صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۲۴۵۸۷
زمان زیادی از دوره ای که به نظر می رسید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه ارباب جهان است، نمی گذرد. پنج سال پس از تلاش های اوباما برای «تنظیم مجدد» روابط با روسیه، پوتین فقط ناهاری با اوباما خورده بود. اگر تاریخ در سپتامبر 2013 یا حتی ژانویه 2014 متوقف می شد، پوتین استاد سیاست خارجی بود که اوباما را کیش و مات کرده بود.
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۰ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۳

فرارو- زمان زیادی از دوره ای که به نظر می رسید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه ارباب جهان است، نمی گذرد. پنج سال پس از تلاش های اوباما برای «تنظیم مجدد» روابط با روسیه، پوتین فقط ناهاری با اوباما خورده بود. اگر تاریخ در سپتامبر 2013 یا حتی ژانویه 2014 متوقف می شد، پوتین استاد سیاست خارجی بود که اوباما را کیش و مات کرده بود.  

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از نشریه ویک، اما زمان متوقف نشد. پس چه کسی سیاست خارجی موثرتری داشته: پوتین یا اوباما؟

پوتین
پس از دو دهه کاهش قدرت در عرصه جهانی، پوتین توانسته روسیه را بار دیگر به مسئله روز تبدیل کند. اما شهرت پوتین در حال حاضر در جایگاهی متفاوت از سال گذشته است. در روزهای پایانی المپیک سوچی بود که ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین در میانه اعتراضات طرفداران اروپایی این کشور در کیف، به روسیه گریخت. زمانیکه بازی ها پایان یافت، پوتین نیروهای ویژه خود را برای اشغال کریمه به اوکراین اعزام کرد و توانست در رفراندوم 16 مارس که از سوی دیگر کشورها به رسمیت شناخته نشد، این شبه جزیره را به خاک خود الحاق کند. یک هفته بعد، هفت قدرت اقتصادی جهان در واکنش به این اقدام، روسیه را پس از 16 سال عضویت، از گروه 8 بیرون راندند. 

پس از آن در 17 جولای 2014 جدایی طلبان اوکراینی که از حمایت مسکو برخوردار بودند، با استفاده از تسلیحات روسیه هواپیمای غیرنظامی خلوط هوایی مالزی را هدف قرار دادند تا با سقوط آن و مرگ 283 مسافر و 15 عضو کابینه، لحظه لاکربی پوتین رقم بخورد و همانطور که نیوزویک در آن زمان نوشت، ظرف یک هفته رفتار جهان در قبال روسیه از بی اعتمادی به دشمنی تغییر کند.

تحریم های غرب علیه اوکراین در کنار سقوط قیمت نفت به عنوان سودمندترین جنس صادراتی روسیه، ضربه سنگینی به اقتصاد این کشور وارد کرده است. مسکو در حال حاضر تقریبا بودجه تمامی بخش ها را کاهش داده، بجز بودجه ارتش که با افزایش 33 درصدی روبرو بوده است.

وال استریت ژورنال هفته گذشته در سرمقاله خود انتقاد از حضور غیرقانونی روسیه در اوکراین را به گونه ای مطرح کرد که بیشتر جنبه تحسین داشت و در پایان نیز نتیجه گرفت که پس از توافق صلح مینسک «پوتین تازه ترین پیروزی خود را رقم خواهد زد، نقاط ضعیف در چشم انداز اروپایی را بررسی خواهد کرد و پیش از آنکه آمریکا رئیس جمهور جدیدی داشته باشد که بتواند در مقابل فتوحات وی ایستادگی کند، حرکت جدیدی صورت خواهد داد.»

و این نکته ما را می رساند به...

اوباما
مجموع سیاست خارجی اوباما را شاید بتوان اینطور عنوان کرد: آمریکا زمانیکه برای حل مشکلات جهانی با متحدان خود کار می کند، قوی تر است اما ایالات متحده برای نابود کردن تروریست هایی که تهدیدی جدی برایش تلقی می شوند، به تنهایی وارد عمل خواهد شد.

و این یعنی اوباما از منظر اکثر از لیبرال ها، بسیار جنگ طلب و از منظر اکثر محافظه کاران، بسیار صلح طلب است. اگر پوتین استاد سیاست واقع گرایانه است، اوباما در زمره مردانی در میانه واقع گرایی و آرمان گرایی بین المللی قرار می گیرد.

کارشناس ناشناسی که برای هردو رئیس جمهور کار کرده تابستان گذشته به نیویورک تایمز گفت: «اوباما اساسا واقع گرا است اما حس خوبی نسبت به این مسئله ندارد.» 

اما اینکه این دیدگاه در جهان واقعی چطور نمود یافته با نگاهی به وقایع جهان قابل بررسی است. اوباما هر دو جنگی که در عراق و افغانستان به ارث برده بود را به طور رسمی پایان داد اما هنوز هم نیروهای آمریکایی در این کشور حضور دارند. وی سرمایه آمریکا و نه جان آمریکایی ها را وارد مبارزه با داعش در عراق و سوریه کرده است. اقدام مشترکی در مورد لیبی که به آشوب کشیده شده نیز صورت گرفته است. اوباما بدون هیچ گونه شرمندگی، حاکمیت پاکستان را نقض کرد تا اسامه بن لادن را بکشد.

اوباما جنگ هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا را تقویت کرده و از این طریق توانسته از راه دور به مواضع القاعده و البته شهرت آمریکا ضربه بزند. در جریان ناآرامی های بهار عربی، آمریکا اجازه داد اتفاقات در کشورهایی چون تونس، مصر و بحرین همانطور که بود، پیش برود.

در واقع بخش عمده قمارهای مهم بین المللی اوباما جنبه دیپلماتیک داشته نه نظامی: سیاست شکست خورده «تنظیم مجدد» روابط با روسیه، مذاکرات هسته ای ایران که به طور شگفت آوری امیدبخش است، ازسرگیری روابط با کوبا و طرح صلح اسرائیل-فلسطین که بعید است دایمی باشد. چرخش اوباما به سمت آسیا و محدود کردن منفعل-تهاجمی چین که به نظر می رسد خوب پیش می رود و البته روابط آمریکا و هند که در شرایط خوبی است.

کدام بهتر است؟
حال اگر گامی به عقب بردارید و نگاهی به هر دو سیاست خارجی بیاندازید، کدام یک بهتر به نظر می رسند: سیاست خارجی اوباما یا پوتین؟

روسیه توانسته قدرت جهانی خود را بازیابد و استفاده پوتین از نیروهای نیابتی و مداخله باعث نظارت موثر روسیه بر کریمه، آبخازیا در گرجستان و منطقه ترانس‌نیستریا در مولداوی شده است. 

آمریکا اما در دوران ریاست جمهوری اوباما دستاوردهای اندکی داشته است. آمریکا حضوری کمرنگ تر در عراق و سوریه دارد و حضور نظامی محدود آمریکا در آفریقا نیز نتایج دایمی چندانی نخواهد داشت. 

با این حال آمریکا چیز زیادی هم از دست نداده است. اقلیت اندکی از آمریکایی ها، خروج از عراق و افغانستان را یک شکست می دانند. در حالی که روسیه پوتین چیزهای بسیاری را از دست داده است. با وجود تمام دستاوردهای سرزمینی که ممکن است به اوکراین ختم شود، این کشور کیف و قسمت غربی آن را دست کم تا یک نسل از دست داده است. 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: