فرارو- افزایش تجرد، چه به صورت خودخواسته و
چه به صورت اجباری، در اثر مسائل و مشکلات اجتماعیای همچون طلاق و یا عدم
ازدواج، رو به افزایش است.
به گزارش فرارو، سرشماریهای سال 1390 از 7.1 درصد خانواده تکنفره خبر دادهاند. وزارت جوانان نیز در سال 1391 از زندگی مجردی 25 درصد از دختران خبر داده است. این آمار که بیش از هر چیز کلانشهرهای ایران را دربر میگیرد، در اعداد و ارقام آماری سال 1392 افزایش پیدا کرده است.
علی اکبر محزون، مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، در اردیبهشت 1393 از تجرد یک میلیون و ۳۰۰ هزار مرد بالای ۳۵سال و زن بالای ۳۰ سال در کشور خبر داد و گفت: از این تعداد ۳۲۰ هزار نفر پسر و ۹۸۰ هزار نفر دختر هستند.
در میان این اخبار و آمارهایی که ارائه میشود، رشد فزاینده تجرد دختران، بیش از همه مورد توجه واقع شده است. این امر که در زبان عامه و بیش از هر چیز در میان خود زنان و دختران نیز خود را نشان میدهد، موضوعی است که برای بررسی آن به دیدگاههای جمعیتی و فرهنگی و اجتماعی نیازمندیم.
دکتر جبار رحمانی، پژوهشگر و انسانشناس، در گفتگویی با فرارو به این موضوع میپردازد. آشفتگی هرم جمعیتی ایران بیش از همه در متولدین سالهای دهه شصت و ریشههای فرهنگی اشکال ازدواج در ایران، از دلایلی هستند که این پژوهشگر به آنها اشاره میکند.
دکتر رحمانی با اشاره به آمارهایی که اخیرا منتشر میشودند، درباره روند جمعیتی توضیح میدهد: این مساله مستند به آمارهای جمعیت شناختی در ایران است، آشفتگی هرم جمعیت شناختی ایران، بالاخص در متولدین دهه شصت این مساله را ایجاد کرده است. به نظر میرسد شواهد تجربی محیط های پیرامونی ما نیز موید همین مساله است، حضور ملموس افراد مجرد (منظور قرار گرفتن افراد در مرحله ای است که از نظر عرفی می بایست در آن مرحله متاهل باشند) در محیط های اجتماعی ما، تاییدی است بر این گزاره آماری.
زنانی که محکوم به مجرد ماندن هستند
وی در پاسخ به این سئوال که تجرد زنان را در اصلاح طنز آمیزِ "کو شوهر؟!" که خودشان نیز در زبان بهکار میبرند چطور میتواند دید، پاسخ داد: این اصطلاح خودش بیانگر واقعیتی تجربی در مورد وجود افراد مجرد در جامعه است. البته این مساله در مورد زنان بیشتر ملموس و محسوس است. عد متناسب دختران و پسران آماده به ازدواج و بیشتر بودن دختران با توجه به اینکه پسران معمولا در ازدواج به دخترانی با سن کمتر مراجعه میکنند، سبب شده بخشی از ذخیره جمعیت شناختی زنان آماده به ازدواج امکانی عملی و واقعی برای ازدواج نداشته باشند، به عبارت دیگر بخشی از دختران محکم به مجرد ماندن هستند.
تجرد خودخواسته برای مردان و تجرد اجباری برای زنان
وی در ادامه و درباره تجرد و افزایش سن پسران برای ازواج نیز افزود: ازدواج پدیده ای صرفا اقتصادی نیست، ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی متعددی در قالب سنت ها این مساله را شکل می دهند. سنت های دست و پاگیر و عرفهای پر مسئولیتی که در قبال ازدواج هست، آن را به مساله ای سخت تبدیل کرده که اگر مردی شرایط اجتماعی و اقتصادی لازم را نداشته باشد، به راحتی دچار مشکلات زیادی در ازدواج خواهد شد. ضمن اینکه به عنوان یک عامل اجتماعی نقش مهمی در روند ازدواج دارد. در نتیجه سنتها و عرفهای دشوار، همچنین شرایط سخت جامعه و معیشت، دست به دست هم داده اند که نوعی فرار از دشواری و مسئولیت ازدواج شکل بگیرد که در مردان بیشتر است، زیرا طبق عرف ها و سنتها، این مسئولیت بیش از همه متوجه مردان است.
رحمانی درباره تجرد خودخواسته زنان و مردان در جامعه ایران گفت: مساله تجرد خود خواسته بیشتر در مردان وجود دارد. طبق عرفهای جامعه ما، همچنان مردان حق انتخاب و پیشگامی را دارند و ضمن اینکه محدودیت سنی برای ازدواج آنها وجود ندارد، در نتیجه خودخواسته بودن تجرد بیشتر در موقعیت مردانه معنادار است، زنان معمولا در شرایط ناخواسته تجرد بواسطه عدم امکان ازدواج یا عدم امکان انتخاب مطلوب قرار می گیرند، ضمن اینکه خانواده گرایی در زنان خیلی بیشتر از مردان است و هویت مردانه کمتر از هویت زنانه متمایل به خانواده است. به همین سبب در جامعه تجرد خود خواسته زنان، خیلی کمتر از مردان است.
خانوارهای مجردی در حال شکلگیریاند
دکتر جبار رحمانی در پاسخ به این سئوال که تجرد و سبک جدیدی از زندگی که متاثر از آن است چه پیامدهایی در جامعه ایران دارد توضیح داد: نظام اجتماعی ما بر مبنای خانواده تعریف شده و شکل گرفته؛ در نتیجه هویت و مناسبات اجتماعی نیز حول واحد خانواده شکل گرفته است. حیات مجردی، مبانی مناسبات اجتماعی را عوض خواهند کرد. درنتیجه نه تنها روابط اجتماعی، بلکه اشکال مختلفی از روابط خصوصی جدید به وجود می آیند که جهان اجتماعی متمایزی را شکل میدهند. به عبارت دیگر تغییر در ساختار خانواده و شکلگیری خانوارهای مجردی، (یا در اشکالی از همخانگی) بیانگر تحولی در بنیان های جامعه است.
ممانعت از وجود تجرد در جامعه بیفایده است
وی در انتها، در ارائه راهکار و برای اینکه بتوان جامعه را به شکلی منطقی در امر تجرد رساند گفت: مساله اصلی قبل از هرچیز آگاهی به شرایط و دلایل این پدیده گسترده تجرد است، نمی توان مانع از وجود تجرد در جامعه شد، اما می توان آن را به حد تعادلی در جامعه رساند. ضمن اینکه شرایط زمینه ای که بخشی از دختران را مجبور و محکوم به تجرد می کند، مانند عرفهای غلط، را باید حذف کرد. به عبارت دیگر این مساله مستلزم بازبینی انتقادی در سنتها و عرفهای خویشاوندی، سیاستهای فرهنگی خانواده، و تعریف فرهنگی و مناسبی از تجرد و زندگی مجردی است. بهعبارت دیگر زندگی مجردی باید از یک امر آسیب شناختی به یک امر عرفی و عادی تبدیل شود، در نتیجه جامعه باید این واقعیت را دربطن خودش معقولانه بپذیرد و با آن مواجه شود، در نتیجه پیامدهای منفی آن کمتر خواهند بود.
چه میتوان کرد؟
دکتر جبار رحمانی، نگاه فرهنگی به تجرد و پذیرفتن آن به عنوان شکل جدیدی از زندگی که در حال شکلگیری است و راهحلهایی فرهنگی برای برونرفت از عرفهای غلط اجتماعی را از راههایی برشمرد که در موضوع تجرد میتوان به آن جامه عمل پوشاند.
به نظر من و البته با اتکا به نظرات متاهلان ازدواج در بهترین حالت و شرایط شاید فقط 30 درصد چیزی باشه از تصورش رو داریم من که راضیم از تجردم ولی امیدوارم کسانی که خیلی تمایل به ازدواج دارند و به هر دلیل شرایطش رو ندارن هرچه زودتر شراطیش مهیا بشه و به آرزوشون برسن
بنظر من علت عمده مشکلات جوانان امروز اعم از پسر و دختر این است که پر توقع و عجول شده اند و می خواهند زود به همه چیز برسند. هر چیزی سختی دارد و اتفاقا وقتی انسان با سختی به چیزی برسد بیشتر قدرش را می داند. خانواده های امروزی چون همه چیز را برای بچه ها مهیا می کنند انها هم تنبل بار امده و انگیز ه کار ندارند و زود میخوان صاحب همه چیز بشوند.زن گرفتن و یا شوهر کردن یکی از کارها و وقایع حیاتی بشر هست و لذا بایستی برای رسیدن به ان تلاش کرد و سختی کشید و دختر و پسر هر کدام بنوبه خود باید در اینکار تلاش کنند. اسلام با توجه به ماهیت و توانایی هرکدام از زوجین تکالیفی را برای انها معین کرده است که عین عدالت است. اگر هریک به تکالیف خود عمل کنند و در جهت برقراری زندگی عادلانه تلاش کنند همه چیز حل و اسان می شود. این از اهداف خلقت و بر مبنای عدالت خداوند عالم است. چرا که در تعریف عدالت گفته اند" اگر هر چیز سر جای خود باشد عدالت است" ولی امروزه هیچ چیز سرجای خود نیست و زن و مرد جایگاه واقعی خود را ندارند واین امر باعث مشکلات ازدواج و دوام خانواده شده است.
2-نداشتن امنیت شغلی واسه اونایی که از بیکاری در اومدن
3-گرونی
4-کندن پوست پسرها در کل طول زندگی توسط عالمو آدم
آیا با این اوضاع دیگه حالی میمونه طرف بره ازدواج کنه
من و شوهرم هر دو دکترای دانشگاه تهران خوندیم. از اول زندگی شوهرم داره دنبال کرده میگرده و بعد از 5 سال زندگی تازه با مدرک دکترا با حقوق 1.400 میره سرکار. از اول زندگی من کار کردم شوهرم خونه موند بعدش رفت سربازی بعد دوباره خونه و من هر روز افسرده تر....
چرا باید ازدواج کرد؟
افزایش وام ازدواج نفری 20 میلیون تومان
کاهش مهریه تا حداقل ممکن!!!
کمک هزینه برای تولد فرزند
کمک هزینه برای زوج های دانشجو
کاهش نرخ تورم، بیکاری
کاهش زیاد و یا حذف خدمت سربازی برای متاهلین
وام راحت برای اجاره مسکن
و هزاران راه برای افزایش نرخ ازدواج!!!
در جامعه امروزی بخصوص برای خانمها ازدواج رنج مضاعف داره.
در خارج دختر و پسر با هم ازدواج ميكنند در كليسا نه در تالار ضمنا اونجا مهريه وجود نداره بلكه بجاي اون سرمايه هردوتاشون ميشه مال جفتشون مثلا اگر در آينده بخوان از هم جدا شن هري كه دارن با هم جمع ميشه و تقسيم بردو. به همين راحتي....
اما در ايران تمام بار مالي ازدواج و مهريه فقط و فقط ير دوش پسره...
قبلا فکر می کردم چون گرفتارم به خدا نمی رسم ولی الان فهمیدم چون به خدا نمی رسم گرفتارم ....
من که قانعم همسرم هم همینطور.
موفق باشی...
دخترها هم ایداه آلیست شدند ... تن به ازدواج نمیدن نتیجه میشه : تجرد
راهکار : نداریم - در مرحله گذار فرهنگی قرار داریم و باید تلفات رو بدیم ! بیکاری و گرانی و تورم هم مزید بر علت میشوند.
بنده از همین قضیه ضربه خورده ام و تازه به دنبال رخنگ و لعاب نرفتم
ما دهه شصتیا باید یه خونه سالمندان بسازیم بریم توش هی غر بزنیم عقده گشایی کنیم
البته هممون پیر میشیم و مجرد هم تا زمان مرگ میمونیم
اصل در اسلام بر تک همسری است.
اما قانون چند همسری برای مردان برای موارد استثنایی وجود دارد که باید این امر با رضایت زن اول و با حکم دادگاه به طور رسمی انجام گیرد نه به صورت پنهانی و صیغه ای. در این صورت زن دوم از کلیه حقوق بهره مند خواهد بود. علاوه بر این قاضی در هنگام صدور جواز ازدواج دوم برای مرد کلیه جوانب را در نظر می گیرد و نظرات همه طرف های این قضیه را خواهد پرسید. این در تئوری است. اما حالا اگر یک قاضی این کار را انجام نمی دهد یا یک مردی بدون اقدام به گرفتن چنین حکمی ازدواج می کند یا زن اولش را با تهدید و تطمیع وادار به قبول آن می کند قضیه چیز دیگری است.
اما از یک طرف دیگر هم به قضیه نگاه کنید. اگر قضیه چند همسری را آسان کنیم دیگر ثروتمندان برای خودشان حرمسرا راه می اندازند و می بینی یک مرد 70 ساله 4 تا زن 22 ساله گرفته!!! آن وقت بیا و مشکلاتش رو ببین.
ازدواج دوم فقط برای زنانی که سنشان از بازه محتمل همسریابی برای ازدواج اول یعنی 20 تا 35 سالگی فراتر می رود یا زنان مطلقه مناسب است. اما باور کنید با تبصره و قانون نمی توان این را محدود کرد یا آزاد گذاشت. این قضایا بیشتر فرهنگی است. در برخی مناطق ایران این قضیه ای که شما می فرمایید حل شده است. در حالی که در برخی مناطق کاملا غیر قابل درک است.
یک مثال دیگر، برخورد دختر خانم ها با خواستگارهاست. وقتی یک خواستگار اعلام می کند که من یک بار ازدواج کرده و جدا شده ام نگاه بیشتر دخترها کاملا منفی می شود. اما اگر بگوید من قبل از ازدواج دوست دختر داشته ام، از نظر بیشتر مردم ایرادی ندارد و پسر نوع روابط خود با آن دختران را به راحتی کتمان می کند یا اصلا می تواند قضیه داشتن (تعامل خاص) با زنان و دختران در دوره قبل از خواستگاری اش را کتمان کند. در چنین موردی غالب دختران جامعه ما، مردی را که ازدواج کرده و جدا شده و ممکن است قبل و بعد از ازدواج، پاک و باعفت بوده باشد، رد می کنند ولی به آن پسر که دوست دخترانی داشته است نگاه منفی ندارند و فقط انتظار دارند که قول بدهد وفادار بماند و از این حرفا. بنابراین قضایا موردی است و قابل تعمیم نیست.
بدا به حال جامعه در حال گذار...
خیلی جمله جالبی بود
دخترها معلوم نیست در مورد خودشون چی فکر کردند
لباس عروس و شیربها و سرویس طلا و هزینه های مراسم ازدواج و انگشتر نشون و حلقه و هزینه ماشن عروس و دست گل عروس و هزینه فیلمبرداری و آتلیه و نفقه و مهریه و اجرت المثل و ......
همچنین
کنار اومدن با موجودی احساساتی و ضعیف و قبول مسئولیتهای اقتصادی و تامین امنیت خانواده و .....
همشون به عهده آقایونه!!
واقعا مسخره و ناعادلانه ست
زن مگه چی هست!!
اینکه رگباری ببندی به خانوم ها که دور از انصافه برادر
فکرشم کمر آدمو خم میکنه. تازه بعدشم هزارتا غرغر هم هس...
شاید بهتر باشه حدود 30 سالگی با یک مورد نسبتا همسان از نظر فکری و فرهنگی ازدواج کرد و احتمالا خودم هم همین راهو انتخاب کنم .
احتمالا فضایی که توش هستی ، دوستات، همکلاسیهات، ... در این نگرش تاثیر دارند اگه دختر خوب میخوای فضای فکری و رفت وآمدیتو عوض کن حتما میبینی
در مورد مهریه هم خیلیا بهونه میکنن مطمئن باشن یه دختر تحصیلکرده و شاغل که پشتوانه اجتماعی خوبی برای خودش درست کرده هیچوقت نمیاد بشینه سر یه قرون دو هزار مهریه (که به قول قدیمیا کی داده کی گرفته)، چک و چونه بزنه و خودشو خوار کنه.
یکی از بستگان بنده دانشجوی دکتراس با اقایی ازدواج کرده که لیسانس و البته کار درست درمون داره
بزرگترین اشتباه این تحصیلات برای خانوم ها به عنوان یک فضیلت بدونیم، که بگیم حالا باید یکی هم سطح ایشون بیاد
شما میتونی اینقد منتظر بمونی که شوهر با مدرک دکتری و ماشین و خونه و... پیداشه..
این حرف ها همونایی که جوونای ما میگن سطح توقعش بالاس و به دلیل کهولت سن، تفکرات و دیدانسانی و عاطفی و معنوی تبدیل به دید مادی و ریالی شده.... تازه این یه نمونه از توقعاتیه که اول بسم ا... دارن.
حالا باز میگن کو شوهر.
البته خودم دانشجو دکتری و ماشینم دارم ولی تو ازدواج ملاکم مدرک و ماشین طرف مقابلم آنچنان اواویت نداره. سطح تفکرات و شعور و معرفت وصداقت وانسانیت و.... چیزایی هستن که نمیتونی بخریش یا درستش کنی، ولی ماشین رو یکی دوساله میشه خرید و مدرک دکتری رو 4ساله گرفت
میگن برامون خوبیت نداره مردم میگن دخترمون چه عیبی داشته که مفت دادنش
انگاری کالا خرید و فروش میشه نه تشکیل زندگی
خر کلمون رو گاز نگرفته بریم خواستگاری ضایع بشیم که
زیبایی زن هم انتظار نا به جایی نیست زیبایی برای زن هست!
تک فرزند بودن و اپارتمان و ماشین هم به خاطر جبر زمانه هست خانوم عزیز و تن پروری بعضی از هم جنس های من
گذشت اون دوره که پدرمون با 50.000 تا هزار تومنی ماهیانه خرج خودمون و پدر مادرش رو میداد!
ماشین و خونه هم داشت
برای نمونه: خودم از سن 19 رفتم دانشگاه بعد سربازی گشتن دونبال کار پیدا کردن کار، کار کردن برای استقلال مالی (مدت 2سال) میشه الان 27 سال
هنوز از نظر مالی مشکل دارم برا ازدواج
خوش بینانه که نگاه کنیم میبینیم که 28 بخوام دونبال یه همسر خوب بگردم پر واضح که دونبال همسری به مراتب با سن کمتر از خودم ازدواج می کنم (کلی عرض می کنم)
نتیجتا دخترانی با سن های بالا بعد از یه مدتی از انتظار خسته شده و رو به تجردی آورده (به همه می گن که ما خودمون تصمیم به مجرد بودن گرفتیم) .
خوش به حال همون مجردی
وگرنه چرا ما نمیتونیم کارمند دولت باشیم
استغفر الله
حالا جدا از این حرف ها روانشناسان همیشه به دختر های در شرف ازدواج توصیه میکنند با پسری ازدواج کنید که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند چون خشونت رفتاری پسرهایی که تحصیلات دانشگاهی ندارند از پسرهای تحصیل کرده بسیار بیشتر است.
مطمئنا هدف از خلقت مرد و زن هر چه که باشد تجرد نیست.شکی هم دراین نیست که تجرد مسیری خلاف قوانین طبیعت جوامع بشری است.ادامه تجرد به حذف خانواده و در انتها حذف جامعه انسانی است.در این هم شکی نیست که تجرد کنونی پیامد اجرای سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی سالهای گذشته است.یک سوال دارم که امیدوارم پاسخهای در خور بشنوم:
آیا هنوز هم فرضیات زیر صادق است:
- بار تکفل خانواده بر دوش مرد است
-زن وظیفه رتق و فتق امورات داخل منزل را دارد و مرد بیرون منزل
- زن و مرد از برای هم آفریده شده اند
- مهریه وسیله ای برای ابراز لطف است
آنچه بیان شد فقط چند گزاره از اعتقادات گذشته ما است که همچنان هم ادامه دارد.حال شما به این گزاره ها توجه کنید:
- در دنیا کنونی اقتصاد خانواده را مرد به تنهایی نمی تواند اداره کند دلیلش فعلا مورد بحث نیست
- در دنیای کنونی زن بخش مهمی از جامعه است که دیگر قابل اغماض نیستند
- امکانات آموزشی و غیره بطور نسبی برای زنان فراهم گشته است.
- زن امروز با زن دیروز بسیار متفاوت است
- مهریه ابزار سلطه و گرو گشی شده است
از این سلسله گزاره های صادق بیشمار می توان نوشت . با این مقدمه خواستم بگویم که آیا با ابتناء بر قوانین سنتی که به برخی از فرضیاتش در بالا اشاره شد می توان مانع تجرد کنونی شد؟
مثلا پدر من.میگفت وقتی می خواست ازدواج کنه یه ساک و چند دست لیباس ساده داشت ودیگه هیچی می گفت اولین ناهار زندگی مشترکش نون وسبزی خالی بوده میگفت 4-5 سال اولزندگیش توی خانه داداشش بود و الی آخرو...
الانم 5تا فرزند سالم و درس خونده داره از لحاظ امکانات مادی هم یه خونه ودوتا زمین و یه ماشین داره!
راسته می گن بهترین ثروت قناعته!قابل توجه اونای که دل جوونا را خالی می کنن وبا فیلمهای تجملی شان چه در سینما و چه در رسانه ملی وهمچنین افراد متمکنی که جشن های آنچنانی می گیرند به جوانان ظلم می کنند!
زندگی اصلا هم ساده نیست
ادم واقع بین باشه شرایط امروز ایران اینطوری نیست که ساده گرفتن مسائل ختم به خیر بشه
دهه 30 40 50 ایران نیست ما تورم 40 درصدی داریم و تو کشوری پر از فساد مالی در حال زندگی هستیم
حالا زمانه عوض شده، عصر اینترنت و کامپیوتره، آدمها خیلی عوض شدن، خیلی، باور کن
بیکاری و بی پولی حل شه باقیشو دادیم به شما. ما هنوز تو نون شب و سرپناهش موندیم..
صبر و تقوا آیا واقعا جواب مناسبیه؟
«مدیریت جهانی» اینطور نتایج زیاد دره
شاید دوراندیشی از وضعیت اتی فرزندان یکی از بزرگترین چالش های پیش روی جوانان برای ازدواج و تشکیل خانواده است که ریشه در مسائل فرهنگی و اقتصادی دارد .تا این مسئله بصورت ریشه ای حل نشود ازدواج دستوری و اجباری مشکلی را نه تنها حل نمیکند بلکه آسیب های فراوانی در آینده بوجود میاورد .
بچه هایی که در محیط های پر تنش رشد میکنند میتوانند زمینه ساز جرائم و بیماریهای روانی بزرگی شوند که به اجتماع خود آسیب های زیادی میرسانند .
دوم، درك كنيم كه ازدواج عملي است براي كيفيت بخشيدن به شرايطي كه در لحظه داريم.
سوم، با همراهي كه نمي شناسيم، قصد سفر نكنيم، به اين اميد كه "انشالله" همه چي درست ميشه، مثل اين ميمونه كه سرنوشتمونو با شير يا خط بخواهيم تعيين كنيم، كه خوب اصلا درست نيست و نتايجش كاملا مشخص.
مجرد بودن را خوار نشمريم. در حقيقت مجرد بودن معنايش نيافتن دوستي مناسب براي به اشتراك گذاشتن باقيمانده عمر با اوست.
هدف رسيدن به خط پايان نيست، خط پايان به هر حال به ما ميرسد. هدف رضايت از مسير است.
حالا اين نگرش را با مسايل اقتصادي هم ادغام كنيم. اگر توانا بوديم، تازه به دنبال دوستي خوب براي مسير بگرديم. اگر هم توانايي لازم را نداريم، تنها سفر كنيم، در سفرهاي تنهايي هم ميتوان از مسير لذت برد، قطعا كمتر ولي كافي.
دومندشو خودت بگو
اما بنظر میرسد که آنچه از عمومیت زیشتری در این زمینه برخوردار هست، بحث اقتصاد خانواده ها و به تبع اون اقتصاد افراد می باشد که این بحث گره مستقیمی با مساله ی اشتغال دارد و مساله اشتغال نیز یارتباطی تنگاتنگ با رفاه اقتصادی افراد دارد و میزان بهره مندی افراد از رفاه در جامعه با میزان احساس امنیت روانی و میزان احساس خوشنودی افراد از خود و زندگی و شرایط و افراد محیط اطراف ارتباطی بس نزدیک دارد و از این رو هرکدام از این حلقه ها بررسی شود گاها نتایج نه چندان مشابهی در نگاه غیر کارشناسانه بدست میدهد.
آنچه که پر واضح است این است که امروزه نشاط به معنای واقعی کلمه در میان عموم جوانان یافت نمیشود تا بدانجا که گاها فرد حوصله ی تحمل خود را هم ندارد، چه برسد به اینکه انسانی دیگر با دنیا و نیاز و آروزهایی متفاوت را در کنار خود داشته باشد و با موفقیت با جهانبینی او ارتباطی دوطرفه برقرار کند.
لذا پیشنهاد این بنده ی حقیر این است که ما در ابتدا از تغییر نگرشها شروع کنیم و برای تغییر میوه ی تلخ اصلاح شاخ و برگ کارساز نیست.
ما دیروز جوانهایمان را باور نکردیم که امروز اینگونه شاهد شخصیتهایی سست و بی ثبات هستیم.
ما دیروز اجازه ی شکوفایی ذهن به فرزندانمان ندادیم که امروز اینگونه در خلاقیت عمومی افکار جوانانی نا توان و دست و پا بسته داریم.
و اما این سخن جوانان فرداست که باید به والیان اداره ی امور جامعه و والدین فرزندان خردسال امروز توصیه کرد که شما مراقب امانتهای دستتان باشید که با این کودکان آنگونه نشود که دیروز بر ما رفت!
و درباره ی جامعه ی مجرد امروزی نیز باید اقدامی کارساز و امیدوارکننده صورت پذیرد و باید دانست که کار با ادبیات دستوری پیش نخواهد رفت و در این برهه ی حساس که هم وقت تنگ است و خیل منتظر بسیار، بنظر میرسد که دولت باید و والیان اداره ی امور به حقیقت دست یاری بسوی این جامعه ی جوان مجرد از زن و مرد دراز کنند و امیدهای خفته در خاکشان را روحی تازه ببخشند و جوانان ما نیز با همدلی ای که در حقیقت روحشان نهفته است اراده ای قوی جزم کنند تا باشد که ما و جامعه ی ما از این بحران بسلامت عبور کند.
و اگر ما حتی اندکی منصفانه به مساله ی خیل جوانان مجردمان نگاه کنیم به وضوح درمیابیم که این جوانان ایران سرافراز که امروز اینگونه در گل مانده و در خود یارای بلند شدن نمی بینند که تلاش کنند، خلاقیت بخرج دهند و ابداع کنند و ایرانی آباد با خانواده هایی سالم تشکیل دهند، بی شک مشکلاتی دارند، ور نه جوان ایرانی سرفراز است و غیرتمند و این نه حرف من، تاریخ گواهی میدهد در صدق همتشان.
و بر همه واضح است که دختر ایرانی سراسر عفاف بوده و هست و نباید فریب این رنگ بازیهای امروزی را که خود زاییده ی بیکاری ذهن ماجراجوی دختران جوان ماست را خورد و اینگونه نا منصفانه درباره ی مقام شامخ زن و دختر ایرانی به قضاوت نشست.
و در باره پسر ایرانی نیز همینگونه.
و رسالتی که امروز بیش از هر زمان بر دوش والیان اجرای امور است، این است که باور کنند جوانان را و نه در شعار که در عمل یاریشان کنند تا ما که در هوای همین جامعه نفس میکشیم استشمام بکنیم با دیده و دل و جانمان یاریهای موثرشان را و نه فقط بشنویم در رسانه های یکطرفه که فلان و فلان شد!
آنچه که در بالاتر بوسیله ی دوستان مطرح شد که مثلا شاید کسی شرایط داشته باشد و نخواهد ازدواج کند یا به هر دلیلی از سر رغبت به تنهایی زندگی کند، اینها همه قبول، اما دوستان این درد واقعی ما نیست چرا که اگر زیرساختها فراهم شود و افراد ایران بسمت مسیر درست هدایت شوند خواهیم دید که تعداد امتناع از سر رغبت انچنان کاهش خواهد یافت که قابل چشم پوشی خواهد بود.
بنده ی حقیر نیز جوانی 27 ساله و مجرد و دارای مدرک مهندسی عمران و به حقیقت بیسواد هستم، چرا که دانشی که نه در عمران عزیز و نه در رفاه زندگی خودم نتوانست نقشی پررنگ بازی کند( تا به امروز) دانش نیست.
به امید شکوفایی همتتان
دخترا ازدواج نمیکنند چون میبینند در خیلی از موارد میزان تحصیلاتشون حقوقشون و سطح شرایط زندگیشون از خواستگاراشون بالاتره...
خداییش به دختر های امروز دیگه نمیشه گفت ترشیده و... چون بوضوح تاثیر و حضور اجتماعی قوی تری از مردها دارند.
----------------------------------
اما دلیلهای ترس از ازدواج ما از فرهنگ اسلامی ایرانی مون دور شدیم خیانت بی پولی بیکاری مصرف گرایی توقعات احمقانه آشنایی نداشتن به نقش همسری بعنوان آرامش بخشی عوامل طلاق و آمار بالای طلاق دلیل ترس از ازدواج
از وقتی خانم ها حس کردن اگه نقششون تو جامعه مثل مردا نباشه بهشون ظلم شده !
از وقتی که فکر کردن اگه نقششون تو جامعه مثل مردا نباشه ، آزادی ندارن !
غافل از اینکه هر کسی را بهر کاری ساختند !
غافل از اینکه خانم ها با آقایون ذاتاً فرق دارن ! کار بیرون مال مرده ، تربیت فرزند و حفظ استحکام خانواده و همسر داری مال زن !
از وقتی که خانم ها (البته نه همه شون ولی خیلی هاشون) شروع کردن به تقلید رفتار مرد ها تو جامعه !
از وقتی خانم ها رفتن سر کار ! رفتن دانشگاه و روی مردا رو باز کردن !
وقتی یه مرد میبینه بدون این که بخواد ازدواج کنه و مسئولیت های سنگین اونو بپذیره ، خیلی راحت می تونه تو دانشگاه یا سر کار با هر کی دلش خواست باشه و اگه هم طرف دلشو زد ، خیلی راحت بره سراغ یکی دیگه ، دیگه چرا بیاد ازدواج کنه و خودشو این همه محدود کنه ، و زیر بار این همه مسئولیت بره ؟
ظلمی که زنهای جامعه ما دارن این روزا به خودشون می کنن ، حتی دشمن آدمم به آدم نمی کنه !
من به هیچ وجه مخالف ادامه تحصیل و یا سر کار رفتن خانم ها نیستم ولی خدا وکیلی زنهای جامعه ما دیگه شورشو در آوردن !
من امسال سال ششمی هست که تو دانشگاهم ، قبول دارم که خیلی از رشته ها به درد خانم ها می خوره ، مثل پزشکی ،پرستاری ، علوم تربیتی ، دبیری و... ، خیلی از رشته ها هم اصلاً مختص خانم هاست ، مثل مامایی ، پزشک زنان و ... ولی خداوکیلی یه خانمی کی میاد مهندسی مکانیک ، مهندسی معدن ، مهندسی مواد ، مهندسی عمران و از این رشته ها می خونه ، فردا می خواد با این مدرک بره سر کار ؟ به نظرتون چند درصد از این خانم هایی که مهندسی می خونن ، میرن سر کاری که واقعاً مرتبط با مدرکشونه ؟
شاید به صورت موردی باشه پیدا بشه ولی چند درصد ؟
بیشتر از شصت درصد دانشجو های ما خانم ها هستن ولی کو بازدهی این همه خرجی که دولت می کنه ؟
خانمه میره دانشگاه ، اگه تا لیسانس شوهر پیدا شد که فبهاالمراد ، نشد فوق لیسانس ! نشد دکترا ! شکر خدا نگرانی سربازی و سر کار رفتن و این حرفا رو هم که ندارن ! چیزی هم که خدا زیاد داده وقت !!!
خدایی من چیزی رو از روی غرض نمی نویسم ! اینا چیزاییه که من دیدم ! استادمون می گفت (تو یکی از دانشگاه های بزرگ کشور ) ما الان فقط سی تا خانم هیئت علمیِ مجرد بالای سی سال داریم ! خوب این یعنی چی ؟
خانم مجرد بالای سی سالی که میره سر کلاس و روزی به صد تا پسر درس میده ، خداوکیلی این جای مفسده نیست ؟
مشکل اساسی اینه که انگیزه اکثر خانم ها از رفتن به دانشگاه اصلاً درس خوندن نیست ! حداقل درس خوندن اولین اولویتشون نیست !
می دونید اولویت هاشون چیه ؟
این که بیکار تو خونه نشینن !
این که شاید تو دانشگاه یه شوهر خوب پیدا کنن !
این که دختر عمه مرضیه لیسانس داره ، من باید فوق لیسانس بگیرم تا چشش در آد !!!
تازه اینا انگیره های سالم و بادید مثبت بود ، دیگه نمی خوام بیشتر توضیح بدم چون کم و بیش همه در جریانش هستیم.
همه مون از فسادی که این روزا تو دانشگاه ها هست خبر داریم ! همه مون می دونیم که یه دختر اگه در بهترین شرایط ، خودش پاک باشه و بره دانشگاه ، پاک هم بیرون بیاد ، حداقل با خیلی چیزا آشنا میشه که بعداً تو زندگی بهش ضربه می زنه ! تازه من بهترین شرایط رو گفتم ! وگرنه الان من اکثر خانم هایی رو که تو دانشگاه می بینم اوضاعشون خیلی خراب تر از این حرفاست !
مشکل ما اون خانم هایی هستن که باعرض معذرت فقط نوک دماغشون رو می بینن ! فکر می کنن اگه برن دانشگاه ، موقعیت اجتماعی خودشون رو بالا می برن ، نمی دونن که از این طرف خیلی از موقعیت های خودشون رو هم از بین می برن !
نمی خوام خیلی طولانیش کنم ، همینطور نمی خوام همه تقصیر ها رو گردن خانم ها بندازم چون آقایون هم به اندازه خودشون تو این قضیه مقصرن ولی چکیده حرف من اینه که تو جامعه ما الان خانمها دارن خودشون به خودشون ظلم می کنن !
این خود خانم ها هستن که مردا رو پر رو می کنن !
ببخشید که سرتون رو درد آوردم
موفق باشید.
فکر میکنی درس خوندن کار اسونیه؟یعنی دختر بیچاره که این همه درس خونده نباید بره دانشگاه ؟؟؟خانوما اقایونو پرو کردن؟؟؟رورو برم واالله ما تو فامیل مون یه پسر از بچگی اینقد پرو بار میارن که نگو
فساد فقط مشکل خانوماست
شما تو جامعه نیستی ....
برات متاسفم
خود من با هزاران فلاکت و کمک پدر و مادر و وام و قرض و ... تونستم یه آلونک تهیه کنم و بالاجبار هم که از دوره دانشجویی خودرو متوسط تولید میهن دارم
قسم می خورم هرگز هم دنبال فساد و فحشا تاکنون نبودم بعد از این هم ان شالله با دعای خیر و عنایت امامان بقیه رو طی می کنیم
اما انصافا اخلاق مزخرف و عصبانیت و ...که من دارم وجدانا و شرعا و عقلا هم فکر می کنم نهایت نامردی هست یه بنده خدایی رو با هزار امید بیارم و اون طفل معصوم از این اخلاق ویران من نابود بشه
به خدا هر کار هم می کنم این خشم و عصبانیت و زود از کوره در رفتن هم درست نمیشه و زود رنجی دست از سرم بر نمی داره
مرد باشیم قبول کنیم بخش عمده این دختران شاید کمی شلوغ و به اقتضای سن اشان انرژیک باشند اما کم هم نیستند مردان بی اخلاق و کم صبری مثل من که اشکال رو از خود می بینند و نمی تونند پا پیش بزارند.ولو با واسطه دوستان اقوام و همکاران
اولن كه سالها درس خوندم و بعد سربازي اجباري و بعد هم با هزار بدبختي كار و پول جمع كردن. تونستم براي خودم تا اين سن خونه بخرم و حقوق ثابت داشته باشم
ولي
اولن اون امكان آشنايي با دخترها نيست، دختر خوب (و پسر خوب) كمه، به كمتر كسي ميشه اعتماد كرد
دوما دختران هم سن و سال خودم نامناسب براي زندگي هستند چون واقعا دختران نياز به مرداني بزرگتر از خوشون دارند ( از نظر فكري)
سوما، سال به سال اون شور و نياز به ازدواج درونم داره كمتر ميشه و نسبت به دخترها بي حستر ميشم. احساسم اينو ميگه نسل ما نيازي به ازدواج نداره، چون بايد اين فوران جمعيت دوران ما رو طبيعت جايي خنثي بشه.
و چهارم اين كه دختر و پسر نسل ما تحت كنترل خانواده هايي سنتي بودند در حالي كه نسل بعد از ما خيلي آزادي و تفاوت فكر از نظر احترام به والدين دارن. همين باعث گرفتاري بسياري از جوانان دهه شصت در برزخ دوگانگي و بلاتكليفي فرهنگي شده.
.33 سالمه از پس هزینه های خودمم بر نمیام.هنوز نیازها معقولم رو نمیتونم برآورده کنم.بعد چطوری باید توقع داشته باشم دختری که خونه پدرش وضعیتی بهتر از من داره با من ازدواج کنه.آدمها از شرایط خوب به خوب یا خوبتر میروند.از شرایط خوب به بد که نمیروند.منتظر معجزه هم نمیتونیم بمونیم.هر روز وضعیت اقتصادی بد تر میشه.بیکاری بیشتر و کار کمتر.نسل امروز بخاطر تعداد فرزند کمتر و خانواده های کم جمعیت میزان رفاه خانوادگی بیشتری دارند.پدرها و مادرها به فکر آینده فرزندشون هستند.اما زمان ما هیچ کسی به فکر آینده ما نبود.اصلا ما بچه های اون نسل الان هم که زنده ایم باید خدا رو شاکر باشیم.ما برای خودمون باید هم پدر باشیم هم مادر.خودمون باید دوباره خودمونو بزرگ کنیم ،دیگه زن و بچه برای چی ........؟!!!!!
و اگر بشه کفاف یک حداقل زندگی فلاکت باری رو نمیده
و وقتی گرانی با یک سرعت بالا در حال گسترش هست
باقی این حرفها دیگه بی فایدهست
قبلا مردم ازدواج میکردن چون هم کار بود هم قیمت همه چیز متعادل بود و بعد از سالیانی کار کردن یک خانواده متوسط رو به پایین جامعه صاحب خانه و یک وسیله نقلیه میشد
الان فقط باید به فکر باشن که چطوری حقوق رو به وسط ماه برسونن
خدمت شما عارضم که مشکل ازدواج جوانا برمیگرده به مسائل اقتصادی و بیکاری.
خب اطلاع دارید که رییس پاک دست ترین دولت تاریخ همبشه می گفت کشورهای دیگه برای فروش کالا به ما رقابت می کنند و این قطعنامه های تحریم کاغذ پارست غافل ازینکه همون رقابت فروش تولید مونو از بین برد و بیکارمون کرد و همون قطعنامه ها(کاغذ پاره ها) باعث شد تا به قیمت گرانتری بهمون کالای مخرب تولید رو بفروشند و گرونی پدر مردم و جوانارو دربیاره. قضیه خیلی سادست نیاز به همایش و میزگرد نداره. وقتی ورود مواد مخدر زیاده و جرمش سبک معلومه که تعداد زیادی از پسران ضعیف النفس معتاد میشند و کسی دخترشو به اینا نمیده به ناچار تعداد دختران دم بخت بیشتر میشه.
من فوق لیسانس کامپیوترم این مسائل برای دولت راهکار ساده ای داره فقط کافیه حقوق ملت رو رعایت کنه در تصمیماتش از مردم نظرخواهی کنه اونوقت خواهید دید که این مشکلات چطور حل خواهد شد.
خیر و شادی مردم عزیز ایران رو از خدا خواهانم. موفق باشید.
نکنه با فکر و اندیشه اینشتینی متوجه بی ربطی نظرم شدید
موفق باشی
یکم فکرت رو از محدودیت بیاری بیرون بد نیست
خیلی از عوامل در اینچنین اتفاقی دخیل هست
و مهمترینش اقتصادی و معیشتی هست
با حلوا حلوا کردن هم دهان شیرین نمیشه
اگه دور از روزگارت دو روز نری یا نتونی که بری سر کار و مشکل برات درست بشه اونوقت خیلی چیزها رو حس میکنی و تازه میفهمی
خوش باشی و کاگشای خلایق
بین این همه نظر گل گفتی
کسی بخواد ادواج کنه و اون کیس پیدا بشه ردیفه
اما جسارتان کفو نه هم کفو!!
مثل خیلی واقعیات تلخ دیگر در این دنیا
مهم کنار آمدن با آن و جلوگیری از تخریب بیشتر آثار آن در عرصه اجتماعی و انسانی است
بچه من33سالمه وجرات فکر کردن بهش ندارم حالا تو با24سال سن داری حرفشو میزنی!
1- بیکاری
2- گرانی
که بعیده به این زودی این مشکلات حل شه.
واسه ما که گذشت امیدوارم واسه دهه 70 80 90 فکری کنن
3- مشکلات فرهنگی و تربیتی
یه جوان 20-30 ساله که با این وضعیت اقتصادی، یه کار هم نداره چی کار میکنه؟ بیکاری مفرط باعث میشه که ذهن یه جوان درگیر مسائلی بشه که چه بسا با هنجارهای جامعه در تعارض باشه، مثل استعمال دخانیات و فساد اخلاقی، نا امنی اجتماعی.....
حداقل اگه مشکل بیکاری حل شه، این مشکلات هم تو جامعه کمتر میشه.
این نکته را متذکر میشوم که لزوما حل مشکلات تربیتی خروجی کامل و قطعی اصلاح امور را در این فقره در پی نخواهد داشت عزیز
مشکلات معیشتی و اقتصادی در این روزگار حرف اول را میزند و بعد تعارضات فکری و اعتقادی و نیز عدم رشد و اغناء اولیه کافی حسی و عاطفی منجر به ایجاد ملقمه ای از عوامل ناهنجار فرهنگی - اقتصادی - اجتماعی ، در رفتار و کردار و گفتار زوجین و ارتباطشان با اطرافیان شده و به مرور دامنه تخریب را تشدید کرده و مشکلات را نیز عیان می نماید.
در گفتار شما نوعی مغلطه غیر عمد مستتر است
شما در انتخابت اشتباه کرده ای
و این هم دلایل خودش را داشته و نمیتوانی مورد خود را به باقی افراد تعمیم یکطرفه دهی.
اساسا وقتی وضعیت رفتاری و شعوری و شخصیتی خراب و یا ناقص میشود ضریب کسب انتخاب درست نیز منفی تر میشود تا جایی که انتخاب درست کمیاب میشود
اما این دلیلی نیست که وضعیت استحصالی خود را حکم و مبنایی برای قضاوت عمومی قرار دهیم
تا آنجا که با تجربه عملی و اطلاع اجتماعی میدانم، بصورت کلی یک دختر بقول شما پر توقع و پر فیس و افاده و بی هنر را در همان یکی دو بار اول و یا چند هفته اول از آشنایی میشود شناخت چه اینکه اینچنین پسری را نیز دخترها براحتی میتوانند بازشناسند
اشکال میدانی در چیست؟
در اینکه فرهنگ فکر کردن و آنگاه عمل کردن را در ما ایرانیان سالیان سال است از بین برده اند و بزرگترها نیز متاسفانه گاها به حواشی و سلایق شخصی میپردازند و جوانان نیز به شور و شعف و جو گیریهای ان دوران
اما آبها که از آسیا افتاد آنگاه تازه چشمشان به جمال درونی و بیرونی یکدیگر می افتد
!
برای مردها هم حق طلاق حق بچه داشتن بعد از طلاق
یعنی کاملا مساوی با هم زندگی کنن ، نه اینکه از روی ترس با هم باشن که اون مهریه رو میزاره اجرا یا اینکه مرد بزنه زنشو له کنه قانون از مرده حمایت میکنه!
اما با اینکه میگی شغل برای پسرها فقط باشه موافق نیستم دخترهایی که تحصیل کردن حق کار کردن دارن هم استقلال مالی پیدا میکنن هم اینکه سلامتی روحی و جسمیشون با کار کردن تامین میشه
وام بلاعوض هم موافق نیستم دولت گداخونه به اندازه کافی با یارانه راه انداخت! مسکن مهر! و خیلی از طرح های ناکارامد دیگه ، اما وام با بهره کم میتونن بدن و کمک هزینه خرید مسکن نه 20 میلیون تومن که تهران نمیشه باهاش 5 متر خونه هم خرید!! رهنش 20 تومن میشه گرفت ولی خرید رو نمیشه
احسنت
واقعیت این است که به جز تمامی مشکلات زیر بنایی که اعظم آن شامل اقتصادی و اقل آن شامل فرهنگی در این موضوع است مواردی نیز تاسف بار باقی مانده که از اهم آن
موضوع مهریه می باشد
مهریه تبدیل به یک جور گرو کشی یا گرو گیری یک طرفه گردیده است
سوال این است که یک مرد چه ضمانتی از طرف مقابلش برای درست و انسان وار رفتار کردن در مسیر زندگیش دارد که به موقع بتواند بدون ضرر و آن هم نقد ان را به اجرا گذاشته و مطالبه نماید بی حرف پیش !؟
موضوع نخ نمای مهرم حالا جونم آزاد دیگر توجیهی ندارد چه قوانین جاری طلاق و اصلاحات آن دلایل کاربردی را برای بانوان ایجاد کرده که در صورت عدم تمکین مردی به شرایط درست زندی بتواند حکم بگیرد تازه این بخشی از کارهایی است که یک زن در این شرایط میتواند بکند و این هیچ توجیهی برای گرو گیری انهم از مدل نقدی آنهم از همه مردهای دیگر این مملکت نیست !!
به قول معروف طرفت را بشناس بعد پا یش بگذار
اگر مطمئن نیستی تعهدی آنهم نقدی نه بگیر و نه بده
اگر هم هستی بنگاه و کاسبکاری با گرو کشی یک طرفه راه ننداز
کاش در این موضوع خرد و عقلانیت جای احساسی و طلبکارانه حرف زدن را بگیرد
روابط انسانی ارزشش به گرو داری از یکدیگر نیست
وضعیت اسف بار تولید و عرضه و سوداگری مسکن هم که در این امر شدیدا" موثر است
هزینه های برگزاری و تهیه و تدارک یک زندگی متوسط با این اوضاع اسف بار و ...
تعداد شلوغ خانوارهای دهه پنجاه و شصت برای والدین سالخورده امروز عملا" جوان را از خیر ازدواج منصرف می کند
با اين روند در جهت افزايش جمعيت مشكلاتمان حل نخواهد شد بلكه به صورت تصاعدي افزايش پيدا خواهد كرد، به جاي ترغيب تولد فرزندان بيشتر بهتر است در جهت ازدواج جوانان را ترغيب نمايند كه خودبخود فرزنداني را متولد خواهند نمود.
اشتغال
مهریه
خرج عروسی
خرج مسکن
برای دختر:
اشتغال
جهزیه
یعنی بخواییم کمترین نیاز دو جنس رو بخواییم مثال بزنیم اینا هست
ازدواج کردن سخت هست
خواسته پسرا:
ظاهر در حد سوپر مدلها
مثلا محجبه
پدر پولدار تحصیلات خوب
بی توقع
می خوای همسرت رو از ظاهرش انتخاب کنی و به قولی ظاهر جنیفر داشته باشه و اخلاق مادر ترزا!!!!!!!!!!!!
خوب برو با یک دختر با حجاب ازدواج کن اگه راست میگی
ولی ادم یه زن با خصوصیات مذهبی خوب داشته باشه حداقل خیالش راحته زنش زمان تجرد با چند تا پسر دوست نبوده هرچند الان زنای متاهلی رو میبینیم که با وجود فرزند با پسران مجرد معاشرت و.... می کنند.
و شوهرانشان نیز همچنین
و همین ها زمینه طلاق را فراهم میکند تا چند طفل خردسال اواره کوچه و خیابان شوند
خدایا اخر و عاقبت همه جوونا رو ختم بخیر کن
به ما هم نظری فرما
دید سنتی اینو میگه دختر کم سن ببر چون بچه اول رو بیاره زود پیر میشه! تا حدی درست میگه اما نه برای این زمان که دخترا تحصیلکرده هستن و زیر نظر پزشک باشن مشکل کمتر پیش میاد
دوم اینکه دخترهای ما هم شما قبول کن که اکثرا رفاه طلب هستن یعنی تو دانشگاهی که من درس میدم دخترها شیطنت زیاد دارن بیشتر دنبال پیدا کردن کسی هستن که باهاش ازدواج کنن برام عجیب بود اما وقتی یه جا دیگه هم درس دادم دیدم اونجا هم اینطوریه
دخترها هم باید کار کنن از طرفی براشون تو جامعه کار کمتر پیدا میشه این هم معظل هست
پس تقریبا 50 50 پسر و دختر مشکلاتی مشابه هم رو دارن