یادداشت زیر را آقای حسن فاتحی به سایت فرارو ارسال نمودهاند
آقای روحانی باشعار تدبیر و امید و نیز وعدههای عدیده اقتصادی، اجتماعی وسیاسی بااقبال مردم روبرو شد، درکشوری که احزاب جایگاه درستی در آن ندارد، به میزان زیادی حمایت شخصیتهای سیاسی و مذهبی توانست نظر مردم را متوجه دولت روحانی و شعار اعتدالش نماید.
اگر آیت اله.. هاشمی رفسنجانی مورد غضب شورای نگهبان قرار نگرفته بود، بدون شک حماسهای شبیه دوم خرداد اتفاق میافتاد و ایشان با آراء بالایی که به واسطه حمایتهای مردمی بدست میآوردند، امکان تاثیرگذاری بر اوضاع روز جامعه را بیشتر میداشتند.
زمانیکه مردم در اوج ناباوری با خبر عدم تایید صلاحیت آیت اله.. هاشمی رفسنجانی روبرو گشتند، جمعیتی ناامیدانه از شرکت در انتخابات دوری گزیده و یا به بقیه نامزدها روی آوردند و جمعیتی نسبتا زیادی نیز برای رهایی از فضای مدیریتی دهشتناک ۸۴ به اینور!، به روحانی رای دادند تا دم افراطیون را به باور خود قیچی کرده باشند.
آقای روحانی در فضایی سکان مدیریت اجرایی کشور را بر دوش کشید که همواره به صورت کلی تلاش داشتند تا همراهان مردمی دو نامزد رقیب احمدینژاد (رقبای محصور) را با وعده و وعیدهایی به خود معطوف نموده باشند و بارها در رسانه ضرغامی!، باحمله به رویکرد گازانبری!، از گشایش فضای امنیتی و سیاسی سخنها گفته بودند و...
سال اول دولت روحانی گذشت و همگی شاهد بودیم که بجز اندک تغییراتی در رویکرد سیاست خارجه، درسیاست داخلی عملا روحانی نتوانست کاری انجام داده باشد، و این درحالی است که هرچه از عمر دولت روحانی میگذرد، انتقادهای گسترده هم از ناحیه مخالفان سنتی دولتش و هم ازناحیه هواداران و همراهان مردمیش بیشتر میشود.
برخیها تصور مینمایند چون دولت روحانی، دولت فراجناحی است بنابراین آماج حملات گسترده انتقادی قرارگرفته است، درحالیکه بااندک بررسی و تامل، علت العلل این انتقادها و نارضایتیهای رو به تزاید را در سهم الجناحی بودن دولت میتوان دانست.
اگر دولت روحانی، واقعا دولت فراجناحی بود، در درجه اول به مردمانی توجه مینمود که موجبات پیروزی وی را فراهم نموده بودند، در حالیکه در وهله اول، کابینه روحانی بین دوجناح معروف سنتی جامعه باسهم بیشتر برای یک طرف و سهم اندک و مشروط برای طرف دیگر تقسیم گردید.
من نمیخواهم بگویم که اصول گرایان یا اصلاح طلبان پایگاه مردمی ندارند، ولی میخواهم بگویم احزاب موجود تابحال نتوانستهاند در راستای جذب آراء بیشتر و داشتن پشتوانه مردمی، برنامه مدون اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قابل قبولی داشته باشند.
سیاسیونی به نام احزاب و با موج سواری با وعده وعیدهای سرخرمن توانستهاند مردم را به پای صندوقها بکشند و نام خود را از صندوقها بیرون بیاورند و تنها بعد مدت کوتاهی مردم متوجه شدهاند که این سیاسیون غالبا دغدغه مردم و معیشت مردم را نداشته و هرکدام باتوسل به نقابی به عوام فریبی پرداخته و زیر قول و وعدههای خود زدهاند.
من نمیدانم تصمیم گیران جامعه ما متوجه این مسئله مهم شدهاند یا اینکه همچنان با اصرار بر رویکرد یک طرفه تلاش مینمایند و خواهند نمود تا زمانهایی به شیوه گذشتگان بدقول و مردم فریب مدیریت نموده باشند؟
قطعا آنهایی که دلشان به اسلامیت و جمهوریت نظام میسوزد، متوجه این خطر مهم گشتهاند که با دور زدن مردم و عوامفریبی تنها نفرتها انباشت شده و در بزنگاه زمانی خود مشکلات شروع خواهد شد و چقدر شایسته است که دولت محترم تدبیر وامید نیز عطف قول و وعدههای که داده بود، به جای اینکه احزاب و سیاسیون را راضی نگه داشته باشد که هیچ وقت راضی نخواهند شد (چون بازی قدرت و مدیریت عطش پایان ناپذیری است و...)، اندکی نیز به فکر مردم و پشتوانههای مردمی خود بوده باشد و گرنه یا سرنوشت احمدی نژادی تکرار خواهد شد که با رای مردمی!، تنها ماند و یا اینکه خدای نکرده و زبانم لال ماجرای بنی صدری پیش خواهد آمد که به پشتوانه مثلا حزب مجاهدین مسلح! (منافقین)، نتوانست کاری از پیش ببرد و جز نام ننگ اثری ازآن باقی نماند.
پاورقی: اگرانتقادها و نارضایتیها به دولت تازه تاسیس تدبیر و امید در حال تزاید است، علت مهم آن سهم الجناحی بودن این دولت است،ای کاش دولت تدبیر و امید سهم مردمی هم داشت!.