زنی که با همدستی دو مرد شوهرش را
به قتل رسانده بود در بازداشت به سر میبرد و پرونده متهمان در مرحله
تحقیقات مقدماتی است. ماموران پلیس استان گیلان چندی قبل جنازه مردی جوان
را در منطقهای جنگلی پیدا کردند. این مرد با ضربات متعدد چاقو به قتل
رسیده بود. او لباس خانه به تن داشت و از طرفی خون زیادی در محل رهاشدن
جنازه دیده نمیشد؛ این دوسرنخ کارآگاهان را مطمئن کرد جنایت در محلی دیگر
اتفاق افتاده و سپس قاتل یا قاتلان جسد را به جنگل منتقل کردهاند. جنازه
در حالی به پزشکیقانونی منتقل شد که هویت قربانی مشخص نبود.
کارآگاهان در
گام نخست تحقیقات به بررسی پرونده افراد مفقودشده پرداختند و فهمیدند جوانی
27ساله بهنام احمد که بسیار شبیه به مقتول است از چندروز قبل ناپدید شده و
همسرش این موضوع را به پلیس خبر داده است. پزشکی قانونی بعد از انجام
بررسیهای اولیه اعلام کرد مقتول حداقل دو روز قبل از کشف جسد به قتل رسیده
بود. این نظریه با زمان مفقودشدن احمد همخوانی داشت به همین دلیل ماموران
سراغ همسر وی رفتند. زن جوان که نرگس نام دارد در بازجوییها از نحوه قتل
شوهرش ابراز بیاطلاعی کرد اما کارآگاهان با توجه به اینکه مقتول لباس خانه
به تن داشت به این زن ظنین شدند و به تحقیق درباره او پرداختند.
آنها
فهمیدند نرگس با مردی به نام ایوب رابطه دارد. افشای این موضوع سبب شد تا
کارآگاهان ایوب و نرگس را بازداشت کنند. مرد جوان وقتی تحت بازجویی قرار
گرفت اسرار جنایت را برملا کرد. او گفت: «مدتی قبل بهطور اتفاقی با نرگس
آشنا شدم و سر صحبت باز شد. نرگس به من گفت با شوهرش بهشدت اختلاف دارد و
نمیتواند با او زندگی کند. رابطه ما ادامه پیدا کرد و نرگس همیشه برایم
درددل میکرد ما به هم علاقهمند شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم اما نرگس
میگفت مطمئن است احمد به طلاق رضایت نمیدهد. در نهایت قرار شد او را به
قتل برسانیم.»
متهم ادامه داد: «نرگس مقداری دارو تهیه و غذای شوهرش را
مسموم کرد. احمد بعد از خوردن آن بدحال شد و به درمانگاه رفت اما مرخصاش
کردند. در این فاصله من و یکی از دوستانم که از قبل با او هماهنگ کرده بودم
به خانه نرگس رفتیم و در جایی پنهان شدیم. احمد که به شدت بدحال بود بعد
از بازگشت به خانه، خوابید. پس از آن نرگس چاقویی برداشت و با آن دو ضربه
به شوهرش زد اما احمد هنوز زنده بود. او با همسرش درگیر شد. وقتی دیدیم
برنامه به هم ریخته من و دوستم نیز وارد عمل شدیم و احمد را کشتیم.»
ایوب
در ادامه اعترافاتش توضیح داد: «من، نرگس و دوستم تا صبح کنار جسد ماندیم.
بعد وقتی هوا روشن شد جنازه را در ماشینم گذاشتم و آن را به منطقهای جنگلی
بردیم. خیال میکردیم اگر جسد را آنجا رها کنیم هیچ وقت شناسایی نمیشود و
پلیس به ما شک نمیکند.» نرگس نیز در بازجوییها گفتههای همدستش را تایید
کرد و گفت: «برای اینکه پلیس به من شک نکند به کلانتری رفتم و گزارش دادم
احمد از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.» ماموران در ادامه سومین متهم
این پرونده را نیز بازداشت کردند و تحقیقات از آنها همچنان ادامه دارد.