دختران و زنان 40 درصد مغزهای فراری از ایران
فرار مغزها، ایران گریزی، خروج ژنهای باهوش؛ یا هر نام دیگری که دارد، امروز دامنگیر زنان و دختران شده است. آخرین آمار از مهاجرت نخبگان ایرانی، دختران و زنان را 40 درصد از مجموع تمام مغزهایی دانسته که از کشور فرار می کنند. کارشناسان این آمار را به نرخ بالای بیکاری زنان نسبت میدهند که در هشت سال گذشته به 43 درصد رسیده است.
امان از این مدرک گرایی که این کشور رو داره به باد میده ناوچه رو می گن ناوشکن جماران!! نیروی کار متخصص رو هم می گین مغز!...
واقعا چرا کسانی که جایزه نوبل علمی رو می گیرد هیچ کدام اونها فرزندانشون جایزه نوبل نگرفته اند!!؟..در حالی که با این تفسیر فرزندان و نوادگان اونها باید از اونها هم نخبه تر می بودند!!؟...
چرا اگر نخبگان جهان سوم یا حتی جهان دوم به کشورهای توسعه یافته رفته اند فرزندان آنها بیشتر وارد بزینس شده اند تا ادامه راه علمی پدر!!
چرا فرزندان ورزشکاران معروف اکثریت نزدیک 90 درصد اونها راه پدر رو ادامه ندادن و اصلا حتی ورزشکار نشدن!
واقعیت این هست که نخبه بودن ربط چندانی به ژنتیک نداره و اکثرا یک ودیعه خدایی هست امروز کسانی در ایران یا ترکیه خود را از نوادگان خافظ مولانا و..می دانند ولی یک بیت شعر نیم توانند بنویسنید!!
آقایون و خانم ها مشکل ما فرار پول دوست های مثلا نخبه نیست مشکل ما اقتصاد هست اقتصاد که درست پشه خواهید دید نه تنها نخبگان داخی نمی روند بلکه چند برابر آنها نخبگان خارجی هم خواهند آمد!!
بهش گفتم: دادا ! موهات داره ميريزه ها..
جواب جالبي داد. گفت: غصه نخور داداش. عيبي نداره. اين موها اگه بخوات بمونه جاشون روي تاج سر منه.
اگر هم مي خوات بره .. به سلامت .. بزار بره
به هر حال هر كسي توي زندگي اولويتهايي داره .. برخي ها براشون رفاه و حقوق بالا و آرامش و اين چيزها مهمه.. ميرن
بعضي ها هم عاشق ايران هستند و با همه مشكلات و دشواري هاي داخل كشور و علارغم حقوق و امكانات خوبي كه براشون اونطرف وجود داره باز به عشق وطن همينجا مي مونن و خدمت مي كنند.
قبول دارم كه اقليت هستند ... ولي همين كه هستند خودش قوت قلبيه...
خيالي اسمها هست كه ميشه نام برد ... من الان توي ذهنم نام شهيد مصطفي چمران هست
بهش گفتم: دادا ! موهات داره ميريزه ها..
جواب جالبي داد. گفت: غصه نخور داداش. عيبي نداره. اين موها اگه بخوات بمونه جاشون روي تاج سر منه.
اگر هم مي خوات بره .. به سلامت .. بزار بره
به هر حال هر كسي توي زندگي اولويتهايي داره .. برخي ها براشون رفاه و حقوق بالا و آرامش و اين چيزها مهمه.. ميرن
بعضي ها هم عاشق ايران هستند و با همه مشكلات و دشواري هاي داخل كشور و علارغم حقوق و امكانات خوبي كه براشون اونطرف وجود داره باز به عشق وطن همينجا مي مونن و خدمت مي كنند.
قبول دارم كه اقليت هستند ... ولي همين كه هستند خودش قوت قلبيه...
خيالي اسمها هست كه ميشه نام برد ... من الان توي ذهنم نام شهيد مصطفي چمران هست
چهار طبقه اول هرم مازلو «نیازهای پایه» یا «نیازهای فقدانی» (Deficiency Needs) یا D-Needs نام دارند:
* طبقه اول: جسمانی و فیزیولوژیکی
خوردن، نوشیدن، پوشیدن، نفس کشیدن، رفع نیاز های جنسی و …
* طبقه دوم: امنیت
امنیت مالی و شغلی، بهداشت و سالم بودن، امنیت در برابر حوداث و بیماریها
* طبقه سوم: اجتماعی
دوستی، صمیمیت، خانواده و پشتیبان و روابط مناسب داشتن
* طبقه چهارم: رضایت و احترام
«احترام به خود»، «رضایت از خود» و «احترام به دیگران».
حالا شما ببینین این "4 نیاز اولیه " در حداقل فابل قبول برای چند درصد از جوانان که میخوان وارد اجتماع ما بشن دست یافتنیه؟
فرقي ميان عملكرد دولت فعلي و قبلي در پذيرش و ارج نهادن به جايگاه زنان نخبه نميبينم. يك مشكل حلنشده ساختاري در جامعه مردسالار ايراني عدم تحمل مديران ارشد خانم بوده و خواهد بود. به عنوان يك زن با مدرك كارشناسي ارشد از دانشگاه تهران و 27 سال سابقه كار در سازمان دولتي بخاطر داشتن مديران مرد كمسواد و چاپلوس و متملق كه بواسطه رابطه همواره بر مصدر بودهاند، به تلافي عملكردي ضعيف را از خود نشان دادهام و از اين واكنش لذت ميبرم
چون با زمينه ى تحقيقاتشون آشنا هـستيم اين موضوع رو مى گم ، براى ايشون و خانم بهـشتى شايد لفظ فرا نخبه بهـتر باشه ..
چيزى كه مشخصه اينه كه راه رفتن بازه بازه
چيزى كه مشخصه اينه كه راه براى مهـاجرت ايرانى هـا بازه
آخه عزیر من به چه امیدی باید بمونند؟
شما اشتغال فراهم کردید؟ نه!
شرایط ساده ازدواج فراهم کردید؟ نه!
برای مردم آرامش روانی فراهم کردید؟ نه!
من دوست دارم یکی بگه چه انگیزه یک نخبه اونجا چیه که بخواد بمونه؟ فقط وابستگی و عواطف خانوادگی هست که اون رو هم نخبه هامون مجبورن برای یک زندگی بهتر تحمل کنند.
فوق لیسانس سازه از دانشگاه تهران با معدل 17.3 دارم.
بیکارم .......
دیگه خسته شدم دارم برای دانشگاه زوریخ سوییس اقدام می کنم.
تو امار گفته شده 40 درصد نخبه ها خانم ها بودن، یعنی کمی کمتر از نصف.
بطور معمول نسبت زنان به مردان جامعه 1 به 1 هست و وقتی 40 درصد نخبه های خارج شده زن بودن، یعنی کمتر از حد معمول.
ولی حدودا امار برابره، یعنی دلایل خروج از کشور بین مردان و زنان یکسان بوده.
اگر دلایل این چیزایی بود که شما گفتید (یعنی تبعیض جنسیتی)، باید تعداد خانم ها بسیار بیشتر از مردان مهاجرت کرده میبود، چون اون ها شرایط سخت تری دارن، ولی امار بر عکس اینو نشون میده.
امار بطور واضح میگه تقریبا نرخ مهاجرت نخبگان بین مرد ها و زنان برابره، یعنی جنسیت تاثیری بر این موضوع نداره.
حالا من نمیدونم شما چطور تبعیض جنسیتی رو دلیل مهاجرت خانم ها میدونید.
اصلا مطرح کردن این مقاله اشتباهه، چون امار برابری رو نشون میده، نه یک وضعیت غیر عادی.
دلایل اصلی از نظر من همون هایی هست که خیلی ها اشاره کردن. یعنی بی عدالتی اجتماعی و نبود فرصت رشد، که طبق امار تاثیر برابری روی مردان و زنان داشته.
لطفا وقتی اماری مطرح میشه، طبق امار بحث کنید، نه تصورات ذهنیتون.
راستی، ژن باهوش نداریم. معمولا فرزندان دانشمندان بزرگ اصلا دانشمند نمیشن، چه برسه به دانشمند بزرگ. اینو تاریخ نشون داده.
فکر می کردم از هم ورودی های برق دانشگاه صنعتی اصفهان یه 5 درصد از بچه ها رفتن! دیشب داشتم دنبال میل یکی از بچه ها تو Linkedin می گشتم! فکر کنم یه 15-16 نفری از 110-120 نفری از بچه ها رو دیدم که رفتن رو به موندن ترجیح داده بودند! یعنی حماقت کردیم نرفتیم؟؟؟؟
:)))))))))))))))))))))))))))))))))
من فوق لیسانس مهندسی از یکی ار دانشگاه های خوب تهرانم
دو سال تو یه جای دولتی کار میکردم،، نمیدونید چقدر پارتی بازی و روابط کثیف بیداد میکنه،، باور نمیکنید کسی که هیچی بارش نیست حتی درس نخونده اونجا کار میکرد دو شغله هم بود بخاطر اینکه از اقوام نزدیک مدیرعامل بود تقریبا همه کاره بود یه چیزی بگم که حتی بلد نبود انگلیسی بخونه ما باید بهش یاد میدادیم مثلا این کلمه چیه ولی چه فایده اون همه کاره بود
اونجا از این نمونه ها پر بود افسردگی گرفتم با دیدن اونا که واقعا هیچ چیزی نداشتن جز یه پارتی کثیف که حق افراد با استعداد این مملکتو دارن میخورن الان اومدم بیرون از یه شرکت نروژی پذیرش گرفتم دارم میرم اگه کلامم بیفته دیگه برنمیگردم
تا از شهروند درجه دو بودن خلاص شوند
كشورم رو دوست دارم، ريشه هام اينجاست. خانوادم، عزيزانم، دوستانم، هويتم... همه چي اينجا تعريف ميشه.
از ديدگاه خيلي ها احمقم كه پذيرش دانشگاه اشتوتگارت آلمان و همينطور پذيرش دانشگاه كبك و ويزاي كانادا رو گرفتم و به كناري انداختم تا بمونم و به كشورم خدمت كنم.
كار ميكنم تو يه سازمان پرطمطراق دولتي... حقوق: زير خط فقر
امنيت شغلي: 4 سال قراردادي كه هميشه بدون تغيير در اواخر آبان ماه به زور وادار به امضا كردنش ميشم.
باشه، درك، نه پول ميخوام نه امنيت شغلي... اما ديدن اين همه مدرك به دست بيسواد، فساد وحشتناك و گسترده اداراي و اجتماعي، ملزم بودن به پيروي از تصميمات عدهاي كه نه منطق دارند و نه علم، و از همه بدتر، مقايسه، مقايسه با آنهايي كه شرايط تحصيلي و علميشون از من بدتر بود، اما رفتن و زندگيهاي به مراتب بهتري دارند، داره ديوونه ام ميكنه...
اين روزها خيلي فكر ميكنم به اينكه بذارم و برم... به اينكه جايي باشم كه اگر ديده نميشم و قدرم دونسته نميشه، لا اقل پرواز كلاغها هم رنجم نده... فحاشي توي خيابون مردمان، رانندگي وحشيانه، ادارات فاسد، پروژههاي ظاهري، نديدن كارهاي واقعي و بوق و كرناي كارهاي پيش پا افتاده، قضاوت من از روي پوششم، نگاههاي كثيف آدمها، تصميمات خلق الساعه و... روانم رو نابود كرد... نه به ازدواج فكر ميكنم و نه به بچه داشتن. خودم رو مقصر ميدونم در بدبخت كردن كودكي كه بي هيچ گناهي بايد تو اين مملكت به دنيا بياد و بيچاره بشه و يا عمري بايد غم غربت و دوري بچشه، يا بمونه و درد تبعيض و فقر فرهنگي و مالي و ...
مخصوصا خط آخر و اون دوراهی وحشتناک
من با مدرک دکترا از بهترین دانشگاه تهران باید زیر دست یکی کار کنم که دیپلم داره و زور میگه
منم دارم میرم...همه باید برن..اینجا موندن نداره
واقعا وضعی که برایخانمها درست کردند تاسف برانگیزه
من دکترای معماریم و همه مقاطع هم در بهترین دانشگاه های دولتی بودم. تنها کاری که تونستم پیدا کنم تدریس با ساعتی 8 هزار تومن بود.
من هم اگر بتونم میرم
خانوم منم فوق لیسانس داره دقیقا شبیه شرایط شماست بازم بور خدا رو شکر کن وضعیت شما خیلی بهتره بقیه ساعتی 6 میگیرن هههههه
معاون مدرسه دختری هم سن منه که با فوق لیسانس شیمی تجزیه با ماهی صد تومن ، معاون مدرسه شده.
يك دليل بيار كه آدم باهوش محيط بهتر را به محيط بدتر زندگي ترجيح نده؟؟؟؟؟؟؟؟/
آمریکا هم سال هاست با توسعه زیر ساخت علمی دانشگاه های خودش سعی در جذب نخبگان در تمامی علوم رو داشته و این رویه عمری بالای صد سال داره!
تنها فرق ما در این مورد با سایر کشورها اینه که اونا از نخبگان خودشون در توسعه زیرساخت های علمی کشورشون استفاده میکنن ولی تو ایران از اقوام و رفقا برای چپاول کشور استفاده میکنن و طبیعتا دیگه جایی برای نخبگان نمیمونه!
فقط بعضی ها حق دارند زندگی کنند
با همه ی این ها فکر میکنید چه قد حقوق میگیرم؟؟حقوق من سه چهارم حقوق کارمندامه!!!!تو شرایطی که تقریبا تمام یه پروژه رو مجبورم خودم انجام بدم و همیشه تخصصی ترین و سخت ترین کارها رو مجبورم انجام بدم.با این استدلال که اون ها مردن و خرج زن و بچه بچه میدن و....تمام زحمات من نادیده گرفته میشه!
بماند که پایه ی حقوقی ما کلا پایینه و زیر یک میلیون تومن حقوق میگیرم
خب وقتی با این شرایط یه کشور اروپایی به امثال من حاضره پنج شش برابر حقوق فعلیمو بده و شغل و وظایفم هم در حد حقوقمه وفرصت پیشرفتم زیاده چرا نباید برم؟؟
اونایی که هستن چی میشن اینجا ؟؟؟
اینا میرن تا فکرشون و ذهنشون ازا د باشه ازادانه فعالیت کنن نه این که تحت کنترل باشن !!!!
جرات داشته باشیم و آمار المپیادی هایی که از کشور خارج شده اند را اعلام کنیم.
جرات داشته باشیم آمار دانش آموخته های دانشگاه های برتر کشور را که از ایران خارج شده اند را اعلام کنیم.
الان که دیگه باید به آمار خروج صنعت گران مان از ایران را نیز به آنها اضافه کنیم.
حالا یکی هم که مثل من دهان باز می کند و حرفی می زند را زود سانسور می کنید.
آقای مسئول!
هر کسی که می تواند و شرایطش را دارد از ایران خارج می شود. فقط می مانیم امثال من و شما. گروهی بخاطر فقر و نداشتن هزینه سفر و گروهی نیز تنها بدلیل تعلقات خانوادگی و البته گروهی نیز مثل شما مسئول متعهد بدلیل ساختن ایران در اینجا می مانیم.
اصلا یک نظر سنجی بکنیم ببینیم واقعا چند درصد ایران آرزوی مهاجرت به خارج را دارند.
آقای سانسورچی!
سانسور نکن.
اینجا جای تخصص و علم و فن نیست > بای بای
دختران هوشمند ايراني در مصاحبههاي شغلي عرصه را بر رقبا تنگ كردهاند
خوب اونوقت شما صاحب کار ترجیح میدی یه آقا رو استخدام کنی و خیلی راحتتر بهش امر و نهی کنی
این مطلب بیشتر در دستگاهها دولتی صادقه
ولی وقتی میرن خارج از کشور تازه اونجا جبر فضای حاکم مجبورشون میکنه کار واقعی رو انجام بدن، خوب نتیجه اینکه در خارج کشور خیلی بهتر از داخل کار میکنن.
در داخل کشور وقتی کار میکنن، تازه یادشون میاد میخوان ادامه تحصیل بدن، روزی یک ساعت وقت برای صبحانه داشته باشن، نماز ظهر و نهار هم که حداقل یک ساعت رو میبره و با همکارای مردشون هم که لج کم کاری دارن و همیشه فکر میکنن این اونا که بیشتر کار میکنن، خلاصه موارد اینجوری وجود داره و ترجیح در برخی جاها اینه که کار کم دردسرتر رو اجام بدن.
البته قصد توهین به هیچ کسی رو نداشتم
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش / باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
بنده خودم حداقل 6 نفر به معناي واقعي نخبه رو ميشناسم كه بعد از رفتن باز برگشتن و با حداقل امكانات و دستمزد نسبت به اونور به كشور خدمت ميكنن
به همین علتی که خودتان تیتر زدید