صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۸۷۶۶۳
از جمله عوارض ذاتی دولتهای در حال توسعه میل غریزی آنها به خلق محیطی همگون و فضایی یکدست در تمام سطوح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. تاریخ جهان سوم مشحون از دولتهایی است که مفتون ایدئولوژی های فاشیستی شده اند و برای ایجاد «جامعه آرمانی» کمر به نابودی جامعه مدنی و حذف تکثر فرهنگی، زبانی، عقیدتی و نژادی ملت خود زده اند. در چشم این سیاستمداران تکثر و تفاوتهای فرهنگی و عقیدتی به مثابه نوعی معضل و حتی بیماری نگریسته می شود که برای دستیابی به «جامعه آرمانی» به هر نحو ممکن باید این بیماری درمان گردد. از این روست که دست به حذف فیزیکی گسترده مخالفین زده و در حقیقت از کشتار به عنوان یک «شیوه درمانی» برای زدودن دامان جامعه از آلودگی ها استفاده می کنند.
تاریخ انتشار: ۰۴:۱۵ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۳
فرارو- قاسم توکلی؛ از جمله عوارض ذاتی دولتهای در حال توسعه میل غریزی آنها به خلق محیطی همگون و فضایی یکدست در تمام سطوح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. تاریخ جهان سوم مشحون از دولتهایی است که مفتون ایدئولوژی های فاشیستی شده اند و برای ایجاد «جامعه آرمانی» کمر به نابودی جامعه مدنی و حذف تکثر فرهنگی، زبانی، عقیدتی و نژادی ملت خود زده اند. در چشم این سیاستمداران تکثر و تفاوتهای فرهنگی و عقیدتی به مثابه نوعی معضل و حتی بیماری نگریسته می شود که برای دستیابی به «جامعه آرمانی» به هر نحو ممکن باید این بیماری درمان گردد. از این روست که دست به حذف فیزیکی گسترده مخالفین زده و در حقیقت از کشتار به عنوان یک «شیوه درمانی» برای زدودن دامان جامعه از آلودگی ها استفاده می کنند.

در طی قرن بیستم «پاکسازی جامعه از عناصر نامطلوب» با توسل به «کشتار درمانی» منجر به خلق فجایع بسیاری شده است. در سال 1994 هوتوها در رواندا تنها طی 100 روز 800 هزار توتسی را قتل عام کردند و به 300 تا 500 هزار زن تجاوز کردند، در سال 1992 صربها حدود 250 هزار مسلمانان بوسنیایی را قتل عام و به دهها هزار زن مسلمان تجاوز کردند، در سال 1989 هم بیش از 180 هزار کرد در جریان عملیات انفال توسط رژیم بعث صدام حسین و با بهانه های واهی چون همکاری با ایران قتل عام شدند، دو سال بعد در سال 1991 دهها هزار تن از شیعیان ناراضی جنوب عراق نیز به سرنوشت هم میهنان کرد خود در شمال دچار شدند، در سال 1975 خمرهای سرخ در کامبوج طی 4 سال یک چهارم جمعیت این کشور (حدود 2 میلیون نفر) را برای تحقق آرمانشهر کمونیستی خود پاکسازی کردند، در طی جنگ جهانی دوم نیز نازیها میلیونها یهودی و کولی را قتل عام کردند در حالی که چند سال قبل در سراسر دهه 1930 استالین در شوروی بیش از 10 میلیون گولاک را در تبعید به اردوگاههای کار اجباری از بین برد.

اما نخستین «کشتار درمانی» سیستماتیک در قرن بیستم توسط امپراطوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول رخ داد. 24 آوریل سالروز جنایتی است که در بحبوحه این جنگ (1915) آغاز شد و در جریان قتل عام و تبعید اجباری ارمنی های ساکن امپراطوری عثمانی بین یک تا یک و نیم میلیون نفر از آنها نابود شدند. رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، امسال در اقدامی بی‌سابقه با قربانیان کشتار ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی ابراز همدردی کرده است و ضمن غیرانسانی خواندن پیامدهای آن کشتارها به نوادگان قربانیان ادای تسلیت نمود.

واکاوی این جنایت بویژه در زمانه ای که شعله ور شدن یک جنگ فرقه ای در خاورمیانه محتمل است، ضروری است. از سوریه و ترکیه تا عراق و افغانستان جوامع مختلف خاورمیانه عموماً دارای «ساختار اجتماعی و فرهنگی موزائیکی» هستند و شعله ور شدن اختلافات و کینه های دیرینه مذهبی و نژادی می تواند به «کشتار درمانی» جدیدی در این منطقه بحرانی ختم شود. در عموم نسل کشی هایی که در طول قرن گذشته رخ داده است گروه حاکم و عاملین فاجعه واجد سه ویژگی مشترک بوده اند: «ایدئولوژی رادیکال»، «ذهنیت پارانوئید» و به تبع این دو «تمایل برای مهندسی اجتماعی».

ایدئولوژی رادیکال

ایدئولوژی مجموعه ای از باید و نبایدهای پیچیده شده در لفافه ای از حُبّ و بُغض است که ضمن توضیح واقعیت موجود سعی می کند تصویری از وضعیت آرمانی و راههای رسیدن به آن را نیز ترسیم کند و مانیفستی، همچون انجیلی مقدس، در اختیار پیروان قرار دهد. بینش افراطی ایدئولوژیک با تفکر انتقادی، تفاوت، تکثر و استقلال فردی و گروهی میانه ای ندارد. شعار مطلوب بینش ایدئولوژیک این است: «یک سر برای هزاران دست کافی است.»

مهمترین و البته خطرناکترین وجه ایدئولوژی ها «یکپارچه سازی و تحریف واقعیت» است. ارائه یک تصویر یکپارچه و واحد و البته تحریف شده از واقعیات اجتماعی و سیاسی (که در حالت عادی به شدت متکثر، چند لایه و حتی متناقض هستند) در جهت منافع و آرمانهای گروه مسلط خطرناک ترین خطای ذهنی است که پیروان ایدئولوژی های تمامیت خواه و رادیکال مرتکب آن می شوند.

در نمونه تاریخی نسل کشی ارامنه توسط عثمانی ها «ترکان جوان»، تحت تاثیر رشد فزاینده ایدئولوژی ناسیونالیسم و شوونیسم در اروپا و بویژه کشور آلمان، ایده ایجاد یک کشور یکدست و تک فرهنگی را در سر می پروراندند. در این تعریف تنگ نظرانه فقط «ترکهای مسلمان سنی مذهب» در دایره شمول شهروندان تعریف می شدند. مابقی جمعیت نیز یا باید ترک، مسلمان و سنی مذهب می شدند، یا نفی بلد و یا نابود.

انها با این ایدئولوژی ابتدا به سراغ ارمنی ها رفتند که اقلیت بزرگی محسوب می شدند و زیر بار سیاستهای تبعیض آمیز عثمانی طی چند سده اخیر از خود جان سختی نشان داده و در بدنه اکثریت هضم و مستحیل نشده بودند، کشتارها از سال 1896 آغاز شد اما با آغاز جنگ جهانی به اوج خود رسید. مرحوم جمال زاده و یحیی دولت آبادی که در همین ایام (1915 تا 1917) از طریق ترکیه راهی سفر اروپا بودند خاطرات هولناکی از آوارگی کودکان و زنان ارمنی ذکر می کنند که به اجبار نفی بلد شده و در بیابانهای شمال عراق و سوریه تلف می شدند. آرنولد توین بی، مورخ برجسته فلسفه تاریخ و خالق اثر سترگ 12 جلدی بررسی تاریخ، نیز کتابی تحت عنوان «کشتار یک ملت» تالیف نموده که توسط نشر پرسش و با ترجمه محمدفاضل ملک نیا به فارسی ترجمه شده و تمام جزئیات و اسناد و مدارک این نخستین «کشتار درمانی» قرن بیست در آن موجود است.

ترکان جوان سپس به سراغ آشوریها و یونانیها رفتند چرا که آنها هم در تعریف گروه حاکم از شهروند نمی گنجیدند چون نه ترک بودند، نه مسلمان و نه سنی مذهب. صدها هزار نفر از این اقلیتها نیز نابود یا نفی بلد شدند و از آنجا که در سراسر جنگ اول جهانی (1914 تا 1918) تمام صفحات غربی ایران در اشغال ترکهای عثمانی بود آنها از کشتار و نفی بلد آشوریها و ارمنی های ساکن ایران نیز دریغ نکردند.

شکست «اتحاد مثلث» در جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی هم نتوانست در ماشین کشتار ترکان جوان تاثیری بگذارد چرا که دو دهه بعد در سال 1937 اینبار به سراغ کردها رفتند. طی این جنایت که به «نسل کشی درسیم» معروف شد طی دو سال حدود 60 تا 70 هزار کرد علوی کشته شدند و هزاران نفر مجبور به ترک سرزمین خود شدند. برخی عشایر کرد که در طی «کشتار درمانی» علیه ارمنی ها و آشوریها با ترکان جوان متحد شده بودند ناگهان خود را در هیئت قربانی دیدند. آنها با وجود اینکه مسلمان بودند اما طبق ایدئولوژی پان ترکها نه ترک محسوب می شدند و نه سنی مذهب! بنابراین به آنها نیز به چشم یک «عارضه جمعیتی» نگریسته می شد که به هر نحو ممکن باید «درمان» می شدند. ناسیونالیستهای افراطی ترک به نفی هویت و زبان کردها پرداختند و نام «ترک کوهستان» بر ایشان نهادند. برای این معارضه و تصفیه زبانی و نژادی اما هنوز هم راه حل مشخصی پیدا نشده و دولت ترکیه کماکان درگیر آن است.

ذهنیت پارانوئید
ارمنی های در امپراطوری عثمانی بدلیل همکیشی با بزرگترین دشمنان این دولت (روسها و سپس انگلیسیها) همیشه از سوی هیئت حاکمه با شک و تردید نگریسته شده و به صورت بالقوه ستون پنجم دشمن محسوب می گردیدند. ناسیونالیستهای افراطی در استانبول تمام ارمنی ها را مزدور و جاسوس روسها می پنداشتند. آنها نه تنها برای صدها سال حاضر به تغییر مذهب خود در خلافت عثمانی نشده بودند بلکه در چشم دولت مرکزی مانعی میان مسلمانان آناتولی و مسلمانان قفقاز به شمار می آمدند، مانعی که به هر طریق ممکن باید از میان برداشته می شد.

ستون پنجم دشمن، اتهام رایجی است که نخبگان و رهبران مبتلا به پارنوا به اقلیتهای متفاوت با گروه مسلط بویژه در هنگامه جنگ و بحران وارد می کنند. آنها (اعم از پیر و جوان و حتی کودکان) همواره متهم به جاسوسی، خیانت، وطن فروشی و... هستند و همگی باید تاوان گناهانی را که شخصیت پارانوا آن را بخشی از ذات آنها می پندارد بدهند. یهودیان آلمان متهم به همکاری با کمونیستها بودند، دهقانان مخالف برنامه های اشتراکی استالین و پل پوت متهم به همکاری با امپریالیسم بودند، شیعیان جنوب عراق و کردهای شمال این کشور همیشه از سوی صدام حسین به عنوان دنباله قومی و مذهبی دشمن (همان مجوسهای ایرانی) در خاک عراق تصور می شدند، دنباله ای که یک روز باید قطع می شد.

مهندسی اجتماعی

نیمه نخست قرن بیستم را عصر «اپیدمیک شدن حکومتهای نظامی» خوانده اند. تفکر نظامی بر همه امور غالب بود. اساساً محیط هابزی و آنارشیک نظام بین الملل ایجاب می کرد که دولتها ارتش و بوروکراسی کارآمدی داشته باشند. دولتها می بایست همانطور که طبیعت و منابع رو زمینی و زیرزمینی را به سرعت استخراج و در مسیر تولید قرار می دادند از جامعه و منابع انسانی آن نیز برای پیشبرد بلندپروازیهای نظامی و سیاسی خود در نظام بین الملل بهره گیرند.

بندرهای عظیم بر سواحل زیبا تاسیس می شد و جاده ها و راه آهن های طولانی دل کوهستانهای سربه فلک کشیده و جنگلهای بکر را می شکافت، رودخانه های بزرگ از بستر خود منحرف می شدند تا زمینهای بایر را برای کشاورزی آماده کنند و سدهای بزرگ یکی پس از دیگری بر پا می شد تا زیست بوم طبیعی کشورهای در حال توسعه بشدت دگرگون شود. نگاه مهندسان سیاسی و اجتماعی جاه طلب و بلندپرواز به جامعه و گروههای اجتماعی همان نگاهی بود که به طبیعت بی جان داشتند. آنها تحت تاثیر ذهنیت ایدئولوژیک و پارانوئیدی خود بدنبال آن بودند جامعه را نیز همچون طبیعت وحشی شخم بزنند و از ارتکاب هر جنایتی که به پیشبرد پروژه ملت سازی ایدئال مد نظرشان کمک می کرد دریغ نداشتند.

بیش از 10 میلیون گولاک که از نظر استالین مانعی بر سر برنامه عظیم «کشاورزی اشتراکی» وی بودند در دهه 1930 نابود شدند، هیتلر میلیونها کولی و یهودی را که برای خلوص «نژاد برتر» مضر تشخیص داده شده بودند در اردوگاههای کار اجباری و اتاقهای گاز نابود کرد، دولت عثمانی اما چون دارای جامعه ای به شدت چند فرهنگی بود خیلی زودتر از سایر رقبا ماشین کشتار را روشن و دست به کار «مهندسی اجتماعی» شد. از منظر ایدئولوژیک اختلافات مذهبی و فرهنگی نوعی بیماری است، ایدئولوگها و مهندسان نظامی پیرامونشان اقلیتهای جامعه خود را به چشم نوعی «عارضه جمعیتی» (شبیه عارضه پوستی) می نگرند که به هر نحو ممکن باید درمان شوند. ترکان جوان با خودشان فکر می کردند اگر می شود رودخانه های وحشی و خروشان را با ساخت سد مهار کرد و از مزایای آن بهره مند شد چرا نتوان قبال وحشی کرد را در کوهستانها مهار نمود و از آنها سرباز و مالیات گرفت؟ از همین رو بود که سیاست «ترک سازی» کردها در دستور کار قرار گرفت، سیاست بی نتیجه ای که کماکان در ترکیه ادامه دارد.

سخن پایانی
هنوز هم اجتماع سه عنصر خطرناک تفکر ایدئولوژیک، ذهنیت پارانوئید و تمایل برای مهندسی اجتماعی در یک گروه حاکم می تواند در «جوامع موزائیکی» خاورمیانه فجایعی حتی بزرگتر از آنچه این روزها در سوریه شاهدش هستیم به بار آورد. در حال حاضر مسیحیان قرمطی در مصر، اعراب مسلمان در غزه، گروههای مختلف قومی و مذهبی در لبنان و عراق، هزاره ها در افغانستان و پاکستان، شیعیان در بحرین و عربستان و یمن و... در کانون بحران قرار دارند. شعله ور شدن یک جنگ فرقه ای در منطقه می تواند ماشین کشتار را در هر کدام از این کشورها روشن نموده و نسل کشی را به عنوان «یک شیوه درمان» در دستور کار افراطیون قرار دهد.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
افسوس که بعضی نظرات نشان میدهد یک عده نه تنها نمی خواهند "از نخستین «کشتار درمانی» قرن بیستم" درس بگیرند بلکه وقیحانه انکارش هم می کنند!
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
مقاله عالي بود اميدواريم که بشريت درس بگيرند و تعصب به خرج ندهند
ناشناس
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
این پافشاری تون بر مواضع تخیلی و دلخواه تاریخیتون و مقاله های یکسویه و غیر منصفانه هر روزه تان در ارتباط با ترکها مسلما ریشه در جای خاصی داره.
ناشناس
۰۹:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
این مقاله طرفداری از روایت ارمنی-روسی از اتفاقات اون موقع است.
اصلا نمی گوید که کشور عثمانی بعنوان بزرگترین قدرت مسلمان اون موقع درگیر جنگ خارجی بوده
اصلا نمی گوید که ارمنیها با خارجیهای محارب علیه مسلمانان هم پیمان شده بودند.
اصلا نمی گوید که چه فجایعی در منطقه شامل آذربایجان ما و شرق ترکیه مرتکب شدند.
طرفداری از محور روس-ارمنی در پوشش بررسی یک فاجعه تاریخی.
ناشناس
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
اين صحبتها خودشون بحث برانكيز و قابل تامل هستند.... با اين نظرات شما كشتن بيروان اديان ديكه جايز شمرده ميشه!!!!! واقعا از صحبتها بايد نكران بود
ناشناس
۰۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
بعد مدت ها یک مقاله خیلی خوب خواندم. امیدوارم همه به هشدارهایی که درباره بروز درگیری ها و فجایع مشابه سوریه در منطقه خاورمیانه داده شد توجه کنیم.
ناشناس
۰۱:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
عالی بود.
علی
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
کشتار ارمنیها در دوره عثمانی اتفاق افتاده است، اما بزرگنمایی این موضوع همانند بزرگ نمایی کشتار یهودیان توطئه ای بود برای تضعیف آذربایجان و کشتار شیعیان در آذربایجان که منجر به قتل عامهای گسترده در خوی، ارومیه، سلماس و قرباغ توسط داشناکهای ارمنی گردید.
ناشناس
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
شما دیگه کی هستید، کشتار سیستماتیک میلیون‌ها شهروند غیرنظامی بی‌گناه را «بزرگ‌نمایی» کردند؟
اگر انتشار تاریخ توطئه است، آن وقت خود کشتار چیست؟ یه امر کوچک که انتشار مطلب راجع بهش بزرگ‌نمایی است؟؟؟!!؟
ناشناس
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
شما اگر دلت به حال شیعه می سوخت وقتی آذربایجان حجاب را ممنوع کرد و جای مسجدها دیسکو راه انداخت اعتراض می کردی
ناشناس
۲۳:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
این همه طرفداری از اقلیت خیلی کوچک ارامنه و کشور مفلوک و کوچک ارمنستان برای چیست؟

خوش رقصی برای روسیه؟
ناشناس
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
بيان واقعيت هدف است ممکنه براي شما گزنده و تلخ باشه براي ديگري فاجعه باشه !
ناشناس
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
الان این نحوه حرف زدنت نژاد پرستی نیست؟ ولی فرارو حقایق تاریخی رو مینویسه نژاد پرستیه!!!!!
ناشناس
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
ممنون فرارو که این همه داری برای اتحاد مسلمانان مظلوم جهان داری تلاش میکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۷:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
تصاویر مرگ اذریها رو چه برداشتی ؟؟ شما فارسها ذاتتون همینه
ناشناس
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
برو قسمت عکش ها ميتوني ببيني !
ناشناس
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
میشه بگی فارسها ذاتشون چیه؟ همه در یک کشور و زیر یک پرچم زندگی میکنیم. نمیفهمم چرا از گفتن این واقعه وحشتناک تاریخی وحشت دارید!!!
ناشناس
۱۷:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
ذاتمون چجوریه؟
ترک ها همیشه طلبکارند
ناشناس
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
فرارو نسبت به نیت شما در طرح این مباحث خوشبین نیستم . نژادپرستی بیماریی هست که در طول تاریخ نژادهای زیادی رو قربانی کرده . طرح این مسائل آنهم به صورت جانبدارانه هموطنان آذربایجانی رو آزار میده . شما هم خواسته یا ناخواسته دارید وارد بازی بیگانه ها میشید . حواستونو جمع کنید .
ناشناس
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
آزاردهنده حرف شما است جنایات عثمانی چه ربطی به آذربایجان داره؟
چرا شما پان ترک ها می خواهید ما آذربایجانی ها را شریک کشتار ارمنی ها نشان بدهید.
ناشناس
۱۶:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
یعنی چی آزار میده. باید تحملتون رو بالا ببرید. وقایع تاریخی رو نمیشه حذف کرد. باید اشتباهات رو پذیرفت و عذرخواهی کرد.
ناشناس
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
آفرین بر ناشناس15:57
چرا آذری ها رو شریک عثمانی ها بدانیم؟
ناشناس
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
غیر قابل انتشار نداری؟آخه چرا اینقدر دروغ می گی؟
ناشناس
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
با معیارهای امروزی تبعید ارمنیها کار فجیعی بوده ولی با معیارهای آن موقع که راحت مردم یک منطقه را می کشته اند تبعید ارمنیهای شورشی نوعی تخفیف در مجازات بوده.

در همان زمان قحطی وحشتناکی در کل منطقه بوده و حتی در ایران ما هم دهها و صدها هزار نفر بخاطر قحطی مردند. یعنی مرگ ارامنه برنامه ریزی شده نبوده و از خود ترکها و کردها و از ما ایرانیها هم خیلیها مردند.

البته فاجعه فاجعه است ولی روایت فاجعه را بهانه برای تبلیغ علیه قوم خاصی یا دین خاصی نکنیم که خیلی ضرر می کنیم.
ناشناس
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
نویسنده عمدا دارد تاریخ را سانسور می کند:

۱- ارمنیها آن موقع علیه دولت مرکزی شورش کرده بودند و مردم غیر نظامی غیرارمنی را می کشتند. آن هم موقعی که کشور عثمانی درگیر جنگ خارجی بود. دامنه قتل عام ارمنیها علیه مسلمانها حتی به شهرهای خوی و سلماس و ارومیه ایران هم رسید.

۲- دولت عثمانی دستور تبعید ارمنیان شورشی را داده نه کشتار آنها را.

۳- اگر نیت کشتار بود که در محل می کشتندشان. چه لزومی داشت کلی بساط بچینند و صدها کیلومتر راه ببرند و بعد بکشند. لشکر خودشان هم علاف شود و درگیر قحطی و غیره.

۴- چرا نویسنده اشاره ای به قتل عام خوجالی و قره باغ و ... نمی کند؟ این که در دوران خود ما اتفاق افتاده. ارمنیها با حمایت ارتش روسیه حمله کردند و هزاران مسلمان شیعه آذربایجانی را کشتند و بیش از یک میلیون نفر را آواره کردند.

بررسی کشتار و درس گرفتن از آن واقعا لازم است ولی نه با مخفی کردن برخی حقایق مهم. نه با یکطرفه قضاوت کردن.
ناشناس
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
از اين دوست عزيز خواهش ميكنم مستندات مربوط به بند 1 را ارائه كنند چون باورش خيلي سخته كه يه اقليت توي يك كشور اقدام به كشتار گسترده غيزنظاميان آن كشور كند!
2و 3. تبعيد به كجا؟ از طريق بيابانهايي كه انسان آماده هم در آنها دچار مشكل مي شود چه برسد به انسانهاي از خانه رانده شده؟ البته بماند كه عثمانيها اول از همه متفكران و افراد برجسته ارامنه را به دار آويختند
4. چرا خلط مبحث ميكنيد دوست عزيز؟ كشتار به هر شكلي محكوم است .. روايات مختلفي از موضوع مورد اشاره شما در قره باغ هست و نمي توان به قاطعيت گفت كه كشتار توسط كدام طرف انجام شده (بهتر است مصاحبه رييس جمهور آذربياجان چند روز بعد از اين واقع را بخوانيد) ولي دو موقعيت مختلف هستند در يكي افرادي غير نظامي در داخل خاك يك كشور به تعداد بسيار زياد (حدود 1.5 ميليون) كشته مي شوند در ديگري در منطقه درگيري جنگي حدود 1000 نفر كشته مي شوند هر دو محكوم هستند ولي نمي توان اين دو را به هيچ وجه مقايسه كرد يا بوسيله يكي ديگري را توجيه كرد... در ضمن مگر كل جمعيت آذري در منطقه قره باغ چند نفر هستند كه نوشتيد ميليونها نفر آواره شدند؟؟؟
ناشناس
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
یعنی اگر خود ترک های عثمانی هم الان از قبر بیرون بیایند اعتراف کنند این نسلکشی و کشتارها را انجام دادند باز هم یک عده قبول نمی کنند :)
ناشناس
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
مهندسی اجتماع تقریبا در همه کشور های جهان وجود دارد اما به قول شما کشتار درمانی بیشتر در کشور های شرقی.
ايراني
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
فرارو لطفا از طرح همه روزه مباحث مورد اختلاف تاريخي پرهيز كنيد . خردمندانه نيست كه خودمان را درگير اختلافات قومي ميان همسايگانمان نماييم . ما بايد واسطه اي براي كاهش اختلافات ميان همسايگان باشيم . در مورد كيفيت وقايع 1915 اختلاف وجود دارد و سازمان ملل و اكثر كشورها از جمله ايران درباره ان نظري نداده اند . يادمان باشد كه در واقعه 11 سپتامبر هم اگرچه القاعده مسئول ان شناخته شد اما عملا موجي از اسلام هراسي و بدبيني نسبت به مسلمانان در غرب به راه افتاد .
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
آقا یا خانم «ایرانی» این مسئله فقط اختلاف ساده دو همسایه نیست بلکه بخشی از این جنایت در داخل خاک ایران و علیه اتباع ارمنی و آشوری ایران رخ داده است. در جنگ جهانی اول برای مدت 4 سال بخش اعظم شهرهای غربی ایران در اشغال عثمانی ها بود. به عنوان مثال سربازان عثمانی در شهر سلماس طی همین دوره تعداد زیادی از اقلیتهای مذهبی ارمنی و آشوری را قتل عام کردند.
ناشناس
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
خاموش کردن واقعیت کمکی به وضع حال نمیکند. حقیقت باید گفته شود و برای آیندگان عبرت گردد.
ارمنی
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
فرارو نطراتم رو چند بار در مورد این موضوع گذاشتم حذف کردی!!! این بار لااقل بزار منتشر بشه تا گوشه ای از واقعیت حال حاضر روشن بشه... کاربران کافیه جستوجوی را در گوگل انجام بدن تا لیست کشورهای را که این نسل کشی را رشما پذیرفته اند را ببینند ( آرزانتین، بلژیک،کانادا، فرانسه،یونان، ایتالیا، لبنان،روسیه،سوئد، سوئیس، اسلواکی؛ اروگوئه، هلند، آلمان، ونزوءلا، شیلی، واتیکان و چند کشور دیگر)
بعلاوه 39 ایالت از ایالتهای، امریکا نیز این نسل کشی را پذیرفته اند...با یک جستوجو حتی تاریخ به رسمیت شناختین این واقعه توسط این کشورها رو هم می تونین ببینین... ما که با این همه امکانات از اخبار همین چند سال اخیر خبری نداریم، عجیب نیست که با وقایع گذشته تا این حد بیگانه باشیم.... لطفا چیزی رو ندانسته بیان نکنین ... بیان نکردن ندانسته ها بهتر از تاکید بر موضوع نادرست است
ناشناس
۰۲:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
این چه حرفیه شما می زنید!
کاهش اختلافات با دروغ گویی و سرپوش گذاشتن بر روی یک نسل کشی میلیونی بدست نمی آید.