احمد پاکتچی با بیان اینکه ما ابزار لازم را در خصوص زبان و فرهنگ قرآن نداریم، گفت: رسیدن به علوم انسانی قرآنبنیان نیازمند فعالیت علمی یک نسل است.
به گزارش ایکنا، کرسی آزاداندیشی با موضوع «واکاوی نظریه ابتناء علوم انسانی اسلامی بر قرآن کریم با تأمل بر نظریه های رقیب(نظام فلسفی و نظام فقهی)» در دانشگاه امام صادق(ع) با ارائه نظریه توسط دکتر احمد پاکتچی، مدیر گروه قرآن و حدیث این دانشگاه و ارزیابی دکتر رضا محمدزاده، معاون آموزش این دانشگاه برگزار شد.
در ابتدای این نشست، احمد پاکتچی گفت: پرونده علوم انسانی مدتهاست که در کشور گشوده شده است. مباحث امام موسی صدر در خصوص اقتصاد اسلامی در راستای چنین اندیشههایی مطرح شده است.
پاکتچی افزود: در خصوص علوم انسانی اسلامی باید به تحولی که در علوم انسانی رخ داده است، توجه کنیم. امروزه مطرح میشود که علوم انسانی با علوم دیگر تفاوت دارد. در علوم غیر انسانی فرهنگ و باورها تاثیری ندارند.
رابطه میان علوم انسانی و قرآن پیچیده استوی ادامه داد: نحو ارتباط علوم انسانی با قرآن متفاوت از نحوه ارتباط فقه و فلسفه با علوم انسانی است. فقه و فلسفه دو علم است اما قرآن کتاب مقدس است و تبیان کل شی است. ارتباط قرآن با علوم انسانی که حاصل اندیشه انسانی است با ارتباط آن با علوم دیگر متفاوت است. قرآن محصول وحی است، اما علوم انسانی، فقه و فلسفه محصول انسان هستند.
این استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: رابطه فلسفه و علوم انسانی رابطهای میانرشتهای است و به راحتی میتوان بین علوم انسانی با یکی از این علوم رابطهای میانرشتهای برقرار کرد و یا سخن از تلفیق به میان آورد. اما رابطه قرآن با هر علمی رابطه وحی و علمی انسانی است که این رابطه بسیار پیچیده است.
وی ادامه داد: در ترکیب علوم انسانی با تکیه بر قرآن «تکیه بر قرآن» چه معنایی دارد؟ در این زمینه کارهای زیادی انجام شده است و کتابهایی چاپ شده است، اما این کتاب های تلاش کردهاند که مسیر طولانی را به صورتی جادویی به طی کنند و از مراحلی ضروری کار طفره بروند.
پاکتچی تصریح کرد: برخی از مخاطبان چنین کتابهایی راضی هستند و از موضوعات منسجم و طبقهبندی آیات استفاده میکنند. اما عموما کارهای انجام شده در علوم انسانی مبتنی بر قرآن، آیات را به مثابه گزارههایی به هم چسبانده و متن جدیدی تولید کرده که علوم انسانی مبتنی بر قرآن را ممکن ساخته است.
این استاد دانشگاه افزود: نگرانکننده این است که فردی که در یکی از دانشهای عرفی دارای تخصص است به سراغ قرن کریم آمده و آیات را به نفع الگوهای ذهنی خود مصادره کرده است. اگر طبقهبندی و ارتباطی بین مباحث اوست، محصول علومی است که آن فرد دارد. در این صورت اگر ده نفر در خصوص مدیریت و روانشناسی بخواهند متونی قرآنی پدید بیاورند، ده روانشناسی و مدیریت متفاوت حاصل خواهد شد که این نشان میدهد اینها قرآنی نیستند و کالاهای تقلبی هستند.
وی تصریح کرد: برشها و چینش آیات قرآنی انسان را به یاد حدیث «ضرب القرآن بعضه ببعض» میاندازد. با این روش، از دل تفسیر المیزان میتوان کاپیتال مارکس و از کاپیتال مارکس میتوان تفسیر المیزان را استخراج کرد. تیپ کارهایی که انجام میشود به کار جنایتکاران در فیلمهای جنایی شبیه است که با برش حروف و عباراتی از روزنامهها، نامههای تهدید آمیز مینوشتند.
علوم انسانی مبتنی بر قرآن و مسئله فهم/ فرقان و داعش نمونههای فهم آنلاین قرآن هستند
پاکتچی ادامه داد: من بر آنم موانع پیش روی علوم انسانی مبتنی بر قرآن را بیان کنم. اولین مشکل سهل و ممتنعی که وجود دارد این است که ما اولین کسانی نیستیم که میخواهیم قرآن را بفهمیم. اساسا دانش تفسیر به منظور فهم قرآن تاسیس شده است. مجموعه علوم اسلامی اعم از فقه، کلام، فلسفه و ... حول تفاسیری از قرآن شکل گرفته اند و میخواهند معارف خود را از قرآن استخراج کنند.
وی افزود: ادعای این که ما میخواهیم از سنت عدول و چیز جدیدی استخراج کنیم، بدون ادله قوی نابخردانه خواهد بود. از بعد معرفتشناسانه اگر فهم 1400 ساله قرآن را نادیده بگیریم، ابزار فهم ما از قرآن بر اساس چه معیاری درست و صحیح خواهد بود. در واقع من چه در اختیار دارم که بزرگان سنت در فهم قرآن در اختیار نداشتند.
این استاد دانشگاه گفت: نمونه شاخص فهم قرآن بدون فهم سنت 1400 ساله در کشور ما گروه فرقان و اخیرا داعش است. این جریانات مدعی فهم و اجرای قرآن هستند که به دنبال فهم مستقیم قرآن بودهاند، بدون استفاده از سنت 1400 ساله تفسیر قرآن هیچ کدام از ما از تفسیر فرقان و داعش در امان نیستیم.
وی ادامه داد: یکی از نگرانیهای ما در علوم انسانی قرآن بنیاد افتادن در دام بنیادگرایی نافی سنت است، جریانی که مدعی فهم آنلاین از قرآن است. اما اینکه این ابزار چگونه اتفاق خواهد افتاد و یک انسان مدرن با تخطئه دیگران قرآن را خواهد فهمید معلوم نیست. هر مدعی علوم انسانی قرآن محور باید به این دو سوال پاسخ دهد که اولا موضعش در خصوص فهم سنتی از قرآن چیست و این موضع باید بر اساس یک ابزار و مبنا صورت بگیرد.
پاکتچی تصریح کرد: با برچسب تفسیر به رای نمی توان از فهم سنتی گذار کرد و جواب این سوال از طریق انجام یک پروژه تحقیقاتی امکان پذیر خواهد بود. سوال دیگر این است که چه مسیری باید طی شود که توجه به سنت تفسیری به معنای عام ما را در مسیر تقلید و انسداد باب علم بکشاند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مسئله این جاست که ما باید توانیم نظرات خود را در قالبی بیان کنیم که بتواند در فضایی بین الاذهانی مطرح شده و قابلیت دفاع پیدا کند. از این رو ما باید یک متدولوژی تدوین کنیم که بتواند مبنای وضعیتی بین الاذهانی قرار بگیرد. این کار پروژهای است که باید یک نسل روی آن کار کند.
فقدان متخصص میان رشتهایوی تصریح کرد: معضل دیگری که با آن مواجه هستیم پارادوکسی است که در حوزه تفسیر قرآن وجود دارد. در علوم قرآنی هر کسی نمیتواند تفسیر کند و تفسیر شرایطی دارد که بخشی از آن علومی است که مفسر باید دارا باشد. از سویی دیگر درجات فهم برای قرآن مطرح میشود. ممکن است از تفسیر یک دانشجوی مکانیک از متن فارسی قرآن تقدیر کرد اما در علوم انسانی اسلامی نمی توان به راحتی با درجات فهم با تساهل برخورد کرد.
پاکتچی ادامه داد: از این رو فردی که تنها مدیریت و یا روانشناسی خوانده است، نمیتواند تنها با خواندن قرآن به تولید مدیریت و روانشناسی اسلامی اقدام کند. از طرف دیگر یک دکترای علوم قرآنی هم نمیتواند به تنهایی علوم انسانی مبتنی بر قرآن را پیش ببرد. این پارادوکسی است که ما با آن مواجهیم. به نظر میرسد برای حل این پارادکس به مطالعه تیمی پرداخت.
فقدان منابع لازم در خصوص زبان و فرهنگ قرآنوی با بیان اینکه معضل آخر مساله زبان و فرهنگ قرآن است، گفت: قرآن کریم نظام مفردات و فرهنگ خاص خود را دارد. کسی که به دنبال علوم انسانی مبتنی بر قرآن است نمیتواند در این مسیر طفره برود و از ورود تخصصی به این حوزه اجتناب کند. برخی فکر میکنند چون ما مسلمانیم و یا عربی بلدیم، معنای قرآن را هم میدانیم. اما هر دو میتوانند خطر ناک باشند. عربی ما با عربی دوران نزول تفاوت دارد و کار جدید و دقیقی در این حوزه انجام نشده است.
پاکتچی ادامه داد: عربی قرآنی کاملا منطبق با نحو استاندارد عربی نیست. بلاغت قرآنی نیز با بلاغت عربی فرق دارد. من امروز یک جلد کتاب به منای واقعی در خصوص نحو قرآن نمی شناسم، هر چند کتابهایی در این زمینه وجود دارند اما از عهده انجام درست کار نیامدهاند. در واقع ما به صورت بالفعل ابزار دقیق علوم انسانی مبتنی بر قرآن را نداریم، در خصوص فرهنگ بافت نزول نیز نیازهایی داریم که با استفاده از ابزارهای موجود نمیتوانیم آنها را مرتفع کنیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر ما ادعا کنیم 5 درصد فهم بهتری از قرآن داریم دقیقا معیار این درک بهتر چیست، آیا صرف ادعا کافی است، به عنوان کار پایلوت ما در علوم انسانی قرآن بنیاد نیازمند پژوهشی در علم زبان و فرهنگ قرآنی هستیم.
در ادامه دکتر محمد زاده به بیان برخی نکات انتقادی در خصوص نظرات پاکتچی پرداخت: آیات زیادی در قرآن مبنی بر جامعیت قرآن وجود دارد و اگر قرآن جامعیت دارد باید مبنای همه احکام ما باشد. قرآن باید همه احکام ما را پشتیبانی کند و بدون این کار گزارههای ما قابل توجه نخواهند بود. آیات نشان میدهند که قرآن کل نیازهای بشر را برطرف میکند. وی ادامه داد: مجموعه روایات ائمه (ع) ما را از انجراف در تفسیر نجات میدهند. من بخشی از قواعد منطقی را در تحمیل به قرآن درست نمیدانم.
محمد زاده تصریح کرد: معرفت بنیادهایی دارد که ریشه در قرآن و سایر کتاب های آسمانی دارند. علوم ریشه در وحی دارد و اگر وحی نبود ما خیلی از چیزها را نمیدانستیم. مبانی صنعت ماشین سازی در قرآن وجود دارد. من معتقدم دوستان متخصص در علوم قرآن وحدیث باید مبانی لازم برای تفسیر قرآن را استخراج کرده و در عالمان قرار دهند.
یادآور میشود، کرسی آزاداندیشی با موضوع «واکاوی نظریه ابتناء علوم انسانی اسلامی بر قرآن کریم با تأمل بر نظریه های رقیب(نظام فلسفی و نظام فقهی)» عصر روز گذشته 3 اسفند در دانشگاه امام صادق(ع) با ارائه نظریه توسط مدیر گروه قرآن و حدیث این دانشگاه و ارزیابی معاون آموزش این دانشگاه برگزار شد.