فرارو- خانه هنرمندان ایران شب عاشورا میزبان گروهی از اهالی فرهنگ و سیاست بود که برای شنیدن سخنرانی سید محمد خاتمی گرد هم آمده بودند؛ چهره هایی مانند داوود رشیدی، عباس کیارستمی. سهیل محمودی در کنار محمد رضا عارف، احمد مسجد جامعی و....
خاتمی در این شب عاشورای حسینی گفت: نسیم پاک و دلنواز عاشورا هویت شیعی را _شیعه ای که حول دو محور عدل و عقل می چرخد_ در تاریخ تثبیت کرد و نیز منشا تحولات و خیزش های عدالت خواهانه و ظلم ستیزانه بسیاری در تاریخ شد. البته از این احساسات سوء استفاده هم شد چون عاشورا تاثیر گذار بود و بر دل ها می نشست کسانی از احساسات بر آمده از عاشورا در مسیر قدرت خواهی و قدرت طلبی خویش نیز استفاده کردند اما به هر حال این احساسات منشا بروز و پیدایش حرکت های عدالت خواهانه زیادی شد که بعضا به پیروزی هم رسیدند اما گاه همان ها که پیروز شدند علی رغم آن انگیزه اولیه و جهت اولیه، خود نیز به همان راهی رفتند که برای از بین بردن آن مبارزه کرده بودند.
او افزود: انقلاب اسلامی ما به شدت متاثر از عاشورا و یاد و خاطره عاشوراست است. احساسات استبداد ستیزی، استعمار ستیزی، عدالت خواهی، آزادگی و آزادی خواهی نقش بسیار مهمی در جنبه های سلبی انقلاب داشت و در جنبه ایجابی هم تاثیر آرمان اباعبدالله این بوده و هست که نظامی ساخته شود که در آن انسان دارای حق و حرمت باشد. در این نظام عدالت و آزادی دارای ارزش و موقعیت ممتازی است. آنچه می خواستیم و می خواهیم همین بود.
رییس جمهور پیشین ایران ادامه داد: عاشورا قطعا یک واقعه بی نظیر و یک قطعه بی همانند در تاریخ بشری است. گر چه در حادثه عاشورا یک شکست ظاهری را می بینیم که در آن تعداد اندکی از انسانه ای بزرگوار می آیند و با آن جریاناتی که کم و بیش آشنا هستید همگی از پا در می آیند اما یک پیروزی برزگ معنوی نیز در این حادثه وجود دارد. یعنی اباعبد الله خود را فدا کرد تا آرمانی که به آن اعتقاد داشت پیروز شود و پیروز هم شد.
خاتمی سپس به تشریح آرمان امام حسین (ع) در قیام عاشورا پرداخت و گفت: امام حسین(ع) معلم بزرگ و پیشوای آزاده انسان و سرمشقی والاست و به همین دلیل آرمانخواهی بزرگ است.
او با طرح این پرسش که «آرمان چیست؟» ادامه داد: انسانیت یک استعداد است و آرمان چیزی است که این استعداد را بارور می کند و به کمال می رساند. اگر آرمان را از انسان بگیریم انسانیت او پژمرده خواهد شد و فرو خواهد مرد. شرط تداوم زندگی انسانی و بارور شدن انسانیت انسان به آرمان اوست. آرمان یک خواست است، یک طلب است اما هر خواست و طلبی آرمان نیست. آرمان یک خواست متعالی است برای تغییر وضع موجود و گذر از آنچه هست به سوی یک هدف متعالی و مقصد عالی و والا.
خاتمی گفت: اگر چنین خواستی بود آرمان هم هست البته این آرمان هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی. در جنبه فردی این خطر وجود دارد که این خواست متعالی، انسان را به انزوا و انفعال و بی تفاوتی نسبت به آنچه در این جهان می گذرد برساند. یعنی نوعی سوفی منشی و سوفی مسلکی غیر مسوول و منفعل ایجاد بکند که در تاریخ هم نمونه های بسیاری دارد.
او افزود: برای اینکه این خطر تحقق پیدا نکند، یک اصل و ایده جهان شناختی لازم است و آن اینکه درست است که این جهان رویه هستی است و هستی بزرگتر از این جهان و دنیا است اما انسان در همین جهان بر می آید در نزد همین جهان رشد می کند. سرگذشت و سرنوشت او در این جهان تعیین می شود و نیز در متن جمع انسان ها است که انسان می تواند زندگی کند و خود را بسازد. در اینجا است که جنبه اجتماعی و این جهانی آرمان هم مشخص می شود.
آرمان خواه متعادل و متعالی کسی است که خواستار استقرار نظمی در این این جهان است که در درون آن انسان احساس هویت و حرمت و آزادگی بکند. نظمی که در آن انسان به لحاظ معنوی و مادی برخوردادر باشد. نظمی که در آن انسان احساس حقارت نکند.
خاتمی گفت: انسان آرمان خواه برای تحقق چنین نظمی و معطوف به استقرار نظامی تلاش می کند که در آن جز خدا پرستیده نشود. چرا که انسان از همه چیز و همه جهان، جز خدا برتر است. بنابر این در خور انسان نیست که برده و بنده و اسیر چیزی جز خدا باشد. تبعا در نظمی که بر این اساس استوار می شود انسان دارای حق و حرمت و آزادی و آزادگی و سربلندی و سر فرازی است.
رییس جمهور پیشین ایران سپس به تشریح نسبت میان آرمان و قدرت پرداخت و گفت: آرمان یک خواسته است و هیچ خواستی تحقق پیدا نمی کند مگر آنکه قدرت تحقق آن وجود داشته باشد. برای رسیدن به هر خواست، اراده لازم است و اراده نیازمند قدرت است. و درست همین جاست که مشکل پیش می آید، چرا که آرمان در حوزه صلاح و آراستگی و زیبایی است و قدرت در معرض فساد. اگر مراقبت نشود خود قدرت منشا فساد های بزرگ می شود. اگر قدرت نه به عنوان راه وسیله بلکه به عنوان هدف در نظر گرفته شود، راهزن انسان می شود.
خاتمی افزود: آرمان در عین حال که برای رسیدن به هدف خود درصدد کسب قدرت است، همواره باید ساز وکارهایی را در نظر بگیرد و راه هایی را پیشنهاد کند که در زمین لغزنده قدرت، به قعر دره فساد سقوط نکند. یعنی نه خود دچار فساد بشود و نه جامعه را دچار فساد کند.
خاتمی در ادامه به تبیین ویژگی های انسان آرمان خواه از منظر قیام عاشورا پرداخت. او گفت: آرمان خواه کسی است که می کوشد قدرت را از دست فاسدان و تباه کاران بیرون بیاورد و آن را به اراده خود انسان ها مقید بکند. یعنی انسان ها را آموزش بدهد و دانش، منش و بینش آن ها را آن قدر بالا ببرد تا خود قدرت را بدست بگیرند و مراقب قدرت باشند و نگذارند قدرت به فساد متمایل شود.
خاتمی گفت: بر این اساس امام حسین(ع) خود یک آرمان خواه بزرگ است. در جنبه فردی کافی دعای عرفه را ببینیم تا متوجه شویم که عرفان بلند و آرمان اباعبدالله در چه مداری می چرخد و متوجه بشویم که او انسان را چگونه تصویر می کند؛ انسانی که آزاد و آزاده است و فقط خدا را شایسته پرستش و تواضع می داند.
در جنبه اجتماعی هم تجلی آرمان خواهی امام حسین عاشورا است و هدف بزرگ امام اعلام ناروایی و نارسایی و ناجوری وضع موجود و ایجاد حرکت به سوی وضع مطلوب است.
او افزود: وضع موجودی که در آن امام حسین(ع) عاشورا را آفرید، رواج زشتی بود. محجوریت نیکی و حتی مطرودیت پاکی و نیکی و گسترش ستم و تحقیر بود. امام حسین جهت حرکت خود را امر به معروف و نهی از منکر می داند یعنی جلوگیری از انحراف قدرت و رسوا کردن قدرت متکی به چپاول. امام حسین(ع) امپراتوری متکی به آزادی کشی و تبعیض را امر به معروف و نهی از منکر می کند.
امام با این حرکت می خواست بگوید که ما دو نوع اسلام داریم. یکی اسلامی که تحقق پیدا کرده و هم در معنا و هم از لحاظ نظام اجتماعی از مدیریت عادلانه و ساده پیامبر (ص) و امیر المومنین(ع) و حتی تا حدود زیادی خلافای راشدین انحراف عظیمی پیدا کرده است. این اسلام به نام حکومت پیامبر، به نام حکومت دینی بدترین اشکال فساد و ستم و بی داد و تحقیر انسان را حاکم کرده است. امام می خواست بگوید این اسلام نیست. اگر قیام اباعبد الله نبود تردید نکنید که ذهن تاریخ قضاوت می کرد که اسلام همان است که در تاریخ پیاده شد و در چهره حکومت های جبار و اندیشه های واهی و باطل تحقق پیدا کرد.
امام حسین می خواست بگوید که این اسلامی که قدرت را به دست گرفته و پیاده شده و مردم را نابود کرده اسلام حقیقی نیست. چرا که اسلام برای آزادی مردم، بقاء مردم، برخورداری مادی و معنوی مردم آمده است.
خاتمی افزود: در واقع هدف بلند امام حسین (ع)، تفکیک اسلام تاریخی از اسلام حقیقی بود. پس از آن که این تفکیک ذهنیت انجام شد تغییر وضعیت نیز از طریق آگاه سازی مردم باید انجام بگیرد.
سید محمد خاتمی سپس به تشریح نظام مطلوب از نگاه امام حسین پرداخت. او گفت: جامعه مطلوب دو خصوصیت دارد. نخست آن که در این جامعه انسان در مقابل هیچ چیز جز قدرت مطلق، زیبایی مطلق، حکمت مطلق و مهربانی مطلق که همان خداست سر تسلیم فرود نیاورد و دوم این که در این جامعه خوف حاکم نیست.
او در تشریح این دیدگاه افزود: این خوف در جنبه های مختلف یک جامعه بیمار و ناسالم جاری و ساری است؛ خوف بیماری، خوف فقر، خوف آینده خود و فرزندان،خوف حاکمیت بیدادگران، خوف هزینه داشتن نقد حاکمان و....
خاتمی گفت: نظام مطلوب تنها از طریق اراده خود انسان مستقر می شود. پیغمبر نیامده که مردم را به زور وادارد که به صلاح برسند. خدا به صراحت می گوید ما پیامبران را فرستادیم و کتاب ها را نازل کردیم که مردم خود به قسط برخیزند. مردم باید خود بخواهند. کار پیامبر هم تذکر و روشنگری است، آگاهی دادن و تقویت اراده است تا مردم به پا خیزند و آنچه حق شان است را بگیرند و از حق پاسداری کنند.
او افزود: امام حسین تشخیص داد که این وضع، وضع بدی است و آنچه هست از آنچه خدا و پیامبر خدا می خواهد و در خور شان انسان است فاصله دارد، پس باید ایستاد و مقاومت کرد و جلو رفت، باید به آنچه حق است رسید و آنچه صلاح است را پیاده کرد.
خاتمی یادآور شد: امام حسین نمی خواست اسلام را با زور مستقر کند. امام حسین راه پدرش علی بن ابیطالب(ع) را رفت که تنها وقتی حکومت را قبول کرد که همه مردم از او خواستند. علی گفت: چون مردم می خواهند چون مردم رای می دهند چون مردم رضایت دارند من هم به عنوان یک عالم روشن اندیش خداشناس مسئولم که در برابر مظلومیت مظلوم و ستم ظالم آرام نگیرم و چون مردم می خواهند می آیم.
یکی از انگیزه های مهم حرکت اباعبدالله هم خواست و تقاضای مردم بود. امام حسین می گوید مردم از من خواسته اند که نظام فاسد برود و نظام صالح بیاید و من به عنوان یک انسان مسئول باید به نظر مردم، به رای مردم و خواست مردم اعتنا کنم و بیایم. البته این مردم از رای شان برگشتند، حالا یا ترسیدند یا بی شخصیت بودند یا تطمیع شدند و امام را تنها گذاشتند اما امام(ع) می گویند چون مردم خواستند من هم می آیم.
خاتمی در پایان گفت: تحول و رشد تنها با خواست مردم محقق می شود و مردم باید خود از آنچه به دست آورده اند پاسداری کنند. بدست آوردن قدرتی که باید آرمان را تامین کند بر اساس خواست و رضایت مردم صورت می گیرد و همین مردم باید دایم مراقبت کنند تا قدرت فساد پیدا نکند. قهرمان این عرصه خود مردم هستند. یعنی باید هم رای بدهند و هم نظارت کنند و هم در صحنه حضور داشته باشند. به همین دلیل ابا عبدالله حرکت و خواست خود را به اجابت خواست مردم مبتنی کرد.