آیا تابلوی معروف مربع سیاه اثر کازیمیر مالویچ واقعا یک اثر هنری است؟ اکثریت افرادی که من این سئوال را از آنها پرسیده ام معتقدند این تابلوی نقاشی یک اثر هنری نیست. بسیاری دیگر هم چنین نظری دارند.
خود این نقاش روس هم که این تابلو را در سال ۱۹۱۳ به عنوان بخشی از یک مجموعه تصویری برای نمایش اپرایی به نام "پیروزی بر آفتاب" کشید، در آن زمان معتقد بود که یک اثر هنری نیست.
تابلوی مربع سیاه به گفته خود هنرمند به شکل غیر ارادی خلق شده و مدتها طول کشید که مالویچ آن را به عنوان نقطه آغاز یک دوران هنری جدید ببیند
کازیمیر مالویچ که به عرفان نیز علاقه داشت، دو سال بعد از آن به این نتیجه رسید که تابلوی مربع سیاه او که به گفته خودش "به طور غیر ارادی و ناخودآگاه " نقاشی شده است، یک اثر هنری مهم است. او در آن زمان گفته بود که این تابلو بخشی از یک ایده هنری بزرگ تر است که "نتایج خارق العاده ای " خواهد داشت.
آن ایده هنری بزرگ از نگاه او "رها ساختن هنر از وزن سنگین و سکون واقعیت" بود. کازیمیر مالویچ این مکتب یا سبک هنری را سوپرماتیسم ناب می نامید. اما ریشه های فلسفی این نگاه هنری به یکی از آثار آرتور شوپنهاور فیلسوف آلمانی بازمی گشت که در سال ۱۸۱۸ و تحت عنوان "جهان همچون اراده و تصور" منتشر شده بود.
تمام آثار در این نمایشگاه خیره کننده اند و حتی پس از یک قرن هنوز هم پرقدرت، مهم و مدرناند
شوپنهاور استدلال می کرد که همه انسانها در دام اراده خود گرفتار می شوند و در نتیجه زندگی خود را مصیبت بار می کنند. به اعتقاد او هنر تنها راه نجات از این وضعیت است و بهترین نوع آن موسیقی است چون ذات بسیار مجردی دارد.
کازیمیر مالویچ همین تفکر را در نقاشی به کار گرفت. در نقاشی های او که هیچ نشانه ای از جهان واقعی وجود ندارد، از درخت و رودخانه و یا موجودات زنده اثری نیست. بیننده این آزادی را پیدا می کند که فقط براساس احساسات خود با این نقاشی روبرو شود و به آن بیندیشد.
او می گفت هنری را خلق می کند که هدف آن "برتری دادن به احساسات" است.
تابلوی زنی با چنگک مربوط به اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی استدر هفته های جاری مجموعه وسیعی از آثار مالویچ در مرکز هنری تیت مدرن لندن به نمایش گذاشته شده است. این نمایشگاه با آثار اولیه او آغاز می شود که در حقیقت پاسخ و یا واکنش هاییاند به نقاشی های سزان، ماتیس، مونه و پیکاسو که او در نمایشگاههای شهر مسکو دیده بود.
در دوره بعدی او به موج کوبیسم و فوتوریسم می پیوندد و با افزودن جنبه هایی از زندگی روستانشینی به نقاشی های خود در این دوره حال و هوای روسی می دهد.
در مرحله بعدی مالویچ و هنرمندان آوانگارد دیگر به سبکی می پیوندند که مدتها تشنه آن بودند و آن ظهور نیرومند هنر مدرن بود که به خصوص در روسیه تحول مهمی ایجاد کرد. این دوره از نقاشی مالویچ اساسی ترین بخش از نمایشگاه آثار او در مرکز هنری تیت مدرن است. آثار تجربی مالویچ در این دوره که برخی از آنها به تبعیت از هنرمندان دیگر خلق می شدند به شدت نوآورانه و از نظر هنری دوران ساز بودند.
پرتره ملویچ اثر خودش، تاثیر نقاشانی نظیر سزان، ماتیس، مونه و پیکاسو را بر دوره ای از کار این نقاش نشان می دهددر سال ۱۹۱۵ او به طور کامل به سبک انتزاعی روی می آورد، تمام تماسهای خود با گذشته هنری اش را قطع می کند و هنرمندان نسل های گذشته را "جعل کار" خطاب می کند.
آثاری که در این نمایشگاه گردآوری شدهاند، واقعا خیره کننده اند. حتی امروزه پس از گذشت قریب یک قرن، آثار او هنوز هم نیرومند، بسیار مهم و مدرناند.
اما نکته ای که به این نمایشگاه عالی آسیب زده پخش موسیقی اپرای "پیروزی بر آفتاب" در محوطه نمایشگاه است. این اپرا که در سال ۱۹۱۳ ساخته شد و روی صحنه رفت، در آن زمان آزار دهنده بود و هنوز هم آزار دهنده است.
آثار سوپرماتیست مالویچ کیفیت های گوناگونی دارند که یکی از مهمترین آنها ترکیب است. برخلاف اکثر آثار نقاشی که با بینایی ما تماس برقرار می کنند، به نظر می رسد شاهکارهای انتزاعی مالویچ یک کیفیت صوتی و شنیداری را خلق کرده اند.
گو اینکه بیننده می تواند صدای ناموزون و موسیقی خارج از نت مربوط به تصادم اجسام و طرح های هندسی در این تابلوها را بشنوند. به عنوان مثال مکعب های گستاخ سیاه رنگ نوایی گرفته و محزون دارند. اما مثلث های نازک و ناهموار آبی و زرد صدایی روی نت بالا تولید می کنند.
با توجه به موسیقی نامناسبی که در محیط نمایشگاه پخش می شود لذت بردن از ذوزنقه ملویچ دشوار است
متاسفانه در این نمایشگاه با پخش کردن موسیقی اپرای پیروزی بر آفتاب نمی توان هیچیک از صداهای نقاشی های مالویچ را شنید. اما چرا این کار را کرده اند؟ مسلما برگزار کنندگان نمایشگاه می توانستند به کسانی که علاقمند به شنیدن اپرا هستند، یک گوشی بدهند.
من دلخوری ام را با یکی از کارمندان گالری تیت مدرن در میان گذاشتم. او اذعان داشت که پخش این موسیقی کارمندان گالری را نیز کلافه کرده است.
راه حل این مشکل بسیار ساده است. باید صدای اپرا را خاموش کرد و اجازه داد که سالن های نمایشگاه به یک دیسکوی صامت و بی سرو صدا بدل شود که بازدید کنندگان با نوای موسیقی برآمده از تابلوهای مالویچ برقصند.
نمایش این مجموعه بزرگ از آثار کازیمیر مالویچ بدون تردید یکی از مهمترین نمایشگاههای نقاشی در شهر لندن طی یک دهه اخیر است. اما بی توجهی به هنر عرضه شده و بازدید کنندگان به این نمایشگاه ضربه بزرگی زده است.