فرارو- سيمين دانشور؛ "جلال عزیز، کاغذ اخیرت پدرم را درآورد. عزیزم، چرا اینقدر بی تابی می کنی؟ مگر من به قول شیرازیها گل "هُـم هُـم" هستم که از دوری ام اینطور عمر عزیز و جوانی خودت را تباه می کنی؟ صبر داشته باش. مگر من چه تحفه ی نطنزی هستم و بودم که تو چنین از رفتن من نگران شده ای و بی خود خیالت را ناراحت می کنی. برای چه چیز من دلت تنگ شده؟ برای شلختگی ام؟ برای کدبانوگری هایم! بی خود زندگی را به خودت حرام نکن. چشم به هم بزنی یک سال سر آمده است. یادت باشد که من می خواهم وقتی آمدم تو را سالم و چاق و چلّه ببینم."
به گزارش فرارو، شايد نخستين زن ايراني باشد، كه در زبان فارسي داستان نوشت. سيمين دانشور در سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز متولد شد. فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مدیر هنرستان دخترانه و نقاش) بود.
تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را مدرسهٔ انگلیسی "مهرآیین" به پايان رساند و در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد. برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی به دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران رفت.
دانشور، پس از مرگ پدرش در ۱۳۲۰ شمسی، شروع به مقالهنویسی برای رادیو تهران و روزنامهٔ ایران با نام مستعار "شيرازي بي نام" کرد.
در ۱۳۲۷ مجموعهٔ داستان کوتاه آتش خاموش را منتشر کرد که اولین مجموعهٔ داستانی است که به قلم زنی ایرانی چاپ شده است. در همان سال و در اتوبوسي كه او را به شيراز مي برد با جلال آل احمد آشنا شد. و در سال ۱۳۲۹ با او ازدواج كرد. البته این ازدواج مخالفتهایی را از جانب خانواده جلال به همراه داشت؛ پدر جلال در روز عقدکنان مراسم را ترک کرد و به قم بازگشت و تا ۱۰ سال بعد از آن، پای به خانه جلال نگذاشت. سیمین دانشور تا سال ۱۳۴۸ که جلال به طور ناگهانی در اسالم گیلان نقاب خاک بر چهره پوشید، با وی همراه بود.
در ۱۳۲۸ با مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. عنوان رسالهٔ وی «علمالجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم» بود.
دانشور در ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه "استنفورد" رفت و در آنجا دو سال در رشتهٔ زیباییشناسی تحصیل کرد. وی در این دانشگاه نزد والاس استنگر داستاننویسی و نزد فیل پریک نمایشنامهنویسی آموخت. در این مدت دو داستان کوتاه که دانشور که به زبان انگلیسی نوشته بود در ایالات متحده چاپ شد.
پس از برگشتن به ایران، دکتر دانشور در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانشگاه تهران در رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر شد.
اندکی پیش از مرگ آلاحمد در ۱۳۴۸، رمان "سَووشون" را منتشر کرد، که از جملهٔ پرفروشترین رمانهای معاصر است. در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. بعد از انقلاب دانشور كمابيش مي نوشت. داستان هاي جزیرهٔ سرگردانی، ساربانْ سرگردان و کوه سرگردان، متعلق به اين دورهاند. سیمین دانشور پس از يك دوره بيماري آنفولانزا در سن نود سالگي در هجدهم اسفندماه سال ۱۳۹۰ در خانهاش در تهران درگذشت.
"من همیشه سیمین دانشور باقی ماندم، هیچ گاه سیمین آل احمد نشدم و اصلاً هم با طرز فکر جلال موافق نبودم و نیستم. من با نوسان موافق هستم و هرگز سیاسی نبودم. هدف سیاست رسیدن به قدرت است و آدم خاص و جاه طلبی میخواهد."
خداکنه داستانش رو همه گوش کنن
چندین معلم خصوصی و همه نوع وسیله آماده است که جوانها درس بخواننداما دریغ و افسوس از حمت البته باز هم کسانیکه از نظر مادی در مذیقه اند"بهتر درس می خوانند وبیشتر حس مسولیت دارند که باز هم جای شکرش باقی است.