صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۰۱۹۷۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۹ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
اصولگرايان بيش از 9 ماه است كه حبيب‌الله عسگراولادي را خاكسپاري كرده‌اند اما در اين ميان طيفي از موتلفه‌يي‌ها همچنان در لا به‌ لاي اسناد و صورتجلسات خود در جست‌وجوي راهبردها و ناگفته‌هاي پدر معنوي خود هستند. اگرچه مرحوم عسگراولادي در يك سال آخر عمر خود حرف‌هايي زد كه هرگز به مذاق شماري از اصولگرايان خوش نيامد و اين خوش نيامدن تا جايي پيش رفت كه او حتي قصد كناره‌گيري از حزب موتلفه را داشت اما تكليفي كه مرحوم عسگراولادي در آن روزها براي «رفع حصر» و «آغاز فعاليت‌هاي حزبي اصلاح‌طلبان» براي خود تعريف كرده بود به مثابه راهبردي براي برخي از شاگردان او درآمده است تا آنان همچون مراد سياسي خود معتقد باشند كه از يكسو بگويند ميرحسين موسوي و مهدي كروبي «فتنه‌ساز» نبوده‌اند و همان پاسخي را درباره روشن شدن احتمالي چراغ جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين بگويند كه او پس از پيروزي روحاني گفته بود: «فعاليت اين احزاب هيچ اشكالي ندارد. هنگامي كه آقاي روحاني چتري را باز كرده كه همه ملت ايران در زير اين چتر قرار بگيرند چه اشكالي دارد سليقه‌هاي مختلف در آن حضور داشته باشند؟»

حالا رهروان راه مرحوم حبيب‌الله عسگراولادي با وجود نبود او با انتشار ناگفته‌هايش تلاش دارند تا به برادران بزرگ‌تر هم‌كيش خود بفهمانند كه ردپاي پدر معنوي‌شان را دنبال مي‌كنند. در تازه‌ترين اين جست‌وجوها، ماهنامه 42 وابسته به حزب موتلفه اقدام به انتشار پرسش و پاسخي صريح و منتشر نشده ميان مرحوم حبيب‌الله عسگراولادي و جوانان اين حزب درباره حوادث پس از انتخابات 88 كرده است. بنا بر مقدمه متن منتشر شده در ماهنامه 42 اين جلسه مرتبط با روزهايي است كه نامدار و بي‌نام اصولگرا از يمين و يسار مرحوم حبيب‌الله عسگراولادي را مورد تاخت و تاز خود قرار داده بودند كه چرا ميرحسين موسوي و مهدي كروبي را برادران خود خطاب كرده است و به دفاع از احياي فعاليت‌هاي سياسي سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشاركت پرداخته است. مرحوم عسگراولادي در اين جلسه با وجود لحن تند پرسش‌هاي برخي جوانان حاضر در اين جلسه باز هم بر مواضع خود نه‌تنها پافشاري كرده كه گفته است در تاريخ نويسي انقلاب مثبت و منفي همه افراد را حتي اگر ابوالحسن بني‌صدر باشد بايد نوشت. او در اين جلسه بازهم بر مواضع قبلي خود درباره ميرحسين موسوي و مهدي كروبي پافشاري كرده است. چكيده اظهارات مرحوم عسگراولادي به شرح ذيل است:

در شوراي مركزي موتلفه عرض كردم من تا بعداز انتخابات مي‌خواهم آزاد باشم و مي‌خواهم وظايفم را انجام بدهم، چون رفتني هستم. در جلسه گفتم: «عمر من مثل آفتاب لب بام است و ديري نخواهد پاييد و همه اين چيزها را با خودم به زير خاك مي‌برم و كل شما اعضاي شوراي مركزي هم نمي‌توانيد جواب قيامتي مرا بدهيد. من بايد خودم براي قيامتم جواب داشته باشم. خدمت برادران هم عرض كردم كه فكر كردم خدا مختصر آبرويي به من داده است و همراه من به زير خاك مي‌رود. آن را كجا مصرف كنم؟ فكر كردم بايد در راه دين خدا مصرف كنم. امام به ما آموخته است. در مورد پذيرش آتش‌بس، امام (ره) فرمودند: «من محاسبه‌يي كردم كه خدا به من آبرو داده است، اين آبرو را كجا مصرف كنم؟ فكر كردم در راه دينش هزينه كنم.».»

عرض كردم با اينكه عده‌يي رييس‌جمهورهاي گذشته را سياه مي‌كنند و يك رييس‌جمهور را سفيد، ديگر نمي‌شود تاريخ نوشت. در تاريخ بايد مثبت‌ها و منفي‌هاي بني‌صدر را نوشت. سال‌ها بود كه در روزنامه و رسانه‌يي اسم بني‌صدر نمي‌آمد و من مطرح كردم و گفتم: «بني‌صدر مثبت‌هايي داشته است و منفي‌هايي، چون تاريخ بايد دقيق نوشته شود». گفتم، يكي از مثبت‌هاي بني‌صدر اين بوده كه توانسته است در اول جمهوري اسلامي بالاي 10 ميليون تن از مردم را پاي صندوق‌هاي رأي بياورد. در جبهه بر اساس معرفت و علم خودش توانسته است كارهايي بكند. بله، بي‌اشتباه هم نبود. من فكر مي‌كنم مثبت‌هايي دارد و تاريخ بايد بنويسيد اما منفي‌هايي هم دارد.

جمهوري اسلامي بر اساس جمهوريت و اسلام سامان گرفته است و ما بايد كاري كنيم كه جمهوريت يعني حضور قاطبه مردم امكان داشته باشد. اگر عده‌يي را طوري سياه كنيم كه از حالا به بعد نتوانند شركت كنند، معناي جمهوريت متزلزل مي‌شود. براي اينكه جمهوريت سامان بگيرد، بايد جلوي تخريب و سياهنمايي همديگر را بگيريم. نبايد همديگر را سياه كنيم.

آيا در درون ما كساني مثل مهندس موسوي، مثل حجت‌الاسلام والمسلمين كروبي مي‌توانند فتنه‌ساز باشند؟ بنده اعلام كردم خير! من اينها را فتنه‌ساز نمي‌شناسم. آنچه در طليعه انتخابات يازدهم رياست‌جمهوري در بهار 92 سامان مي‌گيرد بايد از حالا آن را به جانب جشن ببريم و نه به جانب جنگ و اينكه ما بگوييم آنها سياه هستند و آنها بگويند ما سياه هستيم، تعبير حضرت امام اين جناح مي‌گويد آن جناح خائن و دزد هستند و آن جناح هم مي‌گويد اين جناح خائن و دزد هستند. اگر اين طور باشد مردم به يك اجماع مي‌رسند كه هر دو دسته خائن‌اند.

نكته ظريف ديگري كه مي‌خواستم عرض كنم درباره هاشمي‌رفسنجاني و ناطق‌نوري است. ما در انتخابات دوره دهم با ابتكار صداوسيما مناظره‌يي بين نامزدها داشتيم. يك طرف آقاي احمدي‌نژاد و طرف ديگر مهندس موسوي، دكتر محسن رضايي و حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي كروبي بودند. آقاي احمدي‌نژاد وقتي خواست با اينها مناظره كند، به آقاي هاشمي و آقاي ناطق‌نوري تاخت، در صورتي كه آنها نه نامزد بودند و نه مطرح. اين نمونه تنازع است. هر چه ايشان در مقابل مهندس موسوي و ديگران گفته باشد، مي‌تواند رقابت باشد، اما چرا به آقاي هاشمي‌رفسنجاني و آقاي ناطق‌نوري حمله كردند. بنده معتقدم بايد جلوي اين نوع رفتارها گرفته شود. همان طور كه ملاحظه كرديد، ظاهرا قبل از محرم بود، مقام معظم رهبري فرمودند انتخابات هنوز مانده است. چرا عده‌يي دارند انتخابات زودرس را كليد مي‌زنند؟ كليد زدند، يعني چه كار مي‌كردند؟ همديگر را مي‌كوبيدند. در صورتي كه ما براي رقابت سالم، دور از تنازع بايد جامعه را آماده كنيم و آماده شدن جامعه از باب اينكه همه به‌خصوص نسل جوان بتوانند قول را بفهمند و احسن قول را تبعيت كنند.

قوه قضاييه و نيروهاي امنيتي بايد اين مساله را روشن كنند كه حرف‌هاي ميرحسين موسوي و جناب كروبي و فعل اينها جرم هست يا نيست؟ من قاضي نيستم. كاملا اصرار دارم كه اين انتقادات فهرست شوند.

(در پاسخ به انتقادات تندي درباره برادر خواندن ميرحسين و كروبي): «محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت/ مست گفت اي خواجه اين پيراهن است افسار نيست». «گفت مي ‌بسيار خوردي اينچنين افتان و خيزان مي‌روي/ گفت اي بيهوده‌گوي حرف كم و بسيار نيست/ گفت بايد حد زنند هشيار مردم مست را/ گفت هشياري بيار، اينجا كسي هشيار نيست.» آنچه بر ما دارد مي‌گذرد، زير جو سنگيني از اتهامات است و مسلما ما نبايد اين جو سنگين اتهامات را در سكوت‌مان موثر بدانيم و خود- ‌خفقاني پيش بياوريم.

حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي سيدمحمد موسوي‌خوئيني‌ها پس از چند وقت كه سكوت كرده بود، دو ماه پيش مصاحبه بسيار صريح و شفافي كرد و در طليعه آن گفت: «به ما مي‌گويند از موسوي و كروبي تبري بجوييد. ما از موسوي‌اي كه خودمان نامزدش كرده‌ايم تبري بجوييم؟» من نامه محرمانه نوشتم و گفتم: «قصد انتشار هم ندارم. اگر مصلحت ديديد منتشر كنيد. گفتم: چه كسي گفته است شما از موسوي و كروبي تبري بجوييد؟ شما از فتنه تبري بجوييد». عرض من اين است كه يك راهي براي تبري جستن پيدا كنيد كه حتي خود موسوي و كروبي از چه چيزي تبري بجويند. اصلاح‌طلبان كه مي‌خواهند بيايند و نامزد شوند، از چه چيزي تبري بجويند؟ اما در مورد فعل سياسي، فعل مجرمانه، هر كدام از اينها انجام داده باشند، بايد پاسخگو باشند. عرض كردم كه من قاضي نيستم. قوه قضاييه است كه راجع به جرم، مجازات، تخفيف و تطهير تصميم مي‌گيرد. راجع به حصر، بايد مقامات امنيتي درباره آن تصميم بگيرند. بنده بر اين كار نيستم.

لابد خوانده‌يي كه آقاي شجوني چندين جلسه مصاحبه كرد و چيزهايي عليه من گفت. من رفتم ختم آيت‌الله تهراني در حوزه شهيد مطهري. نشسته بودم، ايشان وارد شد. بغل دست خودم جا باز كردم و گفتم: «بيا». آمد. با او روبوسي كردم و گفتم: «آقاي شجوني! مصاحبه‌هاي شما را كه خواندم، ارادتم به شما بيشتر شد». خنديد و گفت: «چطور؟» گفتم: «براي اينكه هر چه گفتي راست گفتي. گفتي حرف من حرف موتلفه نيست، گفتي حرف من حرف اصولگراها نيست. گفتي من شجوني هم با او موافق نيستم. همه اينها درست است. ارادتم به شما بيشتر شد، چون يك كلمه دروغ نگفتي، اما تو دو تا چيز گفتي». اين را مي‌خواهم در اينجا هم بگويم. حالا چقدرش قابل جمع‌بندي و نقل است، بماند. گفتم يكي اينكه گفتي ما ناچاريم صحبت‌هاي عسگراولادي را ماست‌مالي كنيم. نه! ماست‌مالي نكن، چون خودم مي‌توانم از حرف‌هايي كه زده‌ام و اعتقادم است دفاع كنم، شما نمي‌خواهد ماست‌مالي كني.

مثال ديگري بزنم. موقعي كه آل‌سعود تعدادي از حجاج ما را مورد اهانت قرار داد و تعدادي شهيد داشتيم، امام حج را براي يك سال تحريم فرمودند و در آنجا فرمودند: «اگر از صدام بگذريم، از آل‌سعود نمي‌گذريم». گفتم: «آقاي شجوني! معناي اين چيست؟» معنايش اين است كه ممكن است روزي شرايطي پيش بيايد كه از صدام هم بگذرد. كما اينكه اين مساله را عرض كنم و بعد دو سه نكته هم اشاره كنم، چون آقاي حبيبي براي ختم جلسه آمده‌اند. معمولا بزرگان براي آخر جلسه مي‌آيند.

آنچه امام خواسته‌اند كه يكي از برادران اشاره كردند، اين است كه جو طوري باشد كه دو جناح بتوانند با هم برادرانه زندگي كنند، در انتخابات شركت كنند، هر كدام كه راي آوردند، بقيه قبول كنند.

در صورتي كه «اين ره كه ما مي‌رويم به هيچستان است»، بايد راهي را برويم كه بتوانيم از امام زمان (عج) ـ‌كه امروز، روز شروع امامت آن حضرت است‌ـ مجوز بگيريم. بايد جواب داشته باشيم.

كسي كه مي‌خواهد انجام وظيفه كند، بايد سنگيني جو را ملاحظه كند. حالا اينكه آقاي ممدوحي چند روز پيش از جامعه مدرسين بيرون آمدند و ضمن مصاحبه‌شان گفتند: «اين حرف‌هايي كه عسگراولادي زده است، مربوط به اصولگراها نيست. موتلفه بايد از ايشان تبري بجويد.» بعد راجع به جبهه پيروان سوال كرده‌اند و ايشان گفته‌اند: «اگر جبهه پيروان بخواهد در انتخابات آينده با جامعتين همكاري داشته باشد، شرطش اين است كه از عسگراولادي تبري بجويد». همان شب به جلسه شوراي مركزي رفتم و عرض كردم: «خدا را شكر مي‌كنم كه گفتم آبرويم را روي اسلام و نظام قرار داده‌ام و امشب متوجه شده‌ام آبرويم را پذيرفته‌اند.» البته در اين مدت آقايان حسيني‌بوشهري، آقاي رجبي و آقاي غروي از جامعه مدرسين برنتابيدند كه آنچه ايشان گفته مربوط به جامعه مدرسين است و گفتند نظرات شخصي ايشان است، اما تصورم اين است كه پذيرفته شده است و آبرويم رفت زير صفر! شب خدمت عزيزان در شوراي مركزي رسيدم و گفتم: «من آمده‌ام كه در حضورم از من تبري بجوييد كه بدانم آبرويم را تقديم كرده‌ام تا از اينجا بلند شوم و بروم.» راه بي‌خطر نيست و رييس‌مان مي‌دانند يكي از چيزهايي كه انتظار داشتم اين است كه منتظر تشر رهبري هم هستم! كه رهبري هم به من تشر بزند كه كجا مي‌روي؟ اما تا حالا چنين چيزي را دريافت نكرده‌ام كه نظر مبارك ايشان چيست؟

يكي از عزيزان ضمن انتقادات‌شان گفت كه آقاي مهاجراني درباره شما چه گفته است، بنده در مقابل توضيح دادم، اما نه اينكه راه او را ببندم. در پايانش هم به آقاي مهاجراني گفتم: «راه براي شما باز است كه به نظام مقدس جمهوري اسلامي، امامت، ولايت و قانون اساسي برگردي.»
ارسال نظرات
ناشناس
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
خداوند رحمتشان کند،انشااله بقیه مسئولین گذشته و حال هم متوجه صحبتها و اعمالشان باشند. مرگ برای همه است
سیدمحمد
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
اگر یک جو انصاف در میان اصولگرایان باشد قطعا از آن امثال مرحوم عسگراولادی است.جالب است که شخصی با این سابقه در میان اصولگرایان هم به محض اینکه اندکی از کانال مورد نظر آقایان خارج می شود شروع می کنند به تخریب و توهین و منزوی کردن او.در هرحال روحش شاد باد که حاضر نشد به خاطر خوش آمد یک عده افراطی آخرتش را تباه کند.
ناشناس
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
قابل توجه آقای محسن اژه ای !!!!
اما مسئله اینجاست آقای اژه ای در انقلاب از همه پیشکسوتان و بزرگان انقلاب موجه تر وانقلابی تر است.
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
عاقبت ب خیر شدید..
تنها خواسته ی ما یک دادگاه علنی است که میر ما حرف هایش را بزند
امیر
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
مرده و زندش یکی بود
ناشناس
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
خدا رحمت کند بر کسانی که بر بال فرشته انصاف سوارند
ناشناس
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
مرد بود
ناشناس
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
خدا رحمتش كنه مرد بزرگي بود خيلي آدم بايد وجود داشته باشه كه بتونه توي اون جو سنگين حرف حق بزنه .
ناشناس
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
آدم های آزاده که روی اعتقاد خودشون میمونند.چه درست و چه غلط از حد انصاف و اعتدال هم خارج نمیشوند.خدا رحمت کند اینها را.
رضا عباسی
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
روحت شاد آقای عسگراولادی
اما چرا اینقدر دیر بیدار شدی؟
ناشناس
۰۸:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
آدم کمی امیدوار میشه از این که می بینه بین اصولگرایان هم مومن واقعی و صادق وجود داره.