در چند هفته اخیر شاهد بودهايم كه رفتارهايي از جانب برخي تندروها سرزده كه با معيار منطقي همخواني ندارد. از تلاش براي لغو برنامههاي مجوزدار و نیز برگزاري برنامههاي بيمجوز براي خود. گويا خود را ملاكي برتر از هر آنچه هست ميدانند. «آرمان امروز» در گفتوگو با رسول منتجب نيا، فعال سياسي، نظر او را درباره برخورد با تندروها و اقداماتي كه دولت باید در برابر آنها انجام دهد، پرداخته که در ادامه می خوانید:
مدتي است كه شاهد اقداماتي از جانب گروههايي هستيم كه اقدام به برهم زدن مراسمها و توهين به برخی شخصيتها ميكنند. فضاي كنوني كشور را با وجود اين گروهها چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بطور كلي در كشوري كه نظاممند است و قانون ملاك و معيار تمامي اعمال است، بايد همه افراد تن به قانون دهند و هيچ فردي خود را خارج از حيطه قانون فرض نكند. اين اصل درهمه كشورهاي دنيا وجود دارد و پذيرفته شده است؛ عقل، عقلا و شرع نيز چنين چيزي را تاكيد ميكنند. در چند سال اخير گروههايي در كشور شكل گرفتند كه در موارد مختلف اقدام به قانون شكني و زيرپا گذاشتن قوانين و مقررات ميكنند. اين افراد هرگاه تشخيص دادهاند كه يك تصميم قانوني و اتخاذ سياستي، برخلاف سليقه آنهاست، وارد میدان میشدند. هر كجا متوجه ميشوند كه همايش يا جلسهاي هر چقدر بزرگ، قانوني و اصولي باشد اما برخلاف نظر آنها است، اقدام به لغو آن جلسه و همايش ميكنند البته برهم خوردن آن همايش نيز براي آنها راضيكننده نيست و به دنبال آن اقدامات ديگري در ذهن دارند.
اين افراد زير پرچم چه گروههايي حركت ميكنند و با چه نامهايي مشخص شدهاند؟
اين افراد گاهي با پوشش گروههاي فشار و تحت نام گروههاي شناخته شده براي جامعه، اقدامات خود را انجام ميدهند كه پس از روي كار آمدن دولت يازدهم بيش از گذشته شاهد اقدامات آنها بودهايم. اقدامات اين دسته از افراد، در موارد مختلف مانند لغو سخنرانيها، به هم زدن جلسات، توهين كردن به افراد، زير سوال بردن اقدامات و سياستهاي پيش گرفته شده توسط دولت و هر كجايي است كه برخلاف سليقه آنها اقدامي صورت گرفته باشد. متاسفانه مجموعهاي كه در انتخابات سال گذشته ناموفق ماندند و معلوم شد كه مردم به آنها توجه لازم را ندارند، به جاي اينكه در عملكرد خود تجديد نظر كنند شروع به تخريب دولت كردهاند. از همان زمان تشكيل دولت مطلع شدم كه آقايان در جلسهاي خصوصي سياستي را اتخاذ كردند كه يا بايد دولت روحاني مهار شود يا اينكه به مقابله با آن پرداخت.
براي متوقف كردن این رويه چه بايد كرد؟
واقعيتي است كه در كشور ما وجود داشته و دارد. اما در برابر اين واقعيت بايد اقدامات مناسب اتخاذ كرد. من با اين امر كاري ندارم كه اين گروهها از كجا به وجود آمدهاند، چه كساني آنها را فرماندهي كردند و ميكنند و تكيه گاه آنان چه كساني هستند. من فارغ از اين مساله بحث ميكنم كه اين واقعيت را مسئولان كشور و بويژه دولت كه امور اجرايي و مهم را بر عهده دارد چگونه بايد با آنان برخورد كنند. دولت و نهادهاي اجرايي ميتوانند در مقابل آنها سياستهاي گوناگوني را پيش بگيرند. ميتوان به آنها ميدان داد و قطع به يقين اگر به آنها ميدان داده شود ، با آنها كنار بيايند و نظرات آنها را تامين كنند، بايد كشور و دولت تمام قوانين و مقرارات را زير پا بگذارد و تنها نظر و خواست اين گروه را اعمال كند تا بتواند آنها را راضي نگه دارد.
در آن زمان ديگر نميتوان به آينده اميدي داشت و با چنين اتفاقي بايد منتظر مشكلات بسياري در حوزههاي متفاوت در آينده براي كشور و دولت بود و آن زمان قوانين موجود در كشور از اهميت افتاده و ملاك رفتارها نه قانون بلكه رفتار غيرمنطقي آنها خواهد بود. راه دومي نيز براي برخورد با آنها وجود دارد كه تا حدي میتوان آنها را تحمل كرد و به صورت كامل نظرياتشان را نپذيرفت. اگر چنان چه تا حدي در برابر آنها تسليم شد،كوتاه آمد و در بعضي موارد نظرات آنها را تامين كرد و به خواسته ايشان جامه عمل پوشيده شود، اين افراد راضي نخواهند شد. تجربه نشان داده كه آنها قانع نيستند و به عملي شدن يك يا دو خواسته خود راضي نخواهند بود. آنها تا زماني كه به تمامي خواستههاي خود دست پيدا نكنند از پا نخواهند نشست.
سوالي كه اين جا مطرح ميشود اين است كه چرا برخي در مقابل اين اقدامات سكوت ميكنند؟
اين موضوع بسيار مهم و اساسي است كه چرا آنها را تحت قانون و ضابطه قرار نميدهند. تاكيد ميكنم كه من اين جا صرف نظر از اينكه چه كساني در پيدايش اين گروهها دخيل بودند و هستند بحث ميكنم. همه مسئولان دم از قانون ميزنند و خودشان را قانونمند و قانونمدار ميدانند پس چرا با اين حركتهاي غيرقانوني مقابله نميكنند. تجربه نشان داده كه اين افراد مرز نميشناسند و به قول آقايان ترمز ندارند. اگر اين افراد بخواهند كه مخالفان خود را تخريب كنند، هيچ حرمتي براي آنها مطرح نيست و بيمحابا دست به اقداماتي ميزنند كه گمان ميكنند درست و منطقي است. به بزرگان و شخصيتهاي سابقهدار، نهادها و دولت حمله ميكنند و جلوي رئيسجمهور كشور شروع به بيقانوني ميكنند. زماني كه يك گروهي هيچ حد ومرزي را نميشناسد و هيچ اصلي از اصول را قبول ندارد بايد با آنها برخورد كرد. باید مسئولان اجرايي قانون، جدی تر با آنها برخورد کنند و اگر قانون این امکان را داد، سران آنها را شناسایی و مورد بازخواست قرار دهند.برخی از اينها افرادي شناخته شده هستند برخی از آنها سالهاست كه اين كارها را انجام ميدهند و پروندههایي هم دارند.
رفتارهاي آنها باعث باز توليد چنين رفتاري در جامعه خواهد شد؟
اصلا درست نيست كه گروههاي ديگر بيايند و دست به چنين كاري بزنند. مگر ممكن است گروههايي كه به اصلاحطلب يا هواداران دولت معروفند، بيايند و در برابر آنها بايستند؟ آيا چنين كاري درست است؟ در چنين فضايي، بيقانوني كمترين موضوعي است كه تبديل به ارزش خواهد شد. خوشبختانه طيف روبه رو كاملا عاقل هستند و اصلاحطلبان تاكنون دست به چنين كارهايی نزدهاند و اقداماتي چنين از آنها حتي در زماني كه قدرت داشتند و دولت آنها بر سر كار بود، صورت نگرفت. اكنون نيز كه دولت از طيف آنهاست، بطور حتم دست به چنين كاري نميزنند. اين افراد امروز چنان طلبكار هستند كه گويي دولت بايد تسليم آنها شود. اين افراد سر سفره آماده حاضر شده و در دولت گذشته از حمايتهاي لازم برخوردار بودند، اما حالا به اسم منتقد، دولت را تحت فشار قرار دادهاند.
پس منظور شما اين است كه منزوي شدن آنها را به اين سمت سوق ميدهد؟
اكنون افرادي كه در اقليت قرار گرفتهاند و نميتوانند شرايط جديد را بپذيرند و رو به گوشهنشيني ميروند، حاضرند برای رسیدن به خواستههایشان اقداماتی را عملی کنند. مسئولان نباید در برابر آنها كوتاه بیايند. مثلا درباره حادثه بروجرد كه سخنراني نوه امام (ره) لغو شد معتقدم اظهارنظري كه فرماندار و مسئولين استان داشتند قابل اغماض نيست و بايد مسئولان در انتخاب آنها تجديد نظر بكنند و اميدواريم كه چنين اتفاقي بيفتد. هر زماني كه مسئولي به قانون عمل نكرد مورد بازخواست قرار بگيرد و با او برخورد شود. بايد از مسئولان خواست و خود آنها نيز به اين امر آگاه باشند كه بايد قوانين را عملي كنند و مجري قانون باشند.
اين گروهها داراي سابقه طولاني هستند؛ به نظر شما مسئولان چگونه ميتوانند با آنها مواجه شوند؟
من معتقدم كه دولت آقاي روحاني نبايد در برابر افراطيون كوتاه بيايد و هرچه كه در مقابل اين افراد تعلل و تسامح بيشتري از خود نشان دهد بيشتر ضربه خواهد خورد؛ چرا كه تجربه نشان داده است كه هرگاه دولت درمقابل افراطيون كوتاه آمده، اين افراد جسورتر شدهاند. مطمئنا آنها نفعي براي كشور، مسئولان و مردم ندارند. برخي ارگانها كاملا از وضعيت آنها با خبر هستند. انتظار اين نيست كه با آنها برخورد تند شود اما اینکه برخورد قانونی به موقع صورت نمیگیرد، صورت خوبی ندارد.
به نظر شما ممكن است این تندروها براي انتخابات مجلس آينده برنامه داشته باشند؟
اين افراد نه فقط براي مجلس و رئيسجمهوري بلكه براي هر برنامهاي كه در كشور اجرايي ميشود برنامهريزي خاص خود را دارند. حتي براي شخصيتهاي بزرگ كشور نيز برنامههاي ويژه دارند، آنها خيالهايي در ذهن دارند و ميخواهند كه تمامي مسئولان از طيف و فكر خودشان باشند. تندروی مغاير با اعتدالگرايي و مخالف با اصلاحات و منافي با اصولگرايي است. از اين جهت دو قطب سياسي موجود كشور اصلاحطلبان و اصولگرايان با مشخص ساختن مرز خود از افراط گرايان و تفريطگرايان هر دو يك خانواده و داراي يك ريشه و مبنا و يك هدف و مسير هستند. هرچند از دو مسير موازي حركت ميكنند اما افراطيگري بلاي جان اصلاحطلبان و اصولگرايان خواهد بود، لذا بايد مرزها را مشخص كنيم. آنها به دنبال رفع نقطه ضعف دولت نيستند، بلكه تضعيف و تخريب دولت را در دستور كار خود قرار دادهاند.
اگر در زمان داش محمود یه عده از این کارا میکردند میشد فتنه و بعدشم .....
داراي هر لقب و اسمي كه باشد.
خلافكار خلافكار است . والسلام.