صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۹۴۶۴۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۴ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
قاسم توکلی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «انسان‌ها نه صرفا برای زیستن، بلکه برای خوب زیستن، به زندگی در شهر ادامه می دهند.» ارسطو شهر مشهد این روزها بیش از پیش در حال تقسیم شدن میان دو قطب متضاد است. در یکسو «حاشیه‌نشینان» قرار دارند که یک‌سوم کل جمعیت شهر را تشکیل می‌دهند (تقریبا یک میلیون از سه میلیون نفر) و در سوی دیگر اما یک «فئودالیته مالی» قدرتمند متشکل از سرمایه‌داران تاجر و دلال و اَبَرسازمان‌های شبه‌دولتی قرار دارد که نبض اقتصادی شهر را در اختیار دارند.

 در شهری که از هر دو نفر، یک نفر زیر خط فقر قرار دارد (بیش از نیمی از کل جمعیت مشهد) بازتاب این معادلات نابرابر اقتصادی در فضای شهر در قالب فضاهای کاملا مشخص و منفک از محیط‌های اطراف نمود می‌یابد. با این تفاوت که در گذشته فقط فقرا دارای محله‌های خاص بودند اما اکنون ثروتمندان مشهدی نیز برای خود محلات مخصوصی دارند که در آن محصور و از گزند بقیه جامعه در امانند.

در جنوب غرب مشهد فاصله گتوی فرادستان و فرودستان آنقدر کم است که از تراس پنت‌هاوس‌های چند میلیاردی واقع در ابتدای بلوار هاشمیه، می‌توان به راحتی آلونک‌های تلنبارشده «حاشیه‌نشینان» بر روی یکدیگر را درجایی که محلی‌ها به آن «مفت‌آباد» می‌گویند، مشاهده کرد. مفت‌آباد محصول سال‌ها قانون‌شکنی تدریجی مهاجران شهرستانی است که بر روی شیب تند تپه‌های واقع در دامنه ارتفاعات کوهستان پارک خورشید بنا شده است. جایی که پساب منازل در سطح کوچه‌های باریک و تودرتو رها می‌شودو اجتماع غریبی متشکل از کودکان مبتلا به سالک، معتادان تزریقی، آشغال‌دزدها و جوانان بیکار، در میان آژیر گاه و بیگاه ماشین پلیس، در هم وول می‌خورند.

ادامه از صفحه اول...  کلونی‌های جمعیتی به شدت همبسته و سنتی کرد، ترک، افغان، نیشابوری، تربتی و... عناصر اصلی این آش در‌هم‌جوش را تشکیل می‌دهند. مفت‌آباد علاوه بر فقر مزمن و بیماری‌های مسری غرق در اعتیاد و جرم‌های گوناگون نیز هست. موادفروش‌های سیار به دنبال مشتری در داخل کوچه‌ها پرسه می‌زنند و جوانان کم‌سن و سال سوار بر موتورهای آپاچی به زاغ‌زنی طعمه‌های خویش مشغولند.

در حالی که جمعیت فعال مفت‌آباد هر روز صبح با تازیانه بی‌رحم ضرورت، یعنی نیاز به پول و غذا، از خواب برمی‌خیزد و خیابان‌های شهر را برای صیانت از بقای خود و خانواده‌اش زیر پا می‌گذارد، کمی آنطرف‌تر در ابتدای بلوار هاشمیه در محله فرادستان(محله های ویژه) آهنگ زندگی نوای دیگری دارد. درب‌های فولادی ضدسرقت از برج‌ها در برابر تعرض احتمالی خلافکارانی که از جایی «خارج از محدوده» می‌آیند، محافظت می‌کنند. واحدهای 600 متری موجود در این برج‌ها دارای باشگاه ورزشی، سینمای خانوادگی، استخر و علاوه بر آن طیف گسترده‌ای از خدمات مورد نیاز یک شهروند در داخل برج، اعم از کارواش، مهد کودک، رستوران، کافی‌شاپ و حتی پزشک است و امکان هر نوع ارتباط اجتماعی را با مردمان خارج از برج به حداقل می‌رساند. به نحوی که ساکنان این برج‌ها و مفت‌آباد علی‌رغم اینکه در یک شهر و حتی می‌شود گفت در یک محله زندگی می‌کنند اما هرگز یکدیگر را نمی‌بینند و از این رو می‌شود گفت در دو جهان متفاوت به سر می‌برند. از سویی شمار برج‌های با استاندارد سازه‌های اروپایی، به شدت مورد استقبال اقشار ثروتمند قرار گرفته است و در سوی دیگر مفت‌آباد هم به سبب فشار جمعیتی گریزی از ساخت و ساز ندارد اما طبق آمار کارشناسان شهرداری 90 درصد سازه‌هایی که آنجا برپا می‌شود غیرقانونی و از این رو «ناپایدار و غیرایمن» است.

نتیجه آنکه شهر مشهد این روزها از توسعه ناموزون رنج می‌برد. به‌راستی علت این روابط اقتصادی و اجتماعی نابرابر که بدین نحو در فضای جغرافیایی شهر بازتاب یافته چیست؟ چرا مشهد روز به روز بیشتر به سمت دو قطبی شدن پیش می‌رود؟ چرا مدیران و تصمیم‌گیران شهر قادر به نظام‌مند کردن فضای شهری نیستند؟ این دوپارگی جمعیتی چگونه ترمیم می‌شود؟

یکی از مهمترین علل این بحران، ناتوانی و ضعف طبقه متوسط شهرنشین است. طبقه متوسط شکاف میان فرادستان و فرودستان را پر می‌کند و مانع از دوقطبی شدن و در نتیجه توده‌ای شدن جامعه می‌شود. جامعه دوقطبی طبیعتا جامعه توده‌ای است و البته تبعات زیانبار سیاسی و فرهنگی خاص خود را نیز به‌دنبال دارد، که پرداختن بدانها از ظرفیت این مقاله خارج است.

مهمترین دلیل ضعف طبقه متوسط شهرنشین را باید در رشد «سرمایه‌داری تجاری-دلالی» آن هم به زیان «سرمایه‌داری صنعتی» در کشور به‌طور اعم و در مشهد به‌طور اخص جستجو کرد. سرمایه‌داری تجاریدلالی معمولا حول محور بازار شکل می‌گیرد و متشکل از اقشاری چون تاجران، بنکداران، صرافان، دلالان و فروشندگان کالا است که ماهیتا با سرمایه‌داران صنعتی متفاوتند.

سرمایه‌داری صنعتی حول محور کارخانه شکل می‌گیرد و شامل تولیدکنندگان و سرمایه‌دارانی می‌شود که سرمایه خود را در مسیر تولید و صنعت به جریان انداخته‌اند که در نتیجه آن کارآفرینی و اشتغال در جامعه رونق می‌گیرد. متاسفانه در جامعه ایران این شکل از سرمایه‌داری رونق نداشته و این ضعف تاریخی طی یک دهه اخیر تشدید هم شده است. در حال حاضر با اجرای ناقص طرح هدفمندی، افزایش بی‌رویه هزینه‌های اولیه تولید و همچنین واردات بی‌رویه کالاهای خارجی از سرمایه‌داری صنعتی عملا چیزی باقی نمانده است. برخلاف سرمایه‌داری صنعتی، سرمایه‌داری تجاری-دلالی که طی این مدت به انحصارات و رانت‌های نفتی هم دسترسی داشته به شدت رشد یافته است.

نتیجه رشد خارج از قاعده سرمایه‌داری تجاری-دلالی، وابستگی بیشتر در عرصه اقتصادی بوده است. در جایی که سرمایه‌داری صنعتی به رشد «توسعه درون‌زا و مستقل» یاری می‌رساند دقیقا برخلاف آن، سرمایه داری تجاری-دلالی به سوداگری ارضی، «توسعه وابسته» و واردات بی‌رویه دامن زده است. در یک کلام در اقتصاد تجاری و دلالی «پول، پول می‌آورد، نه کار!»

نتیجه رشد ناموزون سرمایه‌داری تجاری–دلالی علاوه بر شکلگیری یک طبقه نوکیسه ثروتمند به‌عنوان طبقه فرادست، افزایش نرخ بیکاری به‌دلیل ورشکستگی تولید داخلی نیز بوده است. از همین روست که آمار بیکاری در میان نسل جوان و قشر تحصیلکرده تا این حد بالاست. در شهر مشهد به‌عنوان مثال از مجموعه تقریبا 13هزار دارنده مدرک لیسانس و بالاتر که در سال 1390 در مراکز غیردولتی کاریابی ثبتنام کرده‌اند تنها 2هزار نفر (کمتر از 20درصد) موفق به یافتن شغل شده‌اند.

سخن پایانی؛ فئودالیته مالی در مشهد در اتحاد با اَبَرسازمان‌های شبه دولتی و نظامی به جای توسعه مستقل و درون‌زا به سرمایه‌داری تجاری–دلالی و سوداگری ارضی دامن می‌زند، پاساژها و مراکز خرید غول‌آسا در اطراف حرم و بلوارهای مرکزی شهر سربرمی‌آورند تا پس از راه‌اندازی، در فقدان تولید داخل، مملو از کالاهای خارجی شوند. هدایت و گردش سرمایه از سوی فئودالیته مالی تابع محض منطق کسب سود در کوتاه‌ترین زمان ممکن و کاملا بی‌اعتنا به سرنوشت جمعی شهر به‌عنوان یک کل یکپارچه است. نتیجه طبیعی این شکل از توسعه وابسته توزیع ناعادلانه ثروت است که به‌دنبال آن تعادل فضایی و ناحیه‌ای شهر بیش از پیش برهم خورده و شکاف میان فقیر و غنی و فاصله میان ثروتمندان و فقرا روز به روز بیشتر خواهد شد. آنچه هویت و معنویت شهر مشهد را تهدید می‌کند نه قد کشیدن نامانوس فولاد و سیمان در آسمان خیابان تهران و فلکه آب که جستجوی سودجویانه و خودخواهانه محض ثروت بیشتر از سوی فئودالیته مالی وگروه‌های مرتبط با آن است.


ارسال نظرات