یک پژوهشگر حوزهی مد و لباس گفت: مد معمولا از کلانشهرها به سمت شهرستانها جریان پیدا میکند، اگرچه تفاوتها میان طبقات اجتماعی مختلف هنوز هم به چشم میآید، اما گاهی اوقات شاهد این هستیم که الگوهایی از کف خیابان به سمت طبقات متوسط و بالای جامعه حرکت میکند.
به گزارش ایسنا، در پنجمین نشست از سلسله نشستهای هنر و زندگی روزمره شهری که چهارشنبه 17 دی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد، دکتر محمدسعید ذکایی، سیامک میلانی و ساقی مظاهری حضور داشتند.
در ابتدای این نشست، سعید ذکایی - دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی- اظهار کرد: «مد» را میتوان سبکهای خاصی دانست که توسط گروههای خاصی پذیرفته شده و مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع مد شیوهای از ابراز خود است که طیفی از مردم بهواسطه اندیشه مشترک به آن گرایش مییابند. سبک، تغییر، پذیرش و سلیقهی اجزا تشکیلدهندهی مد هستند و آن را بر اساس طول چرخه میتوان به انواع مدهای کلاسیک، کم دوام، متداخل و چرخههای تکرارشونده تقسیم کرد.
این دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: مد جزیی از زندگی روزمره و بخشی از فرهنگ عامهپسند است و یک فرآیند اجتماعی و پدیدهای فرهنگی بهشمار میرود. مد همچنین دارای قدرت هنجاری است و نیازی به توجیه عقلانی ندارد. مد مکانیزمی برای ایجاد نظم در جامعه و یک الگوی مستمر تغییر محسوب میشود. گروههای مصرفکننده مد را نیز میتوان به رهبران، نوآوران، انگیزشدهندگان، پیروان و قربانیان تفکیک کرد.
وی اضافه کرد: مد نقشی محوری در هویتسازی دارد و وسیلهای برای خودابرازی و تمایز است. امکان ساختن هویتهای مختلف در فضاهای مختلف توسط مد فراهم میشود و شیوهای غیرکلامی برای ارتباط از طریق سمبلها دانسته میشود. هم از منظر قدرت انضباطی میتوان به مقوله مد پرداخت و هم تاثیرگذاری آن بر فرد را میتوان مورد بررسی قرار داد. مد را میتوان دارای سه وجه روانشناختی، اقتصادی و اجتماعی دانست که بهعنوان مثال در وجه اقتصادی، ضامن بقای سرمایهداری محسوب میشود.
ذکایی مکانیسمهای پذیرش و انتقال مد را طبق نظریههای رخنه به پایین، رخنه به بالا و رخنه از اطراف توضیح داد و افزود: چرخهی پذیرش مد از نوآوری آغاز شده و با طی مراحلی مانند پوشش در مجلات و حراجهای ارزان، در نهایت به خسته شدن مردم از آن و نگریستن رهبران به افقهای تازه منجر میشود. جامعهشناسان مختلفی مانند وبلن، زیمل، بلومر، بوردیو، بنیامین و بارت از دیدگاههای مختلف به مقوله مد پرداختهاند. بارت مد را یک زبان با ساختار گرامری مختص به خود میدانست و بنیامین مد را بیانگر پیروزی صورت کالا عنوان میکرد که در آن بدن تبدیل به یک شیء شده است. در سنت مطالعات فرهنگی بیرمنگهام که متاثر از مارکسیسم ساختاری است، استفاده از مد نوعی مقاومت نشانهشناختی از جانب جوانان برای اعتراض به موقعیت اجتماعی نابرابر و اعتراض به ارزشهای حاکم در جامعه دانسته میشود.
وی در ادامه به آسیبشناسی مدگرایی در ایران پرداخت و برندگرایی، نمایشی بودن افراطی، توجه افراطی به دیده شدن و در متن توجه قرار داشتن را نمونههایی از این آسیبها عنوان کرد و گفت: دربارهی توفیق نداشتن ما در ترویج مدهای بومی باید بگویم که تمایل به همگنسازی سلیقه، بیتوجهی به انتخابهای فردی و عاملیت جوانان، قدرت هنجاری ضعیف متولیان و.. از جمله دلایل موفق نبودن ما در ترویج مدهای بومی است.
همچنین در این مراسم، سیامک میلانی - پژوهشگر مد - بیان کرد: مد از دیدگاه مردم اگرچه بیشتر به لباس مربوط دانسته میشود، اما امری فراتر از پوشش است. ضمن اینکه نه تنها امری فیزیکی، بلکه ذهنی و فرهنگی - اجتماعی محسوب میشود که نمود آن میتواند طرز پوشش دیده شود. بخش غیرفیزیکی مد در واقع به انتخاهای مردم مربوط میشود، اما چون پرداختن به آن کاری دشوار است، محققان معمولا به سراغ لباس میروند و از اطلاعات کسب شده در این زمینه، به نقش مد در زندگی مردم میرسند.
وی ضمن برشمردن نظریههای انتشار مد، نظر «دایانا کرین» و ارتباط میان گروههای سنی را تشریح کرد و گفت: طبق این نظریه رسانهها از طریق گروه سنی انتخاب میشوند؛ بهعنوان مثال گروههای سنی 15 تا 22 سال از رسانههای ارتباطی قدیمی استفاده نمیکنند و آنچه در میان اعضای یک گروه رواج مییابد در ادامه بهصورت افقی به گروههای دیگر نیز انتشار پیدا میکند.
این کارشناس مهندسی پوشاک در ادامه، با اشاره به اینکه در ایران مد معمولا از کلانشهرها به سمت شهرستانها جریان پیدا میکند گفت: اگرچه تفاوتها میان طبقات اجتماعی مختلف هنوز هم به چشم میآید، اما گاهی اوقات شاهد این هستیم که الگوهایی از کف خیابان به سمت طبقات متوسط و بالای جامعه حرکت میکند.
او افزود: لازم است سیستمی حمایتی از همه طراحان بزرگ و کوچک و ایدههای گوناگون در این حوزه داشته باشیم. با این وجود کسانی در جامعه حضور دارند که بهرغم همه محدودیتها به تلاشهای خود ادامه داده و مد را پیش میبرند. به نظر میرسد راه درازی در پیش داشته باشیم، اما آینده را امیدوارکننده میبینم.
در ادامه ساقی مظاهری - طراح لباس- اظهار کرد: من هویت را هر آنچیزی میدانم که موجب شناسایی فرد میشود و هویت سازمانی نیز هر چیزی بهشمار میرود که شاخص و متمایزگر یک سازمان است. گاهی اوقات این طراحی لباس است که هویت یک سازمان را نشان داده و آنرا متمایز میکند. زمانی که من کار در این حوزه را آغاز کردم، حتی نگاه اساتید دانشگاهی نسبت به آن منفی بود و سیر خاصی طی شد تا مد و فشن بهشکلی جدی مورد توجه قرار بگیرد.
او افزود: از آنجایی که با پیشزمینه هنر نقاشی وارد این حوزه شدم، طراحیهایم نیز وامدار هنرهای تجسمی هستند. طی مطالعات تصویری و مکتوب به این نتیجه رسیدم که فرم بناهای معماری میتواند با فرم لباسها در تعامل باشد. بهعنوان مثال لباس زنان اشرافی در دوران گوتیک با معماری آن دوران بهخوبی قابل قیاس است، به این معنا که همان دیدگاه بصری که در بناها دیده میشود، در لباسها هم قابل مشاهده است. از این نظر ایده طراحی لباس با الهام از بنا در ذهن من شکل گرفت.
مظاهری بیان کرد: وفاداری به ویژگیهای بصری هویت سازمانی و مجذوب شدن به تاریخ، عواملی هستند که ممکن است منجر به غفلت نسبت فرمهای امروزی شود. وی در بخش پایانی سخنرانی خود به بررسی دغدغهها، چالشها و نتایج تلخ و شیرین یک دهه طراحی بر مبنای هویت سازمانی پرداخت.