فرادید|
در دهه های نخستین اختراع دوربین عکاسی و پیدایش فن عکاسی ناآگاهی عمومی
درباره این پدیده جدید یکی از جنجالیترین روش های عکاسی در تاریخ این هنر
را رقم زد.
به گزارش فرادید، عکاسی از ارواح در دهه 1860 برای چندین
سال ذهن مردم امریکا را به خود مشغول کرد. در آتلیههای عکاسی ارواح در
حالی که ظاهرا فقط یک دوربین و عکاس حضور داشتند عکس هایی گرفته می شد که
همه را به حیرت وا میداشت؛ حضور یک روح سرگردان کنار سوژه عکس.
آن
روزها اگرچه محققان و عکاسان بسیاری نسبت به این پدیده با دیده تردید نگاه
می کردند و معتقد بودند این عکاس است که با خلق تصاویر مجعول بیننده را
فریب میدهد اما دهه ها گذشت تا راز این عکس ها برملاشد.
از «ويليام
موملر» به عنوان اولین عکاسی نام می برند که احتمالا به شکل تصادفی اولین
عکس ارواح را ظاهر کرد. او که پیشتر به عنوان يك قلمزن و حكاك در جواهري
کار می کرد در اوقات فراغت به آتليهاي به نام واشنگتن می رفت تا عکاسی
کند؛ جایی که او ادعا کرد اولین عکس از یک روح را گرفته است.
به
ادعای او روح دخترعمهاش که 12 سال قبل از دنیا رفته بود در لحظه ظهور یک
عکس در آن ظاهر شده است. او حتی مدعی شد وقتي جلوی دوربین نشسته دستش شروع
به لرزیدن کرده است. ادعای موملر به سرعت او را به شهرت رساند و مشتریان
آتلیهاش را چندین برابر کرد.
ثروتی که این عکاس با ابتکار خود به
دست آورد عکاسان دیگر را نیز به این فکر انداخت که سر از راز او درآورند و
مشتریان خود را بیشتر کنند و رفته رفته عکاسی از ارواح به يك فرم عکاسی بدل
شد.
اما رازی که موملر و دیگر عکاسان کشف کردند چندان پیچیده نبود
واقعیت آن است که در آن زمان که عکس ها بر روی صفحات شیشه ای ظاهر می شد
عکاس ابتدا تصویر دلخواه خود را روی شیشه می انداخت و سپس همان شیشه را
برای ظهور عکس مشتری به کار میبرد.
در میان عکاسان ارواح جز موملر
یک عکاس دیگر نیز وجود داشت که در سال 1900 با عکاسی خلاقانه از ارواح به
شهرت رسید. او "ويليام هوپ" نام داشت كه مدعي شد در آتلیه خود بيش از 2500
عكس از ارواح انداخته است. عکس های او که تعدادی از آنها را در زیر می
بینید اوج پیشرفت این سبک عکاسی در ابتدای تاریخ این هنر بوده است.
اولآ تو آبادان این چیزا خیلی عادی بوده !
دومآ چون عکسها متعلق به 150 سال پیش هستش پس الآن همشون تبدیل به روح شده اند - بعضی ها گفته اند این روح ها کجا بوده اند - به نظر من چون این روح ها
تو زمان خودشون دوربین عکاسی نبوده پس حسرت به دل مرده اند !
حالا تا بو می برند یکی میخواد عکس بگیره زود میدوند تا عکس یادگاری بگیرند اگر دقت کنید اکثرآ به دوربین نگاه می کنند !!!
کنار تختش ایستادم میس توالت روبه روی من بود و دو گلدان گل گذاشته بودیم . عکس صورت مادرم روی ایینه وسط گلها ظاهر شد .
یعنی فیلم رو بردم عکاسی و عکس ظاهر شد.دیدم خدای من چهره مادرم توی ایینه است .
چشم و ابرو مو سیاه و سفید . و لبخندی هم داشت .
از همون زاویه چندین عکس گرفته بودم و این عکس اینگونه بود .
هنوز هم دارم و لزومی نداره به کسی نشون بدم .
الان این مطلب رو خواندم . برایم اتفاق افتاده که نوشتم
عکس روح مادرم هست .درست نیست من این عکس رو نشان بدم .شاید برای ایشان مشکل زا باشه . ما که از اون دنیا خبر نداریم .
این مطلب رو خواندم یاد اون عکس افتادم .البته تاکید میکنم در اینه عکس ایشان دیده میشه .همینطوری نه .شاید روزی علم ثابتش کنه .
به هر حال هرچی زمان بگذره انسان به حقایق بیشتری پی می بره .
من ترجیه میدهم این راز رو به کسی نگم اینجا هم مجازی است .براتون تعریف کردم .و تایید میکنم که همچین پدیده ای وجود داره
.خدا همه رفتگان رو بیامرزه .اول و اخر همه تبدیل به روح میشویم و خواهیم رفت
الان باید زندگی کنیم و به چهان اون ور و روح فکر نکنیم .مال خدا هستیم.
باید بنده خوب و نیکوکار خدا باشیم.
چندین زاویه عکس گرفتم و فقط در یک عکس همچین اتفاقی افتاد .الان هم حاضر نیستم بدم عکاسی سی دی اش کنند . همینطوری به صورت عکس بماند بهتره .
فقط میگم برایم اتفاق افتاده و ایمان دارم .
اما چادر نداشتند . چشم و ابرو و لبخند و مو معلومه .همین
حالا برخی هموطنان متجدد ما هستند که اونها رو مظهر صداقت و تقلید خودشون کردند!
آدرسش کجاست ما هم بریم؟
واقعا پيشرفت انسان شگفت انگيز بوده ...
اواخر قرن نوزدهـم و قرن بيستم بشر در كنار جنگ هـاى سخت و طولانى كه داشت به تعالى زيادى دست پيدا كرد ، مناسبات جهـانى دست خوش تغيير زيادى شد و خلاقيت و استقلال عمل و درك بهـتر از زندگى جايگاه ويژه اى پيدا كرد ، پيدايش مدرنيته هـم سرعت اين جريان رو بيشتر كرد و آمريكا رو سرآمد تمام تغييرات قرار داد
ولى متاسفانه ما هـيچوقت نخواستيم با اين جريان هـمراه بشيم ، البته بوده زمانى كه خواستن ايران رو وارد اين جريان كنن ولى ما بازم خودمون با يه تيپا زدن به كسايى كه اين قصد رو داشتن گفتيم : نه ما نمى خوايم …
ما از روشنفكرى و آزادگى فقط پُزش رو بلديم چون در عمل با ايدئولوژى هـامون همخوانى نداره ! و ايدئولوژى ما نتيجه اش وضعيتى هـست كه مى بينيم !
كاش ادم مى تونست بيشتر حرف بزنه ولى …
بازم دم تو گرم فرارو
كنجكاوم كردي.كاش كمي گوياتر عنوان ميكردي.
خداوکیلی این چه جور جمله ای است؟! فعل های "می نشیند" و "شروع به لرزیدن کرده است" از لحاظ زمانی چه سنخیتی با هم دارند؟ یکی مضارع است و دیگری ماضی نقلی!
قاعدتاْ باید یکی از این جملات را می گفتید:
«او حتی مدعی شد وقتي جلوی دوربین می نشیند دستش شروع به لرزیدن می کند.»
«او حتی مدعی شد وقتي جلوی دوربین نشسته است دستش شروع به لرزیدن کرده است.»
«او حتی مدعی شد وقتي جلوی دوربین نشسته بود دستش شروع به لرزیدن کرده بود.»
«بود» به جای «است»، چون جمله روایتی از گذشته است. ماضی نقلی برخلاف اسمش چندان هم ماضی نیست. کاری است که در گذشته شروع شده و آثارش تا اکنون باقی است.
واقعا مزخرف بود...نگاتیو روی نگاتیو افتاده!!!!