انگیزههای مرموز مرد مرفه در آخرین روز زندگیاش او را به یک جانی تبدیل کرد تا دست به قتل همسر و دختر ١٢سالهاش بزند. این مرد بعد از کشتن اعضای خانوادهاش با شلیک گلوله به زندگی خودش هم پایان داد. عامل این جنایت خانوادگی در وهله اول یک پدر بود. او تحصیلکرده و مرفه و مردمدار بود. با این حال او در عرض چند ساعت به یک جانی تبدیل شد با این تفاوت که قاتل هم در کنار مقتولان جان سپرد.
او همسر و دخترش و درنهایت خودش را با شلیک گلوله از پای درآورد و تنها یک نامه دوجملهای از خود بر جای گذاشت؛ نامهای که هزاران سوال بیجواب و راز سر به مُهر از زندگی اجتماعی یک خانواده کمجمعیت و مرفه را به طرز غریبی به تصویر میکشید. این مرد نوشت: «با همه امکاناتی که داشتیم، نمیتوانستیم خانواده خوشبختی باشیم.» حالا دیگر یاسی وجود ندارد تا به پدرش بگوید: «بگذار سرنوشت و تعریف از خوشبختی را خودم احساس کنم، بگذار بزرگ شوم، عاشق شوم؛ بگذار زنده بمانم.»
جنایت هولناک در بوستان دهمساعت ٥ بعدازظهر ١٨ آذرماه ماموران کلانتری ١٠٢ پاسداران در جریان جنایتی هولناک در خيابان ساقدوش قرار گرفتند. مردی از آن سوی خط با صدايي لرزان حرف ميزد. او خبر قتل خانوادگی همسایهشان را داشت. این مرد ادعا میکرد وقتی در همسايگيشان صداي شليك چندين گلوله به گوش رسید، به طبقه سوم ساختمان رفتند و بعد از باز کردن در خانه همسایهشان با اجساد خونین اعضای خانواده روبهرو شدند. دقايقي بعد با اعلام این خبر به قاضی کشیک ویژه قتل، بازپرس حسینپور به همراه تیمی از كارآگاهان جنايي و كارشناسان بررسي صحنه جرم، راهی محل جنايت در خیابان پاسداران، بوستان دهم شدند. خیابان شلوغ بود و مردم در مقابل یک آپارتمان شیک جمع شده بودند. همه از قتل حرف میزدند. ماموران با احتياط وارد واحد طبقه سوم آپارتمان شدند. سكوت سنگين بر خانه حكمفرما و فضای خانه آکنده از بوی سیگار بود. با آغاز تجسسهای جنایی، کارآگاهان با صحنه هولناکی روبهرو شدند. ٢ اتاق خواب در گوشه سالن، محلهای جنایت بود. لكههاي خون در و ديوار اتاقها را پوشانده بود.
در یکی از اتاقها مرد جوان موازی همسرش و درحالیکه یک اسلحه کلت در دستانش بود، روی زمین افتاده بودند و در اتاق دیگر دختربچهای، غرق در خون به کام مرگ فرو رفته بود. با پیدا شدن نامهای روی میز آرایش اتاقخواب پرده از این جنایت خانگی برداشته شد؛ نامهای که در آن مرد خانواده نداشتن احساس خوشبختی در خانوادهاش را عامل این کشتار خانوادگی اعلام کرده بود. تحقیقات و بررسی اجساد نشان میداد که زن جوان اولین قربانی این جنایت بوده است. او درحالیکه یک گلوله به قفسه سینه و یک گلوله به پیشانیاش اصابت کرده بود در اتاق خوابشان و در پایین تختخواب به قتل رسید. با تجسسهای بازپرس پرونده مشخص شد پدر جنایتکار بعد از کشتن همسرش، به انتظار بازگشت دخترش از مدرسه مینشیند، سناریوی جنایت را مرور میکند، بیامان سیگار میکشد، اما هرگز لحظهای از ادامه جنایتش پشیمان نمیشود. یاسمین که به خانه میآید هرگز تصور نمیکند که پدرش با یک اسلحه در کمین اوست. پلاستیک خوراکیهایش را در دستانش نگه داشته و به سمت اتاقش میرود، پدر اما سایهبهسایه تعقیبش میکند، هنوز کیفش در دستش است که ناگهان با شلیک گلوله پدرش قبل از هر واکنشی به کام مرگ فرو میرود.
پدر جانی شده بود، حالا گوشهگوشه خانه پر از خاطرات همسرش و یاسمین کوچولویش بود. تلفن را برداشت و برادرش را از راز جنایتش خبردار کرد و گفت: «زن و بچهام را کشتم، خودم را هم میکشم.» تلفن قطع شد و صدای شلیک یک گلوله دیگر در فضای خانه پیچید. برادر این مرد که با شنیدن این ماجرا وحشتزده و مضطرب راهی خانه او شده بود وقتی به آنجا رسید که با جسد آنها روبهرو شد. همسایهها اولین افرادی بودند که با صدای شلیک گلوله برای رازگشایی از این ماجرا وارد صحنه جنایت شده بودند و به بازپرس پرونده گفتند: «این زن و شوهر تنها همین یک فرزند را داشتند، خانواده آرامی بودند اما امروز صبح صدای مشاجره و دعوای او با همسرش شنیده میشد.» با انتقال اجساد این خانواده ٣ نفره به پزشکیقانونی تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این کشتار خانگی ادامه دارد.
محل جنایت؛ بالای شهرسال ٨٨ نیز مردی که تحصیلکرده دانشگاهی در آمریکا بود به خاطر ارثیه پدری دست به کشتار دستهجمعی خانوادهاش زد. این حادثه در خیابان مقدساردبیلی رخ داد. با بررسی پروندههای اینچنینی میتوان گفت جنایت در همه جای شهر ریشه میدواند، جنایت ساخته دست بشر است. با آمار و ارقام نمیتوان رنگ جنایتها را در بالا و پایین شهر عوض کرد. بحران روانی که در انسان آغاز شود از جنوبترین نقطه شهر تا ارتفاعات مرفهنشین شهر را نشانه میرود. بحرانی که اعتماد و اعتقادها را در هم میشکند و باعث میشود در پس همه روابط اجتماعی و انسانی یک فرد یکشبه جنایتکار شود. آن هم درست جایی که خیلیها انتظارش را ندارند، خیابان پاسداران، بالای شهر تهران. اما واقعیت چیز دیگری است، در پشت دیوار تمام آپارتمانهای شیک و آسمانخراشهای گرانقیمت پایتخت قصهای برای نوشتن وجود دارد. نه به این معنی که این قصه میتواند با جنایت پیوند بخورد اما مرگ روابط عاطفی در این قشر مرفه میتواند زمینهساز وقوع جرم و جنایت شود.
خوشبختی رفاه مادی نیستجنایت مرگبار خانه پاسداران بیشک برای هر شنوندهای همراه با این پرسش است: یک خانواده مرفه؟! دکتر سعید خراطها آسیبشناس و مدرس دانشگاه در رابطه با این پرسش به «شهروند» گفت: «رفاه تنها به معنای سرمایه و قدرت مالی بالا نیست. رفاه در سلامت جسم و روان، همراه با فاکتورهای اخلاقی و اجتماعی معنا پیدا میکند. وقتی در روابط خانوادگی اعتماد، صداقت، تفاهم، تحلیل از بین میرود، رفاه در روابط خانوادگی دچار تزلزل خواهد شد. بنابراین در اجتماع شاهد جرایم مختلف در قشر مرفه جامعه هم هستیم. اما این تصور که مگر ممکن است در بالای شهر هم شاهد جنایتهای اینچنینی باشیم، ریشه در انگارههای مادی مردم دارد. این درحالی است که گاهی رفاه اقتصادی زمینهساز طلاقهای عاطفی، خیانتها، سوءمصرف موادمخدر و بحرانهای روانی خواهد شد. در این مورد هم با توجه به اینکه هنوز زوایای مبهم این حادثه فاش نشده است نمیتوان نظر قطعی داد، اما چیزی که از آغاز طراحی قتل و فاصله زمانی بین قتل اول و دوم رخ داد نشان میدهد قاتل ساعتهای بحرانی را سپری کرده که به احتمال زیاد در همه این لحظات از لحاظ روانی دچار بحران غیرقابل کنترلی بوده است. با این حال گاهی رفاه مادی افراد خانواده را از هم دور میکند، به همین خاطر است که بعضی اوقات از خیلی از مردم مرفه میشنویم که حاضرند همه زندگیشان را بدهند اما یک خانواده مستحکم بر مبنای روابط انسانی و عاطفی داشته باشند.»
بابا خيل مشكوك مى زنه ، شايد اين خونواده رو كشتن اينطور وانمود كردن كه مرد خونواده قاتل بوده
تو ایران مردم ها چه پایان تلخی دارن؟
بیایید نگاهمون رو به طلاق عوض کنیم...........زن و مرد حداقل دوسال از زندگیشون بگذره بعد بچه دارشن..............
با همه امکاناتی که داشتیم، نمیتوانستیم خانواده خوشبختی باشیم
دکتر سعید خراطها آسیبشناس و مدرس دانشگاه در رابطه با این پرسش به «شهروند» گفت: «رفاه تنها به معنای سرمایه و قدرت مالی بالا نیست. رفاه در سلامت جسم و روان، همراه با فاکتورهای اخلاقی و اجتماعی معنا پیدا میکند. وقتی در روابط خانوادگی اعتماد، صداقت، تفاهم، تحلیل از بین میرود، رفاه در روابط خانوادگی دچار تزلزل خواهد شد.
همه ما به نوعی وارد دوران جدیدی شده ایم که نباید بین فقیر و غنی، بالا و پایین تفکیک قائل شویم جناب آقای دکتر سعید خراط ها خیلی خوب در مورد این قضیه بیان داشته اند. ما نباید جهت گیری هایی که در وجود ما قرار دارد را تعمیم بدهیم. در فرایند پیشرفت و تحولات گذاری در جامعه ما باید شاهد فشار های روحی، اجتماعی، اخلاقی باشیم.
پیامبر گرامی اسلام می فرماید: کاد الفقر ان یکون فقرا
نزدیک است که فقر همان کفر باشد.
بیش از همه دلم سوخت برای یاسمین
هیچوقت به این اندازه از خوندن یه خبر پشیمون نشدم اونایی که دختر بچه دارن میفهمن چی میگم .
-موقع خشم نه تنبيه ، نه تصميم ، نه دستور.
-ثروت ها مايع شهوات است .
-اگر خداوند بنده اي را دوست داشته باشد هرگز به ثروت نمي دهد.
هرچند این روزها اینقدر خبرهایی از این دست میشنویم که دیگه تعجبی نداره . فقیر و غنی هم نداره
در ارزوی یک خبری خوب هر روز صفحات اینترنت را باز میکنیم اما .....
این حرفها و تحلیلها بسیار بی پایه و اساس هست
"یارانه نقدی آذرماه دو روز زودتر از موعد معمول هر ماه امشب ساعت 24 به حساب سرپرستان خانوار واریز و قابل برداشت خواهد بود."
خوشبخني منطبق شدن با واقعيتهاي خويش است و يه خرده بيشتر
هرکس پول ندارد قطعا بدبخت است اما هر کس پول دارد لزوما خوشبخت نیست!
با اینهمه کشتن همسر و فرزندان ( بالاخص فرزندان) برای هر پدری غیرقابل باوره و کسانیکه به چنین عملی دست میزنن باید خیلی تحت فشار قرار گرفته باشن
دلم به حال دختره سوخت صد حيف بيگناه
شما با یک مثال (یا حتی چندین مثال)سعی کردید ثابت کنید
"خوشبختی رفاه مادی نیست"
ولی غافل از اینکه باید نسب افراد رو در نظر بگیرید برای مثال نسب افراد مرفه خاطی به کل افراد خاطی فکر نمی کنم این کسر عدد بزرگی بشه
ولی غافل از اینکه باید نسبت افراد رو در نظر بگیرید برای مثال نسبت افراد مرفه خاطی به کل افراد خاطی فکر نمی کنم این کسر عدد بزرگی بشه
یعنی چه نتیجه ای می خواهید از این تیتر بگیرید؟
تو پایین شهر همه چیز آرومه و شما چقدر خوشحالید؟
واقعا عدم رفاه موجب خوشبختی است؟
نتیجه گیریتون هم خیلی جالبه!
نمیدونید وقتی این زنها که تازه به دوران میرسند و خود را فراموش میکنند چقدر میتوانندروی اعصاب مردان راه بروند .
خدایا فقط خودت میتوانی درستش کنی و لا غیر .
از مثبت و منفی هایی که به کامنت اصلی دادن معلوم میشه که نگاه چه کسی سطحی هست!!!
چقدر قتل وخشونتها به فقر مربوط میشود تا به پولداری حالا یه نمونه از این اتفاقات در خانواده مرفه افتاده شاید 5 درصد