بدبينيهاي مرد جوان برايش دردسر ساز شد و او را 6 ماه پس از زندگي مشترک با همسرش به دادگاه خانواده کشاند.
به گزارش مردم سالاری، زوج جوان به شعبه 268 دادگاه خانواده رفتند و درخواست طلاق توافقي خود را ارائه کردند. وقتي قاضي علت درخواست طلاق را پرسيد، مرد گفت: همسرم ميخواهد با مرد ديگري ازدواج کند. براي همين ميخواهد از من جدا شود. من هم ديگر نميتوانم با او زندگي کنم.
در ادامه زن جوان به قاضي گفت: آقاي قاضي ديگر از بدبينيهاي شوهرم خسته شدم. او به همه چيز مشکوک است. از وقتي با او ازدواج کردم به همه چيز مشکوک ميشود. به من و خانوادهام شک دارد. وقتي دارم با خانواده ام صحبت ميکنم مشکوک ميشود و فکرهاي غلط ميکند.
وي افزود: هر شب سر اين موضوعها با هم دعوا داريم. او حتي به همکارانش هم مشکوک است و وقتي شبها به خانه ميآيد پشت سر آنها حرف ميزند و به هرکدام يک تهمت ميزند. مثلا ميگويد فکر ميکنم فلاني دزد باشد و يا فلاني قصد کلاهبرداري دارد.
زن جوان گفت: وقتي از او پول ميخواهم هزار تا سوال ميپرسد که اين پول را براي چکاري ميخواهم. او حتي به من هم مشکوک است. حالا هم که از رفتارهايش خسته شدم و ميخواهم جدا شوم ميگويد که من با مرد ديگري ارتباط دارم. شوهرم يک بيمار است و بيماري بدبيني دارد. ديگر تحمل زندگي با او را ندارم. بعد از حرفهاي اين زن و پس از بررسيهاي لازم قاضي عموزادي حکم طلاق توافقي را صادر کرد.