صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۱۶۹۱۴
گفت‌وگو با دکتر تقی آزادارمکی
بزرگترین معضل خانواده‌های ایرانی اختلال در سیستم معنایی خانواده است که منشأ بسیاری از مشکلات مانند طلاق، کاهش نرخ ازدواج و خشونت علیه زنان و فرزندان است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۱ - ۲۳ آذر ۱۳۹۳
بزرگترین معضل خانواده‌های ایرانی اختلال در سیستم معنایی خانواده است که منشأ بسیاری از مشکلات مانند طلاق، کاهش نرخ ازدواج و خشونت علیه زنان و فرزندان است.

چندی قبل همایش تخصصی جامعه‌شناسان ایرانی به بزرگداشت دکتر تقی آزاد ارمکی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران اختصاص یافت. در این همایش که با حضور استادان برجسته جامعه‌شناسی و علوم ارتباطات برگزار شد از خدمات دکتر تقی آزادارمکی تجلیل به عمل آمد. دکتر ارمکی بیست و چهار کتاب در رشته جامعه شناسی و مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران تألیف کرده و بیش از یکصد مقاله و گزارش تحقیقی نوشته که بیشتر آنها به چاپ رسیده، وی همچنین در این مدت در طرح‌های تحقیقاتی بین‌المللی مشارکت کرده که حاصل آنها چاپ مقالاتی در مجلات علمی بین‌المللی به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی است.

آخرین کتاب استاد در مورد جامعه‌شناسی خانواده ایرانی است. این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

در مورد آخرین اثرتان که در مورد جامعه‌شناسی خانواده ایرانی است توضیحاتی بفرمایید؟

خانواه به عنوان هسته اصلی هر جامعه دارای کارکردهای گوناگونی است که افراد در این نهاد ضمن حفظ نسل، وظیفه تربیت فرزندان و مراقبت و حمایت از بزرگسالان و حفظ میراث فرهنگی و دینی خود را بر عهده دارند که در طول دو سده اخیر خانواده ایرانی در جریان نوسازی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور تغییرات اساسی یافته است و چون خانواده از جایگاه بسیار والایی در جامعه برخوردار است و از گذشته تاکنون در کنار دین و دولت سازنده جامعه ایرانی بوده است. بنابراین پژوهش در زمینه خانواده به عنوان اساسی‌ترین نهاد، از موضوعاتی است که جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان را به خود جلب کرده است. زیرا با پیوستگی که این نهاد با دیگر نهادهای اجتماعی و کلیت حیات اجتماعی ایران دارد هر نوع تحول و حادثه‌ای در هر یک به تغییر در دیگری می‌انجامد.

 به نظر شما آیا منشأ تغییر در نهاد خانواده به جامعه بر‌می‌گردد؟

تغییرات خانواده در ایران در زندگی روزمره بازتاب یافته و روان‌شناسان، علمای علوم تربیتی، تربیت خانواده، مورخان و جامعه‌شناسان نیز به آن توجه کرده‌اند که حاصل آن اصلاح نظام مفهومی در شناسایی تحولات اجتماعی ایران بوده است. در طول تاریخ می‌بینیم که هر تغییری در جامعه در خانواده ایرانی منشأ دارد. بدین لحاظ خانواده دارای نقش بسیار اساسی در تحولات اجتماعی ایران بازی می‌کند. بنابراین شناخت خانواده ایرانی، گامی است در جهت شناخت جامعه.

 در حال حاضر بزرگترین معضل خانواده ایرانی کدام است و علت آن چیست؟

بزرگترین معضل خانواده‌های ایرانی اختلال در سیستم معنایی خانواده است که منشأ بسیاری از مشکلات مانند طلاق، کاهش نرخ ازدواج و خشونت علیه زنان و فرزندان است و ریشه آن هم به فرهنگ خانواده بر می‌گردد. متأسفانه در سال‌های اخیر اغلب خانواده‌ها دچار بی‌کانونی شده‌اند و معلوم نیست که چه کسانی با چه موقعیتی و با چه اهدافی تعیین‌کننده مسائل خانواده‌ها هستند و مسائل زیادی مانند تغییر بافت خانواده و دخالت نهاد‌های دیگر اجتماعی و شرایط بیرونی، خانواده‌ها را محل مناقشات، منازعات و چالش‌های خودشان قرار داده‌اند.

 به نظر شما منشأ تغییرات در خانواده‌های ایرانی چیست ؟ آیا این تغییرات ریشه در فرهنگ دارد؟
جایگاه نهاد خانواده در ایران سابقه تاریخی دارد و در گذر زمان دگردیسی را طی کرده و امروز به اینجا رسیده است. خانواده امروز ایرانی با 10 سال گذشته هیچ تناسبی ندارد و اگر اجداد ما در100 سال پیش زنده شوند، قطعاً هیچ سنخیت و تناسبی با خانواده‌های فعلی ندارند، خانواده‌های امروزی دچار تغییرات و افت و خیز‌هایی شده که مشکلات زیادی را برایش به وجود آورده است ولی بیش از آنکه خانواده به طور طبیعی دچار تغییرات شود عوامل و نهاد‌های دیگری نیز منشأ این مشکلات‌اند.

 آیا مدرنیزاسیون عاملی در جهت تغییر نهاد خانواده و بروز آسیب‌های اجتماعی است؟

بله، افراد موقعیت خاصی در جامعه دارند و دنیای مدرن موجب شده است که تغییرات خاصی را در اجتماع پدید آورند به عنوان مثال، برابری خواهی زنان در زمینه اشتغال و تحصیل یا تغییر در الگوی فرزندآوری و نحوه ازدواج در جامعه با گذشته تفاوت‌های فاحشی کرده است. البته لازم به ذکر است که در حال حاضر اتفاقاتی در جامعه روی می‌دهد که حاصل تغییر نیست و نگران‌کننده است مانند آسیب‌های اجتماعی خانواده که به عنوان مثال گاه شاهد هستیم فرزندی پدرش را می‌کشد یا پدری اعضای خانوده‌اش را از بین می‌برد و همسرکشی که همه اینها پدیده‌های غیر طبیعی است و این غیر طبیعی بودنش به دلیل فرایند تغییر نیست، بلکه به نوع مداخله‌های نابجای سایر نهادهای اجتماعی در خانواده بر می‌گردد.

 کارکرد رسانه‌های جمعی در حراست از نهاد خانواده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در حال حاضر رسانه‌های گروهی در کشور ما به طور ناشیانه در مورد خانواده به قضاوت می‌نشینند و جالب اینجاست که بخش اعظم کارهایشان را هم به مسائل خانوادگی اختصاص داده‌اند و تصورشان این است که به خانواده‌ها یاری می‌رسانند در حالی که آنان خانواده‌ها را دچار بی‌کانونی کرده‌اند که بی‌معنایی را برای نظام خانواده به دنبال داشته است زیرا مسائلی که براحتی می‌توانست انجام شود به مشکل تبدیل کرده‌اند و در نتیجه خانواده‌ها بسختی کارهایشان را پیش می‌برند به طوری که فرزندان و سایر اعضای خانواده به دشواری با هم کنار می‌آیند و خانواده امروزه کانون منازعه‌های جدی شده است

 به نظر شما جامعه‌شناسان تا چه اندازه می‌توانند مشکلات خانواده‌ها را برطرف کنند؟

جامعه شناس قرار نیست که به حل و فصل آسیب‌های اجتماعی بپردازد، بلکه باید این آسیب‌ها را درک و فهم کند و به دنبال چرایی آن باشد. واقعیت این است که جامعه‌شناسی در مقایسه با علوم دیگری که به خانواده پرداخته‌اند توانمندی بیشتری دارد. متأسفانه در حال حاضر بیشتر روان شناسان و روانپزشکان در حوزه مطبوعات و رسانه‌ها بخصوص صدا و سیما در مورد معضلات و مشکلات خانواده نظر می‌دهند و داوری می‌کنند، اما کمتر از نظر جامعه شناسان استفاده می‌شود و تلقی‌شان هم این است که خانواده چون از تک تک افراد به وجود آمده است پس باید تک تک آنان را از نظر علایق، آرزوها و گرایش‌ها بررسی کرد، در حالی که خانواده یک نهاد اجتماعی است. جامعه شناسان با بررسی علل و معضلات آسیب‌های اجتماعی می‌توانند برای گذر از این آسیب‌ها تمهیدات خاصی بیندیشند و مشکلاتی را که باعث نابسامانی در جامعه می‌شود کاهش دهند.

 ممکن است در مورد مهمترین آسیب‌های اجتماعی نهاد خانواده در کشور توضیحاتی بفرمایید؟

یکی از مهمترین مسائلی که امروزه در خانواده‌های ایرانی تبدیل به معضل شده است، طلاق، کاهش نرخ ازدواج و روابط خارج از نهاد خانواده است. زیرا که خانواده نهادی اجتماعی فرهنگی است که باید در مورد آن تحقیق جامعه شناسانه انجام شود و جامعه‌شناس باید در مورد آنها نظر بدهد یکی از مشکلات خانواده‌ها در حال حاضر اختلاف نسلی است و در تقسیم‌‌بندی‌های فعلی خانواده متشکل از جوانان، میانسالان و پیران تا قبل از این مشکل خانواده‌ها افراد مسن و سالمند بود اما بعد‌ها جوانان مشکل‌ساز شدند و امروز هم میانسالان مشکل جامعه هستند یعنی پدران و مادرانی که تمامی مشکلات بر سر آنان ریخته است.

 آیا خانواده‌های ایرانی توانسته‌اند خودشان را با شرایط جدید روز تطبیق دهند؟

مشکل دیگری که در خانواده‌ها وجود دارد انطباق‌پذیری با شرایط جدید است. خانواده‌ها در فرایند تغییر به طور طبیعی و براساس امکانات و ظرفیت‌هایشان می‌توانند خودشان و شرایط شان را انطباق‌پذیر کنند و این در حالی است که امروزه دچار نبود انطباق و ناتوانی شده‌اند. متأسفانه خانواده در شرایط کنونی دچار نبود انطباق‌پذیری با محیط پیرامونی‌اش شده و افراد آن دچار کمبود مهارت و توانایی‌های زندگی شده‌اند که عمدتاً مهارت‌های یاد شده مهارت‌های جنسی، گفتاری، اجتماعی و ارتباطی است که در خانواده‌ها وجود ندارد.

در گذشته پدران و مادران این مهارت‌ها را به نسل‌های جدید آموزش می‌دادند و جوانان این مهارت‌ها را می‌آموختند امروزه خانواده هم در معرض آموزش و یاد‌گیری نیست و چون جوانان این مهارت‌ها را ندارند، دچار نبود مهارت‌های لازم شده‌اند و در مقابل کمترین آسیبی جا می‌زنند و همین مسأله بزرگترین آسیب‌های اجتماعی را بوجود آورده است به طوری که زوجین با پیش آمدن کوچکترین مشکلی بلافاصله به فکر طلاق می‌افتند. همسران جوان به محض اینکه دچار مشکل می‌شوند از هم جدا می‌شوند یا جوانان به محض اینکه با والدین‌شان به مشکلی برمی‌خورند از خانه می‌گریزند در صورتی که در گذشته هم وجود این اختلافات طبیعی و انسانی بوده است ولی راه حل آن، طلاق و فرار از خانه نبوده و مهارت‌های دیگری وجود داشته است که کمک می‌کرده افراد با هم دوباره زندگی کنند.

 به نظر شما خانواده‌های ایرانی طی سال‌های اخیر با چه مشکلات فرهنگی مواجه بوده است؟

مشکل خانواده‌های ما معنا و فرهنگ است یعنی خانواده ایرانی آرام آرام دارند دچار معضل کم ادبی می‌شود. این نبود آداب در خانواده‌های ایرانی موجب شده است که بد اخلاقی در جامعه و خانواده‌ها شکل بگیرد که امروزه در جامعه با این بد اخلاقی روبه‌رو هستیم و این چیزی است که در خانواده ایرانی نبود و خانواده ایرانی اهل ادب بود و همواره اخلاق‌گرا بوده است که متأسفانه طی این سال‌ها این موضوع بشدت کمرنگ شده است.
ارسال نظرات
ایرانی
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
تا هزار سال دیگر هم کنگره و همایش و .... برپا کنید فایده ندارد .چرا نمیخواهید باور کنید وقتی خط فقر 3/5 میلیون تومان و حد اقل دستمزد 700 هزار تومان باشد یعنی 5 برابر کمتر از خط فقر شاهد همه نوع اتفاقات خواهیم بود .
چرا خودمان را گول می زنیم .باید اول اقتصاد درست شود بعد بقیه کارها .
پیامبر اکرم (ص) فرموده اند : اگر فقر از در خانه ای وارد شود ، ایمان از دردیگر خارج میشود .
چرا پول مردم را به خاطر گفته های بی ارزش حیف و میل میکنید .باید اول وضع اقتصاد مردم درست شود و سپس مابقی مشکلات