صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۹۱۱۵۱
خانه میخک قرار نیست محله جمشید و ساکنان محله غم را جلوی چشم بیاورد، اما کلونی است برای محافظت از زنان آسیب دیده؛ معتاد، تن فروش،‌ بیمار.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۵ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳
خانه میخک قرار نیست محله جمشید و ساکنان محله غم را جلوی چشم بیاورد، اما کلونی است برای محافظت از زنان آسیب دیده؛ معتاد، تن فروش،‌ بیمار.

حوالی میدان اعدام؛ در کوچه پس کوچه های تنگ خیام هیچ کس از جمع شدن تن فروشان و معتادان زن در یک ساختمان آجری خبر ندارد. زنانی که شب های خود را شاید در خوابگاه های انبار گندم و آزادی، محله ای در حول و حوش مولوی تهران، به صبح برسانند، اما صبح ها برای جان و جلا گرفتن سری به خانه آجری کوچه نخست می زنند. حمام می روند، آرایش می کنند، سیگار می کشند، گپ می زنند، معاینه می شوند و حتی پای کامپیوتر می نشینند.

بی هویت بودن این خانه ادعایی است که روانشناس و مسئول مرکز میخک دارد؛ ادعایی که اگرچه در میان پرس و جوی آدرس از این و آنِ محل، در میان زنان درست از کار در می آید؛ اما در اشاره دست پسر جوان به خانه کوچک بی نشان، محلی از اعراب ندارد: "دنبال چه می گردی؟ اینجاست."

این خانه قرار نیست محله جمشید، شهر نوی زمان های گذشته و ساکنان محله غم را جلوی چشم بیاورد؛ اما برای شاهدی از دهه 60 ؛ تصویر، تصویر ناشناخته و مبهمی است از زنانی که به نام تن فروش شناخته می شوند. مجبور است از در خانه به بیرون سرک بکشد تا آنجا را پیدا کنم. درست پشت در ورودی کاغذ بزرگی زده شده که کنترل HIV و شعار زندگی کردن با ایدز را فریاد می زند. تا چشم کار می کند پله های تاریک پایین رونده و بالا رونده ای است که دیوار های کنارش از هشدار های استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری، ایدز و بیماری های مقاربتی پوشیده شده است.

از پله های این خانه، زنان معمولی محل هم بالا می روند؛ به این بهانه که اینجا جای خاصی برای آدم های خاصی نیست و مردم محل باید وجود این خانه در این کوچه را تاب بیاورند. اما حکایت زیر زمین، حکایتی دیگر است؛ حمام، انباری، کمد، کامیپوتر، فضایی که با یک پلاستیک سرتاسری آویزان شده از سقف به زمین از باقی زیر زمین جدا شده و نام اتاق سیگار گرفته و صندلی های غرق دودی در آن جا خوش کرده است. میز وسط بیشتر شبیه سالن زیبایی است جایی که دور آن می نشینند و آرایش می کنند. در جواب سلامت، سلام های بلندی می شنوی و یک خوش آمدی. به همین سادگی وارد جمع زنانی می شوی که در خیابان آنها را به دیده تحقیر می نگری و از آنها دوری می کنی؛ زنان آسیب دیده از اعتیاد، از خانواده های گسسته، از زنان روسپی خیابان گرد و از معتادان به شیشه و الکل.

میاییم، می گوییم و می خندیم

تعدادشان زیاد نیست. می توانی با انگشتان دست بشماری. اینها تنها معدودی از 600 عضو این خانه اند. دور نشسته اند از دو نفری که در نشئگی مصرف شیشه اند؛ با یک نان بربری به دست و یک لیوان خالی و از دنیای اطرافشان چیزی نمی فهمند نه حتی حضور غریبه ای که آنها را رصد می کند. دور میز بزرگ وسط اما در جواب کنجکاوی هایت جواب هایی می دهند: "شما بیاوریدش ما خودمان کمکش می کنیم."

این پاسخ شیرین در مقابل سئوالی است که از نحوه انتقال زنان آسیب دیده به این مرکز پرسیده می شود: "الان دیگه نمی شه یقه معتاد رو بگیری، بگویی ترک کن. باید خود معتاد تمایل داشته باشه که تو این مسیر بره. شما اگر صد بار هم ببریدش کمپ، دوباره می یاد بیرون و می زنه. مگه این که واقعا خسته شده باشد. من خسته بودم."

دندان های ریخته شده فک بالایش حتی پشت خروارها رژ لب هم پنهان نمی شود: "35 سالمه و سه تا بچه دارم. 16 سال مشروب خوردم و از 18 سالگی هم که وارد دانشگاه شدم مواد مصرف کردم. الان 3 سالی می شود که گذاشتم کنار؛ اینجا هم کاری نداریم، روزها میاییم، دور هم می شینیم و می گوییم و می خندیم."

می گوید جلسه دارد و برای رفتن آماده می شود؛ در جواب کنجکاوی من می گوید: "دیگر کجایش به تو ربطی ندارد."

دختر جوان سرخ پوشی را همراهش راه می اندازد. به نظر معتاد هم نمی آید:"از شهرستان برای خریدن جنس به تهران، کیش و قشم می روم؛ شوهر و یک بچه 5 ساله هم دارم. اینجا هم همراه عمه ام آمده ام. کار خاصی ندارم." روانشناس مرکز اما از رابطه جنسی او با مردان زیادی به واسطه عمه اش می گوید و این که خانواده اش از این ارتباط ها بی اطلاع هستند.

یک مقدار هروئین کشیدم؛ از 19 سالگی تا 40 سالگی

مسئول سابق خوابگاه آزادی هم زنی 52 ساله است که سفیدی موها و افتادگی صورت و دندان هایش خیلی بیشتر روی سنش گذاشته است: "اعتیادم چیز زیاد مهمی نبود. از 8 سالگی مشروب می خوردم و یک مقدار هم هروئین کشیدم؛ از 19 سالگی شروع کردم تا 40 سالگی. هروئین رو در کمپ ترک کردم؛ 2 سال و 6 ماه و 5 روز تو ترک بودم که لغزش کردم به سمت شیشه و برای اولین بار شیشه زدم. بعد از آن، هم می خوردم و هم می کشیدم. مصرفم را روزی یک گرم کرده بودم. دیگر می خواستم بمیرم؛ آخرسر هم خودکشی کردم. یک روز 2 گرم شیشه را خوردم و 3 گرم هم کشیدم؛ اما نمردم. الان 2 -3 سال است که پاک شده ام."

اینجا را تمیز کن،‌ بخواب

او کسی است که شیرین را به این مرکز آورده است: "در خوابگاه آزادی ما امکانات زیادی نداشتیم. من بچه ها را به اینجا آوردم چون از نظر تست سرطان، هپاتیت و HIV خدمات به ما می دهند. در خوابگاه آزادی کمی هم از نظر هزینه تحت فشار بودیم و نمی توانستیم آذوقه خودمان را تامین کنیم؛ برای خوابیدن باید آنجا را نوبتی نظافت می کردیم و اگر هم این نبود باید شبی هزار یا دو هزار تومان برای ماندن پول می دادیم. حتی از نظر پوشاک و لوازم بهداشتی مثلا شامپو هم در مضیقه بودیم و در همان زمان هم بچه ها از خانه میخک لوازم مورد نیازشان مثلا شامپو را تامین می کردند. کمپ ها هم رایگان نیستند؛ علاوه بر این که همه جور آدمی را آنجا می آورند، از آگاهی می آورند، مظنون به قتل، متهم می آورند و... در خوابگاه آزادی آن زمان حدود 30 نفر می خوابیدند. مردها اما خوابگاه خودشان را دارند؛ یه جایی توی جاده کرجه"

خیلی زیاد نمی کشیدم؛ حواسم بود

سارا دختر لیسانس کامپیوتر یکی دیگر از افرادی است با ظاهر امروزی و مرتبش پشت لپ تاپ نشسته و خودش را در حال کار نشان می دهد: "شیشه می کشیدم. الان هم 3 ماه است که پاک شده ام. این دومین بار است که ترک می کنم. اول های دوران کارشناسی ام بود که دوستم شیشه رو بهم تعارف کرد. گفت سر حال می یای. اون موقع هم کار می کردم هم درس می خوندم؛ خسته بودم. کشیدم؛ خوشم اومد. الان قیمت ندارم اما اون زمانی که من می خریدم، خوبش گرمی 30 تومان بود؛ آشغالش هم گرمی 20 تومان بود."

تمایل زیادی به حرف زدن دارد و این ویژگی او را در میان زنان کلافه میخک متمایز می کند. 27ساله است و برخلاف بقیه هنوز سرحال است: "خیلی زیاد نمی کشیدم؛ حواسم بود. ولی خوب بابام فهمید و 206 ام رو از من گرفت؛ البته اون خودش هم معتاد بود. می گفت تو باید دندون هایت بریزد تا آدم شوی. راست هم می گفت؛ وضعمان خوب بود و من همیشه جنس خوب کشیدم و تپل هم می خوردم. هیچ وقت دنبال مواد نمی رفتم؛ مواد رو برایم دم خونه آوردن و کشیدم. ولی باز با این حال دو بار فرار کردم. جنس داشتم اما از اونجایی که اعتیاد داشتم؛ همیشه نگران بودم که این جنس آیا فردا هم هست یا نه؟ یک بار هم رفتم کمپ برای ترک؛ ولی دوباره دچار لغزش شدم. "

گشت سیار در سوراخ سنبه های شهر

جمع شدن زنان آسیب دیده برای یک گپ دوستانه با هم سلکان، گرفتن وسایل پیشگیری از بارداری رایگان و درمان بیماریهای مقاربتی کار گشت سیار است. همه کارکنان این خانه، زن هستند؛ حتی گشت سیاری که با پای پیاده خیابان ها و پارک های اطراف را به دنبال زنان آسیب دیده می گردد. مبصر این مرکز همین مامور گشت است؛ گشتی که بدون ماشین در سوراخ سنبه های این شهر بزرگ و در حوالی میدان شوش و مولوی دنبال زنانی چون خودش می گردد و آب مقطر و سرنگ بین تزریقی ها پخش می کند. پدهای الکلی و آب های مقطری که به گفته روانشناس این مرکز صرف تمیز کردن زخم های بدنشان می شود.

او می گوید: "گشت سیار هم یکی از همین بچه هاست. 10 ساله که پاک است. از زمانی که باردار شد دیگر مواد نزد. یکی از وظایف ما این است که برای اینها کار درست کنیم، اما خوب این کار بسیار سختی است. چه کسی حاضر می شود به اینها کار بدهد. دو نفر از پرسنل ما از همین آدم ها هستند، بعد از پاک شدنشان ما آنها را به کار گرفتیم و به عنوان پرسنل خودمان به آنها حقوق می دهیم. حتی در پروتکل ما وجود یک نفر مبتلا به HIV مثبت هم دیده شده است. اما واقعیت این است که با این کار ما هم مدام در معرض خطر قرار می گیریم. محیط کاری ما به اندازه کافی پرخطر هست؛ با این وضعیت ما دچار مشکل خواهیم شد."

اینجا از متادون خبری نیست

گلدان های اینجا هم به جای گل های مصنوعی با کاندوم های رنگی تزئین شده اند. چیزی که مرکز میخک را به عنوان مرکز حمایت از زنان آسیب دیده اجتماع از خانه مشابهش خانه خورشید جدا می کند نه تنها متادونی است که در آنجا هست و در اینجا اثری از آن دیده نمی شود؛ بلکه وجود زنانی است که در اینجا از طبقه مرفه تری هستند. مسئول مرکز از عضویت زنان با سواد در این مرکز می گوید و از اعتیاد زن جوانی که کارشناس ارشد یکی از دانشگاه های صنعتی معتبر است. مثال می آورد: "خیلی از اینها درآمدهای خوبی هم دارند. کسی را داریم که سن کمی دارد و مهندس هم هست. او به واسطه زنی در ساختمان های نیمه ساخته لواسان کار می کند و گاهی 500 هزار تومان در روز از برقراری ارتباط جنسی با کارگران افغانی درآمد دارد."

این کارشناس ارشد روانشناسی که خودش نیز دختر کم سن و سالی است؛ جذب زنان پاک شده و متمایل به ترک در این مرکز را تمایز دیگر این مرکز می داند: "بیشتر کسانی که به این مرکز می آیند تن فروش هستند؛ و بیشترین دغدغه ما ارائه خدمات پیشگیری از باداری، ابتلا به HIV و بیماریهای مقاربتی است. ما تلاش می کنیم که آنها را متقاعد کنیم تا کاندوم را از ما بگیرند و استفاده کنند. اما این که چقدر این خدمات موثر است و نتیجه دارد نمی دانیم. البته در این مدت که من اینجا هستم تنها 6 مورد ابتلا به HIV داشته ایم و آنها را هم ارجاع دادیم."

همه چیز باز هم به پایه های معروف خانواده برمی گردد. پایه های زندگی این زنان اما از پای بست ویران است. دختران فروخته شده دیروز و زنان بی سرپناه امروز نه تنها جایی برای زندگی ندارند که حتی جای فامیل پدر نیز در شناسنامه شان خالی است. روانشناس مرکز می گوید: "این ها معمولا خانواده های آشفته ای دارند. چه پدر و مادر و چه همسرشان. زنان احساساتی و وابسته تر هستند، زمانی که همسرشان مصرف کننده مواد می شود به علت وابستگی زیادی که دارند؛ و در برخی موارد حتی می خواهند عشقشان را به او ثابت کنند، معتاد می شوند و پاک شدن آنها خیلی به ندرت اتفاق می افتد."

آنها به فکر بچه دار شدن و فروختن بچه هستند

در لابه لای دفاتر این مرکز که با حمایت انجمن سلامت خانواده ایران (انجمن تنظیم خانواده سابق) و اتحادیه اروپا اداره می شود؛ عضویت بالغ بر هزار زن مستند است. هزار زنی که تنها 600 نفر از آنها به تعبیر مسئول مرکز مددجوی فعال (زنان آسیب دیده) محسوب می شوند. مددجویانی که روزانه به طور میانگین 20 نفری از آنها به این مرکز سر می زنند.

به گفته مسئول مرکز خانه میخک هر روز هفته از صبح تا ساعت 3 بعد از ظهر تمام تلاشش را برای ارائه خدمات پزشکی، مامایی، روانشناسی و جنسی می کند. " تمام سعی ما این است که به آنها استفاده از کاندوم در رابطه های جنسی را آموزش دهیم و از باردار شدن آنها جلوگیری کنیم. البته آنها چندان برای باردار نشدن و استفاده از وسایل پیشگیری رغبتی نشان نمی دهند چون بیشتر آنها به فکر بچه دار شدن و فروختن بچه هستند."

او می گوید: "دختری 23 ساله معتاد به شیشه به اجبار خواهرش به این مرکز آمده بود، HIV مثبت هم بود؛ اما خودش معتقد بود که سالم است و در عین واحد با چندین مرد خانواده دار رابطه جنسی داشت. اینقدر میزان رابطه این دختر بالا بود که در طول مشاوره فقط تمام تلاشم این بود که سبد کاندوم را در کیفش خالی کنم. اما او به هیچ عنوان قبول نمی کرد که باید در رابطه های جنسی اش از کاندوم استفاده کند؛ در میان مشاوره هم فرار کرد."

امتناع از استفاده از وسایل پیشگیری در حالی است که مامای شاغل در خانه میخک از ابتلای اکثر آنها به بیماریهای مقاربتی و دستگاه تناسلی می گوید: "اکثر آنها برای درمان زگیل تناسلی تحت درمان هستند. ما به آنها نسخه دارویی می دهیم و چون با داروخانه ی نزدیک به اینجا هم قرار داد داریم می توانند به طور رایگان داروها را دریافت کنند. به آنها کاندوم های مردانه و زنانه نیز تحویل می دهیم. خیلی از طرف های رابطه این افراد تمایلی به استفاده از کاندوم ندارند و ما به این دلیل نحوه گذاشتن کاندوم زنانه را به زنان آموزش می دهیم؛ البته آنها از این داروها و کاندوم ها استفاده نمی کنند؛ در اولین فرصت آنها را می فروشند و خرج مواد می کنند."

میخک؛ یکی از دو پروژه انجمن سلامت خانواده ایران است؛ جایی که زنان گذشته از مرز نابودی درمان می شوند؛ اما در مرکز کاج، آسیب دیده ها جوان های زیر 25 سال هستند. جوان هایی که قبل از رسیدن به سی سالگی حتی دندانی هم برای از دست دادن ندارند.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
جای تشکر بسیار زیاد از متولیان و مجریان این طرح وجود دارد که به دور از کوتاه بینی و بگیر و ببند ، با درایت و آگاهی بخشی سعی می کنند تبعات این معضل اجتماعی و بهداشتی را کاهش دهند
نادر
۱۶:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
دولواپسان دلواپس کجایند چرادلواپس تان نمی آید.
ک م
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
از اطلاع رسانیت ممنون فرارو
علی
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
از گزارش مسئولانه و اگاهی بخش شما متشکرم . از اساتید دانشگاه در رشته روانشناسی هستم . درست این بود که ادرس تقریبی را اعلام نمی کردید به هزار یک دلیل ...
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
آهای کفن پوشان کجایید ؟
آهای دلواپسان کجایید ؟
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
مسئولين رسيدگي كنيد
دلشکسته
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
کسی دلواپس نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟
حمید
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
دلواپسان اصولا مواقعی دلواپس میشوند که نفع شخصی داشته باشه و گرنه بدبختی مردم که باعث دلواپسی نمیشه براشون
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
متشکریم از یک گزارش خبری خوب و خواهان توسعه این مراکز حداقل در شهرهای بزرگ هستیم. از همه کسانی که در این مراکز کار و کمک و مدیریت می کنند صمیمانه سپاسگزاریم و برای آن لطف و بخشندگی حدا را در این دنیا و دنیای دیگر آرزو می کنیم... خدا یار و یاورتان باد که به این انسان ها کمک می کنید.
ناشناس
۱۴:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
همه اینها بخاطر برگزاری کنسرته، مذاکرات برای توافق ژنوه، روبوسی لیلا حاتمی با مدیر جشنواره کنه، ...!!!
سعید
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
کسی که مزه ی عرق خوردن و تریاک وشیشه را لمس کرده باشه و به ان اعتیاد داشته باشه صد بار هم که ترک کنه بازم سراغ اون میره. حالا اگه گفتید چاره ی اون چیه .....
مهیار
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
چه میراثی گذاشت مموتی برای این کشور!
ناشناس
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
زندان برای همچین مواردی به کمک جامعه میاد. شما سرچشمه بیماری ایدز رو پیدا کردید اما رها ش می کنید در اجتماع تا تعداد بیشتری رو آلوده کنه؟
ناشناس
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
"اینقدر میزان رابطه این دختر بالا بود که در طول مشاوره فقط تمام تلاشم این بود که سبد کاندوم را در کیفش خالی کنم. اما او به هیچ عنوان قبول نمی کرد که باید در رابطه های جنسی اش از کاندوم استفاده کند؛ در میان مشاوره هم فرار کرد."
این یعنی فاجعه. به همین راحتی اجازه میدهند به مشتری یابی اش ادامه دهد و خانواده های بیگناه مبتلا به ایدز شوند.
ناشناس
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
فرزندان فرهنگهای اشتباه ،ازدواجهای نادرست مهاجرتهای بی جا،همین ها هستند.تازه اینها رقم های شناخته شده هستند ارقام ناشناس زیادی وجود دارد .
محمد
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
باز جای شکرش باقیه بجای انکار این قضایا لااقل یک سقفی برای این چند نفر در نظر گرفتن ولی آیا تعدادشون همینه ؟ بقیه چی ؟
خان
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
دلواپسان عزیز نتیجه دلواپسی خود را تحویل بگیرند
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
زجر ميكشم از خوندن چنين مطالبي
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
بله قبل درک است دلواپسی برای این بنده خداها چیزی برای شان ندراد
نینا
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
تا کی می خوایم خودمون رو گول بزنیم؟ احمدی نژاد با همه بدی هاش تموم شد دیگه. الان روحانی رئیس جمهوره. ما هم ازش انتظار داریم. تقسیم کردن مردم به دو دسته احمدی نژآدی ها و روحانی ها اشتباهه. مهم اینه که کشور ما داره نابود میشه. هرکسی که میاد به مسند قدرت تکیه می زنه مسئولیت داره وگرنه از اول نباید کاندیدا بشه. تعصبات رو دور بریزید آخه روحانی تا حالا برای ما چیکار کرده؟
سلام
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
عوام دولت بايد مشكل را بر طرف كند خدا كلمه دلواپس و احمدى نژاد را از شما نگيرد!!!!!!!!
ناشناس
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
مثبت اشتباهی.
ناشناس
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
این را خوب می دانم که سکوت مردم باعث این امور است و ساکتها در این جنایت شریکند و روز قیامت سهم هر کس از این جنایت توسط خداوند تعین میشود ..
ناشناس
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
درود بر فرارو با انتشار این خبر!
باید یک روزی تابوی بیان و طرح چنین مطالب و مسائلی در کشور بشکند.

درود
ناشناس
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
مردان خانواده دار تقصیرشون گردن کیه جواب بدید ان زن بدبختی که از همه جا بی خبر قربانی هوس بازی شوهش ر میشهبه نظرتون کی مقصره باز هم دیگران ناشناخته
ناشناس
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
اوه اوه تو شهر چه خبره.. مردای خانواده دار با اینجور زنها رابطه دارند و تمایلی هم به استفاده از کاندوم ندارن. فکرشم ترسناکه. اینجوری آمار مبتلاها به ایدز خیلی خیلی بیشتر از چیزی هس که می شنویم
دلواپس ودل نگران واقعی
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
خداوندا نصیب هیچ مسلمانی نکن
وقتی ارزش ها فرو می پاشند وقتی که جوان ها حرف بزرکترها را قبول نمی کنند
وقتی که ... خوب این یکی از معضلات هستش خدایا نپسند که امت محمد اینچنین در فقر وفلاکت غوطه ور باشند
ریشه یابی باید گردد که اختلاس های ... میلیاردی چگونه در این معضلات دخیل هستند
ریشه یابی گردد که چرا به اینجا رسیدیم
ریشه یابی گردد که وام های میلیلاردی که باید صرف صنعت این مملکت میشد ونشد در بازار ها خرید دلار و زمین و بورس بازی و سفته بازی شد چقدر در این داستان سهم دارند
ریشه یابی گردد که شهرداری که هر سال عوارضات را بی رویه افزایش میدهد و به تبع نرخ های ساخت واجاره مسکن گران میشود و ... دیگه جوان ها نمی توانند کرایه یک میلون یا بیشتر را بدهند چقدر در این اش شله قلم کار نقش دارند
مشخص شود نمایندگان مغزز مجلس چقدر به فکر جمع بودند ودلواپس و چقدر بفکر سیاسی بازی
خلاصه همه مان مقصریم همه مان سیستم شده ایم تا اش شور شد حالا چکار باید کرد هرکس نظرش را بدهد و مجلس و دولت هم زیر بار فشار افکار عمومی کار را انجام دهند
دلگیر از زمان
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
کسانی که تقصیر را به گردن این دولت آن دولت می اندازند باید بدانند این سیاهی مال سالها تورم و بی کاری و مشکلات روانی جامعه است که سال به سال زیادتر می شود و روز به روز در تمامی خانواده ها را خواهد زد در بین همین ها لیسانس .. وجود دارد باید فکر اساسی و کار کارشناسی انجام گیرد یک روز ایدز را مقامها مخفی کردند حالا سونامی سوم در راه است !
سید
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
می گویند ارتباطات جنسی خارج از خانواده مربوط به غربی هاست می گویند ما فقیر نداریم ما روسپی نداریم ما معتاد نداریم میگویند ومی گویند اما مثل همیشه دروغ. آقایان از خواب غفلت بیدارشوید اینجا خانواده ایران زمین است واینها اعضای این خانواده بزرگ ونیازمندکمک ویاری باور کنید اگر توانستیدحتی برای نیم نفر اینهاکاری کنید میلیاردها سفر حج ثواب واقعی برده اید میلیاردها رکعت نماز ،اسلام واقعی وناب این است بهشت واقعی در این است
محمد
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
اولین گزارش مفصل و خوب در این مورد بود که خواندم ، متشکرم از گزارشتون و ناراحت از اینکه " زیر پوست این شهر چه خبره ؟"
ناشناس
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
خدای من ...
ناشناس
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
یه نسخه ای این بفرستید برای دلواپسان
حمید
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
دلواپسم!!!
ناشناس
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
در حد خودش گزارش نسبتا صریحی بود، دلباپس شدم
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
lما در كشور انواع و اقسان بنياد هاي خيريه داريم كه ثروت و سرمايه هاي زيادي دارند . اين بنيادها چه مي كنند. چرا درآمد و فعاليت آنان شفاف نيست. ؟ هر كدام اين زنان مي توانند خواهر و يا دخترمان باشند.. چقدر با دلهره زندگي كنيم . چقدر بايد از فرزندانمان مراقبت كنيم و استرس بيرون رفتنشان را داشته باشيم . چقدر بايد از رفتن فرزندانمان به شهرستان ها براي ادمه تحصيل جلوگيري كنيم. مردم دلواپس فرزندانشان هستند.
شهرزاد
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
نه فساد و بی بندوباری و بدبختی مال غربه. ما خیلییییییی خوبیم. غربه که داره منهدم میشه. باور کن!
شیدا
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
تلویزیون ایران که خبر نداره این چیزا رو
ناشناس
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
گناهش گردن کسانی است که ثروت و رفاه را از مردم غارت کردند...
ناشناس
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
از وقتي روحاني اومده وضعيت همه مردم بدتر شده سال 96 ملت ايران كار خودشونو مي كنن
ناشناس
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
جان؟؟؟
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
آرزو بر جوانان عیب نیست
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
طفلی قابل ترحم
ناشناس
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
كجايند دلواپسان؟
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
دنبال منفعت شخصي هستند نه مردم
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
مثه کبک سر به زیر برف!
ناشناس
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
این مملکت متغلق به همه ایرانیان متعصب است و همگان باید نسبت به این موضوعات حساسیت نشان داده و جهت رفع آن اقدام کنند.
ناشناس
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
آقایان اگر واقعاً دلواپس اند و دلشان به مردم میسوزد اکثریت این افراد هم فرزندان خانواده های ایرانی هستند نگران و دلواپس این مسائل و سرنوشت این افراد باشند!!!
ناشناس
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
همت به انجام این کار و کمک به این قشرهای آسیب دیده، اجری بسیار بسیار والا دارد
ناشناس
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
در مرفه ترین کشورهای جهان هم این چیزها هست. عامل تن فروشی سه چیز است: نیازمندی مالی زیاد. طمعکاری و زیاده خواهی. شهوت غیر قابل کنترل.
ناشناس
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
همایش میگیرن که ای داد ای بیداد چرا نمیزارید باز هم کاسب تحریم باشیم
محمد احسان
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
اینها بیشتر دلواپس جیبشانند!!