همایش روز دوشنبه «خط قرمز» دارای نکات مثبتی بود. چرخشی در برخی مواضع
وجود داشت که باید امیدوار بود حقیقتا ادامه پیدا کند. چرخش در اتخاد
مواضع. خروج از جبهه ای که در آن خود را حق و دیگران را باطل انگاشتن. خروج
از دایره گفتمانی که دوگانه های سازشکار - مقاوم و یا خائن - خادم را
تولید می کرد.
به گزارش الف، بدون شک اتخاذ مواضع رهبری در حمایت از
تیم مذاکره کننده در این مدت بیتاثیر نبود. آنها که با دوگانه سازش -
مقاومت وارد انتخابات شده بودند، با همان تفکر به عرصه نقد مذاکرات روی
آوردند. در آستانه ژنو، مذاکره کنندگان را سازشکار خواندند تا روزی که این
کلام صریح از رهبری بیان شد: «هیچکس نباید مجموعه مذاکره کنندگان ما را
سازشکار بداند، اینها بچه های خود ما و بچه های انقلابند.» این همان حرفی
بود که آیت الله حائری شیرازی نیز سعی کرد در قالب نصیحت به منتقدان بگوید.
جایی که با بیان اینکه من مجموعه مذاکره کنندگان را ابوموسی اشعری نمی
دانم گفت: دانشجویان کارشان مطالبه گری است اما در عین حال باید مواظب
باشند که رفتارشان غیر هماهنگ با رهبر انقلاب نباشد.
اتخاذ چنین
موضعی و بیان مواضع درست و اصولی رهبری در میان آنها که در پس زمینه ذهنی
طرف مقابل را خائن می پندارند، بدون شک از اهمیت بالایی برخورد دار است.
اگرچه چند دقیقه بعد و همانجا فردی به سخنرانی پرداخت که پیشتر گفته بود:
«مذاکره و اعتدال کلید واژه شکست حضرت علی(ع) بود». همان که «اعتدال» را
«رمز براندازی خواند» اما رهبری اعتدال را «شعار خوبی» دانسته و گفتند: «از
آن حمایت می کنند». البته توصیه کردند که مراقب کنار زدن نیروهای ارزشی به
نام اعتدال باید بود. اما این هرگز به منزله «برانداز» دانست اعتدال نیست.
هشداری است که البته باید به آن توجه بیشتری کرد.
نصیحت آیت الله
حائری درست بود. اگر دلواپسان نیت خیر دارند، باید از آنها از گفتمان خائن،
سازشکار و واداده خواندن تیم مذاکره کننده و دولت خارج شوند. اینجاست که
حرف آنها بیشتر و بهتر شنیده می شود. تغییری که به نظر می رسد خود آنها نیز
به آن پی برده اند. کافی است تغیییر لحن ها و تغییر برخی مواضع را بادقت
رصد کنیم. گویی تغییر تنها در نام «دلواپسی» به «خط قرمز» خلاصه نشده است.
کم
کم شرایط تغییر کرده. برخی که تا دیروز معتقد بودند آمریکا برای به زانو
درآوردن ما آمده، امروز معتقدند آمریکا نیاز به مذاکره با ایران دارد.
تحلیل ها چرخ هاش عجیبی کرده است. حالا گفته می شود: «اینکه آمریکایی ها به
دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی هستند به دلیل ضعف خودشان است و اگر در
شرایط اقتدار قرار داشتند با ما جور دیگری برخورد می کردند.»
کوچک
زاده نماینده محترم تهران که در اولین همایش دلواپسیم گفته بود: «دراین
کشور کودتا شده» می گوید: ما می دانیم این کسانی که شما فرمودید به آن ها
اعتماد دارید، همان هایی هستند که گفتند آن مرد که هولوکاست را انکار می
کرد دیگر رفته است و ... با این وجود به روی چشم، به خاطر شما اعتماد می
کنیم.»
یا این چرخش در تحلیل که گفته می شود: «تیم مذاکره کننده می
تواند از فشار های داخلی به عنوان ابزار امتیازگیری از غرب استفاده کند.»
ترجمه ساده این حرف در داخل این است که مخالفت های ما را جدی نگیرید و از
آن برای چانه زنی در مقابل غرب استفاده کنید. این البته بار اول نیست که
چنین حرفی مطرح می شود. پیشتر نیز آیت الله مصباح در دیدار با عراقچی همین
خط فکری را بیان کرده بود. به عبارت دیگر باید سخنانی که «ادعای بسته شدن
۹۵ درصد تاسیسات هسته ای ایران را دارند»، نباید در داخل جدی نگرفت و تنها
با «مصرف خارجی» به آن نگاه کرد. البته در این صورت یک پرسش اساسی مطرح می
شود، اذهان عمومی را مشوش می کنید؟
با این حال هنوز هم در میان این
چرخش ها، هستند کسانی که حتی از نماز خواندن پشت سر یک «روحانی» ناراحت
شده، می گوید: «متاسفم که همه مفاهیم به لجن کشیده شده است. من وقتی دیدم
همه کاندیداهای انتخابات حتی تند ترینشان رفتند و با روحانی عکس یادگاری
گرفتند و پشت او نماز خواندند خیلی ناراحت شدم.»
باید شهامت تغییر
داشت. تغییر از پوزیشن مبارز، به منتقد. اینگونه لازم نیست تا در برابر
کسانی که آنها را متهم به «کاسبی تحریم» می کنند نیز پاسخ بدهند: به رسانه
هایی که شرکت کنندگان در این قبیل مراسم را کاسبان تحریم می نامند، می گویم
که همه ارزش اموال حاضران در این جمع به اندازه یکی از کارخانه های حامیان
پشت صحنه شما نیست.»
هیچ دولتی به حرف کسی که با او به مبارزه – به
مفهوم برانداختن دولت – برخاسته باشد توجه نمی کند. اما به طور حتم منتقد
جایگاهی دیگر دارد. خروج از فاز مبارزه و ورود به جرگه انتقاد به طور حتم
سخنانی که از سر دلسوزی بیان می شود را تاثیرگذارتر خواهد کرد.