مالک رضایی؛ در دنیای عجیبی از بی رحمی و شقاوت زندگی می کنیم.غزه با مرگ وبی خانمانی هزاران نفر به خون غلتیده است. کشتار سوریه در یک جنگ خانمانسوز از مرز یکصد و پنجاه هزار تن گذشته و معادل یک سوم جمعیت آن کشور خانه و کاشانه خود را از دست داده اند. داعش در میان بهت و حیرت جهانی، ماشین وحشت خود را به راه انداخته و اعدام دسته جمعی را در دستور کار قرار داده است. این گروه افراطی هر روز به مغز صدها پیر و جوان و زن و کودک از فاصله نیم متری گلوله مرگ شلیک می کند و دنیا از گیرنده های ماهواره ای و شبکه های اینترنتی، نظاره گر این صحنه هاست. فیلم های ساختگی سینمایی را نمی توان به آن آسانی تماشا کرد که این صحنه های واقعی را تماشا میکنند.
القاعده، النصره و.... جهنمی از کشت و کشتار به راه انداخته اند و «بوکو حرام» به زنجیری از اسارت بر گردن هزارن پیر و جوان تبدیل شده است.عملیات انفجاری در عراق، افغانستان، پاکستان و.... غوغا میکند و روزی نیست که از بغداد، کابل ،قندهار و ... صدای انفجاری که دهها نفر را به کام مرگ می فرستد به گوش نرسد.
مسعود بارزانی که بوی کباب به مشامش خورده است، می خواهد از آب مسموم گل آلود ماهی بگیرد. غافل از این که دود بویی که می شنود از جای دیگری بلند است. رجب طیب اردوغان در اندیشه قهرمانی جهانی اسلام است و اسرائیل جهنمی از آتش وخون در منطقه به راه انداخته است.
بهار عرب در لیبی، مصر، یمن، سوریه و ... به زمستانی از وحشت تبدیل شده است و در این میان سران غرب از ایرانی که در طول قرنهای متمادی، حتی آغازگر یک جنگ هم نبوده است، می خواهند که عزت و سربلندی خود را فرونهد و «تصمیم سخت» بگیرد. سایر نقاط جهان هم آنارشیسمی کمتر از این مناطق ندارند.
هواپیمای مسافربری در گوشه ای دیگر از جهان، هدف موشک سرگردانی قرار میگیرد و ولادیمیر پوتین که به گفته خود در طول عمرش حتی به مادرش هم قول راست نداده است، به شکل مضحکه آمیزی انگشت اتهام به سمت دولت اوکراین دراز می کند،حاکی از این که میخواستند هواپیمای مرا بزنند،به اشتباه به سمت هواپیمای مالزیایی شلیک کرده اند.
آمریکایی که زمانی رئیس جمهور وقت آن از یک شنود تلفنی، سر خود را از شرم بلند نمی کرد اکنون از افشای میلیونها مورد جاسوسی و شنود تلفنی خم به ابرو نمی آورد و رئیس جمهور آن از این رذیلت اخلاقی به عنوان یک ضرورت یاد می کند. چه بر سر اخلاق و بشریت آمده است؟ آیا انسان امروز قصد دارد همه آنچه را که به مدد انبیا و اولیاء الهی و در طول قرنها اندوخته بود به یکباره وانهد و با انسانیت وداع کند؟
آنچه که مسلم است با ظهور و بسط اندیشه های الحادی در گوشه و کنار جهان که عمدتا ،غرب منادی آن بود، کره خاکی در سده اخیر از خدا روی برگرداند. اما آیا خدا هم از ابنای بشر روی برگردانده و آنها را به حال خود وانهاده است؟نظامی که بدون توجه به جوهر هستی و کرامت انسانی در قالب مجامعی نظیر سازمان ملل و اعلامیه های دروغین حقوق بشر و حافظان صلح تجلی یافته بود اکنون در حال فروپاشیدن است. آنها در نظمی که پی افکنده بودند به نحو آشکاری خدا را از برنامه های خود وزندگی بشر حذف کردند و خدا هم تدابیر آنها را که صرفا در محدوده منافع و چپاولگری عده ای خاص تعریف شده بود، بی اثر ساخته است.
گر خدا خواهد نگفتند از بتر پس خدا بنمودشان عجز بشر
اما آنچه در برپایی این نظام ناعادلانه روی دست بشر باقی مانده است، کشتار و بی رحمیهایی است که هر روز آثار و آمار آن رو به فزونی است.
وقتی دانشمند شوروی شناس فرانسوی خانم دکتر «هلن کارردانکوس» در اثر معروف خود «امپراطوری گسسته» تعداد دامها و احشامی راکه به قصد مصارف گوشتی ذبح شده اند، بسیار کمتر از آمار انسانهایی اعلام کرد که با دستور استالین به قربانگاه مرگ رفته اند، زنگ خطر برای همه به صدا درآمد.
اما جهان، آنرا نشنید و دنیای متمدن نه تنها بر این جنایت چشم بست، بلکه برای ایجاد توازن وحشت، دست به کار تسلیح جهان شد و نمایشگاهی از مرگ و نیستی را در سراسر جهان به راه انداخت. تا اینکه بالاخره یک جهان لت و پار و دریده شده از دو جنگ جهانی را به سازمان خود ساخته ای به نام «ملل»سپرد و به اصطلاح به رویای بزرگانی مانند «جرمی بنتام»،«مونتسکیو» و «امانوئل کانت» جامه عمل پوشاند. در حالی که بر اندیشه طراحان آن نه «کانت»بلکه ماکیاولیو توماس هابزحکوت میکرد همو که در اثر معروف خود «لویاتان»(leviatan) اندیشه معروف «انسان گرگ انسان است » را مطرح کرده بود. نظامی که بر مبنای این تفکرشکل گرفت، همه چیزداشت جز «عدالت و کرامت انسانی».
اینگونه بود که دنیا در خدمت چند قدرت بزرگ درآمد و برنامه های شیطانی پیدا و پنهان در دستور کار آنها قرار گرفت. با سقوط شوروی، قرن بیستم، با موجی از بی عدالتی به سر آمد و سالهای آغازین قرن بیست و یکم چهره واقعی دنیای متمدن را نشان داد. تکنولوژی جدید و ظهور تمدن مجازی الکترونیک هم اسرار پنهان زیادی را برای جهانیان آشکار ساخت.
اینبار غرب در عملیاتی کردن تئوری شیطنت آمیز برخورد تمدنها، دست به کار شد و لیبرال دموکراسی به عنوان آخرین دستاورد بشر و «پایان تاریخ» از طرف «فرانسیس فوکویاما» متفکر ژاپنی الاصل امریکایی به ملل جهان معرفی شد. اما گویی اندیشه او پایان تاریخ نبود، پایان انسانیت بود. به هر نقطه ای از جهان که پای این اندیشه رسید، سیلی از آتش و خون به راه انداخت و همچون جهنمی که ندای هل من مزید دارد، نقاط دیگری را در مقاصد بعدی سفر خود قرار داد. در همه ممالکی که وعده«بهار» داده بود زمستان وحشت آفرید وهزاران زن و کودک و پیر و جوان را به کام مرگ فرستاد. هزاران نفر را در سوریه، عراق، یمن، مصر، لیبی، افغانستان ،پاکستان و ... و در ملاء عام سر بریدند که چشمان قسی القلب ترین انسانها هم از دیدن آن وحشت کردند. شلیک گلوله از فاصله کوتاه به مغز زنان و کودکان مظلوم به یک امر عادی بدل شد و از سرهای بریده برای ایجاد رعب و وحشت، اسباب تفریح و توپ بازی ساختند.
برای اینکه نشان این جنایت بر چهره غرب باقی نماند، بر سینه هر یک از جانیان ،علامتی از اسم اسلام آویختند که مغز متفکر تئوری برخورد تمدنها «ساموئل هانتینگتون» را هم از خود راضی نگه دارند.جنایت را در چهره عوامل استعماری خود ، القاعده،النصره،الداعش و... متجلی ساختند ، تا با یک تیر دو نشان بزنند.
هم چهره واقعی خود را در این صحنه ها پنهاننگه دارند و هم به جهانیان و بالاخص مسلمانان بقبولانند که اسلامی که به آن دل بسته اید ، همین است.و لذاهمچنانکه ما مسیح را به صلیب کشیده و در کلیسا محبوس ساخته ایمشما نیزباید با نبی رحمت خود چنین معامله ای بکنید .اما جنایت اخیر اسرائیل در غزه بخش عمده ای از این تئوری شوم وشرم آور را ناکام گذاشت .سگ هاری که مدتی ، به زحمت و از روی مصلحتی محبوس بود، دوباره زنجیر پاره کرد و برنامه های شیطانی «لویاتان»
*را لو داد.
آیا دنیا نباید بپذیرد که دیگر ، کارآیی مجامعی مانند سازمان ملل، شورای امنیت و اعلامیه های خوش ظاهر و بی ضمانت حقوق بشر و....به سر آمده است؟
* توماس هابز فیلسوفانگلیسی کتابی دارد بنام «لویاتان» که اندیشه های سیاسی خود را ذیل این عنوان توضیح داده است. این نام کهازباب چهل ویک ایوب تورات گرفته شده است،به موجود نفرت انگیز افسانه ای و عظیم الجثه ای اطلاق می شود. که با هیبت هول انگیزخود برسرهر موجود زنده ای پای می گذارد که برسر راه او قرارگیرد.ازاین تمثیل در یادداشت،برای توصیف رفتار امریکا استفاده شده است