مطلب دریافتی- محسن دیناروند؛ از مسائل داغ این روزهای فوتبال ما واگذاری دو تیم استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی است.
هرچند همیشه این بحث بوده اما به نظر میرسد در این ایام، این بحث جدیتر مطرح شده است و هواداران این دو تیم منتظر ۱۹ اسفند هستند تا ببیند چه کسی صاحب باشگاهشان خواهد شد؟
بحث این یادداشت بر این است که آیا خصوصی سازی این دو تیم راه مناسبی هست یا نه؟ و آیا این امر محقق خواهد شد یا نه؟ و اگر نه پس چه راهی مناسب است برای مدیریت این دو؟
وقتی دولت محترم بنا بر خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس دارد بدین معناست که در این گزاره که «استقلال و پرسپولیس دولتی نباشند» همه متفق القولاند چرا که هزینههای بالای تیم داری آن هم دو تیم در این سطح بر بخش دولتی قائدتا سنگینی میکند.
و اما تحقق خصوصی سازی که امروزه تنها راه پیش رو به حساب میآید تا حدودی هم معایبی دارد و هم بعید به نظر میرسد و گویا انتظار میرود باز بعداز ۱۹ اسفند با اعلام اینکه خریداری نبود، این دو تیم بر دوش بخش دولتی خواهند ماند چرا که هم پرداخت ۲۹۰ میلیارد تومان برای بخش خصوصی سنگین و به احتمال قوی ناممکن است و هم اینکه سود دهیای دو تیم تا این مقدار نیست و حتی مالک احتمالی باید از جیب خود هم خرج کند تا تیمش را سر پا نگه دارد، این در حالی است که قطعا سوددهی از اهداف هزینه توسط بخش خصوصی است.
از سویی دیگر بعد از خصوصی سازی نظارت دولت بر این دو تیم بسیار اندک میشود، چیزی که بخش دولتی قائدتا نمیپسندد و به نظر نگارنده نیز مورد پسند نیست.
از ضعفهای دیگر خصوصی سازی این مسئله به نظر میرسد که هوادار و پیشکسوتان که سرمایههای اصلی این تیمها هستند با تیمهایشان فاصله خواهند گرفت چرا که سلیقه مالک احتمالی بخش خصوصی بر تیم حاکم خواهد بود، سلیقهای که همگانی نیست و هدفش تنها سود مالک احتمالی آن است.
و اگر در بخش دولتی با ضعف تیم مدیریت تیم تغییر میکرد با خصوصی سازی، تیمهای مذکور با هر ضعف با ورشکتگیهای پی در پی و سرانجام حواشیهای بیشتر مواجه خواهند شد. پس اینگونه محتمل این است که خصوصی سازی دو تیم مذکور محقق نمیشود.
تا اینجا بیان شد که چه استقلال و چه پرسپولیس، نه در بخش دولتی و نه در بخش خصوصی به وضعیت مطلوب خود نمیرسند. حال بیان این پرسش که راه مناسب حل این مسلئله چیست؟ بسیار ضروری و مهم است.
در پاسخ به این پرسش میتوان گفت راه مناسب و راهگشا در این بحث، مشارکت دادن هواداران و پیشکسوتان استقلال و پرسپولیس در اداره تیمهای مذکور است، به این صورت که با تشکیل کانون هوادران و پیشکسوتانِ هرتیم زیر نظر وزارت ورزش و تاسیس تعاونی برای هر تیم با حضور اعضای این کانونها که با
خرید سهام توسط اعضای تعاونی محقق میشود به مدیریت مطلوب استقلال و پرسپولیس دست یابیم.
از نکات بسیار خوب اجرای این طرح میتوان به مشارکت دادن مردم در اداره ی تیمهای محبوب خود، پاسخگو بودن مسولان تیمها در برابر هوادارن و نظارت دولت بر این تیمها اشاره کرد.
در هر حال واگذاری دو تیم مطرح پایتخت به بخش تعاونی که مورد تایید قانون اساسی در سیاستهای کلی اصل ۱۴۴ هم هست، میتواند هم جمع کنندهٔ فواید بخش دولتی و بخش خصوصی و هم دفع کننده معایب دو بخش مذکور برای این دو تیم باشد.