فرارو- در حالی که عکاسی رنگی از سال 1935 در جهان عمومیت یافت تلاش برای رسیدن به رنگ در عکاسی از مدت ها قبل آغاز شده بود؛ یکی از کسانی که 30 سال قبل از این تاریخ به عکس رنگی دست یافت "پروکودین گورسکی" بود.
به گزارش سرویس عکس فرارو، پروکودین گورسکی، شیمیدان شهیر روسیه در اواسط دهۀ ۱۸۹۰ پژوهش در زمینۀ عکاسی رنگی را در انستیتوی تکنولوژیک سن پترزبورگ آغاز کرد. او برای عکاسی رنگی هر عکس را سه بار و با فیلترهای قرمز و آبی و سبز میگرفت. هنگامی که این تصاویر با هم به نمایش در میآمدند، تبدیل به یک عکس کامل رنگی میشدند.
به دلیل ضرورت گرفتن سه عکس از یک صحنۀ واحد، همۀ عکسهای او خوب و بیعیب نبودند؛ چون میان این سه مورد عکسبرداری وقفه افتاده بود و اشیاء و افراد طی هر سه مورد همیشه ثابت نمیماندند. در نتیجه برخی از عکسها کدر و موجدار از آب درآمدهاند.
در سال ۱۹۰۵ "گورسکی" نخستین سفر مفصل خود به گوشه و کنار امپراتوری روسیه را انجام داد و از قفقاز و کریمه و اوکراین با حدود ۴۰۰ قطعه عکس رنگی برگشت.
وی در سال ۱۹۰۶ برای نخستین بار روانۀ آسیای میانه شد تا از خورشیدگرفتگی ۱۴ ژانویه ۱۹۰۷ بر فراز کوهستان تیانشان عکس بگیر ؛ گرچه به دلیل هوای ابری موفق به رؤیت کسوف نشد، اما توانست نخستین عکسهای رنگی سمرقند و بخارا را به تاریخ عکاسی عرضه کند.
وی 3 سال بعد از سوی تزار مامور شد به عکاسی از مردم، شهر ها و زندگی روزمره بپردازد؛ او برای انجام این مأموریت یک واگن را با لوازم عکاسی و ظهور عکس مجهز کرد و نامهای با امضای پادشاه که به عکاس اجازۀ دسترسی به همۀ اماکن امپراتوری را میداد همراه خود برد.
او بعدها در دفتر خاطراتش نوشتهاست که روزها عکسبرداری میکرد و شب در تاریکخانۀ واگن عکسها را ظاهر میکرد؛ این مسافرتها تا سال ۱۹۱۶ ادامه داشت.
گورسکی پس از انقلاب از روسیه خارج شد و در سال ۱۹۲۲ به زحمت توانست ۲۳۰۰ عدد نگاتیو عکاس های خود را از کشورش خارج کند.
مجموعه عکسهای رنگی گورسکی که در زمرۀ بهترین و نادرترین عکسهای آغاز سدۀ بیستم میلادیست امروز در
آرشیو کتابخانۀ کنگرۀ آمریکا نگهداری و قابل دسترس است. این مجموعه بالغ بر 2700 عکس رنگی و سیاه و سفید از روسیه تزاری است که برگزیده ای از آنها را در زیر می بینید.
جمعی از زنان و کودکان یونانی الاصل در مزارع چای "چاکوا"
خانواده مهاجر "موگان" در روستای "گرافوکا"
مادر و فرزندش در مناطق کوهستانی داغستان
درب مسجد "شیردر" در سمرقند
جمع آوری آذوقه در "میرزاچو" ازبکستان
مغازه میوه فروشی در مرقند
محبس در مکانی نامعلوم
مرد و قلیان در سمرقند
طبیب دوره گرد در سمرقند
استاد و دانش آموزانش در مدرسه سمرقند
فروشنده دوره گرد در سمرقند
ساقی دوره گرد در سمرقند
مغازه کبابی در سمرقند
قهوه خانه در سمرقند
مدرسه یهودیان در سمرقند
مغازه پارچه فروشی در سمرقند
کارگاه قالبگیری و تراشکاری در سمرقند
عکس اتلیه ای از زن ناشناس
زن نجیب زاده روس در مکانی نامعلوم
مغازه کبابی در سمرقند
زن گرجی با لباس سنتی در مکانی نامعلوم
نمایی از داخل مسجد "شیردر" در سمرقند
دو طلبه سمرقندی بیرون از مکتبخانه
بخشی از زندگی نامه ی " مولانا شاعر بلند آوازه ایرانی".
صد سال پیش، با این کیفیت؟!!! مگه میشه؟!!!
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صایب که می بخشد سرو دست و تن و پا را
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که شور افکنده دلها را
روزي روزگاري كه جنگ جهاني اول و دومي نبود و قرار نبود يكي ديگري رو به سليقه خودش به راه راست هدايت كنه.
یکی از عکس ها که در توضیحش ساقی آمده است ؛ پنیر با مشک آب اشتباهی گرفته شده است پوست گوسفند برای نگهداری پنیر است که در عشایر ایران نیز همچنان ادامه دارد
مفلس بیچاره همیشه دراین آرزوماند.
ولیکن عاشق دلسوخته حق بود وازحقیقت سخن می گفت:
بتولای توگربنده خویشم خوانی
ازسرخواجگی کون مکان برخیزم.
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا
نمی دونم اجداد ما سرزمین های ما رو به خال هندوی کی بخشیدند
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل مارا
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
مثلا میخواین بگین حضرت حافظ نفرمودن یا اشتباه فرمودن !؟
شایدم به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
1) عکس های سمر قند انگار عکس های ایران هست ، اینقدر ساختمان ها و فرهنگشون به ما نزدیک بوده.
2) قسمت های اروپایی عکس تو صد سال پیش هم نسبت به اروپا خوب بوده و حکومت کمونیست این ها رو بیچاره کرد.
الان هم اگر به لحاظ فرهنگی و علمی و اقتصادی قدرتمند شویم پاره های تن ایران زمین به یکدیگر متصل خواهند شد!
مگه مسلمون بودند؟