فرارو- عبدالغنی حسینزاده از فوتبالیستهای قدیمی استان مازنداران در حالی که طناب دار به گردن متهم به قتل پسرش آویخته شده بود، اعلام گذشت کرد.
به گزارش ایسنا، محل اجرای حکم قصاص «ب- ق» به اتهام قتل «ع -ح» روز گذشته در مقابل دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان نور آماده شده بود و نیروهای انتظامی در محل مستقر شده بودند.
از ساعات اولیه صبح امروز مردم نیز در محل اجرای حکم حضور یافتند.
ساعاتی قبل از اجرای حکم، متهم توسط ضابطین قضایی به محل منتقل شد، در این هنگام برخی از مردم از خانواده مقتول درخواست بخشش متهم را داشتند.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نور و برخی دیگر از مقامات قضایی محلی نیز در محل اجرای حکم حاضر شده بودند.
بر اساس این گزارش، دقایقی قبل از طلوع آفتاب طناب دار را به گردن متهم آویختند و مردم همچنان از اولیای دم خواستار عفو متهم بودند در لحظه آخر پدر و مادر مقتول در اقدامی غافلگیر کننده طناب دار را از گردن متهم به قتل پسرشان برداشتند و اعلام گذشت کردند.
بر اساس این گزارش، در سال 86 یک درگیری اتفاق افتاد که منجر به قتل «ع - ح» توسط فردی به نام «ب- ق» شد.
عبدالغنی حسینزاده پدر مقتول از فوتبالیستهای بنام استان مازندران و شهر رویان است که یک مدرسه فوتبال نیز دارد. عکس های آرش خاموشی از این اتفاق را در زیر می بینید.
به عنوان یک ایرانی مسلمان و معتقد به اجرای حکم خدا (قصاص) از شما تشکر می کنم. ضمن آرزوی غفران الهی برای فرزندتان، امیدوارم شاهد کشته شدن هیچ بیگناهی چون فرزندتان نباشیم.
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
کسی که یاد گرفت در هنگام خشم و عصبانیت چند ثانیه سکوت کرده و خدا را یاد کند هرگز تاوان سنگینی پس نخواهد داد
سلام بر قلب زينب صبور...
اگه تو آدمی - که اینقدر بزرگواری- من چی هستم...
چرا باید کسی که پسر یک آدم مشهور (فوتبالیست) رو کشته باید در ملا عام اعدام بشه در صورتی که اگر مقتول یک آدم معمولی بود ( خونش کمرنگ بود ) در آن صورت قاتل در حیاط زندان اعدام می شد
آیا این به دور از اعدام نیست
رسواگر فتنه و ایادی محترمش علیرغم اینکه شاید در روز حداقل یکبار خداوند را با بخشندگی و مهربانی یاد می کنند ولی خداوند چنان بر چمشها و گوشها و قلبها شان مهر زده که هیچ درکی از انی جاعل فی الارض خلیفه نبرده اند و نمی دانند که جانشین خدا در روی زمین باید به صفات الهی(بخشنده و مهربان) دست یابد و دست از کینه و تنفر و تفرقه اندازی بردارند.
باید عوامل ارتکاب جرم را نابود کرد و به راحتی جان انسانها را نگیرییم.
غنی و مریم خانم طناب را از دور گردن جوان برمیدارند. گریه و التماس آمیخته با ترس جمعیت به حیرت بدل میشود. صدای سوت و کف، گریه و خنده در خیابان میپیچد و از دیوار زندان میگذرد.
کبری خانم خود را از میلهها عبور داده و به غنی میرساند به پایش میافتد و در آغوش مریم خانم جا میگیرد. مادری که هفت سال از این دیدار گریخته این بار خود را رها میکند تا بغض و گریه این سالیان را در آغوش کسی بریزد که شبهای زیادی کینهاش خواب از چشمهایش گرفته بود. برای کبری خانم هیچ آغوشی از آغوش این مادر آرامشبخشتر نیست. دلش میخواهد میتوانست این گریه را ساعتها و ساعتها ادامه دهد تا سبک شود. خواهرها همدیگر را در آغوش گرفتهاند. مأموران نیروی انتظامی اشکها را با سرآستین پاک میکنند. چشمهای رئیس زندان میدرخشد. تمام شد. پایان یک جدال هفتساله. ...
این اولین عفو در ملأ عام است در شهرستان نور. خورشید خرامان در آسمان پیش میآید. فوجی از چلچله در آسمان میچرخد. بهار آمده.
دوستان جوان خوشحالند، میگویند حاضرند برای نشان دادن ارادت خود به خانواده حسینزاده به شکل نمادین چند چاقو را کنار دریا دفن کنند تا این بخشش درس عبرتی باشد برای جوان شهر. تا چاقوها همه غلاف شود. دیگر هیچ کسی خشم خود را به تیغه تیز چاقو نسپارد و روزگارِ خانوادهها را سیاه نکند.
...
چه اشکهای "مادر مقتول" بر سر خاک پسر از دست رفته و چه اشکهای "مادر قاتل" و التماس و به پای خانواده مقتول افتادنش پس از بخشش .......
خدا ، مادر ، ایثار ، گذشت ، عشق ، خوبی و ......
روح پسرشان در آرامش همیشگی .....
تنها صحنه اعدام در ملا عام که از دیدن تمامی عکسهای آن لذت بردم و به آینده مردم سرزمینمان امیدوار شدم.
به يكي حيات دوباره بخشيديد در عوض زندگي جاودانه براي خودتان وخانواده خودتان فراهم نموديد.
ای کاش جامعه خشونت گرای ما با چنین بخشندگیهایی تلطیف شود بلکه آمار جرم و جنایت هم به کمترین حد خود برسد تا دیگر شاهد این گونه آسیب ها به خانواده ها و داغدار کردن مادران نباشیم
اما برای مادرهای این دو تا جوون
خدایا به همه مادرها رحم کن
به همه مادرهایی که پناهی جز اشک ندارند
یاد قرون وسطئ ادم می افته
هنرمندانه لحظات تکان دهنده ای رو ثبت کرده