بچهخلافهای این روزهای دبیرستانهای تهران با گذشته فرق دارند؛ آن وقتها که دختر و پسرهای دبیرستانی بزرگترین خلافشان دیر آمدن به مدرسه بود و نهایت فرار از روی دیوارها برای دور دور کردن خیابانهای اطراف. بچهخلافهای دبیرستانی اما اگرچه تعدادشان زیاد هم نباشد ولی با همین چندسال پیش هم فرق دارند.
از وقتی حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت دهم وقتی خبرنگارها دورش را گرفتند و از او درباره تعداد دانشآموزان معتاد پرسیدند، گفت دانشآموز معتاد؟ نداریم و بعد صورتش را به ضبط صوتهای آنها نزدیکتر کرد و گفت: «نداریم. دانشآموزی که معتاد باشد که دیگر دانشآموز نیست.»
بعدها که دولت عوض شد، حرف آقای وزیر جدید هم همان بود: «دانشآموز معتاد نداریم. اگر هم کسی معتاد باشد، در خانه معتاد شده و بعد دانشآموز شده.» و حرف آقای معاون جدید سلامت وزیر هم همان بود، وقتی در گفتوگویی با «شهروند» گفت: «من نمیگویم که در مدرسه معتاد نیست، میگویم دانشآموزی که معتاد است، معتاد بوده و آمده به مدرسه. بیشتر دانشآموزانی که مواد مصرف میکنند، از بیرون مدرسه دچار این آسیب شدهاند.»
اما پسرانی که زیر نگاه بچه درسخوانهای کلاسشان، الکل مصرف میکنند و درخیابان مست میکنند و دخترانی که بعد از کلاس حرفه و فن، وقتی دامنهایشان را دوختند، در دورهمیهایشان مواد میزنند، نه به حرفهای آقای وزیر قدیم کاری دارند، نه اخبار سخنرانیهای وزیر جدید و معاونانش را دنبال میکنند؛ آنها کار خودشان را میکنند، راه خودشان را میروند.
«امیرحسین» و «مهدی» از وقتی اول راهنمایی بودند، کاری به این حرفها نداشتند. آنها وقتی دستهایشان بوی سیگار را شناخت که نه خانوادههایشان فکرش را میکردند نه معلمها و مدیر و معاونانشان. حالا هم که روی چمنهای پارک کوچکی، پایینتر از فلکه دوم صادقیه، پشت یک بوته دراز کشیدهاند و با نگاه به آسمان سیگار پشت سیگار روشن میکنند، کسی از دور و بریهایشان نمیداند که در بساط روزانه آنها، غیراز کیف و کتاب و برگههای امتحانی، هم سیگار هست، هم «گُل»، هم الکل!
«امیرحسین» تازه پشت لبش سبز شده؛ کت فرم مدرسهاش را تا کرده و گذاشته داخل کیفش، آن را پرت کرده گوشهای و سیگار میکشد. او سوم دبیرستان و مدرسهاش در منطقه پونک تهران است. هتلداری میخواند و با آن صدای تازه بم شدهاش میگوید ٦ سال است که سیگار میکشد: «اولين بار توی پارک چیتگر و با دوستام سیگار کشیدم. الان هم خیلیها سیگار میکشند اما نمیگن که میکشن.»
او و «مهدی» در هنرستانی در جنتآباد درس میخوانند و میگویند در مدرسهشان تعدادی از دانشآموزان مواد مصرف میکنند. اولش میگویند فقط سیگار میکشند ولی بعد کمکم شروع میکنند به فهرست کردن موادمخدری که در سالهای گذشته مصرف کردهاند. آنها خودشان را معتاد نمیدانند ولی قیافههایشان و حرفهایشان و دندانهای زرد و لبهای سیاهشان چیز دیگری میگوید. «امیرحسین» و «مهدی» هم حشیش میکشند، هم بنگ، هم ترامادول بالا میاندازند. همه فوت و فن مصرف مواد را هم بلدند. «ممکنه اولش فازش خوب نباشه ولی برای بار دوم به بعد فاز خوبی داره.»
«مهدی» هنوز مانده تا تجربهاش به «امیرحسین» برسد؛ صدایش هم هنوز مثل «امیرحسین» دورگه نشده؛ میخندد و میگوید این «ناکِس» منرو معتاد کرد: «امیرحسین اولين بار سیگار رو داد دستم. حالا هرچی دم دستم باشه میکشم؛ معمولا هم بیرون مدرسه. نمیشه داخل مدرسه کشید، میگیرنمون. چند روز پیش هم جاساز یکی از بچههارو پیدا کردن و کارش به اخراج کشید. مواد و سیگار توی باغچه قایم کرده بود. من بیشتر پنیر میکشم، یا همون حشیش، چون فکر آدمو باز میکنه. وقتایی که پول نداشته باشم، ترامادول میخورم! چون ارزونتره. قبل مدرسه یه دونه میندازم بالا و میرم مدرسه. خب بعضی از بچهها مواد میکشن، چون میخوان بگن که بزرگ شدن!»
مصرف مواد و الکل در بین بعضی دانشآموزان در سالهای گذشته وارد فاز جدیدی شده؛ خودشان میگویند از وقتی گوش دادن موزیک رپ و رپنویسی بین آنها راه افتاده، مصرف انواع مواد هم بیشتر شده. مهدی میگوید او و دوستهایش برای اینکه بتوانند بهتر متن و آهنگ رپ بنویسند، «پنیر» میزنند.
قیمت انواع مواد مخدر کف دست دانشآموزان
بعضي از دانشآموزان تهرانی، آنهایی که خلافشان سنگین است، اگر درس و مشق را نمیشناسند، مواد را خوب میشناسند. آنها ساقیهای شِناس خودشان را دارند و اگر هم روزی آنها را پیدا نکنند، در پارکهای تهران هستند ساقیهایی که همه جور مواد با هر قیمتی در بساطشان پیدا میشود.
«نیما»، دانشآموز دوم دبیرستان که در محله بهارستان، در منطقه ۱۲ تهران درس میخواند، قیمت انواع مواد مخدر را میداند: «ماریجوانا گرمی ۱۵هزار تومنه. گل همون علفه و هر بسته ۳۰ هزار تومنه، رولی هفتهزار تومنه. چند روز پیش رفیقم یه کیلو گل خرید یهمیلیون تومن. ساقی هم همه جا هست. توی همین پارک هم من دارم با شما صحبت میکنم، هست. من خودم هم میتونم ساقی باشم. توی مدرسه هم ساقی زیاد داریم، حتی خیلی از بچههای مدرسه میان و بهم میگن جنس داریم، پخش میکنی؟ ولی میگم نه. یکی دیگه از موادی که خیلی میبینم بچهها مصرف میکنن، کِتامینه. من تا حالا مصرف نکردم؛ كتامين يه داروئه که از داروخونه میخرن.»
«امیرحسین» شهرری زندگی میکند و «مهدی» یافتآباد. آنها درباره قیمتهای مواد مخدر در محلهشان میگویند: «یک ورق قرص اسید رو ۱۲۰هزار تومان میخریم، قرص کاملش آدم رو میکشه. باید گل باز باشی تا بتونی اسید استفاده کنی وگرنه میمیری. پولدارا بیشتر کوک میزنن. البته ما پولدار نیستیم خانوم، بیشتر تِرا میزنیم؛ ترامادول ورقی ۱۵۰۰تومنه. البته ترامادول آمریکایی ورقی ۳هزارتومنه. گل که میزنی، چشمارو قرمز میکنه، نفازولین میگیریم، دونهای ۸۰۰، میریزیم توی چشما تا قرمزی شو بگیره.»
آنهایی که مواد مصرف نمیکنند اما الکل چرا
مصرف الکل بین بعضی دانشآموزان دبیرستانی هم حکایت خودش را دارد. «محمدامین» در جنوب تهران و در مدرسهای در خیابان اتابک درس میخواند. او میگوید خودش تا به حال مواد مصرف نکرده و آشناییاش درباره مواد مخدر و الکل بیشتر از آنکه در مدرسه به وجود آمده باشد از طرق آهنگهای رپ بوده است. «تو محله ما بیشتر از اینکه بچهها مواد بکشن، عرق میخورن. بعضیا از قیافههاشون پیداست و شکمشون بزرگ میشه. بچهها عرق میارن و میخورن. عرقخوری بین بچهها خیلی معمولتر از مواده.»
اما «علی» که در مدرسهای در شرق تهران درس میخواند، دوسال است که الکل مصرف میکند. او میگوید بین دانشآموزان بعضی مدرسهها، مصرف الکل خلاف نیست و به موضوعی عادی تبدیل شده. «توی مدرسه ما مصرف الکل زیاده. من دوساله که مشروب میخورم. حتی شده که بعضی وقتها بچهها با خودشون مشروب بیارن سر کلاس. البته همه مصرف نمیکنن و از هر کلاس، بعضی از بچهها میخورن. دوستام تا حالا چندبار ریختن توی قمقمه و آوردن و با هم خوردیم. اتفاقا یه روز معلم صدام کرد، ولی نفهمید.»
الکل اما فقط بین بعضی پسران دانشآموز طرفدار ندارد. «سارا»، دانشآموز دوم دبیرستانی در محدوده پارک ساعی است. او میگوید او و همکلاسیهایش در مهمانیها عادت دارند که موزیک رپ و راک گوش کنند، الکل مصرف کنند و «گل» بزنند. او ٣ ماه است که «گل» مصرف میکند و درباره ترکیب آن چیز چندانی نمیداند. نمیداند گل همان ماریجواناست که اضطراب، حملات همراه با وحشتزدگی، ضربان قلب بالا، فراموشکاری، سندروم بیانگیزگی و اشتهای سیریناپذیر و توهم شدید از تاثیرهای مصرف آن است.
اما «علی» که دیگر قرص اسید یکی از موارد مصرف هرروزهاش شده، همه چیز را درباره آن میداند. او میداند «اسید» دارویی است از قارچی انگلیسی به نام ارگوت که روی گیاه چاودار زندگی میکند و باعث باز شدن مردمک چشمها، بالا رفتن دمای بدن و ضربان قلب و فشارخون، عرق کردن، لرز، رعشه، سرگیجه، گرگرفتگی، تاری دید، تهوع، بیخوابی، بیاشتهایی، توهم، ناهنجاریهای تنفسی و حتی کما میشود. علی حالا ۲۶ روز است که به قول خودش در مرحله ریکاوری است. ۴۰ روز مواد مصرف نمیکنند و بعد دوباره به سراغ مواد میروند.
اینها نمونههایی از توهمهای او و «امیرحسین» و «مهدی» است. وقتی گل میزنند و حشیش میکشند. «یه بار مصرف کردم و رفتم سر کلاس زبان. اگر همیشه از ۱۰۰ میشدم ۶۵، اون بار شدم ۸۵. جوابا برام زردرنگ میشد. انگار هایلایتش کردی.» «یه بار با هم توی جنگل بودیم و گل زده بودیم. یکی با شات گان طرفم میآمد. غول دنبالم کرده بود. ما میدویدیم. اون شب واقعا ترسناک بود، حس میکردم توی برزخ گیر کرده ام. فکر میکردم مردهام و الان روحم.» «رفته بودیم اکباتان، یکی از بچهها گل زده بود، کلید کرده بود روی چراغ برق. بعدش به من میگفت توی صورتت «نِمو» را میبینم همان شخصیت کارتونیه رو.» «اسید بستگی به فازش داره. مثلا دنیارو رنگینکمون میبینی. بعضیا فاز دعوا میگیرن، جنگ میبینن. مثلا کبریترو روشن میکنن، توی شعله اش، جنگرو میبینن.»
آموزش مستقیم؛ امکانی که وجود ندارد
«علی» و «امیرحسین» و «مهدی» میگویند تا به حال معلمان مدرسهشان درباره انواع و سوء مصرف مواد مخدر و مشروب به آنها آموزشی ندادهاند و فقط چندبار مچشان را موقع سیگار کشیدن گرفتهاند. «امیرحسین» میگوید: «بعضی از معلمامون درباره سیگار حرف میزنن ولی درباره گل و حشیش و الکل نه. تا حالا کسی برای اعتیاد از ما تست نگرفته و هیچ جزوه آموزشی و... هم بهمون ندادن.»
مسئولان آموزش و پرورش اما هنوز سر حرفشان هستند. آنها میگویند امکان آموزش مستقیم دراینباره به دانشآموزان وجود ندارد و حتی گاه بین آنها و مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره روشهای شیوعشناسی اعتیاد در بین دانشآموزان اختلاف به وجود میآید. همین چند وقت پیش بود که «مهرزاد حمیدی»، معاون سلامت و تربیت بدنی وزیر آموزش و پرورش به «شهروند» گفت که امکان آوردن این مسائل و آموزش روشهای انتقال ایدز در کتابها وجود ندارد و حالا «علی زرافشان»، معاون آموزش متوسطه وزیر هم در گفتوگو با «شهروند» میگوید معاونت تحت مدیریت او برنامه خاصی دراینباره ندارد و بهطور مستقیم کاری دراینباره انجام نمیدهد: «ما معتقدیم که آموزش و پرورش باید در جهات فرهنگسازی و پیشگیری اقدام کند. ما مطالعهای را هم با همکاری ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام دادیم و یک برنامه درسی ۱۲ساله دیدیم که چطور به تدریج مباحث مربوط به مواد مخدر در کتابها گنجانده شود. این تحقیق پارسال تمام شده و الان در اختیار سازمان پژوهش که مسئول تالیف کتب درسی است، قرار گرفته و این سازمان باید این موضوع را پیگیری کند.»
او میگوید: «مشکل اینجاست که در سطوح بالای اعتیاد، کار تخصصی در آموزش و پرورش نیست؛ ما نه مشاوران ویژه این موضوع را داریم و نه کلینیکهای مخصوص دانشآموزان. این کار ستاد مبارزه با مواد مخدر است که باید به کمک ما بیاید.»
انکار کردیم؛ نوجوانان معتاد زیاد شدند
چندسال پیش بود که راه اندازی مراکز ترک اعتیاد ویژه نوجوانان خبرساز شد؛ خبر را مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کردند و باز هم مسئولان آموزش و پرورش کردند کسانی که به این مراکز می روند در خانواده معتاد شده اند و نمی توان به آنها نام «دانش آموزان معتاد» داد.
حالا «عباس دیلمیزاده»، مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره و پژوهشگر حوزه اعتیاد در گفتوگو با «شهروند» میگوید هرچند در سالهای گذشته و با راهاندازی مراکز ترک اعتیاد نوجوانان، تعداد کسانی که در این سن برای ترک اعتیادشان به این مراکز مراجعه کردند کم بود اما کمکم این تعداد درحال افزایش است: «براساس تحقیقات ما، فاصله بین اولین بار مصرف مواد مخدر و کارتنخواب شدن سریع شده است و این نشان میدهد معتادان دارند سریع به آخر خط میرسند. از طرف دیگر دسترسی مواد مخدر و الکل بین نوجوانان تأثیر زیادی در مصرف مواد مخدر بین آنها گذاشته؛ در کشورهای اروپایی که الکل آزاد است، قوانین و موانعی برای دسترسی نوجوانان زیر ١٨سال وجود دارد و همین هم یک عامل کنترلکننده است و نشان میدهد دسترسی به هر نوع ماده مخدری میتواند برای مصرف برای اولین بار تاثیرگذار باشد.»
او دلیل اصلی بیشتر شدن مصرف مواد مخدر و الکل میان دانشآموزان را «انکار» میداند: «موقعی که ما بهطور کل مصرف مواد مخدر بین نوجوانان را در دهه گذشته انکار میکردیم به معنی آن بود که دانشآموز معتاد و الکلی نداریم و نباید برنامهای برای آن داشته باشیم. به همین دلیل هم ما در سالهای گذشته اصلا برنامهای برای اولین مصرف نوجوانان و جوانان زیر ١٨سال نداشتیم. از طرف دیگر مکانیسم انکار در خود نوجوان هم مهم است. وقتی به آنها گفته میشود مصرف مواد مخدر شما را تبدیل به یک کارتنخواب میکند و نمایشی از آخر خط به او نشان میدهیم او خودش را مقایسه میکند و میگوید که من قویترم و پولدارم و میتوانم درست استفاده کنم. آنها گمان میکنند که متفاوت هستند و میتوانند مصرف مواد مخدر و الکل را تحت سیطره خودشان داشته باشند. این مکانیسم در مورد خانواده هم وجود دارد، یعنی چون خانواده خودش را خوب میداند، گمان میکند که دچار این مشکل نمیشود. چون او را میترسانیم و او خودش را مقایسه میکند.»
این پژوهشگر حوزه اعتیاد ادامه میدهد: «ما باید در سیستم برنامهریزی آموزشی و پیمایشهای پیشگیرانه بهویژه در سنین نوجوانی تجدیدنظر کرده و تنها روی آموزشهای کتب تأکید نکرده بلکه روی مهارتهای اجتماعی آنها تمرکز کنیم. مثلا در دوران قبل از انقلاب برنامههای آموزشی را تحت عنوانها و اردوهای مختلفی در صلیبسرخ داشتیم که مهارتهای زیادی را به افراد میآموختند. ما نیاز داریم مدل بومیشده و ایرانی خودمان را برای به وجود آوردن گروههای همتا و خودیار مثبت برای نوجوانانمان تولید کنیم و از این طریق مهارتهایی را در طول ٤سال دبیرستان و در قالب اردوها و برنامههای جمعی و عملی به آنها آموزش دهیم.»
ستاد مبارزه با مواد مخدر یک سالی میشود که با دادن آمارهای مختلف از دانشآموزان معتاد از وزارت آموزش و پرورش میخواهد که برنامه جدیتری را برای این موضوع در نظر بگیرد.
ستاد مبارزه با مواد مخدر: اخراج نكنيد، ارجاع دهيد
«۶۰درصد دانشجویان معتاد از دوران دانشآموزی مبتلا شدهاند.»، «براساس شیوعشناسی انجامشده درسال ۹۰ حدود ١/١ دانشآموزان قرص اکستازی را مصرف کرده و ٤/٠ درصد دانشآموزان که بیشتر آنها ۱۶ تا ۱۷سال سن داشتهاند برای یکبار محرک شیشه را مصرف کردهاند و بیشتر هم در شب امتحان»، «بر اساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر، درسال ۸۶ میزان مصرف موادمخدر صنعتی ٣ درصد بوده و اکنون به ۲۶درصد افزایش یافته است.» و... . اینها همه آمارهایی است که در یکسال گذشته اعلام شد و همه از زبان علیرضا جزینی، قائممقام ستاد مبارزه با مواد مخدر؛ آمارهایی که گاه مسئولان آموزش و پرورش را به تعجب و حتی انکار وا میدارد. زرافشان، معاون
امور متوسطه وزیر آموزش و پرورش دراینباره میگوید: «اگر بعضی اوقات مسئولان آموزش و پرورش اعتیاد دانشآموزان به مواد مخدر را انکار میکنند، به این دلیل است رقمی که اعلام میشود، زیاد است. اما به هرحال بالاخره این پدیده در جامعه ما هست و قابل انکار هم نیست که بخشی از دانشآموزان کشور از این مواد استفاده میکنند. مشکل اینجاست که تفکیک درصدی داده نمیشود که چه درصد سیگار میکشند و چه درصد بقیه مواد مخدر. چون در فرهنگ جامعه ما معمولا سیگار بهعنوان ماده مخدر شناخته نمیشود. وقتی از مصرف مواد مخدر صحبت میشود، بلافاصله ذهن به سمت مواد مخدر غیراز سیگار میرود. به همین دلیل است که این رقمها تکذیب میشود ولی همین که ما دفتری داریم تحت عنوان دفتر آسیبها، به این معنی است که ما این آسیب را پذیرفتهایم و باید برایش کار کنیم.»
در یکسال گذشته و با تغییر سیاستهای ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره دانشآموزان مصرفکننده مواد مخدر، مسئولان این ستاد بهطور مرتب میگویند که آموزش و پرورش حق اخراج دانشآموزان را ندارد و باید آنها را به مراکز ترک اعتیاد ارجاع دهد. معاون امور متوسطه وزیر آموزش و پرورش اما میگوید: «براساس آییننامه انضباطی مدارس اولین قدم با دانشآموز متخلف اخراج نیست ولی گاهی اوقات وجود یک دانشآموز در یک محیط آموزشی، باعث ایجاد بدرفتاری در جامعه است به همین دلیل است که جابهجایی دانشآموزان از مدرسهای به مدرسه دیگر اتفاق میافتد. وقتی مصلحت فردی مطرح است ولی وقتی ببینیم یک دانشآموز معتاد حلقهای از دانشآموزان را گمراه میکند، جابهجایی او موثر است. در پرونده این دانشآموزان درج میشود که به چه دلیل از مدرسه قبلی بیرون آمدهاند و در مدرسه جدید از ابتدا از او مراقبت میشود تا نتواند حلقهای را که در مدرسه قبلی داشته در مدرسه جدید ایجاد کند.» بچهخلافهای این روزهای مدارس تهران، امروز حتی با دانشآموزان «سیگاری» دیروز فرق دارند؛ آنها شب امتحانشان را با سیگار که نه، با انواع و اقسام مخدرها سر میکنند تا نمره بالاتری بیاورند و ساعتهای بعد از امتحان را با مستی در خیابانها میگذرانند. «حافظهمون کوتاه میشه ولی خب، به زحمت نکشیدنش میارزه.» «علی» و «امیرحسین» و «سارا» و «مهدی» از کارهایشان پشیمان نیستند. «زندگی امروز، این چیزها را میطلبد.»
مسئولین فرهنگی و اخلاقی کشوری خداقوت...
وای بر کشوری که قرار این نسل بشه اینده ساز آن.
اونوقت میگن اینا همش سیاه نماییه!!!
خلاف سنگینمون دور دور توی خیابونا بود و قلیون ...
انجام آزمایش اعتیاد در تمام مدارس مقطع راهنمایی به بالا و جدا کردن دانش آموزان معتاد از بقیه.
من چجوری می تونم جلوی اعتیاد پسرم رو بگیرم وقتی که توی کلاسشون یک چهارم بچه ها مواد صنعتی مصرف می کنن ؟
آموزش و کشش به سمت خانواده و یا راهکار های دیگه برای یک بچه دبیرستانی چندان مفید نیست.
جان من مسیله این است و بس
یکی از اساتید حوزه مدیریت که بنده در کلاس ایشون جضور داشتم هر جلسه رو سه محور برای داشتن جامعه بهتر تاکید داشت.
1-آموزش
2- امنیت
3-بهداشت
ما به آموزش به هیچ عنوان ارزش نمی دهیم نمود بارزش اوضاع معلمان جامعه ما هست.که هر کسی از راه می رسه یک نظری در موردشان میده . شما ، بنده و ....
اقا اصلا مملكت همه چيش خراب
اين دليل ميشه اخه ادم به حانواده خودشم رسيدگي نكنه ديگه؟
يكسي كه دوست داره بچش تو محيط سالم درس بخونه بايد چه گلي به سرش بگيره پس؟
حداقل جامعه هر چقدرم كه خراب باشه محيط اموزشي مون سالم باشه
اين كمترين حقه بچه هاست
اون بچه سالمم بمونه پيش اين انگلها خراب ميشه
شمايي كه نميتوني بچه تربيت كني لطفا پس ننداز جامعه رو به ... ميكشي
اون دختر پسري كه تو 14 15 سالگي مشروب خور ميشه اخه به درد لاي جرز ديوار هم در اينده ميخوره ايا؟
خواهشا سانسور نكن
جوونا دارن نابود ميشن
اين موادها رو کي به اين راحتي پخش ميکنه؟
كاين هنوز از نتايج سحر است
کادو کرده میارن میدن بهمون
بازش که میکنیم گندش درمیاد
ظاهرش شیک باطنش ........
ایراد از این تمدن غربی وارداتی
اکثرا تا به حال حداقل یکبار استفاده کردن.
مخدر هم گویا دارویی برای بهتر کردن حال هست.
وقتی مشکلی با این چیز ها ندارن، با چه اموزشی میخواید بهشون بفهمونید مضر هست.
مشکل از اون پدر و مادری هست که مخدر و الکل رو به اندازه کافی به بچشون بد نشون ندادن. (بمانند اون والدینی که خودشون هم مشکلی با این چیزا ندارن)
وظیفه اصلی در این مورد به عهده والدین هست.
کدوم دانش اموزی از کتاب های درسی حرف شنوی داره؟
شاید ...
۱- در آمریکا و تمام کشورهای پیشرفته بازی از دانشجویان مواد مخدر استفاده مکنند که حدود همان ۱۰ درصدی است که میفرمایی، ولی اولا خبری از هرویین و تریاک نیست و دوما میزان بیکاری در آمریکا حدود ۵ درصد است و اکثر همان دانشجویان بعد از تحصیل میتوانند شغل مناسبی پیدا کنند و خود به خود زمینه استفاده از مواد در آنها کاهش مییبد،و از همه مهمتر مصرف مواد مخدر در بین مهاجرین و اقلیتها شیوع داره ولی در ایران مصرف الکل مخالف فرهند و باورهای دینی کشور است و اگر مصرف الکل یا ماهواره در ایران که ممنوع است این قدر بالا است، این مساله است که باید آسیب شناسی شود، چرا ۷۵ درصد مردم از ماهواره استفاده میکنند و یا ایران بالاترین درصد معتاد و مصرف الکل را در خاورمیانه داره
۲- صدا و سیما بزرگتین منبع خبر رسانی و تفریحی در ایران است، چه تور میشود که این دستگاه نتوانسته خود را با نیازهای اکثر جوانان ایران امروز همراه کند، مساله این است
(ضمن اینکه در آمریکا نیازی به وی أپی ان نیست)