بودن میشه ساعت 3 شب
250000 تومن حقوق! مسئولین کاهشونو بذارن بالاتر...
بعدش هم آن آقا بزرگواری کردن که کیف برگروندن به صاحبش و مرد بودن نه ساده دل
پول نقدی توی کیف نبوده. فقط اسناد و دسته چک بوده که اون سندها 1.5 میلیارد می ارزیده و به درد هیچکس هم نمی خورده
این آدم پنج پرسشو خودش نخوره ول کن نیست.
با این سخاوتی که به خرج دادی امیدوارم دوباره گم کنی...
زورش آمده یک مژدگانی به این شهروند شریف بده !
یه پرسش بیشتر سهم اون مرد نشده ها ...
مرد حسابی تو که اینقدر وضع زندگیت خوبه محض رضای خدا حداقل 5 میلیون هم نقد بهش میدادی
واسه تو هیچی نیست
واسه اون که ماهی 250 تومن حقوق میگیره خیلیه
ورشکست نشی مادر
دوما کار کردن همچين خبرهايي اونم با تاکيد بر اينکه صاحب مال در مقابل ارزش دارايي پيدا شده اش مژدگاني مناسب نپرداخته ، انگيزه مردمو کم ميکنه . که دوستان فرارو بهتره به اين جنبه قضيه هم توجه داشته باشن .
همش 40 پرس؟!
معلومه آدم ناشکری هستی
بنظرتون مثلا سندملکی و چک سرقتی ارزشی داره؟؟
فقط فلزات و جواهرات گرانبها و وجه نقد میتونه ارزش داشته باشه و گرنه اینا که تو کیف بوده بعیده ارزشی داشته باشه!!
لااقل یه مژدگانی خوب به اون بنده خدا میداد
با این حال از ارزش کار ایشون کم نمیسه
کبابی رو که دیگران خوردن به حساب معلم نوشته!!
اينجا معلوم ميشه بعضي ها چجوري ثروت اندوزي مي كنند
معلم با حقوق 250 هزارتومانی!
معلم صبح در حال رفتن به مدرسه( حداقل ساعت 7صبح) کیفو پیدا می کنه، بعد صاحب کیف میگه 2 ساعت بعد از اینکه کیف قاپها کیفمو زدن از مدرسه پسرم باهام تماس گرفتن!
پسر صاحب کیف در مدرسه معلم یابنده کیف درس می خونده!
و...............
فرارو جان در انتشار این قبیل اخبار دفت کن
اما دفعه بعد به این گاودار بگید بره کیفش از دزدا بگیره
واقعا ادم بعضیا را که می بینه حالش بد می شه
در حضور شورای شهر!!!
متاسفم!
و حیف اون آقای پولدار که چه قدر شناسی کرده (در حد پیدا شدن یک ماشین پژو)