درگيري شديد دو بيمار در يكي از كمپهاي ترك اعتياد شهرستان ملارد رنگ خون به خود گرفت.
آسمان به تازگي روشن شده بود و بيماران يكي از كمپهاي ترك اعتياد شهرستان
ملارد در حال انجام برنامه روزانه درماني خود بودند كه فريادي بلند و
هراسان توجه آنها را به خود جلب كرد. سكوت لحظهيي حكمفرما شد اما طولي
نكشيد تا تمامي افراد داخل كمپ به سرعت به سمت اتاقي هجوم بردند كه فرياد
از آنجا به آسمان بلند شده بود. فريادي كه نشان ميداد يكي از بيماران به
شكل عجيبي جان خود را از دست داده است.
مرگ بيمار تعجببرانگيز بود بنابراين مسوولان كمپ را مجاب كرد تا بلافاصله
پليس را در جريان وقوع آن قرار دهند. به اين ترتيب تيمي از كارآگاهان آگاهي
ملارد براي بررسي صحنه حادثه وارد عمل شدند.
به گفته سرهنگ همتي، فرمانده نيروي انتظامي ملارد در همان تحقيقات اوليه
مشخص شد بيمار به علت مرگ طبيعي فوت نكرده است و آثار ضرب و شتم و درگيري
روي سر و گردن جسد به وضوح ديده ميشود. كبوديهايي كه فرضيه قتل را در ذهن
كارآگاهان تقويت كرد و باعث شد تا سريعا جسد را براي كشف علت اصلي مرگ به
پزشكي قانوني منتقل كنند.
در حالي كه تحقيقات پليس از صحنه جرم ادامه داشت پزشكي قانوني دليل اصلي مرگ را خفگي عنوان كرد و مهر تاييد بر فرضيه قتل زد.
با مشخص شدن علت اصلي مرگ تحقيقات پليس روند تازهيي به خود گرفت و بررسي
صحنه جرم با جديت بيشتري پيگيري شد. تحقيقات از صحنه جرم نشان ميداد كه
قاتل به زور وارد كمپ نشده و هيچ اثري از تخريب بر روي اتاقي كه مقتول در
آن به قتل رسيده ديده نميشود. سرنخي مهم كه وسعت بازجويي كارآگاهان را به
افراد داخل كمپ محدود كرد.
در حالي كه بازجويي پليس از مدير كمپ و دستيارش نشان ميداد كه آنها هيچ
نقشي در وقوع قتل ندارند، اضطراب و نگراني در چهره يكي از بيماران توجه
پليس را به خود جلب كرد. در بازجوييهاي اوليه كارآگاهان از اين بيمار مشخص
شد كه متهم در شب حادثه با مقتول در يك اتاق تحت درمان بوده اما در
نيمههاي شب و با حالتي پريشان از آنجا خارج و خود را به سالن كمپ رسانده و
تا پيدا شدن جسد همانجا مانده است.
به دست آمدن اين سرنخ مهم به همراه اظهارات ضد و نقيض متهم درباره شب حادثه
فرضيه قاتل بودن او را قوت ميبخشيد به همين دليل ماموران او را براي
انجام بازجوييهاي فني به پليس آگاهي منتقل كردند.
به گفته سرهنگ همتي، متهم پس از انتقال به پليس آگاهي و با مشاهده سرنخهاي
پليس از كتمان حقيقت چشمپوشي و به قتل هماتاقياش اعتراف كرد و گفت: «من
شب حادثه با مقتول در يكي از اتاقهاي كمپ بودم. او از درد به خود
ميپيچيد و دچار ناراحتي شده بود به همين خاطر شروع به فحاشي كرد. من هم
وقتي ديدم او دارد به من فحش ميدهد جوابش را دادم اما نميدانم چه شد كه
يكهو بحث بين ما بالا گرفت و ما با هم درگير شديم. من او را به زمين زدم و
آنقدر عصباني بودم كه كنترل خودم را از دست دادم و با دستم او را خفه
كردم».
به اين ترتيب و با اعترافات صريح متهم، پرونده تكميل و به همراه متهم براي سير مراحل قانوني تحويل مراجع قضايي شد.