صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۲۴۹۷۴
"محیط زیست" در حاشیه زندگی روزمره
این روزها موضوع محیط زیست در کانون توجه افکار عمومی و دولت‌ها قرار گرفته است. این توجه‌ها بیش از همه پس از هجوم ریزگردها به خوزستان در ذهن‌ها شکل گرفتند. بسیاری از کارشناسان محیط زیست معتقدند که ما هربار که فاجعه‌ای محیط زیستی رخ می‌دهد، یادمان می‌افتد که باید به طبیعت توجه کنیم، اما زندگی روزمره‌امان آن را به حاشیه رانده‌ایم.
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۷ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۳
فرارو - این روزها موضوع محیط زیست در کانون توجه افکار عمومی و دولت‌ها قرار گرفته است. این توجه‌ها بیش از همه پس از هجوم ریزگردها به خوزستان در ذهن‌ها شکل گرفتند. بسیاری از کارشناسان محیط زیست معتقدند که ما هربار که فاجعه‌ای محیط زیستی رخ می‌دهد، یادمان می‌افتد که باید به طبیعت توجه کنیم، اما زندگی روزمره‌امان آن را به حاشیه رانده‌ایم.

این بی‌توجهی‌ها هم در میان مسئولان و هم در میان مردم جامعه وجود دارد. عدم آگاهی و شناخت نسبت به محیط زیست و تبعات آینده آن به زعم بسیاری از کارشناسان دلیل بی‌تفاوتی‌ها و ضربه‌زدن‌ها به طبیعت است.

حسین ورجاوند و محمد فتحی، دوتن از کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست و از اعضای انجمن محیط زیستی دامون (جوانان حافظ زمین) در مبحثی درباره دلایل بی‌تفاوتی نسبت به محیط زیست و در گفتگو با فرارو، گفتند: توجه به محیط زیست و طبیعت، نیازمند وجود داشتن زیرساخت‌های فرهنگی و اخلاقی در یک جامعه است، اخلاق محیط زیست می بایست به صورت اصولی از سنین پایین مورد آموزش قرار گیرد.

در جلسه بحثی که میان اعضاء انجمن دامون شکل گرفت عنوان شد: بی‌تفاوتی جامعه ایرانی نسبت به محیط زیست و تخریب‌هایی که در این محیط صورت می‌گیرد دلایل متفاوتی دارد که می توان آن‌ها را در چند دلیل عمده و مهم دسته‌بندی کرد.
 
عدم وجود هم‌حسی با طبیعت

این فعالان محیط زیست همچنین گفتند: اولین و مهمترین این علت‌ها، عدم وجود هم‌حسی با طبیعت است. همراهی با طبیعت و محیط زیست به دلیل تغییرات زندگی انسان‌ها کم شده است. زندگی ماشینی، تخریب محیط زیست و زندگی مدرن از این عوامل هستند. دوگانگی انسان و طبیعت که به‌واسطه زندگی ماشینی امروز و عدم آمیختگی زندگی انسان شهرنشین با طبیعت ایجاد شده است یکی از دلایل از بین رفتن این هم حسی است. همچنین باید به تخریب تدریجی محیط زیست و در نتیجه کاهش امکان دسترسی نسل‌های جدید به مواهب طبیعت در این رابطه اشاره نمود.
 
زندگی مدرن و کم‌توجهی به محیط زیست

فتحی و ورجاوند ضمن اشاره به تغییرات زندگی مدرن معتقد هستند: جایگزین شدن جاذبه های جدید و لوکس و هیجانات از طریق ابزارهای تکنولوژیکی نظیر بازی‌های کامپیوتری و رسانه‌های تصویری و شنیداری در دنیای مدرن نیز نیاز و شاید فرصت همراهی بشر با هیجانات موجود در طبیعت را کاسته است.
 
برطرف نشدن نیازهای اولیه

این کارشناسان ضمن بحث درباره رفع نیازهای اولیه انسان و توجه به محیط زیست پیرامون تشریح کردند: علت دوم در بی‌تفاوتی انسان نسبت به تغییرات مخرب در محیط زیست را می‌توان وجود مشکلات در برآوردن نیازهای اولیه انسانی دانست. می‌شود به این شکل گفت که شهروندی که نسبت به رفع مشکلات و نیازها و گذران معیشت روزمره خود دارای نگرانی است، کمتر به نیازهای ثانویه می‌پردازد. این نیازهای ثانویه می‌توانند طیفی از توجه به نیاز به رشد و شکوفایی تا توجه به پیرامون خود و دیگران را شامل شود. عدم توجه به محیط زیست و طبیعت اطراف نیز در این مقوله می‌گنجد.  بهره‌ بردن از زیباییی‌های طبیعت نیز پس از برطرف شدن نیازهای اولیه انسان است که رخ می‌دهد.

در این بحث همچنین گفته شد: همچنین در دنیای امروز، زودبازده بودن اقتصادی فعالیت‌های انسانی و شهروندان شهرها، دارای درجه اهمیت بالاتری نسبت به هر عامل دیگری است که می تواند بر شیوه زندگی آن‌ها تاثیر گذار باشد. این امر سبب می‌شود تا توجه انسان به حقوق سایر زیست‌مندان (گیاهان و جانوران)، که امری وابسته به اخلاق نیز هست تضعیف شود.

این فعالان محیط زیست درباره اهمیت آموزش در توجه به محیط زیست تصریح کردند: توجه به محیط زیست و طبیعت، نیازمند زیرساخت‌های فرهنگی و اخلاقی در یک جامعه است، اخلاق محیط زیست می بایست به صورت اصولی از سنین پایین مورد آموزش قرار گیرد.

لزوم آموزش از سنین پایین
آن‌ها گفتند: موارد بالا در رابطه با جامعه ایران به شکلی بیشتر صدق می‌کند. عدم وجود آموزش از سنین پایین، رفع‌ نشدن برخی نیازهای اولیه افراد جامعه و توجه به تکنولوژی، بسیار بیشتر از توجه به محیط زیست، نبودن سیاست‌های تشویقی در این زمینه و... موجب شده‌است که محیط زیست در ایران امری مغفول باقی بماند. البته این بی‌توجهی در سال‌های اخیر کاهش پیدا کرده است، اما همچنان ما کسانی را می‌بینیم که در بارزترین شکل (رها کردن زباله در طبیعت) عمدتا بدون اطلاع نسبت به آینده رفتارشان، به طبیعت ضربه می‌زنند.
 
حسین ورجاوند و محمد فتحی در انتها به اقدامات تاثیرگذار بر روی اهمیت گذاردن به محیط زیست اشاره کردند و گفتند: وجود سازمانها و نهادهای مردمی در سال‌های اخیر توانسته است توجه به این حوزه را بیشتر از قبل جلب کند. نمونه این تاثیرگذاری‌ها را می‌توان در تلاش مردم برای احیای دریاچه ارومیه و به‌راه انداختن جمع‌هایی برای جمع‌آوری زباله‌ها از سطح محیط زیست دانست.
ارسال نظرات
علی
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
تا 10 سال دیگر ایران بدلیل نبود آب قابل زیست نخواهد بود.
ناشناس
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
خطرناک ترین حالت دریک مملکت حالت بی تفاوتی مردم نسبت به امورومسایل مملکتی ،اوضاع واحوال ومسایل شهری واستانی وغیرو ومحیط زیست است، واین زنگ خطری برای دست اندرکاران امورمی باشد که ازخواب برخیزند وبفکر حل معضلات برآیند واین اموررابا حرکات ملموس وعینی بتدریج بمردم بفهمانند واز نیروی عظیم فکری ویدی آنان استفاده کرده ومشکلات ومسایل رابمدد مردم حل نمایند، وبخصوص دررابطه با محیط زیست با تشویق وترغیب مردم ومشارکت واقعی مردم می توان چاره گری کرد،ولازم است یادآوری شود که دراین راه بی مایه فطیر است وباید سرمایه گزاری درست کرد وبرنامه اساسی داشت.
ناشناس
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
سلام. من ساکن یک روستای دور افتاده هستم باورکنید مردم نسبت به مسائل محیط زیست خیلی حساس شده اند در روستای ما هرکس حیوانی شکار میکند یادرختی قطع میکند مورد سرزنش قرار می گیرد برخلاف گذشته که این کار افتخار محسوب می شد برخی از مسئولان بهتر است از مردم بیاموزند
ناشناس
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
بی تفاوت نیستیم هر که اعتراض کند سر از نا کجااباد سر در می آورد نمونه اعتراض مردم آذربایجان به خشک شدن دریاچه اورمیه هست که هنوز تعداد زیادی در زندانها به سرمی برند.
ناشناس
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
دم شما گرم
ناشناس
۰۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
محیط زیست یک چالش جهانی است و باید از دوران کودکی مورد توجه قرار گیرد. در اموزه های دینی و ملی ایرانیان قبل از قطع هر درخت باید ده درخت کاشت.
ناشناس
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
من به مسائل دیگه مثل آموزش و فرهنگ و غیره کاری ندارم اما یکی از مهتمرین دلایلش از دید من اینه که مردم ما تعلق خاطر و احساس غرابتی با خاک وطنشون و محیط زیستشون ندارن یعنی خاکش رو جزیی از وجود خودشون احساس نمیکنن که اگر اینطور بود با خشکیدن چشمه ای یا قطع درختی یا فروش خاکشون احساس میکردن جزیی از وجودشون داره ناقص میشه، مردم ما اگر بچشون یک ذره چایی روی فرش بریزه یا مثلا دیوار رو جوهری کنه یا گل باغچه خونشون رو بکنه یا کار دیگه از چشمش در میاد اما موقعی که میرن توی طبیعت حتی یک پلاستیک زباله با خودشون نمیبرن حالا که از این طبیعت استفاده کردیم آشغال هامون رو مثل داخل خونمون جمع کنیم و بریزیم داخل پلاستیک در عوض تا جایی که دستمون برسه آشغال هارو میریزیم توی محیط اطرافمون و ده ها مورد دیگه من بارها مشاهده کردم طرف سطل زباله کنارش هست یا مقداری باهاش فاصله داره اما آشغال هاشو میریزه کنار سطل واقعا رفتارمون با محیط زیست و زندگیمون فاجعه بار و تاسف بار هست.
نازنين
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
به چی اهمیت داده میشه که حالا به محیط زیست اهمیت داده بشه؟!! نه آب سالمی داریم نه هوایی نه مواد غذایی سالمی تنها چیزی که داریم تورم و گرونی و تا دلتون بخواد پرونده های فساد مالی!!!! آقایون مدیریت بلد نیستند ماشاالله نظارتشون هم در حد تیم ملی طوری که هر کس راحت میتونه اختلاس کنه!!!! با این همه ضعف فقط زبونشون برای مردم درازه مثلا همین قضیه ریزگردهای خوزستان برای بار دوم که مردم اعتراض کردند جناب استاندار فرمودند که تجمع غیر قانونی بوده و اگر تکرار بشه برخورد جدی خواهند داشت حتی چند نفر رو دستگیر کردند در صورتیکه حق کاملا با مردم بود فقط در چنین مواقعی یادشون میفته قانونی هم هست!!!!!!!!!
ناشناس
۱۹:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
رادیو وتلویزیون درهر کشوری نقش اساسی دراشاعه فرهنگ آن کشور وآموزش مردم به انجام کارهای خوب می تواند داشته باشد،درمملکت ما هرموقع شما رادیو یا تلویزیون راروشن می کنید یا شخصی مردم رانصیحت می کند یا برنامه بدوبیراه گفتن به این کشوروآن کشور دارداجرامی کند ودرمجموع از 24 ساعت یک ساعت هم بدرد بخور نمی توانی پیداکنی واین رادیو وتلویزیون خسته کننده،کسل کننده ،فشل کننده وکلافه کننده برای بخش عمده ای ازمردم شده ومیماند اینکه مردم ازطریق اینترنت یا جراید ویا کتاب خوانی درمورد محیط زیست مطالعه وکسب اطلاعات نمایند که هرکدام ازاین منابع نیز بعلل فنی،دخالت گری،ممنوعیت وبروز سلیقه های ضد محیط زیستی دم بریده می شوند وراستش رابخواهید دراین مملکت "داستان آنچه من خان می گویم تومجبور به اطاعتی حاکم است ومن خان نیز نه علم موضوع رادارم ونه دلم بحال محیط زیست سوخته ونه می دانم محیط زیست چیست وبدرد چه می خورد"واز طرفی همانگونه که دزدی واختلاس وتجاوزگری به حق دیگران ساری وجاری شده وبرای مردم فرقی نمی کند که مثلا مبلغ دوهزارمیلیاردتومان اختلاس شده یا مبلغ ششصد هزارمیلیارد تومان بهمین ترتیب هم چون ازبین بردن محیط زیست یک امرعادی شده برای مردم چون فریادرسی نیست موضوع عادی شده.
ناشناس
۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
هزاران مثبت